پاورپوینت کامل گفتگو با خانم شهلا زرلکی ـ منتقد ۴۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گفتگو با خانم شهلا زرلکی ـ منتقد ۴۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفتگو با خانم شهلا زرلکی ـ منتقد ۴۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گفتگو با خانم شهلا زرلکی ـ منتقد ۴۱ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۲۲

در پی یافتن آن «حقیقت مشترک»

«شهلا زرلکی» فارغ التحصیل رشته
کارشناسی ادبیات فارسی است. وی فعالیت
حرفه ای خود را در مطبوعات از سال ۱۳۷۶ با
نگارش نقد سینمایی در روزنامه ها و نشریاتی
چون: «سلام»، «صبح امروز»، «آفتاب
امروز»، «نقد سینما» و «همشهری» آغاز
کرد. از سال سوم فعالیت در مطبوعات، به
عرصه مورد علاقه اش یعنی ادبیات و نقد
ادبی روی آورد و از آن هنگام با نشریات ادبی،
همچون: «کتاب ماه ادبیات و فلسفه»،
«بیدار» و … همکاری می کند.

او در زمینه نقد ادبی تا به حال سه کتاب
تألیف کرده و با همکاری انتشارات فرهنگ کاوش
به چاپ رسانده است. «جادوگر سرزمین
سامبا»، که نقد و بررسی آثار «پائولو کوئیلو»
می باشد. «انسان گرای تمام عیار»، نقد و
بررسی آثار «ژوزه ساراماگو» است و «زنان
علیه زنان»، جستاری روانکاوانه در زندگی
عاطفی و اجتماعی زن با نگاهی به آثار نویسنده
زن معاصر، «آلبادِسِس پِدس»، می باشد.

شهلاخانم، پس از این معرفی، باز

دوست داریم از خودت برایمان بگویی و
اینکه چطور شد رفتی سراغ ادبیات؟

چاره ای نیست، انگار قرار است
شناسه های شناسنامه ای تا ابد در آغاز هر
گفت و شنود رسمی و خودمانی تکرار شود.
تکرار شود تا یادمان نرود اهل کجاییم و
منسوب به کدام قبیله و فرزند کدام خاک.
وابستگی آدمی به اصل و نسب شناسنامه ای

کهن ترین وابستگی و شاید دلبستگی اوست.
باید مخاطب را از سن و سال و محل صدور
شناسنامه ات باخبر کنی تا هنگام داوری در
باره سنگینی و سبکی نوشته ها و گفته هایت
به اشتباه نیفتد. چون اینجا رسم است هر
کس متناسب با قد و قواره خودش حرف بزند
و قد و قواره هم چیزی است که معمولاً با
خط کش و گونیای تاریخ تولد و تحصیلات
عالی دانشگاهی و لهجه بچه محل های
کوچه های کودکی، اندازه گیری می شود.

عصبانی نشوید. می دانم که نمی شود با
این مقدمه چینی های استعاری و تشبیهی از
زیر بار دشواری های جلسه معارفه شانه خالی
کرد. باز با اینکه می دانم و یقین دارم که
دانستن نام و نشان من با آن کارنامه کوچک و
خلوتی که دارم برای کسانی که در جستجوی
نام هایی آشناتر و ماندگارترند، لطفی ندارد؛ اما
ناگزیرم بگویم؛ در سال ۱۳۵۵ در شهری به
دنیا آمده ام که هنوز کسی معمای آن را حل
نکرده است. من هم مثل همه شهروندان
تهرانی، بین دو احساس ناهمگون دوست
داشتن و نفرت از این شهر دودآلود دلپذیر،
بلاتکلیفم. البته حواسم هست که قرار است
پاسخی کوتاه بدهم و دارم به بیراهه اطناب و
زیاده گویی کشیده می شوم. اما شما بهتر
می دانید که دامنه گسترده «ادبیات» محصول
همین بیراهه رفتن ها و پرگویی ها و
شِکوه هاست؛ و اگر نه حقیقت «یکی» است و
آن «یک حقیقت» جاودانه را می توان در یک

جمله خلاصه کرد. هنر ادبیات، بازگویی مکرر
و یا به قول حافظ، نامکرر آن حقیقتِ هزار
چهره است. اگر قرار بود بنا را بر سکوت یا
ایجاز و اختصار بگذاریم، پرونده ادبیات ـ از
هر نوع آن ـ از همان آغاز و با انتشار نخستین
کتاب جهان، بسته می شد.

