پاورپوینت کامل نقطه تلاقی «حرکت ملی زنان» با «سینمای کشور» کجاست؟«قسمت دوم» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقطه تلاقی «حرکت ملی زنان» با «سینمای کشور» کجاست؟«قسمت دوم» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقطه تلاقی «حرکت ملی زنان» با «سینمای کشور» کجاست؟«قسمت دوم» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقطه تلاقی «حرکت ملی زنان» با «سینمای کشور» کجاست؟«قسمت دوم» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

۶۲

قاضی: شوهرت خرجی می ده؟

فرشته: بله.

قاضی: مسکن براتون تهیه کرده؟

فرشته: بله.

قاضی: کتکت می زنه؟

فرشته: نخیر.

قاضی: دوستان ناباب داره؟

فرشته: نخیر.

قاضی: مشروب خورده خانم؟

فرشته: نخیر.

قاضی: قماربازی می کنه؟

فرشته: نخیر.

قاضی: پس دلیلت چیه خانم؟

فرشته: بَددِله، شکّاکه، اذیتم می کنه،
آزارم می ده، به شعورم توهین می کنه.

قاضی: این دلایل برای حکم طلاق
کافی نیست.

فرشته: حاج آقا، من دارم با مردی
زندگی می کنم که انتخابش نکردم. این مرد
داره هویت انسانی منو نابود می کنه. داره منو
از من می گیره.

قاضی: خانم خدمتتون عرض کردم این
دلایل برای دادگاه کافی نیست.

فرشته: اجازه بدین حرفمو بزنم … .

قاضی: برو سر زندگیت خانم.

فرشته: حاج آقا این مرد می خواد منو
تبدیل به زنی کنه که نیستم. اون چیزی که
اون می خواد با این چیزی که من هستم دو تا
زن متفاوته … .

قاضی: خانم خدمتتون عرض کردم،
وقت دادگاه را نگیرین.

فرشته: حاج آقا یک لحظه صبر کنین.

قاضی: این دلایل کافی نیست،
بفرمایین، بفرمایین. نفر بعدی.

فرشته: حاج آقا به من نگاه کن … من
انسانم. می خوام مثل انسان زندگی کنم.
چطوریه که فکر می کنین اگر یه مردی خرجی
نداد آدم بدیه، ولی اگر به شعور من توهین
کنه، اگر هویت انسانی منو نابود کنه، آدم
بدی نیست؟ من که توقع زیادی ندارم. من
فقط می خوام به عنوان یک انسان، به عنوان
یک همسر، به عنوان یک شریک زندگی،
نظر منم، عقیده منم راجع به اینکه می خوام
چی بپوشم، چی بخورم، چیکار کنم، کجا
برم، با کی معاشرت کنم محترم شمرده بشه.

قاضی: خانم وقت دادگاه رو نگیرین.
شما بفرمایید، نفر بعدی بیاد.

«دو زن» ـ تهمینه میلانی ـ ۱۳۷۷

شاید بتوان به تعبیری جوهره «هنر» را
احساس نارضایتی از «واقعیت» به عنوان
«آنچه که هست» و حرکت به سوی«حقیقت»
به عنوان «آنچه که باید باشد»، دانست.

«هنر»، عرصه طلب حقایق است: «آنچه
که باید باشد» و هنرمند طالب «بهترین ها».
این «طلب» باید زمینه درک و شعور
عمیق تری را فراهم کند تا بتوان از آن پلی به
سوی انسان و جامعه بهتر ساخت.

آثار برتر و تأثیرگذار در ادبیات، نقاشی،
موسیقی و … طی دوران ها و شرایط مختلف
اجتماعی و سیاسی، آنانی بودند که در نقد
وضع موجود به بیان آرزوهای جامعه بشری
برای رسیدن به وضعیت مطلوب پرداختند. در
این میان، هنر هفتم ـ سینما ـ بی تردید بیش
از همه دارای قدرت تأثیر بوده و می توان ادعا
کرد که تاکنون هیچ هنری در دوره خود چنین
تأثیر ژرفی را بر مخاطبان نداشته است. با
این تفاوت که حرکت عمومی سینما در جهان
به دلایل گوناگونی به سمت وضعیت مطلوب
نبوده، زیرا دو عامل «حفظ گیشه به هر وسیله
و پیشبرد منافع جهان سرمایه داری»، اهداف
مهم تری! برای آن به شمار آمده اند.

