پاورپوینت کامل ازدواج دیرهنگام جوانان، دشواری های شغل و تحصیل؛ چه باید کرد؟ ۹۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ازدواج دیرهنگام جوانان، دشواری های شغل و تحصیل؛ چه باید کرد؟ ۹۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ازدواج دیرهنگام جوانان، دشواری های شغل و تحصیل؛ چه باید کرد؟ ۹۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ازدواج دیرهنگام جوانان، دشواری های شغل و تحصیل؛ چه باید کرد؟ ۹۷ اسلاید در PowerPoint :
>
«گزینشی از خطبه های حضرت آیت اللّه ابراهیم امینی، در نماز جمعه قم»«بخش اول»
اشاره
حضرت آیت اللّه ابراهیم امینی، با نگارش
«آئین همسرداری» از سال ها پیش از
پیروزی انقلاب اسلامی و آثاری که پس از آن
منتشر کرده نشان داده اند که موضوع خانواده
و تربیت، یکی از دغدغه های مهم ایشان، در
کنار دیگر فعالیت های علمی، حوزوی و
سیاسی می باشد. وی در سال های پس از
پیروزی و شکل گیری جمهوری اسلامی
خدمات و مسئولیت های زیادی را در
عرصه های مختلف فرهنگی، تربیتی، سیاسی
و اجتماعی داشته اند. اینک نیز که از جمله در
سمت امامت جمعه قم و نایب رئیس مجلس
خبرگان رهبری و مسئولیت دبیرخانه این
مجلس می باشند ارائه شده و نشان داده اند که
همچنان و بلکه بیش از گذشته، موضوع
خانواده و جوانان از دغدغه های اصلی ایشان
می باشد. دغدغه ای که گاه به صورت نگرانی
بروز کرده و نشان می دهد ایشان نگرانی
زیادی از وضع موجود جامعه دارند. این دست
دغدغه ها و نگرانی ها که از جمله برخاسته از
ارتباطات نزدیک وی با اقشار مختلف جامعه
است، باعث شده از فرصت خطابه نماز جمعه
نیز برای طرح بخشی از دغدغه های فرهنگی
و اجتماعی خویش از جمله مشکلات جوانان
و خانواده ها بهره ببرند. مجله پیام زن نیز
پیشتر در قالب گفتگوهایی پی درپی، بخشی از
نظرات ایشان را برای خوانندگان خود
منعکس کرده است.
آیت اللّه امینی، چندی است که
دشواری های ازدواج را محور اصلی خطابه
خویش قرار داده و در قالب یک بحث پیوسته
به ابعاد مختلف این موضوع مهم که باعث
افزایش سن ازدواج شده، و البته تا آنجا که
فرصت و فضای خطابه جمعه اجازه می دهد،
می پردازند و در آن میان ضمن تأکید بر برخی
مسائل، به نکته های قابل توجه و حتی
راه گشایی پرداخته اند.
به خاطر اهمیت موضوع، و تجربه و
اشراف ایشان در آن، و نکات ارزنده ای که
مطرح کرده اند، مفید می نمود که متن این
بخش از خطبه ها برای خوانندگان عزیز
منعکس شود. آنچه پیش روی دارید بخشی
از چهار خطبه ایشان است که در موضوع
ازدواج ارائه شده و با اندکی ویرایش، به عنوان
بخش اول این مجموعه تقدیم می شود، با
این توضیح که نوار اولین خطبه در دسترس
نبود و تنها بر اساس یادداشت اولیه ایشان
تنظیم شده است، از این رو آن را مختصر
می بینید. بخش بعدی این مجموعه را در
شماره بعدی مجله تقدیم خواهیم کرد.
از حضرت آیت اللّه امینی که در تهیه این
مجموعه، مجله را همراهی کردند
سپاسگزاری می کنیم و برای ایشان و همه
خدمتگزاران اسلام و جامعه اسلامی آرزوی
سلامتی و موفقیت داریم. زحمت پی گیری و
آماده سازی مجموعه را برادر محترم جناب
آقای محمد رضایی بر عهده داشته اند که
سپاسگزار ایشان نیز می باشیم. خوشحال
می شویم که خوانندگان عزیز نیز با اهتمام
لازم این بحث را پی گیری کنند و حتماً مجله
را در جریان نقطه نظرهای خویش قرار دهند.
