پاورپوینت کامل همپای عشق، تا انتها خواهدایستاد ۱۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل همپای عشق، تا انتها خواهدایستاد ۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل همپای عشق، تا انتها خواهدایستاد ۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل همپای عشق، تا انتها خواهدایستاد ۱۹ اسلاید در PowerPoint :

>

گفتگو با ایران محمدی، همسر مرحوم غلامحسین محمدی و مادر شهید هادیمحمدی

جوانی اش را در خاطرات حضور عشق جا
گذاشته است؛ شاید همان زمان که چشم و
دل از جوان رعنایش برگرفته و آن را تقدیم
اسلام کرده بود، یا شاید همین اندک زمان
پیش که با مرگ شریک خاطراتش،
تنهایی اش مضاعف شده بود.

با این حال او هنوز سرپاست و با روشنای
چشمان پر حس و امیدش برای شب های
جوانی «دختران بهار»، حرف های زیادی
دارد، حرف هایی از جنس وفا!

چطور با همسرتان آشنا شدید و چه

معیارهایی برای انتخاب شان داشتید؟

خواهرم برای نماز جماعت به همان
مسجدی می رفتند که مادر حاج آقا هم
می آمدند. رابطه من و حاج آقا از همین مسجد
و آشنایی خانواده ها شروع شد و بعد بدون
هیچ تشریفاتی زندگی مان را شروع کردیم.
من در سن کمی ازدواج کردم ولی از همان
ابتدا می دانستم که باید تابعیت خانه همسرم
را داشته باشم و خواسته های دوره تجرّدم را
کنار بگذارم. آن زمان من چیز زیادی در باره
رژیم طاغوت نمی دانستم اما با ورود به
خانواده همسرم، متوجه شدم که حاج آقا
فعالیت های سیاسی انجام می دهند و عمیقا
به انقلاب اسلامی اعتقاد دارند. من هم
همپای او کم کم سیاسی شدم و با شروع
انقلاب مرتب در راهپیمایی ها شرکت
می کردیم. پسرم هادی خیلی به عکاسی
علاقه داشت، گاهی از ما خانم ها که در
راهپیمایی حضور داشتیم عکس می گرفت.

فعالیت های مذهبی و سیاسی

همسرتان، در ابتدای زندگی مشترک شما را
نگران نمی کرد؟

در ابتدا برایم سخت بود. مثلاً زمانی
که از طرف ساواک برای دستگیری حاج آقا
آمدند، من دو تا بچه کوچک داشتم. من از
این موضوع خیلی ناراحت بودم اما حاج آقا به
من می گفت: «شما باید همیشه استوار باشید
و به شهادت ما افتخار کنید، چون راه
شهادت، راه امام حسین(ع) است.» در واقع
چون دلم با هدف و راهش راضی بود هیچ
وقت مانع فعالیت هایشان نمی شدم. یا در
زمان جنگ، بچه کوچکم هنوز سه روزه بود
که حاج آقا مرا تنها گذاشتند و به جبهه رفتند.

من در آن شرایط به حاج آقا خیلی احتیاج
داشتم اما به هیچ وجه اعتراض نکردم. چون
در کنارش یاد گرفته بودم که باید در راه هر
گونه فداکاری برای اسلام آماده باشیم حتی
شهادت همسر و فرزندان مان. به هر حال
حاج آقا علاوه بر کارهای سیاسی و حضور در
جبهه و جنگ، حدود هفده سال برای تبلیغ
می رفتند. تنهایی و دوری از او برایم خیلی
سخت بود. تمام این سال ها را به این امید که
یک روز برمی گردند، تحمل کردم اما
نمی دانستم که اینقدر زود او را از دست
می دهم.

به نظر شما نقش و تأثیر یک زن در

تحول و پیشرفت و رشد خانواده اش تا چه
حدی است؟

حضور یک زن در مرکز خانواده برای
رشد آن خیلی مهم است. حاج آقا وقتی
می خواستند دروس حوزوی را شروع کنند،
سی و هشت سال شان بود. به طور طبیعی
شروع تحصیل در این سن، با مشغله های
فراوانی که ایشان داشت، خیلی مشکل بود اما
من در تمام لحظات در کنارشان ماندم و سعی
کردم همه چیز را برای آرامش و پیشرفت او
فراه