زن در سینمای ایران و جهان

«سینما توانست با نفوذ جادویی خود بر
آداب و سنن ملت ها تأثیر بگذارد. حتی
موجب تغییر نوع زندگی آنها شود و به نوعی
فرهنگ سازنده خود را بر فرهنگ
استفاده کننده اش تحمیل کند.

با این قدرت تأثیر، سینمای جهان،
تصویر زن را طی دهه های گذشته به گونه های
مختلفی به تصویر کشید که عمده ترین آنها را
«ژانر حادثه ای»، «ژانر پلیسی و جنایی» و
«ژانر ملودرام» می دانند. زن در «ژانر
حادثه ای» نشانه ناتوانی و ضعف است. در
«ژانر پلیسی و جنایی»، دچار خطاهای
جبران ناپذیر می شود، نقشه ها را بر هم
می زند، همه چیز را لو می دهد و در یک کلام
نمونه بی خردی است.

زن در «ژانر ملودرام»، با تکیه بر ضعف
روحی و احساس گرایی صِرف و نه بر مبنای
منطق و عقل، عمل می کند، به شدت
آسیب پذیر است و احتیاج به حمایت مرد
قصه دارد. او در فیلم های غیر اخلاقی مورد
سوء استفاده جنسی و روانی قرار می گیرد،
فریبکار است و با تکیه بر جسم خود، در صدد
خیانت است. زن در این نوع فیلم ها یا توسط
قهرمان مرد نجات می یابد و به کانون خانواده
باز می گردد و یا باید نابود شود. او دائما در
معرض لغزش است.» (درخشش، محمد، بررسی
حضور زن در سینما با نگاهی به وضعیت اجتماعی ـ
نمای آبگینه ـ شورای فرهنگی، اجتماعی زنان).

سینما هرگز نتوانسته در احقاق هویت و
حقوق از دست رفته زنان سهمی شایسته
داشته باشد. اگر چه در میان تولید انبوه
فیلم های سینمایی گاه محصولاتی بوده اند که
برای ارائه تصویری از زن، تلاش کرده و به
موشکافی وضعیت موجود آنها از زوایای
مختلف پرداخته اند. اما به راستی چند فیلم را
می توان یافت که به زن به عنوان یک
«انسان» نگریسته باشد؟ یک انسان با
ویژگی های زنانه. این نگاه حتی در بسیاری از
فیلم هایی که به موضوع زن نگاه مثبتی
داشته اند، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
چنانچه در دسته ای از این فیلم ها، زنان برای
کسب جایگاه مناسب باید به یک «مرد»
تبدیل شوند، در دسته ای دیگر برای نشان
دادن مظلومیت خود باید به شدت «تحقیر»
شوند و بالاخره هم کلید حل مشکل آنها در
دست مردان باشد. در دسته ای دیگر نیز تنها
با «نفی» مطلق گروه مقابل خود یعنی مردان
به «اثبات» برسند.

خانم مریم بصیری نویسنده و منتقد در
مروری کوتاه بر پیدایش سینما، ورود آن را به
ایران و چگونگی ارائه چهره زن در سینمای
کشور می گوید:

ادیسون با ساخت دستگاه
«کینه توسکوپ» و برادران لومیر پس از
ساختن «سینماتوگراف» و ضبط همزمان
تصویر و صدا هرگز تصور نمی کردند که
اختراعات شان روزی تحت عنوان هنر هفتم،
چنین جهان را به سیطره خود در آورد. به هر
حال آوازه سینما خیلی زود به ایران رسید و
میرزا ابراهیم خان عکاس باشی به دستور
مظفرالدین شاه قاجار یک دوربین
«سینموفتوگراف» خریداری و کار را با آن آغاز
کرد. اولین فیلمبرداری ها از دربار و حرمسرای
شاه بود!

