پاورپوینت کامل توسعه قدرت و کسب صیانت سیاسی برای زنان در نظام اسلامی ۶۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل توسعه قدرت و کسب صیانت سیاسی برای زنان در نظام اسلامی ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل توسعه قدرت و کسب صیانت سیاسی برای زنان در نظام اسلامی ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل توسعه قدرت و کسب صیانت سیاسی برای زنان در نظام اسلامی ۶۲ اسلاید در PowerPoint :
>
۲۶
یکی از خصوصیات مهم نظام ولایی این
است که انسان در این نظام تابع اشیاء نیست
بلکه به عکس اشیاء و خواص آنان (به جهت
توسعه تحرک روحی انسان در راه بندگی خدا)
مسخّر انسان می شود. در نظام های مادی،
انسان تابع اشیاء و به صورت شی ء در خواهد
آمد و همان گونه که روابط اجتماعی محکوم
فن آوری است، انسان هم محکوم آن خواهد
شد. در این نظام، انسان ها به منزله اشیاءِ
قابل تصرف، مورد مبادله قرار می گیرند و
نهایتا یک شی ء فرهنگی می شوند؛ مانند
دانشمندانی که علم آنها در خدمت نظام
استکباری می باشد و لذا کار دانشمندان در
بازار کار سرمایه داری بلوک غرب، ارزیابی
مادی و کمّی می شود. عناصر سیاسی و
اقتصادی نیز در نظام مادی غرب مورد
ارزیابی مادی قرار می گیرند و این مقهوریت و
مظلومیت کرامت انسانی در برابر آثار
مادی می باشد.
در این میان مقهورترین انسان ها، زنان
هستند زیرا که در ممالک غرب با نام آزادی
جنسی، محاسن زنان وسیله توسعه سرمایه
قرار می گیرد. محاسنی که خدای متعال به
زنان عطا کرده، اگر در جای خود صرف شود،
او را در منزلتی بزرگ و کرامت و جمال قرار
می دهد اما در صرف غیر جای خود و به
عنوان وسیله سودجویی مادی، زن را به شی ء
تبدیل می کند آن هم به منزله یک عروسک
و وسیله تفریح و جلب نظر.
اگر محور، انانیّت نفس باشد، حساسیتی
که انسان دارد هیچ حیوانی نمی تواند داشته
باشد و نیز هیچ حیوانی قادر نیست تا نظام
حساسیت هایش در جریان توسعه مرتبا تولید
وضعیت جدید (نسبت به شرایط و نفوذ در
آن) کند. همچنین قدرت ذهنی هیچ حیوانی
توان شیطنت و تبدیل آن حساسیت ها را به
روش ها و تکنیک های نفوذ ندارد. اما همین
انسان اگر محور حساسیتش را بندگی و
رسیدن به رضای خدا قرار دهد، اوصاف نفس
او بسیار زیبا و ملکوتی خواهد شد. یک مرد
وقتی نظر به زیبایی یک زن می کند می تواند
خودش را متنعم ببیند آن گونه که مؤمنین در
بهشت خودشان را متنعم به نعمت های خدای
متعال می بینند و احساس خضوع در برابر
خالق متعال می کنند و نیز می تواند بالعکس
خود را مسلط بر یک طعمه ببیند مثل
حیوانی که با حیوان دیگر از موضع قدرت
بازی می کند.
زن در جای خویش از آثار رحمت الهی
است (و جعل منها زوجها لیسکن الیها(۱)).
سکون و آرامش جز به رحمت محال است و
هرگز در اثر لهو و لعب آرامش ایجاد نمی شود.
ابتهاج مادی ایجاد اضطراب جدید می کند.
یک وقت است که مرد خودش را شخصیت
حاکم می بیند و یک وقت است که خود را یک
شخصیت مساوی می بیند، یک زمان هم
هست که خود را در برابر نعمت خدای متعال
می بیند؛ این سه حال فرق می کند. نظامی که
مرد را شی ء می کند، مظاهری را هم که خدای
متعال برای رشد و کرامت انسان قرار داده
شی ء می کند و آنها را تا درجه لغو و لهو تنزّل
می دهد. التذاذی که برای یک شخص عارف
پیدا می شود نیز لذت است اما این لذت او را
مبتهج به رحمت الهی می کند لذا وی حتما
طرف مقابل را حرمت می دهد و در نعمت ها
مقدم می دارد و هرگز او را به منزله یک شی ء
وسیله توسعه سوء یا جلب کننده مشتری برای
فروش وسایل تلقی نمی کند.
