پاورپوینت کامل درس هایی از تفسیر سوره نور«۲۳»;حمایت از بردگان ۹۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل درس هایی از تفسیر سوره نور«۲۳»;حمایت از بردگان ۹۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل درس هایی از تفسیر سوره نور«۲۳»;حمایت از بردگان ۹۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل درس هایی از تفسیر سوره نور«۲۳»;حمایت از بردگان ۹۶ اسلاید در PowerPoint :
>
۸
«وَلْیَسْتَعْفِفِ الّذینَ لا یجدُونَ نِکاحا حتّی یُغْنِیَهُمُ اللّه ُ مِنْ فَضْلِهِ وَ الّذینَ
یَبْتَغُونَ الْکِتابَ مِمّا مَلِکَتْ أیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ اِنْ عَلِمْتُمْ فیهِمْ خَیرا و آتُوهُمْ مِنْ
مالِ اللّه ِ الّذی آتاکُمْ وَ لا تُکْرِهوا فَتَیاتِکُمْ عَلَی البِغاءِ إنْ اَرَدْنَ تَحَصُّنا لِتَبْتَغُوا
عَرَضَ الحیاهِ الدُّنیا وَ مَنْ یُکْرِهْهُنَّ فانَّ اللّه َ مِنْ بَعْدِ إکراهِهِنَّ غَفُورٌ رحیمٌ و لَقَدْ
أنْزَلْنا اِلَیْکُمْ آیاتٍ مُبَیِّناتٍ و مَثَلاً مِنَ الّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ و مَوْعظهً لِلْمُتَّقینَ».
«آیات ۳۳ و ۳۴»
اشاره:
پیوستگی دو آیه ۳۲ و ۳۳ و مباحث
مبسوط آن، تا کنون چهار قسمت از مقالات را
به خود اختصاص داده است. آنچه در قسمت
پیش آمد فقط شرحی بر فراز نخست آیه ۳۳
بود و شرح ادامه این آیه به این شماره موکول
شد. در نخستین آیه از این مجموعه، ملاحظه
کردید که فرمان داده می شود زنان و مردان
بی همسر، چه آزاد و چه برده را همسر دهید،
اگر هم فقیر باشند، خداوند از فضل خودش
آنان را بی نیاز خواهد ساخت. آنگاه قرآن در
فراز نخست آیه دوم، به آن دسته از
بی همسرانی که امکان ازدواج ندارند، دستور
می دهد که پاکدامنی ورزند تا خداوند آنان را
بی نیاز کند. در قسمت قبل احتمالاتی که در
خصوص دستور «وَلْیَسْتَعْفِفْ» می رود را بازگو
کردیم. اینک دو فرمانی که در ادامه همین آیه،
در خصوص بردگان و رعایت جانب آنان صادر
شده است را توضیح می دهیم.
* * *
«و الذین یبتغون الکتاب ممّا ملکت
أیمانکم فکاتبوهم ان علمتم فیهم خیرا.»
پیشتر به تفصیل، مفهوم واژه های ابتغاء،
کتاب، و مکاتبه را بازگو کرده ایم. ابتغاء که
مصدر فعل «یبتغون» است به معنای
خواستار و جویا شدن است. کتاب نیز در اینجا
مصدر دیگری از همان «مکاتبه» است که
اصطلاحی خاص در این آیه و در فقه می باشد
و عبارت از قراردادی است که میان برده و
صاحبش برای آزادی وی بسته می شود.
«کاتِبُوهُمْ» نیز از همین ریشه و دستور به
مکاتبه است. «ما مَلَکَتْ اَیْمانُکم» نیز، پیشتر
در آیه ۳۱ آوردیم که منظور از آن بردگانی اند که
در اختیار و ملکیت شخص در آمده اند. از این رو،
مفاد اجمالی این فراز این است که آن دسته از
بردگان شما، چه غلام و چه کنیز، که درخواست
قرارداد مکاتبه می کنند، با آنان قرار بگذارید.
البته این دستور «فَکاتِبُوهُم» را با جمله «اِنْ
عَلِمْتُمْ فیهِمْ خَیْرا» مشروط به این ساخته
است که «اگر در آن خیری سراغ داشتید.»