سپس اکران فیلم های خارجی در ایران
باب شد. اما «آوانس اوگانیاس»، اولین
فیلمساز ایرانی در واکنش به این جریان گفت:
«فیلم های خارجی موضوعی جز دزدی،
آدم کشی و فساد اخلاقی ندارند، ما
می توانیم با تربیت آرتیست در ایران،
خودمان فیلم بسازیم.»

پس از فراز و فرودهایی، ساخت فیلم در
ایران رواج یافت و با گذشت زمان، زنان در
حوزه بازیگری به عرصه سینما پا گذاشتند.
شاید بتوان گفت که با روی کار آمدن زنان،
فیلمفارسی شکل گرفت. زنان فیلمفارسی،
نمونه بارز و کامل ظلم به زن در عرصه هنر
هفتم بودند. موجودات فریب خورده ای که
اغلب در هیئت رقاصه، روسپی، معشوقه،
آدمکش و … ظاهر می شدند و محور فیلم بر
پایه انحراف آنها بنا نهاده می شد. زنی که به
فحشا کشیده می شود، درد دلش را با آواز
خواندن بیان می کند، رقاصگی می کند و دست
آخر هم یا آدم می کشد و یا کشته می شود!

شخصیت زن در فیلمفارسی، بازیچه
دست سوداگرانی بود که به نام تهیه کننده و
کارگردان، اهانت بزرگی را به زن ایرانی روا
داشتند. به زنی که با داشتن صفات بارزی
چون نجابت، تحمل و سخت کوشی به عنوان
موجودی معرفی می شد که کاری جز
معشوقه بودن نمی داند.

با وقوع انقلاب، وضعیت زنان در سینما
دستخوش چندین مرحله تغییر و تحول شد.
ابتدا در یک عقب نشینی تمام عیار نقش کیفی
زنان در فیلم ها تقریبا حذف شد. یعنی کمتر
فیلمی را می شد یافت که موضوع آن در
ارتباط با زنان باشد و یا اینکه زنی در آن
نقشی ایفا کند.

سپس با وضع قوانین جدیدی برای
ساخت فیلم و برخی تغییر و تحولات
اجتماعی، بار دیگر زنان و سوژه های مربوط
به آنان مطرح شد. اما در این دوره زنان یا
فقط خوب غذا می پختند یا به فکر پول و
لباس بودند، یا خوب گریه می کردند و یا اینکه
دختر دمِ بختی بودند در انتظار جهیزیه.
نقش های خنثی یا منفی در این دوره، زنان
جامعه را احساساتی و ضعیف النفس به تصویر
کشید و آنها را خواسته یا ناخواسته درگیر
فرهنگ جدید سینمای ایران کرد که: اگر دچار
مشکل شدید، گریه کنید، سپس همه چیز را
رها کرده و به خانه پدرتان بروید!

زنان در این فیلم ها درگیر مشاجرات
خانوادگی بودند و در نهایت، روح و جسم خود،
فرزندان و همسران شان را به نابودی
می کشاندند. به هر حال پس از طی فراز و
نشیب های بسیار، امروز در شرایطی به سر
می بریم که توجه به موضوع زن در صدر
موضوعات سینما قرار گرفته است. اگر چه این
توجه گاه ریشه ای و در جهت نمایش
مشکلات و مسائل زنان است و گاه در هیئت
شبه فیلمفارسی همچنان تیشه به ریشه
موقعیت و منزلت زن می زند.

مینو: موسی این نامه چیه؟ بذار
وسوسه ام رو بگم. می خواستم اونو بخونم.
می خواستم بفهمم چی شده. اون خانم کی
بود؟ این نامه چیه؟

موسی: بیا، بگیر بخونش.

مینو: بهتره خودت بگی.

موسی: دست وردار. تو حق داری
بخونی. بخونش … .

مینو: … من دقیق نمی فهمم. فقط دارم
امضای منصور رو می بینم.

موسی: تا حالا ققنوس به گوشت
خورده. دکل ققنوس.