خوشحال می شویم که دیدگاه شما را نیز
دریافت و در مجله منعکس کنیم.
* * *
(۱)جمعه ۵/۴/۱۳۸۳ـ قم
موضوع سخن ما اعتیاد بود. در چند
خطبه در این باره صحبت کردم. با اینکه هنوز
این مشکل باقی است، امّا احساس می کنم
شنوندگان از این بحث خسته شده اند. به
همین دلیل، این بحث را رها می کنم و به
یکی دیگر از مشکلات جوانان می پردازم. این
مشکل که پرداختن به آن ضروری است،
عبارت است از تأخیر سن ازدواج از سن بلوغ
و ازدواج دیرهنگام جوانان.
چنان که می دانید غریزه جنسی در
پسران از پانزده سالگی بیدار می شود و در
حدود هجده سالگی کاملاً آشکار می گردد. در
دختران از سنین سیزده سالگی بیدار شده و
در پانزده سالگی کاملاً بروز می کند. زمانی که
این غریزه طبیعی به صورت کامل آشکار شد،
جوانان را تحت فشار قرار می دهد، امّا
متأسفانه اکثر پسران و دختران، امکان ازدواج
نداشته و ازدواج آنها به تأخیر می افتد. آمار
این افراد سال به سال در حال تزاید است.
چنان که آمار نشان می دهد، میانگین
سن ازدواج در سال ۱۳۴۵ برای پسران،
بیست و پنج سال و برای دختران ۴/۱۸ سال
بوده است. در صورتی که در سال ۱۳۷۵،
میانگین سن ازدواج پسران به ۶/۲۵ و
دختران به ۴/۲۲ افزایش یافته است. به نظر
یکی از کارشناسان مسائل جوانان، اخیراً
میانگین سن ازدواج پسران به ۲۷ سال و
دختران به ۵/۲۴ سال رسیده است. فاصله
سن میان ۱۸ تا ۲۷ سالگی در پسران و ۱۵ تا
۲۴ سالگی در دختران، زمان بسیار دشوار و
پرخطری است که نمی توان از آن به
سادگی گذشت.
آیا می دانید جوانان عزیز ما در این دوران
پرخطر و حساس با چه مشکلاتی مواجه
هستند و چه خطراتی در کمین آنها است؟! از
دو حال خارج نیست: جوانان برای حفظ
آبروی خود و خانواده، با تحمل دشواری های
فراوان، عفت خود را حفظ می کنند، که
عصبانیت، ضعف اعصاب، افسردگی، یأس از
زندگی، پوچی نگری، طغیان گری، بداخلاقی و
امثال اینها از نتایج این مقطع سنی است،
چنان که در برخی جوان مشاهده می شود.
در حالت دوم، جوانان به انحرافات
جنسی، ارتباطات نامشروع، ولگردی و…
کشیده می شوند که آثار و تبعات جسمانی و
روانی و اجتماعی آن بر کسی پوشیده نیست.
یکی از آثار بد، بالا رفتن سن ازدواج
است. هر چه سن ازدواج بالاتر رود، دختر و
پسر مشکل پسندتر و پر توقع تر می شوند، در
نتیجه، بسیاری از آنها برای همیشه از ازدواج
و تشکیل خانواده و تربیت فرزند منصرف
می گردند و تا آخر عمر مجرد زندگی می کنند
اما زندگی در تنهایی بسیار سخت و دشوار
است، مخصوصاً در آخر عمر.
(۲)جمعه ۲۶/۴/۱۳۸۳ـ قم
در خطبه گذشته عرض شد که یکی از
مشکلات بزرگ جوانان، افزایش سن ازدواج
است. در این زمان، متوسط سن ازدواج برای
پسران، بیست و هفت سال و برای دختران،
بیست و چهار سال گفته شده است. جوانان
عزیز سخت ترین دوران جوانی را در این
فاصله نُه سال یا کم و بیش می گذرانند.