ادبیات برای همه مشتریان خود، غذایی
با عطر و طعم خاص، تدارک دیده است. تنها
دشواری وظیفه ما، جستجو کردن است.
یافتن و شناسایی طعم و عطری که با مذاق
اندیشه های خودمان سازگار باشد.

خوشبختانه به عنوان یکی از مشتریان پر
و پا قرص ادبیات، در مراحل متفاوت زندگی ام،
توانایی چشیدن و تشخیص مزه متناسب با
سلیقه و ذائقه خود را داشته ام. درست به
همین دلیل بر خلاف خوانندگان غیر حرفه ای
ادبیات که پس از انتخاب های تفنّنی و
ناآگاهانه دچار دلزدگی می شوند، روز به روز
عطش خواندن در من شدیدتر می شود.

در آغاز، فقط شعر بود. پس از روخوانی
الفبای کتاب های درسی، با حافظ و
غزل هایش تمرین «زیبا خواندن» می کردم.
تلفظ های نادرست و ناشیانه حافظ خوانی های
دوازده سالگی را هنوز هم هنگام از بَر خواندن
یکی از آن چهل غزل در حافظه مانده، تکرار
می کنم. «حافظِ حافظ» نام شیرین ترین یاد و
خاطره آن روزهاست.

پس از لطافت شعر، نوبت فلسفه بود با
همه سؤال های سرسختانه و جدی اش.

سال های دبیرستان، آغاز پرسش بود و
فلسفه، به نظر می رسید که می تواند
پاسخ هایی قانع کننده داشته باشد. اما ادعای
پاسخگویی فلسفه و فیلسوفان بزرگی که
«ویل دورانت» معرفی شان کرده بود، خواب و
خیالی بیش نبود. اولین هدیه فلسفه،
شک های نگران کننده ای بود که برای ذهن
بسته و پرسش گر یک نوجوان، اندکی
خطرناک به نظر می رسید. چند سال طول
کشید تا فهمیدم در انتظار شنیدن پاسخی
صریح و روشن و ساده بودن، نه دلیل زیرکی،
که نشانه یک ساده لوحی کودکانه است. حالا
دیگر با کشف آن «نمی دانمِ» معروف و
آرام بخش، معماها و معادله های هزار
مجهولی زندگی برایم آسان شده است.

انتخاب رشته ادبیات فارسی هم ادامه
همان دلخوشی ها و ساده دلی های یک روح
ناآرام بود که هنوز به یافتن پاسخ، ایمان
داشت. اما ادبیات دانشگاه و ادبیات برخی
استادان دانشگاه، همان ادبیاتی نبود که من
طعم دلپذیر آن را در ایام حافظ خوانی های
کودکانه، چشیده بودم.

تعارض میان «ادبیات خانگی» من و
«ادبیات دانشگاهی» آنها، سرآغاز بحث و
گفتگوهایی درونی بود که حالا یاد گرفته ام
آنها را روی کاغذ بیاورم. نوشته هایی در باره
ادبیات که به آنها می گویند «نقد ادبی».

با این جواب طویل و ادیبانه شما دیگر
سؤالی برای ما نمانده است، جز اینکه از

دیگر علایقت بگویی و اینکه چطور شد رفتی

سراغ نقد و انتقاد؟

کسی که همیشه سؤال دارد، بی تردید
همیشه در حال جستجوست و کسی که در
حال جستجوست باید مراقبت باشد تا هر چیز
تقلبی را به جای آن گمشده، به او تحمیل
نکنند. دقت و نکته بینی غریزی برای
تشخیص راست و دروغ، زمینه آماده ای است
برای شکل گیری و تقویت یک روحیه
انتقادی. پرسش هایی از جنس آن پرسش
قدیمی: «از کجا آمده ام؟ آمدنم بهر چه بود؟»
نشانه تردید، اعتراض و سرانجام انتقاد است.

داشتن یک نگاه انتقادی یکی از
ویژگی های گریزناپذیر ذاتی من است و دقت
و عمق این نگاه بستگی دارد به میزان تعمق
و تأمل در مناسبات و رویدادهای دنیای
اطراف و ادبیات هم یکی از پدیده های همین
دنیاست. همین دنیایی که همه چیزش برایم
ناشناخته و سؤال برانگیز است.

از همان سال های آغازین کتاب خواندن،
هیچ کتابی را بی آنکه نظر و دیدگاه انتقادی
خود را در باره آن بیان کنم، نخوانده ام. شاید
همین اشتیاق به خواندن و عادت به سبُک
سنگین کردنِ خوانده ها سبب شده است از
بال و پر دادن به «پرنده خیال

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.