مینو: آره. اسمیه که منصور خیلی
ازش می گفت.

موسی: هنوز دکل ققنوس پابرجاس.
هنوز رو پاشه. از این امضاها که زیر نامه
می بینی فقط من زنده ام.

مینو: معنی اش چیه؟

موسی: باید خودم دکل رو جمع کنم.
تک و تنها.

مینو: من نمی فهمم چی می گی. ققنوس
چیه. دکل چیه. این امضاها یعنی چی؟ … من
می خوام بدونم. امضای برادرم اینجاست.

موسی: برپا کردن دکل ساده نبود. کلی
شهید داد. بین خودمون عهد کردیم فقط
کسایی حق دارن دکل رو جمع کنن که از این
جمع باشن. اگه هیچ کدوم نموندیم
بچه هامون، همسرامون … .

مینو: پس اون خانم … .

موسی: همسر یک شهیده … ولی من
نمی رم. من دیگه یادم رفته ققنوس خوردنیه
یا پوشیدنی.

مینو: این ققنوس همون دکلی یه که
منصور توی اون شهید شد؟ … تو هیچ وقت
نخواستی از منصور چیزی بگی … صبر کن
موسی. می تونم ازت تقاضایی بکنم؟ اگه
هنوز دکل جمع نشده می خوام ببینمش … من
اصفهان زیاد رفتم. تو هم رفتی. ولی هیچ
وقت جنوب نرفتم. آبادان نرفتم. جزیره
مینو، حتی ازش عکسی ندیدم. فقط
نوشته های منصور رو خوندم. دلم می خواد از
نزدیک ببینم.

موسی: ما داریم می ریم ماه عسل. الان
وقتش نیست.

مینو: چرا؟ هیچ فکر نکردی چرا تو
بهشت زهرا، اونم مقابل جنازه منصور،
بهت «بله» گفتم؟ این یه خواستگاری
معمولی بود؟

موسی: خرابش نکن مینو. خواهش
می کنم؟

مینو: من می خواستم از منصور بدونم. از
دوستی تون بدونم. از رابطه ات. اینکه چرا
منصور تو رو اینقدر دوست داشت. ولی تو
همشو قطع کردی و من موندم با یک «بله»
ابلهانه … .

موسی: می ترسم از دستت بدم.

مینو: من که تو چنگ توام. ولی دلم
می خواد همسرت باشم … .

«برج مینو» ـ ابراهیم حاتمی کیا ـ ۱۳۷۴

«حرکت ملی زنان» در همه عرصه ها به
دنبال کسب موقعیتی مناسب و درخور توان،
استعداد و تلاش زن ایرانی بوده است. در
عرصه های علمی و اجتماعی و دسترسی به
فرصت های برابر، در عرصه خانواده، در حوزه
حقوق و قضا و … اما این جریان همواره
نیازمند ابزار است. ابزار و سازوکارهای قوی و
تأثیرگذاری که بتوان با پشتوانه آن، حرکت را
تداوم بخشید و به مقصد رساند.

بی شک عرصه هنر می تواند از جمله این
ابزارها باشد؛ زبان گویای دل که بر دل
می نشیند و متحول می سازد … و سینما چنان
که گفته شد تأثیرگذارترین این ابزارها.

اما چگونه باید از سینما برای حرکت از
«واقعیات» به سوی «حقایق» بهره برد؟
آنچه در سینمای کشور پس از انقلاب گذشت،
تا چه حد «حرکت ملی زنان» را در مسیر خود
یاری کرد؟ به هر حال این اتفاق رخ داد یا
نداد، زنان این توقع و انتظار را از سینمای
کشور داشته اند.