از یک طرف، سن ازدواج بالا رفته و از
طرف دیگر، غریزه جنسی تحریک شان
می کند؛ ارضای مشروع هم ندارند. آن وقت
است که مشکلات فراوان روانی، جسمانی و
اجتماعی برای آنها به وجود می آید که در
خطبه گذشته به بعضی از مشکلات
اشاره کردم.
منظور من از اینکه مسائل جوانان و
مشکلات آشکار و پنهان آنها را در این
جلسات مطرح می کنم، این نیست که اسباب
نگرانی جوانان را بیشتر فراهم کنم و آنها را
مضطرب نمایم و به اصطلاح، نمکی به زخم
این عزیزان بپاشم. منظور از گفتن مشکلات،
این است که آنچه را مربوط به جوانان است،
اگر قدرت دارند، در حل آن بکوشند و آنچه
مربوط به والدین یا مسئولان است، آنها هم
در حل این معضلات کوشش کنند. نگفتن من
دلیل نمی شود که این مشکلات وجود ندارد.
البته احتمال دارد گفتن مشکلات، مقداری
تأثیر برای اهتمام به حل و توجه به آن
داشته باشد، به هر حال، چاره ای جز
گفتن نیست.
می توانم کلیاتی را بگویم که هیچ مشکلی
را حل نکند و آرامش به هم نخورد، ولی آیا
مشکلات حل می شود؟
یکی از عواملی که موجب شده این وضع
به وجود بیاید؛ یعنی سن ازدواج بالا برود،
مدرک گرایی شدید و قصد ادامه تحصیلات
دانشگاهی است.
جوانان ما به برکت انقلاب و تأکید و تأیید
امام راحل و دیگر مسئولان، اکثراً مشغول
تحصیل می شوند و تا دوره متوسطه و آخر
متوسطه، تحصیلات شان را ادامه می دهند.
باید هم همین جور باشد و خیلی خوب است،
چون تعداد بی سوادان کشور خیلی کم شده و
به این خاطر از مسئولان تشکر می کنیم.
امّا مشکل بعد از تمام شدن دوره
دبیرستان است. در این وقت جوان ها؛ پسر و
دختر در اثر جوّی که به وجود آمده است،
سعی می کنند به هر طریق ممکن در کنکور
شرکت کنند و قبول بشوند و تحصیلات
دانشگاهی را شروع کنند. همه سعی می کنند
که بچه هایشان به دانشگاه بروند و تحصیلات
عالی داشته باشند. امّا با توجه به اینکه
دانشگاهها محدودیت دارد، عده ای قبول
می شوند و عده ای قبول نمی شوند. آنهایی که
قبول شدند، چه در دانشگاه آزاد و چه در
دانشگاه دولتی، به تحصیلات ادامه می دهند.
امّا پسرانی که در کنکور قبول نشده اند،
طبق قوانین باید دوران سربازی را طی کنند.
وقتی سربازی رفتند، باید دو سال آنجا باشند.
بعد از آنکه دوره سربازی تمام شد، با توجه به
اینکه در این مدت ترک تحصیل کرده اند،
کمتر در کنکور شرکت می کنند. اکثر پسرها
دیگر میلی ندارند در کنکور شرکت کنند و
برایشان این کار سخت است. از این رو، اگر
شغل مناسبی پیدا کردند، می روند و به کار
مشغول می شوند. گرچه شغل مناسب کم
است! اما اگر شغل مناسبی برای آنها پیدا
نشد، سرگردان می شوند و باید در پارک و
خیابان پرسه بزنند و اسباب ناراحتی خود و
خانواده شان را فراهم کنند.
امّا دخترهایی که قبول شدند، ادامه
تحصیل می دهند. آنهایی که قبول نشدند،
چون مشکل سربازی ندارند، به درس خواندن
ادامه می دهند و سال دیگر در کنکور شرکت و
سعی می کنند در رشته ای قبول بشوند. حتی
اگر در دانشگاه دولتی نشد، در دانشگاه آزاد. در
این وقت بر خانواده فقرا و مستمندان و
کسانی که قدرت مالی ندارند، تحمیلاتی
می شود و بر آنها فشار می آید. کارگر درمانده
به هر طریق می خواهد فرزندش را به دانشگاه
بفرستد و ادامه تحصیل بدهد تا مثل خودش
نباشد و وضعش بهتر بشود.