مکاتبه چیست؟
در فقه اسلامی به خاطر ضرورت های
میدان جهاد و مصالحی که چگونگی برخورد
با غیر مسلمانان ایجاد می کند؛ غیر مسلمانانی
که به عنوان نیروی متخاصم به شمار
می روند و قرارداد ذمّه یا صلح ندارند، اصل
بردگی با شرایطی، پذیرفته شده است اما در
عین حال راهها، شیوه ها و زمینه های بسیاری
برای آزادی آنان پیش بینی شده است. علاوه
بر پیش بینی موارد الزامی برای آزادی بردگان،
و تشویق های زیادی که در جهت آزادی شان
صورت گرفته، مواردی نیز وجود دارد که آنان
به صورت قهری آزاد می شوند. مواردی نیز در
چارچوب قرار یا عملی خاص پیش بینی شده
تا مایه آزادی آنان شود. یکی از راههای
دستیابی به آزادی، چه برای غلامان و چه
برای کنیزان، قرارداد «مکاتبه» است که در
این آیه بر آن تأکید شده است. نمونه دیگر آن
قراری است که مولا برای آزادی برده برای
پس از مرگ خود می گذارد و با مرگ مولا،
وی خود به خود آزاد می شود و به آن «تدبیر»
می گویند. کما اینکه اگر «مولا» از کنیز خود
دارای فرزندی شود و آن فرزند تا زمان مرگ
پدر خود زنده باشد، به مجرد مرگ پدرِ کنیز
(مادر) آزاد می شود. نیز کسی نمی تواند مالک
پدر یا مادر خود شود، لذا به محض آنکه یکی
از آن دو را بخرد خود به خود آزاد می شود.
ولی مکاتبه، قراردادی است که میان مولا و
غلام یا کنیز بسته می شود و طی آن، مولا
می پذیرد که اگر برده اش طی مدت مشخصی
به کار و کسب بپردازد و بهای خود را طی آن
مدت به وی پرداخت کند، او را آزاد سازد و
غلام یا کنیز نیز می پذیرد.
روشن است که این قرارداد، ربطی به
خرید و فروش ندارد، نیز آزادی مستقیم از
طرف مولا نیست، بلکه یک نوع عقد و قرار
مستقلی است که تابع احکام و ضوابط خاص
خود است و تفصیل شرایط و احکام و فروع
آن در فقه آمده است.(۱)
مکاتبه دو گونه است؛ مطلق و مشروط.
در مکاتبه مشروط، مولا شرط می کند که اگر
برده نتواند همه مبلغ مورد نظر را در مدت
مقرر پرداخت کند، به وضعیت سابق خود
برمی گردد و در مقابل آن مقدار مبلغی که
پرداخت کرده نیز چیزی از او آزاد نمی شود. اما
در مطلق که چنین شرطی وجود ندارد، به
تدریج به تناسب مقداری که از کل مبلغ
پرداخت می کند، آزاد می شود و در پایان مدت
نیز به همان میزان که پرداخت کرده آزادی
خود را به دست آورده است و به میزان
باقی مانده، همچنان، برده به شمار می رود که
در فقه به چنین شخصی، اصطلاحا «مُبَعَّض»
گفته می شود؛ یعنی برده ای که بخشی از وی
آزاد و بخشی برده است. و این خود زمینه ای
برای آزادی کامل او است که در برخی شرایط
به صورت قهری صورت خواهد گرفت.