سینمای «انسان گرا» را باور دارم

در قسمت اول این مجموعه، باب
گفتگویی با آقای اکبر نبوی، نویسنده و منتقد
را گشودیم که وی در آن به مقدمات و کلیاتی
در مورد جایگاه زن در خلقت و تفکر اسلامی
و شیعی در این مورد اشاره کرده و سپس
روند حضور زن در سینمای پس از انقلاب را
مورد بررسی قرار داد. ادامه این گفتگو را
می خوانید:

ابتهاج: آقای نبوی ـ با تشکر از فرصتی

که در اختیار مجله قرار دادید ـ شما تا این
مقطع از گفتگو، مهم ترین عوامل عدم
دستیابی به سینمایی که انقلاب اسلامی
استحقاق آن را داشته و به تبع آن، طرح
چهره حقیقی زن ایرانی را در بدفهمیدن یا
نفهمیدن اندیشه ها و افکار حضرت امام
خمینی(ره) و فقدان عزم و اراده لازم برای
تعریف جدید و اصلاح نگاه به زن نزد مدیران
دانسته اید و این دو را سبب عدم حضور یا
حضور مخدوش و غیر واقعی زن در سینما
بیان کردید. لطفا از همان مقطع که به دو دلیل
مورد اشاره، حضور زن همچنان کمرنگ بود،
موضوع بحث را ادامه دهید.

نبوی: بله، خالی بودن جای زن آنقدر
جدی بود که در فیلم های اولِ کسی مثل
ابراهیم حاتمی کیا نیز زن، اصلاً حضور
نداشت. چنانچه در فیلم های دیده بان و
مهاجر، زن به طور مطلق حضور ندارد.

ابتهاج: به رغم نقشی که زنان در

سال های جنگ و دفاع داشتند.

نبوی: همین طور است. البته در فیلم
«هویت» حاتمی کیا زن حضور دارد، اما
نقشش برجسته نیست، در حد یک پرستار
و در حاشیه است. در متن تصویر،
ممکن است دیده شود، اما یک عنصر
جریان ساز نیست.

به نظر می رسد امثال ابراهیم حاتمی کیا
نیز به این موضوع نزدیک نمی شدند، چون
تکلیف خود را نمی دانستند. در واقع علی رغم
تأکیداتی که امام داشت تکلیف حضور زن در
سینما روشن نبود.

شما ببینید، رسول ملاقلی پور هم در فیلم
«بلمی به سوی ساحل» که در ارتباط با
خوزستان و خرمشهر است ـ جایی که زنان
نقش مهمی در دفاع از آن داشتند ـ حضور
زن را ندارد. حضوری که حاتمی کیا گوشه
بسیار محدودی از آن را در مجموعه
تلویزیونی «خاک سرخ» نشان داد.

همین طور در فیلم های سایر فیلمسازان
سال های اول انقلاب؛ به آثار محسن
مخملباف نگاه کنید، پس از چندین فیلم،
در «عروسی خوبان» کمی نقش زن
محوری می شود.

ابتهاج: ابتدا در آثار او، پیش از

«عروسی خوبان» هم زن حضور دارد،
اما زن … .

نبوی: بله، در «توبه نصوح» و در «دو
چشم بی سو» همان زن سنتی را می بینیم.
زنی که هیچ نسبتی با زن امروز و با تاریخ
واقعی کشور ندارد. این چهره زن فیلمفارسی
است. متأسفانه زن فیلمفارسی در یک سری
از آثار پس از انقلاب ادامه می یابد، چنانچه

این چهره در برخی آثار امروز نیز تداوم
یافته است.

به هر حال به مرور نگاهها به موضوع
زن، چه در کارهای تلویزیونی و چه در سینما
جدی تر می شد. اما این جدی ترشدن به
معنای تأیید دیدگاههای حاکم بر آنها نیست.
به عنوان مثال، ابراهیم حاتمی کیا در فیلم
«وصل نیکان» برای اولین بار به حضور زن
نزدیک می شود، اما زنِ «وصل نیکان» هم
زن امروز ایرانی نیست و شاید بتوان
گفت تنها در حد ۱% از ویژگی های این زن
را داراست.

