پاورپوینت کامل ببین تفاوت راه از کجاست …! ۴۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ببین تفاوت راه از کجاست …! ۴۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ببین تفاوت راه از کجاست …! ۴۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ببین تفاوت راه از کجاست …! ۴۳ اسلاید در PowerPoint :

>

«انتقاد از رمان «عادت می کنیم»، نوشته زویا پیرزاد»

دو نکته، اهمیت بررسی رمان «عادت
می کنیم» را توجیه می کند. نخست آنکه، این
رمان در طی یک ماه (مرداد ۱۳۸۳) به چاپ
چهارم رسیده؛ و دوم آنکه، نویسنده این اثر،
موفق ترین نویسنده سال های اخیر بوده است.
رمان قبلی او با عنوان «چراغ ها را من
خاموش می کنم» جایزه پکا (مهرگان ادب
سال ۱۳۸۰)، جایزه بنیاد گلشیری (۱۳۸۰)
لوح تقدیر نخستین دوره جایزه ادبی یلدا
(۱۳۸۰) و جایزه بهترین رمان در بیستمین
دوره کتاب سال (۱۳۸۰) را از آنِ خود کرده
است. البته رمان «چراغ ها …» در مقایسه با
آثار ادبیات داستانی این سال ها، شایسته
دریافت این جایزه ها بوده است و در تکمیل
این شایستگی همین کافی است بدانیم از مرز
چاپ هشتم نیز گذشته است و همه اینها در
این روزگار قحطیِ کتابخوان، غنیمت است.

و اما «عادت می کنیم» که چهارمین چاپ
خود را مدیون موفقیت های اثر قبلی است،
هیچ یک از مؤلفه های متمایزکننده رمان
«چراغ ها …» را در حد کمال دارا نیست. در
برابر امتیارات «چراغ ها …»، «عادت می کنیم»
برای نویسنده اش یک سقوط واقعی است.
این اثر نه به لحاظ ساختار ادبی و
تکنیک های فرم چندان قابل توجه است و نه
به لحاظ گزینش خلاقانه مضمون معنا و
محتوا.

«آرزو صارم»، قهرمان رمان زن
مطلّقه ای است که همراه دوستش «شیرین»،
یک دفتر معاملات ملکی را در تهران اداره
می کند. دختری هفده هجده ساله به نام
«آیه» دارد که اصرار می کند برای ادامه
تحصیل، از ایران خارج شود و به پدرش در
پاریس بپیوندد. «ماه منیر» پیرزنی است بجا
مانده از خاندانی خرده بورژوا و تقریبا مثل
همه آدم های کوته فکر این طبقه، در اندیشه
به رخ کشیدن ته مانده ثروتش در مهمانی ها و
مجالس دوستانه. «آرزو» میان منگنه ای
تحت فشار است که یک طرف آن «آیه» و
طرف دیگر «ماه منیر» است. در این میان
فقط «شیرین» رفیق شفیق «آرزو»ست؛ که
البته شفقت و محبت اغراق آمیز او به
دوستش، به ایجاد رابطه ای تصنعی منجر
شده است. «آرزو» و «شیرین» و رابطه ظاهرا
محکم و پیوند خواهرانه ای که با هم دارند،
چندان در باور مخاطب نمی نشیند. شاید
نویسنده نیز به وجود خارجی چنین رابطه ای
میان دو زن ـ در محیط اجتماعی و خانوادگی
ـ تردید دارد که در نیمه های رمان، به بهانه
آمدن «زرجو»، شفقت و محبت عجیب و
غریب شیرین را ناگهان بی رنگ می کند.

«سهراب زرجو» که در واقع باید او را
قهرمان رؤیایی این رمان نامید، معجونی
است از همه خوبی ها. چهره ای است آرمانی
از تجدد و سنت. مغازه قفل فروشی در حوالی
میدان توپخانه دارد و در حقیقت باید یک
«تیپ» اجتماعی باشد از نوع کاسب و بازاری،
اما چنین نیست. او گران ترین و زیباترین
رستوران ها را می شناسد، آداب خوردن قهوه
را می داند و بلد است آبگرمکن تعمیر کند.
جمع اضداد از شخصیت «زرجو»، یک آدم
داستانی پدید آورده که باورش حتی محال
می نماید. تا آنجا که در آغاز آشنایی مخاطب
با این شخصیت چند بُعدی، گمان می رود او
فردی شیاد و مزوّر و ریاکار باشد. اما نویسنده
با خوش باوری و ساه دلی اصرار دارد این
شخصیت فرا واقعی را واقعی جلوه دهد. شاید
«زرجو» از نظر «پیرزاد» مردِ آرمانیِ ایرانی
باشد، مردی که لیاقت عشق یک زن جاافتاده
و باشخصیت مثل آرزو را داشته باشد. مردی
که عشق و امنیت و آرامش را یکجا در طبقِ
اخلاص می نهد و به زن تقدیم می کند. حتی
«آرزو» نیز که شیفته «سهراب» شده است،
گهگاه حیرت و شگفتی اش را آشکار می کند:
«دارم فکر می کنم با هر کسی عین خودش
حرف می زنی. پس بالاخره فهمیدی بلدم با
هر کی چه جوری حرف بزنم.» (ص۸۹)