این فراز از آیه خطاب به صاحبان
بردگان، چه غلام و چه کنیز دستور می دهد با
آن دسته از بردگان تان که خواهان مکاتبه
هستند، قرار مکاتبه بگذارید. برخی با توجه به
ظاهر آیه، آن را دلیل وجوب پذیرش
درخواست مکاتبه شمرده و آن را وظیفه
الزامی صاحبان بردگان دانسته اند ولی همان
گونه که اکثر قاطع فقیهان گفته اند، این
دستوری الزامی نیست و در واقع توصیه ای
است که بیان کننده یک حکم استحبابی
می باشد. این توصیه و حکم نیز مشروط به
این شده است که اگر در آنان «خیری» سراغ
داشتید، این امر علاوه بر اینکه زمینه آزادی
آبرومندانه آنان را فراهم می سازد، چرا که این
فرصت را به برده داده است که با تلاش و
درآمد خود، مایه آزادی خویش شود، راه
ازدواج وی را نیز اگر تا آن زمان ازدواج نکرده
باشد، بیشتر هموار می سازد؛ زیرا هم موقعیت
بهتری در جامعه پیدا می کند و هم امکان
کسب و درآمد برای خود را می یابد؛ بویژه که
در فراز بعدی، توصیه شده به آنان کمک مالی
نیز بشود.
منظور از «خیر» چیست؟
چنان که دیدید، فراخوان «فکاتبوهم» و
توصیه به پذیرش درخواست مکاتبه بردگان،
با جمله «اِنْ عَلِمْتُمْ فیهم خَیْرا»، مشروط به
این شده که اگر خیری در آنان سراغ داشتید.
یک احتمال این است که منظور از «خیر»
صلاحیت لازم برای عقد قرارداد و توانایی
آنان در عملی ساختن آن و سپس شروع
زندگی مستقل می باشد. پس سراغ داشتن
«خیر» در آنان، کنایه از احراز صلاحیت و
شایستگی شان می باشد. اینان که خود
درخواست مکاتبه دارند، اگر آمادگی لازم برای
این قرارداد و پای بندی به لوازم و مسائل پس
از آن را نداشته باشند، طبعا این کار نمی تواند
در جهت مصلحت شان باشد تا توصیه به
پذیرش درخواست آنان شود؛ چرا که همانند
فرزندی خواهند بود که هنوز به سن رشد و
استقلال عمل نرسیده است ولی از خانه
خارج یا اخراج گردد.
احتمال دیگر این است که «خیر» اشاره
به مسائل اعتقادی و تربیتی آنان باشد.
بردگان با قرار گرفتن در جامعه اسلامی و
خانواده های مسلمان، زمینه هدایت به دین
اسلام و تربیت دینی را پیدا می کردند و به
مرور، بسته به شرایط مختلف، به اسلام
می گرویدند و به احکام شریعت، گردن
می نهادند. البته همه بردگان چنین وضعیتی
نداشتند، چرا که برخی از آنان برده زاده بودند،
و چه بسا پدر و مادر آنان هر دو برده ولی
لااقل یکی مسلمان بود، که در نتیجه
فرزندشان نیز مسلمان به شمار می رفت، ولی
نوعا بردگانی که از سرزمین های دیگر آورده
می شدند، نامسلمان بودند که کم کم با
فرهنگ اسلامی آشنا می شدند و به اسلام
هدایت می گشتند. یک معنای خیر در آیه
می تواند اشاره به همین مرحله باشد، که اگر
هدایت شده اند و به اسلام گرویده اند و
درخواست مکاتبه دارند، شایسته است
بپذیرید و گرنه چنین توصیه ای نمی شود، چرا
که چه بسا فراهم ساختن زمینه آزادی
بردگانی که هنوز کافرند، به مصلحت جامعه
اسلامی یا حتی خود آنان نباشد و به هر حال
این امتیازی است که برای برده مسلمان در
نظر گرفته شده است.
هر دو معنای یادشده چنان که می خوانید،
در برخی روایت های تفسیری، یکجا آمده
است. از این رو و با توجه به اطلاق آیه، باید
گفت منظور از «خیر»، یک معنای عام و جامع
است که هم، ناظر به رشد عقلی و توان مادی
و مالی بردگانِ خواهان مکاتبه می باشد و هم،
ناظر به شایستگی اعتقادی و مسلمان بودن
آنان. روایات یادشده را در پایان شرح آیه
خواهیم آورد.
* «وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللّه ِ الّذی آتاکُمْ»
نخستین توصیه در آیات پیش در
خصوص بردگان مربوط به ازدواج و همسر
دادن آنان بود. سپس دیدید که به صاحبان
بردگان، سفارش پذیرش قرار مکاتبه با آنان را
کرد. و اینک در سومین سفارش که در واقع
تکمله ای بر توصیه پیش است، تأکید بر کمک
مالی به آنان می کند و از مالکان بردگان
می خواهد از مال خداوند که به شما داده است
به آنان بدهید. و این خود سفارشی جداگانه در
جهت عملی شدن «مکاتبه» است.