در «از کرخه تا راین»، ابراهیم گام های
موفق تری برمی دارد. با این تفاوت که به
«لیلا» نزدیک می شود، نه به زن امروز ایرانی.
لیلا اصلاً نسبتی با این «زن» ندارد. او
موقعیت زن امروز ایران را درک نمی کند. اما
در «آژانس شیشه ای» و در «برج مینو» این
اتفاق می افتد. در «برج مینو» زن، موسی را از
حضیض نجات می دهد و دوباره او را به
ملکوت می رساند، به ارتفاع و به بلندا می برد و
به آسمان دعوت می کند.

ابتهاج: البته این اتفاق آنقدر در «برج

مینو» نمادین بود که نتوانست با جامعه
ارتباط لازم را برقرار کند.

نبوی: بله، نگرفت. ولی در «آژانس
شیشه ای»، «فاطمه» اگر چه حضور فیزیکی
چندانی جز در دو، سه سکانس ندارد، اما روح
و جان او از «اول» تا «آخر» هست. «فاطمه»
زن ایرانی است. در طول تاریخ هم همین
بوده است. یعنی ممکن است ظاهرا در
پیشانی حرکت ها نباشد، اما جانش هست،
روحش هست و همین جان و روح، جریان
پویای جامعه را پیش می برد. اگر روح او را از
این حرکت بگیرید اصلاً آن جریان نه رخ
می دهند، نه محقق می شود و نه تداوم
می یابد. مثل آبی که در یک جا می ماند
و می گندد.

به تعبیر ابن سینا که به آب نگاه می کند
می گوید: تو چه هستی که اگر بروی، زنده
هستی و زاینده و اگر بمانی می گندی و قدرت
حیات بخشی خود را از دست می دهی.
جریان های اجتماعی هم شبیه همین تعبیرند.
جریان های اجتماعی به اعتباری وابسته به
جریان زنده و زاینده زن هستند.

در هر حال، تا مدتی دیدگاهها در سینما
نسبت به زن در روندی مثبت قرار
گرفت. یعنی تلاش هایی می شد تا زن را
درست ببینند.

ابتهاج: به لحاظ زمانی مشخصا در

چه مقطعی؟

نبوی: از اواخر دهه شصت تا ـ با کمال
تأسف ـ سال دوم ریاست جمهوری آقای
خاتمی، یعنی تا سال ۱۳۷۷، تلاش می شد
نگاهها به واقعیت نزدیک تر شود، اگرچه هنوز
با آن فاصله داشت. اما به دلیل سیاست های
غلط وزارت ارشاد در معاونت سینمایی طی
وزارت دوست بسیار عزیزم آقای مهاجرانی،
سینمای ما به شدت در مسیر یک حرکت
مرتجعانه افتاد.

یعنی سینمای ما در روزگار ریاست
جمهوری آقای خاتمی هیچ نسبتی با سینمای
ما در روزگار وزارت ارشاد آقای خاتمی ندارد.
سینمای روزگار وزارت ایشان یکی از
درخشان ترین دوره های تاریخ سینمای کشور
است. این مشکل به دلیل رویکرد، نوع نگاه و
سیاستگزاری های غلطی بود که در سینما به
وجود آمد و با شعار خوب سینمای مردمی،

راه بر ابتذال در این مسیر گشوده شد. در این
سینما زن مبتذل شد، جوان مبتذل شد و
تصویر واقعیت های اجتماعی مخدوش شد.
به جز معدودی از آثار، مثل کارهای ابراهیم
حاتمی کیا و خانم رخشان بنی اعتماد به ویژه
فیلم هایی مانند «زیر پوست شهر» و «بانوی
اردیبهشت» ـ اگر چه ممکن است انتقاداتی
هم بر آنها وارد بدانیم ـ تولیدات سینمایی رو
به ابتذال گذاشت.

خانم بنی اعتماد از «زن» گفت ولی او را
مبتذل به تصویر نکشید، از معضلات
اجتماعی گفت ولی آنها را در مسیر ابتذال قرار
نداد. اما این آثار، مقاومت های فردی
فیلمسازان بود و ربطی به سیاستگزاری های
سال های اخیر نداشت.