طبیعی است با این وضع پسرها کمتر در
دانشگاهها هستند و داوطلبان دختر بیشتر
هستند؛ این گونه است که داوطلبان دختر
بیشتر می شود و آنان به تحصیل در دانشگاه
مشغول می شوند و لیسانس می گیرند و اگر
هم توانستند بالاتر می روند.
در این مدت، هر کس برای خواستگاری
می آید، خانواده ها قبول نمی کنند و یا
دخترخانم ها قبول نکرده و می گویند:
می خواهیم ادامه تحصیل بدهیم و نمی توانیم
درس خود را رها کنیم. البته برخی هم
می پذیرند، ولی وقتی مشغول به تحصیل
شدند، هر کسی را که برای ازدواج مراجعه
می کند، غالباً قبول نمی کنند.
مشکل دیگری که برای دخترخانم ها پیدا
می شود، این است که مشکل پسند می گردند؛
یعنی در سنین پایین تر، برای شوهرها شرط
کمتری قرار می دادند اما وقتی دختری
تحصیلات عالیه داشت، انتظار و توقعش
زیادتر می شود و می گوید: من باید با کسی
شوهر کنم که تحصیلاتش کمتر از خودم
نباشد و اگر بالاتر بود چه بهتر! شغل و مسکن
هم می خواهد و می گوید: شوهرم باید شاغل
باشد و مسکن هم داشته باشد.
دخترخانم ها وقتی فارغ التحصیل شدند،
سعی می کنند به هر طریق ممکن در جایی
شاغل بشوند و در جایی کاری پیدا کنند، چون
مدرک گرفتن برای همین است که بروند در
جایی شاغل بشوند.
مسئولان هم بدون رعایت مصالح
خانواده و بدون اینکه فکر کنند عاقبت این کار
چه می شود، خیلی از دختران را استخدام
می کنند. با هر استخدامی از دخترخانم ها، یک
پسر بیکار می شود؛ حتی پسرانی که تحصیل
کرده اند و مدرک دارند دیگر شغل پیدا
نمی کنند، چون شغل ها خیلی زیاد نیست و
مشکل اشتغال داریم!
دخترخانم ها هم که می گویند: باید شاغل
باشی و مدرک هم داشته باشی! در نتیجه،
این مشکل به وجود می آید که ازدواج ها روز
به روز عقب می افتد و سن ازدواج دخترها به
بیش از متوسط بیست و چهار سال می رسد و
حد متوسط سن ازدواج پسرها بیست و هفت
سال می شود، امّا می بینیم بعضی از پسرها به
سی و پنج سال رسیده و هنوز ازدواج
نکرده اند. دخترهایی هم هستند که به سنین
خیلی بالا رسیده، امّا هنوز ازدواج نکرده اند.
نتیجه این وضع، آن می شود که با کمال
تأسف باید عرض کنم دخترها به واسطه
مشکل پسندی و این و آن کردن، این یکی
خوب نیست، آن یکی ماشین ندارد، آن
دیگری امکانات ندارد یا بهانه های دیگر،
بدون شوهر می مانند. عمر آدم هم که تدریجاً
بالا می رود و یک وقت به حدّی می رسند که
هرگز شانس ازدواج ندارند.
من از پیامدهای سوء این وضع آماری
دارم، ولی برای رعایت بعضی جهات، آمار را
نمی گویم، ولی آیا فکر کرده اید این وضع
می خواهد به کجا برسد؟! می خواهیم چه کار
کنیم؟! دخترها وقتی به سنینی برسند که
مجبور باشند تا آخر عمر، مجرد زندگی کنند و
از تشکیل خانواده و تربیت فرزند محروم
بشوند، چه مشکلاتی به وجود می آید؟!