قرارداد مکاتبه، هر چند انگیزه بیشتری را
در بردگان به وجود می آورد که در پی کسب
درآمد و تلاش بیشتر باشند اما همواره چنین
نیست که بتوانند از عهده تعهد خود برآیند و
در فرصت مقرر، مبلغ مورد نظر را پرداخت
کنند. و تازه پس از پرداخت چه بسا در شروع
زندگی مستقل و آغاز آزادی خویش
تنگدستی، آنان را به دشواری اندازد. این امر
می تواند مایه عدم استقبال آنان از قرار
مکاتبه یا تأخیر در انجام تعهد و حتی
بی نتیجه ماندن آن پس از مدتی تلاش شود
بویژه در مکاتبه مشروط. پس از توصیه به
عقد قرارداد مکاتبه، در این فراز تأکید
می شود که از مالی که خداوند به شما
ارزانی داشته، به آنان بدهید. با این کار،
بردگان می توانند با سهولت بیشتری به
تعهد خویش عمل کنند و این، در واقع کمکی
مالی به آزادی آنان است. این سفارش،
چنان که در برخی روایات نیز آمده،
می تواند متوجه صاحبان بردگان باشد که از
مبلغ قرارداد بکاهند و مقداری از آن را
اسقاط کنند و نگیرند. احتمال دیگر آن
است که منظور کمک به آنان از
سهمیه ای باشد که در مصارف هشت گانه با
تعبیر «وَ فِی الرِّقاب» زکات برای آنان
پیش بینی شده و در قرآن نیز به آن تصریح
شده است:
«انّما الصدقاتُ للفقراءِ و المساکینِ و
العاملین علیها و المؤلَّفهِ قلوبُهم و فی الرقاب
و الغارمینَ و فِی سبیل اللّه و ابنِ السبیلِ
فریضهً مِنَ اللّه و اللّه علیمٌ حکیمٌ؛(۲)
زکات مخصوص نیازمندان و درماندگان و
متصدّیان گردآوری آن و هزینه جلب قلوب به
سوی اسلام و آزادسازی بردگان و پرداخت
وام بدهکاران و هزینه های جهاد و کمک به
مسافران در راه مانده است. زکات، فریضه ای
است از جانب خداوند و خداوند دانای
حکیم است.»
در این صورت خطاب «آتوهم» متوجه
جامعه اسلامی و متولیان بیت المال و
حکومت است که بخشی از زکات را در این راه
هزینه کنند.
احتمال دیگر این است که تأکید بر
کمک های مالی پس از آزادی بردگان و به
سرانجام رسیدن مکاتبه باشد چرا که با آغاز
فصل تازه زندگی خویش، آنان نیازمند کمک
می باشند. برخی نیز آن را مربوط به آغاز
شروع کسب و درآمد برای عمل به مکاتبه،
شمرده اند. یعنی در آغاز به آنان کمک کنید و
سرمایه و کمک هزینه در اختیارشان بگذارید
تا بتوانند برابر قرار مکاتبه به کسب
و کار بپردازند.
با این حال می توان بلکه باید گفت، این
دستور، مفهومی کلی و جامع است که شامل
همه این موارد و احتمالات می گردد؛ مواردی
که همه در یک نقطه مشترکند و آن اینکه به
چنین بردگانی کمک شود تا بتوانند از وضعیت
کنونی خود رهایی یابند و زندگی مستقل و
آزاد خویش را حتی الامکان با شرایط مطلوبی
آغاز کنند.
یک نکته قابل عنایت، اضافه «مال» به
«اللّه » است تا به روشنی نشان دهد که این
اموال و امکاناتی که اینک در اختیار شماست،
همه از آنِ خداست لذا از بذل و پرداخت آن
در راه خیر دریغ نکنید و مال خدا را در راهی
که خود فرمان داده است مصرف کنید.