ابتهاج: آقای نبوی، شما تعبیراتی در

مورد «برج مینو» داشتید که به لحاظ
جنبه های نمادین و انتزاعی این فیلم،
متأسفانه در سطح عموم دریافت نشد. اما
ظاهرا این تعبیرات در مورد چهره و نقشی که
زن ایرانی در مسیر تعالی مرد و خانواده خود
داشته بسیار نزدیک به «واقعیت» یا بهتر
بگویم «حقیقت» است. مینو در اولین
روزهای ازدواج در مسیر ماه عسل به جای
شادی های زودگذر اما بسیار طبیعی و قابل
انتظار برای یک نوعروس، طالب سفری
سخت برای یافتن حقیقت شهادت برادرش
منصور و نوع ارتباط او با همسرش موسی
است. او به تقاضای ازدواج موسی به خاطر
این ارتباط، پاسخ مثبت داده، اما حالا نشانی
از «آنچه باید باشد» نمی بیند. آنچه مینو در
پی ازدواج با موسی به دست آورده بسیار از
آنچه طالب آن بوده، دور است. «مینو» را در
برج مینو چگونه می بینید؟

نبوی: در فیلم برج مینوی حاتمی کیا
من نگاه انسانی را به زن می بینم. یعنی وجه
زنانگی مینو در کانون توجه نیست. مینو، یک
انسان است. انسانی حیران، سالک، پرسشگر
و جستجوگر. جستجوی مینو مربوط به
برادرش منصور است که البته منصور
«مرشد» و «مراد» است. یعنی مینو پی جوی
یک حقیقت است. این پی جوی حقیقت
می توانست یک مرد باشد.

حاتمی کیا در این فیلم کارهای عجیبی
کرده، یعنی مینو را در نسبتش با موسی، نوع
نگاهی که موسی به مینو داشته ـ موسایی که
زمانی مینویش چیز دیگری بوده و حالا انگار
زمینی شده ـ سنجیده است. حاتمی کیا دو
وجه برای مینو قائل شده، یک وجه از نقطه
دید موسی است که در واقع نوعی جابجایی
بهشت است؛ باورهایش که زمانی بهشتش
بوده و البته به نظر می رسد در آنها تزلزل هم
داشته، آنجایی که وقتی می خواهد از پله های
برج دیدبانی بالا برود، منصور گاهی به او
نهیب می زند و گاهی کمکش می کند. موسی
استوار نیست، پاهایش متزلزل است.

موسی دوباره از دکل بالا می رود، ولی
این بار با نیروی دیگری این کار را انجام
می دهد؛ با کمک مینو این جابجایی به طور
مداوم در طول فیلم صورت می گیرد. یک بار
از نقطه دید موسی «مینو» دیده می شود، یک
بار از نقطه دید کارگردان.

از نقطه دید کارگردان، مینو یک انسان
جستجوگر، سالک و پرسشگر است. او
می خواهد از منصور که مرشد و مراد است،
بداند. این نگاه به مینو یک نگاهِ زن گرایانه
نیست، یک نگاهِ انسانی است.

ابتهاج: یعنی شما ترجیح می دهید نگاه

به زن از زوایه ای انسانی باشد.

نبوی: بله، من سینمای انسان گرا را
باور دارم. مسئله زن اگر در جهت خلاف
قانون حاکم بر خلقت باشد دچار مشکل
می شود. اما اگر در جهت طرح یک نگاه
انسانی باشد حتما مفید خواهد بود. حالا باید
ببینیم در فیلم های ما به زن به عنوان یک
انسان نگاه شده است؟ من معتقدم به جز در
آثار سینمایی معدودی، به زن به عنوان یک
جنس نگاه کرده اند. یعنی جنسیت زن اهمیت
داشته، نه مقام و کرامت انسانی او؛ در نتیجه
بسیاری از تصاویری که برای زن در این
فیلم ها عرضه و ارائه شد تصاویری مخدوش
است یا حداقل اینکه تصاویر کاملی نیست.
من قرار است در سینما انسانیت ببینم.

ابتهاج: این خیلی خوب است، اما … .