«عادت می کنیم»، نمایانگر تضاد هولناکی
است که میان سه نسل مادربزرگ، مادر و نوه
وجود دارد. در ظاهر، دنیای این سه زن که در
گروههای سنی مختلفی قرار دارند، از هم
متمایز است اما وقتی خوب بنگری مرزهای
مشترکی میان هر سه خواهی یافت؛ مرز
مشترکی به نام «بلاهت زنانه»! بر خلاف
آنچه گروهی اعتقاد دارند، این رمان یک اثر
رئالیستی پیرامون جامعه تهران امروز نیست.
نگاه «پیرزاد» بسیار محدودتر از آن است که
به کند و کاوی نقادانه در گوشه و کنار این
شهر شلوغ بپردازد. نگاه او همراه با رمانتیسم
ویژه لحن و بیانش، محدود به دایره تنگ
گروه دوستان و همکاران و خانواده ای
تک بُعدی است. «ماه منیر» و «آیه» و
«شیرین» مثلث متساوی الاضلاعی را
تشکیل داده اند که در رأس آن یا پول نشسته
است یا کینه؛ کینه نسبت به مردی که
بی وفاست و حال این کینه در شکلی
تعمیم یافته تر همه مردان را مشمول طعنه ها
و کنایه های «شیرین» می کند. «شیرین»،
مردها را در حد یک آسپرین یا مُسکّن قوی
توصیف می کند. او زن جوانی است که از یک
ماجرای عشقی ضربه خورده و همان قدر که
از شوهر کردن بیزار است، با داشتن «رفیق
مرد» موافق است و به دوستش توصیه
می کند: «کی حرف شوهر زد؟ آسپرین جانم،
آسپرین! احتیاج به کسی داری که با قربان
صدقه رفتن و دوستت دارم و گل آوردن و از
این جور دروغ ها و نیز بازی ها آرامت بکند. به
دلم برات شده این آقا آسپرین فردِ
اعلاست.» (ص۲۵)

«آرزو» نیز که تمام بار امرار معاش بر
دوش اوست، بر خلاف تمام تلاشی که
نویسنده به خرج داده یا نداده، از شخصیت
عمیق و قابل تأملی برخوردار نیست. از نظر
نویسنده، او نماد یک زن ایرانی است که
مسئولیت های بی شماری دارد مثل تربیت
فرزند (دختر محصل) احترام به مادر پیر و
مستبد و از خودراضی و اداره یک بنگاه
معاملات ملکی. اما از نگاه خواننده، این زن
در به نمایش در آوردن چنین نقشی ناتوان
است. تمام دغدغه او که نیمی از حجم رمان
را در بر می گیرد، اختصاص دارد به شرح
اضطراب ها و تردیدها در برابر دادن پاسخ
مثبت به پیشنهاد یک مرد ایده آل برای
ازدواج! در این اثر بارها بر «آسپرین» بودن
مردان تأکید می شود. زن های محوری اثر، به
طور مستقیم و آشکار و به طور غیر مستقیم و
پنهان به وجود و حضور یک مرد در
زندگی شان نیاز مبرم دارند. و جالب اینجاست
که این مرد بسیار زود توسط ذهن خلاق
نویسنده، متولد می شود. «سهراب» مردی
است آرمانی ـ افسانه ای. شاهزاده مغروری که
دل از همه زن ها می بَرد، حتی زن هایی که
ادعای روشنفکر بودن و فمینیست بازی دارند!
در حقیقت «آرزو» و به ویژه «شیرین» در
گروه زنانی اند که به همان اندازه که از جهان
مردانه گریزانند، کششِ گریزناپذیری به سوی
مردانه رفتار کردن، دارند. از یک سو، به
نکوهش خصایل مردانه می پردازند و از سوی
دیگر، در تلاشند تا سهم اندکی از آن خصایل
را در خود پدید آورند. «آرزو» و «شیرین» به
یک حس پارادوکسیکال نسبت به جنس
مخالف دچار شده اند. شکست آنان در
رابطه های زناشویی یا عاشقانه شاید پر
رنگ ترین انگیزه این احساسات تناقض آمیز
باشد. هر چند در پایان، هر دو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.