* و لا تُکْرِهُوا فَتَیاتکم علی البغاء اِنْ
أرَدْنَ تَحَصُّنا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الحیاه الدنیا
چهارمین فرمانی که در این آیات، در
حمایت از بردگان و در جهت مصلحت آنان
صادر شده، این فراز آیه است که اختصاص به
کنیزان دارد. پیشتر در قسمت نوزدهم، در
شماره ۱۲۹ مجله، کلمات «فتیات»، «بغاء»،
«تحصّن»، «ابتغاء» و «عِرض» را توضیح
دادیم. معنای کلمه «ابتغاء» را که مصدر فعل
«یبتغوا» است، در همین شماره نیز
بازگو کردیم.
یکی از مسائل زشت، در دوره جاهلیت، وادار
کردن کنیزان به خودفروشی به نفع صاحبان
خود بود. این دسته کنیزان مجبور بودند با این
کار برای صاحبان خود درآمد داشته باشند.
بویژه که مقرّری سنگینی برایشان وضع
می شد و آنان چاره ای جز پرداخت آن به
صاحبان خویش نداشتند. پدیده ای شوم و
شرم آور که اینک نیز با گستردگی در خیلی از
جوامع وجود دارد و مراکزی رسمی و غیر
رسمی در سطحی بسیار وسیع در این زمینه
فعالیت دارند و با کشیدن زنان و مردان به
چنین مراکز فسادی، از آنان سوء استفاده کرده
و ابزاری برای درآمد خویش قرار
داده اند. اینک تجارت بر سر زنان و
دختران نگون بخت و انتقال آنان به
کشورهای دیگر و خرید و فروش آنان
همچون بردگانی که از خود اراده و اختیار
چندانی ندارند، به امری رایج، آن هم در
سطح جهانی تبدیل شده است که با آنچه در
دوره جاهلیت صورت می گرفت اساسا قابل
مقایسه نیست.
این فراز از آیه خطاب به پاره ای افراد در
جامعه اسلامی که هنوز برخاسته از
منفعت طلبی و طمع ورزی خویش، کنیزکان
خود را وادار به این کار بسیار زشت و شرم آور
می کردند، فرمان می دهد که کنیزکان خود را
به انگیزه دستیابی به سرمایه زوال پذیر زندگی
دنیا، وقتی خودشان خواهان پاکدامنی اند، وادار
به زنا نکنید. شأن نزولی که برای این فراز آیه
نقل شده، نشان می دهد که این پدیده در دوره
جاهلی، امری عادی شده و چنان نفوذ یافته
بود که حتی سال ها پس از رستاخیز اسلام،
بودند افرادی که هنوز به خود اجازه می دادند
حتی در مدینه که شهر پیامبر(ص) و مرکز
حکومت آن بزرگوار بود، کنیزان خود را برای
تحصیل درآمد، به این کار وا دارند. عبداللّه
بن ابیّ که گفته شده شش کنیز داشت که آنان
را مجبور به خودفروشی می کرد، هر چند جزء
مسلمانان واقعی نیست و در شمار منافقان
مدینه ذکر شده و در مذمت وی، در سوره
منافقون آیه آمده است اما اینکه شرایط را
برای ادامه روش خود مناسب بداند، نشان
می دهد هنوز زشتی این رفتار با کنیزان، کاملاً
از میان نرفته بود.
شأن نزول
چنان که اشاره شد، گفته اند این فراز آیه
در باره عبداللّه بن ابیّ نازل شده است. کنیزان
وی، پس از تحریم زنا، از وضع خود به
پیامبر(ص) شکایت بردند. این بود که فرمان
یادشده نازل شد. در تفسیر قمی، آمده است
که این شیوه عرب و قریش بود که کنیزانی را
می خریدند و مقرری سنگینی بر آنان قرار
می دادند و برای تحصیل و پرداخت آن، آنان
را به تن فروشی کشانده و مجبور می ساختند.
همه می دانیم که تحریم زنا به دوران
مکه و پیش از هجرت برمی گردد و از
نخستین روزهای دعوت اسلامی، جزء
بدیهیات دین بوده است و حرم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 