نبوی: و انسانیتی که مبتنی بر فرهنگ
ماست. انسانیتی که قرار است به من در جهت
کسب کمال کمک کند. سینمای رحمانی اینجا
معنی پیدا می کند. ما یک سینمای شیطانی
داریم و یک سینمای رحمانی. سینمای خنثی
هم داریم که البته این سینما، هم می تواند به
سینمای رحمانی نزدیک شود و هم به
سینمای شیطانی.

اما اگر قرار شد به سینما از جنبه صنفی یا
جنسی نگاه کنیم، اساسا آن را از وجه هنری
خود دور کرده ایم. حالا ممکن است زمانی به
اقتضای قصه ای، جریانی یا رخدادی که مرا
تحت تأثیر قرار داده، رویکردی در رابطه با
خلق اثر خود، موضوعی یا صنفی و جنسی را
انتخاب کند و تلاش خود را برای به تصویر
کشیدن آن به خرج دهد. اما اگر به طور کلی
بخواهیم بررسی کنیم من به این نحوه نگاه
معتقد نیستم.

ابتهاج: من نگاه انسان گرای شما را

تأیید می کنم. اما از همین زاویه دید
می خواهم بگویم بسیاری از زنان ایرانی که
شما به خوبی ارزش های وجودی آنها را
توصیف کردید و برایشان جایگاه انسانی
قائل شدید، سال ها درگیر اثبات کرامت
انسانیِ خود بوده اند و در بسیاری مواقع
موفق به این کار نشدند. اما سینما به این
مهم چندان توجهی نکرد.

نبوی: من مشکل سینمای ایران را
جای دیگری می بینم. مشکل عمده سینمای
کشور دو چیز است که دومی متأثر از اولی
است. یکی اینکه ما در سینما به شدت دچار
بحران معرفت و اندیشه هستیم. فکر و
اندیشه در سینما بسیار کمیاب و نادر است.
مشکل دوم که متأثر از اولی است اما در جای
خود مشکل مهمی به شمار می آید، این که ما
از موضوعات اجتماعی درک درستی نداریم.
حالا این موضوعات اجتماعی می تواند مربوط
به زن باشد، مربوط به مرد باشد، مربوط به
موقعیت تاریخی کشور یا مربوط به حوادثی
باشد که طی سال های اخیر بر ما گذشته است
و می تواند به چشم انداز آینده مربوط شود.
وقتی ما درک درستی از آنها نداریم، سینمای
حاضر را شاهد هستیم.

ما کمتر در میان هنرمندان سینماگر، اهل
معرفت داریم. اینان باید جزو نخبگان
اجتماعی و پیشروان جامعه باشند. البته قرار
نیست در برج عاج خود بنشینند و از آن بالا
به مردم نگاه کنند. قرار است همپای مردم
باشند، ولی گاه گداری بالاتر بپرند و از افق
بالاتری روبه رو را ببینند، وضع موجود را هم
ببینند و بعد دوباره همراه مردم شوند. در این
حال بر اساس نگاهی که از افق بالاتر
داشته اند، جهشی که داشته اند، تحلیل های
نزدیک تری به واقعیات ارائه دهند.

سفر مکاشفه ای هنرمند به او کمک
می کند، چون هنرمند یکی از ویژگی های مهم
پیامبران را البته در مراحل نازل تری داراست.
یعنی به او هم الهام می شود. هنرمند هم ـ اگر
چه در مراحل پایین تری ـ به عروج می رود و
برای خود، شب معراج دارد، اما در میان
هنرمندان سینماگر ما این مکاشفه ها در
حداقل هاست. کارها عمدتا تکنیکی انجام
شده و سینما امروز یک فن است، نه یک
هنر. متأسفانه روز به روز هم وجوه فنی آن
افزایش پیدا می کند.

در این حالت قاعدتا با بسیاری از
کمبودها و خلاءها روبه رو می شوید که یکی از
آنها می تواند موضوع مورد نظر شما باشد.
ولی اگر سینماگر ما دارای معرفت باشد،
موضوعات را درست بشناسد، در رویکردش
موضوعات را درست و کامل می بیند، دیگر
شما نمی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.