پاورپوینت کامل می خواهم باز تجربه کنم ۴۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل می خواهم باز تجربه کنم ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل می خواهم باز تجربه کنم ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل می خواهم باز تجربه کنم ۴۷ اسلاید در PowerPoint :
>
۱۱۲
به دنبال اعلام فراخوان «پرسش
مهر» ـ ۳، از طرف رئیس جمهوری، پیرامون
سه موضوع «دلایل انحطاط تمدن اسلامی»،
«نقش انقلاب اسلامی» و «راهکارهای
برون رفت از این وضعیت»، ۳ میلیون نفر با
آثار هنری خود، به این پرسش ها، پاسخ
گفتند.
هدف از این پژوهش و سیاست آقای
خاتمی در برگزاری آن، مخاطب قراردادن
توأم معلم و متعلم و ایجاد همدلی بین
دانش آموزان و فرهنگیان کشور بود.
پرسش مهر در رشته های ادبی و
هنرهای تجسمی، نمایشی و تصویری برگزار
شد. میهمان این شماره ما یکی از
پرسش مهری هاست.
«صوفیا خداداده» ۱۷ سال دارد و دیپلم
ریاضی و فیزیک است ولی کتاب های درسی
رشته هنر را می خواند. «مبانی هنر» و «تاریخ
هنر» همدم او هستند تا پیش دانشگاهی هنر
را تمام کند و با اطمینانی که به خود دارد، در
رشته «گرافیک» ادامه تحصیل بدهد و در
نهایت به آرزویش که انیمیشن سازی در
مقطع کارشناسی ارشد است، جامه عمل
بپوشاند. «صوفیا» معتقد است انیمیشن،
کامل ترین هنر است چون نقاشی، گرافیک،
کاریکاتور، تصویرسازی، موسیقی، عکاسی،
فیلمنامه نویسی و کارگردانی و … همه در آن
جمع شده اند.
صوفیاجان، اول از همه بگو که در
فراخوان پرسش مهر، در چه رشته ای شرکت
کردی و چه رتبه ای آوردی؟
در رشته کاریکاتور، رتبه دوم را آوردم.
کارم هم سه بخش بود. در گام اول، گوهر
اندیشه انسان شرقی دزدیده می شود. در گام
بعدی قلم و کتابش را می دزدند و در مرحله
آخر هیولای سلطه گر از گوهر اندیشه او برای
خودشان تاجی می سازد و سوار انسان
می شود.
شنیده ایم که امسال در جشنواره
خوارزمی هم شرکت کرده ای، در مورد آن هم
برایمان توضیح بده.
در رشته هنرهای تجسمی کار کردم.
طوماری به تکنیک رنگ و روغن و در ابعاد
۱۷۰×۱۷۰ سانتی متر، با همکاری دوستانم
سارا پارسایی و صدیقه وزینی کار کردم. وقتی
این طومار، مثل نامه های قدیمی باز می شود،
نشان می دهد که چگونه در بستر زمان گل
لوتوس تبدیل به گل شاه عباسی در قالی
ایران شده است. این کار به تازگی در مرحله
استانی جشنواره خوارزمی برگزیده شد و آن را
به مرحله کشوری ارسال کردیم.
صوفیاخانم، مثل اینکه در هر هنری
دستی داری؟ دوست داریم بدانیم تا به حال
در چه کلاس هایی حضور داشته ای و در چه
مسابقاتی شرکت کرده ای.
از کودکی شروع کردم به رفتن به
کلاس طراحی و نقاشی کودکان و سپس با
کلاس طراحی فیگور، رنگ روغن و کاریکاتور
کارم را کامل تر کردم. کلاس داستان نویسی
هم رفتم. در حال حاضر هم توسط
CDهای آموزشی، برنامه «فتوشاپ» و
«اتوکد» را در خانه آموزش می بینم.
اما در مورد مسابقه باید بگویم چند بار در
رشته آب رنگ، آب مرکب در مرحله منطقه ای
و استانی، قم رتبه آورده ام. همچنین در رشته
داستان در جشنواره ادبی دانش آموزان و
همچنین مسابقات فرهنگی هنری «یادواره
عزت و افتخار حسینی»، رتبه هایی کسب
کرده ام.
یک اثر کاریکاتورم هم در جشنواره
انتفاضه فلسطین که توسط برنامه تلویزیونی
«نیم رخ» برگزار شده بود، برگزیده شد.
در مسابقه قصه نویسی هفته جهانی فضا
هم نفر اول شدم؛ همچنین در مسابقه
کاریکاتور، گفتگوی تمدن ها با اثری که در
مورد صلح بود، در استان قم رتبه اول را
آوردم.
مثل اینکه به کاریکاتور بیشتر از بقیه
رشته ها علاقه مندی؟
بله. با توجه به طراحی هایی که از
کودکی می کردم، این توانایی را در خود
می دیدم که بروم سراغ کاریکاتور. کاریکاتور پر
از هیجان است. آدم هر کاری را که خودش
نمی تواند انجام بدهد در کاریکاتورهایش
ترسیم می کند.