پدر و مادرها هم متأسفند، ولی نمی توانند
کاری بکنند. خیلی از پسرها هم به دلیل ردّ
شدن تقاضای ازدواج آنها مجرد می مانند. آیا
فکر می کنید این وضع صحیح است؟! آیا در
آینده مشکل حادتری پیدا نخواهیم کرد؟! آیا
اکنون این مشکلات نیست؟!
این مطالب را نمی گویم که جوان ها را
سرگرم کنم و به مشکلات و کمبودهایشان پی
ببرند و بیشتر متأثر بشوند. مشکلات را
می گویم تا مسئولان به فکر بیفتند و خوب
بیندیشند و به دور از احساسات، بلکه با در
نظر گرفتن واقعیات، مشکلات را حل کنند.
پروردگارا! جوانان و دختران و پسران را
در مسیری که برای آنها خیر و مصلحت
است، هدایت بفرما و مسئولان محترم نظام
را برای حل مشکلات مردم و جوانان توفیق
بیشتر عنایت بفرما.
(۳)جمعه ۱۶/۵/۱۳۸۳ـ قم
در خطبه گذشته عرض شد که یکی از
بزرگ ترین مشکلات جوانان ما در این عصر،
ازدیاد سن ازدواج است که طبق آمار، میانگین
سن ازدواج برای پسران، بیست و هفت سال
و برای دختران، بیست و چهار سال می باشد.
این دوران که بین بلوغ طبیعی و زمان ازدواج
است، برای جوانان و نوجوانان دوران بسیار
سختی است و گویا پدران و مادران و
مسئولان آن گونه که باید، این دوران را مورد
توجه قرار نمی دهند. نمی دانید جوانان در این
دوران دَه ساله، چه مشکلاتی دارند!
مشکل تر از همه، این است که تأخیر
ازدواج، گاهی به آنجا می انجامد که شانس
آنها برای ازدواج بسیار کم می شود و به ناچار،
تا آخر عمر ازدواج نمی کنند. زندگی در تنهایی
هم بدترین و سخت ترین زندگی ها است.
چنان که آمارها نشانگر آن است! متأسفانه
روز به روز بر تعداد این گونه افراد افزوده
می شود و در این میان، دختران نسبت به
پسران بیشتر ضرر می کنند.
در خطبه های گذشته، در این باره
مقداری صحبت کردم. یکی از عوامل مهمی
که این وضع ناگوار را برای جوانان به وجود
آورده، مدرک گرایی شدید و عشق فوق العاده
پسران و دختران برای شرکت در کنکور و
قبولی در دانشگاه و شروع تحصیلات عالی و
گرفتن مدرک، سپس اشتغال است.
این مسئله به حدّی اوج گرفته و مهم
شده که حتی ازدواج که در زندگی جوانان
بسیار مهم است، به فراموشی سپرده شده
است. چشم و هم چشمی شرکت در کنکور و
قبولی در آن و رفتن به دانشگاه، مسائل مهم
دیگر زندگی و تشکیل خانواده را تحت الشعاع
قرار داده است. نه خانواده ها به فکر حل این
مشکل هستند و نه خود جوانان می توانند در
این قسمت کاری کنند.
به همین دلیل، قبل از آنکه در باره راه
حل این مشکلات صحبت کنم، لازم می دانم
اشاره ای به ضرورت ازدواج داشته باشم. گرچه
ضرورت ازدواج مسئله مسلّمی است و
همگان آن را قبول دارند، امّا اکنون اوضاع به
گونه ای شده که این مسئله به غفلت و
فراموشی سپرده شده است. پس به ناچار
مقدار کمی در باره اصل و ضرورت
ازدواج صحبت می کنم تا بعداً به بررسی
راه حل ها بپردازم.
ازدواج و تشکیل خانواده، مهم ترین
حادثه زندگی هر جوانی است. دختر و پسر از
اوایل زندگی به فکر ازدواج هستند تا خانواده
تشکیل بدهند و از مزایا و تشکیل خانواده
بهره مند گردند. این حادثه، تقریباً مهم ترین
اتفاقی است که در زندگی هر جوانی رخ
می دهد و او آرزوی آن را دارد. در این جهت،
بین دختران و پسران تفاوتی نیست. کمتر
کسی اس
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 