یک سرمایه دار معتقد است که می شود به
وسیله زن نظر خریداران اتومبیل را جلب کرد
و این بدترین شکل برخورد با زن است. زن
هم از نظر خلقت روحی مظهر جمال است
(یعنی محبت و عاطفه باید به وسیله زن در فرزند
رشد کند) و هم از نظر جسمی چنین است و
همه اینها باید وسیله تذکر به توحید و رحمت
الهی باشد و مرد باید در برابر همه اینها
خاضع در برابر خدای متعال شود. اما زنِ
«شی ء شده»، کرامتی در خارج ندارد و بدین
جهت سخن از کرامت و قداست خانواده و
طرفداری از حقوق زن در نظام مادی و
استکباری بی معناست. در نظام استکباری
مادی چه موقع برای انسان حقوقی قائل
شده اند که برای زن قائل شوند؟ حقوقی را که
برای زن معرفی می کنند، حقوقی است که بر
اساس اصل قرار دادن فرد و کامروایی بیشتر
او تدوین شده است. زن را هم یک خودکامه
فرض می کنند و از حقوق او دفاع می کنند آن
هم به گونه ای که گویا هر کس باید دستش
روی کلاه خودش باشد تا از دستبرد و غارت
دیگران نگهش دارد. در صورتی که در توسعه
اجتماعی صحیح و متعادل باید نفع همه در
نظر گرفته شود؛ همان گونه که گفته می شود
منفعت یک دزد چون در مغایرت با منفعت
جمع قرار گرفته، پس خیانت است. تازه این
مرتبه بالایی نیست. مراتب بالاتر این روابط
عبارتند از:
۱. مرتبه ارتقای وجدان سیاسی که فرد
توسعه قدرت خود را در توسعه دیگران ببیند.
در این مرتبه محور سیاستگذاری این می شود
که توسعه قدرت شخص منوط به توسعه
قدرت دیگران باشد نه منوط به ذلت دیگران.
هر وقت شرط قدرت، ذلت غیر شد؛ از نظر
جامعه شناسی حتما پایه قدرت در ضعف قرار
دارد و می شکند و سیر آن منفی است نه
مثبت، به طرف توسعه سیر نمی کند بلکه به
طرف فرسایش می رود. اگر یک دانشمند
بخواهد همه دانشمند باشند، دانش توسعه
پیدا می کند اما اگر دانشمندی بخواهد که
دیگران تحمیق شوند و از رشد و تحرک
ذهنی آنان پیشگیری شود، کار وی رو به
فرسایش خواهد گذاشت و توسعه پیدا
نمی کند. در قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی
نیز همین طور است.
۲. در مرتبه بالاتر، حقوقی که برای
انسان باکرامت بیان می شود، باید از حقوق
اجتماعی و صیانت سیاسی هم یک پله بالاتر
بوده و صیانت الهی باشد. در نظامی که
کرامت انسانی محفوظ و رو به توسعه باشد،
روابط انسانی اصل می شود و این مشروط به
این است که زنان دنبال ایجاد زمینه توسعه
سیاسی، فرهنگی، اقتصادی جامعه، خاصّه
بخش زنان باشند. غرض از توسعه صیانت
سیاسی این است که بتوانند موضع خود را در
نظام ولایت اجتماعی و نظام ولایت خانواده
بشناسند و معضلات را به نفع توسعه یافتن
نظام الهی حل کنند. باید مطالب را حول
محور پرستش بزرگ نمایند و چیزهای دیگر
را کوچک بشمارند. توسعه نظام ولایت الهی
را طلب کنند و حقوق خود را در رابطه با
توسعه قدرت نظام الهی به رسمیت بشناسند.
وقتی صحبت از عدل و ظلم می کنند، آن را بر
محور منافع خود (یعنی ابتهاج و لذت خود
بدون توجه بر لذت غیر) قرار ندهند. اگر گفته
شد زن ها یا مردها تعریف حق و باطل را اگر
بر اساس خودمحوری بکنند (ملایمت با نفس
و لذت خود) این خیلی مضر است و اصلاً
نظام اجتماعی درست نمی شود. اگر بر اساس
توسعه قدرت و لذت عمومی بیان شود یک
درجه بهتر است؛ ولی اگر بر اساس نظام
توسعه الهی و ابتهاج (الهی) شد بهتر است
و باید دانست که لذت الهی الذّ از لذت
مادی است.