صوفیاجان، پیداست که سرشار از
انرژی و هیجانی؟ با این همه انرژی چه
می کنی؟
درست است که نوجوان ها باید
محدودیت هایی داشته باشند ولی نه این طور
که همه اش مثل یک فرشته پاک به دخترها
نگاه کنند که نباید پایشان را از گلیمشان
درازتر کنند. کنجکاوی و هیجان، ذات
نوجوانی است. یک دختر جوان هم مثل
پسرها احتیاج به شر و شور دارد. با
محدودکردن دخترها نمی توان به اجبار آنها را
آرام کرد.
مثلاً من خودم دوست دارم انجام برخی
کارها و بودن در بعضی محیط ها را تجربه
کنم، اما والدینم آن افراد و مکان ها را خطرزا
معرفی می کنند و از من می خواهند که کنار
آنها نروم ولی کنجکاوی من هنوز سر جای
خودش هست و دوست دارم از مسائل
مختلف سر در بیاورم. به فرض دوست دارم
در یک محیط امن، موتورسواری کنم اما به
من می گویند خطر دارد و یک دختر نباید این
کارها را بکند.
فکر نمی کنی اگر خودت هم مادر بودی،
محدودیت های دیگری را هم برای
بچه هایت می گذاشتی و دلت دائم برای آنها
شور می زد؟
به نظر من ارزش تجربه خیلی زیاد
است. به فرض، بزرگ ترها خودشان چیزی را
دیده اند و یا تجربه کرده اند و می دانند به
دردنخور است، ولی روح کنجکاو نوجوانان
این بکن و نکن را قبول نمی کند. دوست دارد
خودش آن چیز را تجربه کند.
حالا به فرض اگر می آمدی و سوار
موتور می شدی و تک چرخ می زدی و ناگهان
اتفاقی می افتاد و مثلاً پایت صدمه می دید،
آن وقت به مادرت نمی گفتی که تقصیر
شماست، شما که می دانستید، چرا نگفتید و
چرا مانع نشده اید و از این حرف ها.
هرگز! من فکر می کنم نوجوانان و
هم سن و سال های من آنقدر منطق دارند که
خودشان عواقب کارهایی را که انتخاب
می کنند به عهده بگیرند. در ضمن اگر این
تجربه اندوزی زیر نظر خانواده باشد مشکلی
پیش نخواهد آمد. متأسفانه امروزه والدین
بیشتر به فکر تهیه زندگی مادی بچه ها و
آرامش در خانه هستند اما نوجوانان به فکر
هیجان و تجربه اند و از این آرامش ظاهری و
سکوت خانه فرار می کنند.
اگر خودت همین الان یک دختر
داشتی، چطور می گذاشتی در دنیای تجربه
غرق شود؟
من همراه او شروع به تجربه می کردم.
اغلب جوانان اعتماد به نفس زیادی دارند؛
حالا اگر پدر و مادرها با توجه به آن اعتماد به
نفس و اطمینانی که به فرزندشان دارند،
طوری وانمود کنند که آنها هم علاقه مند به
تجربه کردن هستند و دوست دارند چیزهای
جدیدی یاد بگیرند، آن وقت نوجوانان هم با
پشتوانه محکمی دست به تجربه می زنند.
در ضمن در هر کاری ممکن است
مشکل پیش بیاید، چه زیر نظر خانواده باشد و
چه نباشد؛ پس حادثه همیشه هست ولی نوع
نتیجه گیری و اثری که از یک تجربه مفید در
ذهن نوجوان ماندگار می شود، مهم است. در
زندگی نوجوانان یک سری هیجاناتی هست
که اگر به طور درست به آنها میدان داده
نشود، حسرتش برای همیشه در ذهن می ماند
و ممکن است عواقب خطرناک تری داشته
باشد. بیشتر جوانان ما در حال حاضر هیچ
هدفی برای زندگی شان ندارند. چون در
هنگام نوجوانی به جای اینکه در زمان حال
زندگی کنند و از نوجوانی شان لذت ببرند، دائم
در چهاردیواری محدودیت بوده اند و به آنها
امر شده که به فکر آینده باشند و دست از
بچگی بکشند، نتیجه اش هم این می شود که
جوانان همیشه افسرده و نگران هستند و
جرئت دست زدن به کاری را ندارند، چون
همیشه از تجربه کردن منع شده اند؛ لذا
شجاعت ورود به یک زندگی پرمخاطره را
ندارند.
خوب، صوفیاجان، هیچ فکر کرده ای که
هر چیزی هم ارزش تجربه ندارد و چه بسا
یک بار تجربه کردن آن، به معنای افتادن در
چاه تباهی است.
بله. مثلاً من قبلاً نسبت به مواد مخدر
خیلی کنجکاو بودم. برایم عجیب بود که
استفاده از این مواد چه هیجانی دارد و چرا
جوانان به دنبال آن می روند و چطور از آن
استفاده می کنند. یک روز پدرم به کمکم آمد و
کا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 