بنابراین کرامت نفس و صیانت سیاسی
آن است که ولایت الهی را در اصول و حدود
اصل بدانیم و دلخوشی و ابتهاج ما به توسعه
قدرت ولایت الهی باشد. پرورش عرفانی (نه
عرفان فردی که انسان از جامعه جدا باشد
بلکه عرفانی که با ولایت اجتماعی همراه
باشد) هست که چه زن و چه مرد را به وظایف
و حدود و حقوق خود در برابر سایر افراد آشنا
می کند. اینکه مدرسه یاد بدهد که آبشار نیاگارا
کجای عالم واقع شده، خوب است اما این در
اولویت چندم است؟ شناختن معنی محبت
الهی و مادی در اولویت چندم؟ پرورش روحی
برای پیدایش صیانت سیاسی در اولویت
چندم است؟
اگر دقت کنیم می بینیم که بالا بردن
وضعیت روانی زنان در نظام حساسیت های
آنان و نشاندن آنان به منزلت کرامت و جمال
در گرو چه حقوق و حدودی است؟ یک زن
اگر برای مرد خود نیز آرایش کند نباید فقط به
قصد فریباگری و تسخیر دل او باشد بلکه باید
به منظور انجام وظیفه بندگی خدا و ایجاد
ابتهاج و سرور در قلب همسر مؤمن و پناه
دادن او به رحمت الهی باشد. برای یک آدم
عارف که در حال سیر است، روشن است که
نگاه به حرام رخنه ابلیس است و هجوم
رذایل اخلاقی به منزله هجوم سگ های
درنده می باشد و هر گاه زن همسرش را
تأمین نماید، نیاز شوهرش را برآورده ساخته و
او را از رخنه ابلیس و سگ های درنده گناه
نجات داده و رحمت خدای متعال را به او
رسانده و خود نیز از لذت حلال بهره مند شده
و در مسیر بندگی هر دو یاور همدیگر شده اند.
این همان بیانی است که علی بن ابی طالب(ع)
هنگام معرفی همسرش زهرای مرضیه(س)
می فرماید: «یاور خوبی در مسیر
بندگی خداست.»
با نگاهی به خانه صدیقه طاهره(ع)
خواهیم دید که از تمام اعمال مبارکش دعوت
الی اللّه می بارد و ابتهاجش، ابتهاج الی اللّه
است و دعوت نیز دعوت الی اللّه است.
صیانت فرهنگی باید متناسب با توسعه و
صیانت روحی باشد و اصل، در اولویت قرار
دادن مفاهیمی باشد که حیا در برابر خدا،
عفت از حرمات الهی و کلیه اوصاف حمیده
اخلاقی و نیز کلیه موضع گیری های صحیح را
در زنان پرورش دهد، و موضع گیری های
صحیح نسبت به ولایت اجتماعی را به آنان
بشناساند تا زنان بتوانند راه پرورش اطفال
خویش را در آن مسیر ببینند.
صیانت اقتصادی این است که توسعه
قدرت نظام ولایت الهی را اصل در الگوی
مصرف خانواده در همه جهات قرار دهد.
متأسفانه کم و بیش زنانی فسادگرا،
مصرف محور، خودآرا و دامگستر از جانب
بعضی محافل و نشریات به عنوان الگو،
نمونه، رهنما، راهبر و … معرفی می شوند تا در
آینده جهت دهنده مسیر توسعه مکاتب
اجتماعی فرهنگی زنان باشند و این بسیار
خطرناک است.
آیا معنای این، صیانت اقتصادی و
توسعه یافتگی است؟ آیا این چنین زنان
می توانند دعوت الی اللّه کنند؟ آیا اینان
می توانند رهبر نجات سیاسی یا اقتصادی
باشند؟ آیا آنان زندگی شخصی خود را
نجات داده اند؟
توسعه سیاسی ـ فرهنگی ـ
اقتصادی زن در نظام ولایت و جایگاه
زن در موازنه
بنابراین نتیجه توسعه سیاسی ـ فرهنگی
و اقتصادی زنان در نظام ولایت بایستی
توسعه منزلت زن و ارتقای پایگاه و منزلت
آنان باشد.
باید دانست که حقیقت توسعه، پیدایش
توس
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 