پاورپوینت کامل نگاهی به پدیده فرار دختران از خانه وپیامدهای آن ۱۰۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نگاهی به پدیده فرار دختران از خانه وپیامدهای آن ۱۰۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاهی به پدیده فرار دختران از خانه وپیامدهای آن ۱۰۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاهی به پدیده فرار دختران از خانه وپیامدهای آن ۱۰۸ اسلاید در PowerPoint :

>

آخرین قسمت

با این حساب، خیابانی شدن کودکان،
دختران و زنان در کشور ما در مقایسه با دیگر
کشورها آسیب بزرگی به حساب می آید و
راههای هرزگی و تجارت جنسی و گسترش
شبکه های فساد و قاچاق را به دنبال دارد.

وقتی پدر و مادری بیکار هستند و به
شدت دچار مشکلات اقتصادی می باشند و یا
اینکه از بس کار می کنند فرصتی برای توجه
به فرزندشان ندارند، یادشان باشد نوجوانان
سرخورده آنان حتی در صورت سالم بودن
خانواده، به دلیل کمبود محبت و برآورده
نشدن امیال و آرزوها، میل به گریزپایی
خواهند داشت و در نهایت در دام دلالان
عاطفه درگیر خواهند شد.

نوجوانی که دچار مشکلات عاطفی و
رفتاری است و پناهگاه حتی کمرنگ خانواده
را از دست داده است خیال می کند چاره ای جز
اینکه به طرف پناهگاههای ناامنی که از او
سوء استفاده می کنند ندارد.

مراکز بازپروری نیز در مقایسه با گسترش
این پدیده جوابگوی نیازها نیست. به طور
مثال در تهران فقط چند مرکز دولتی و نیمه
دولتی با پذیرش محدود این دختران آنها را از
خیابان ها می رهانند. در کل کشور، بهزیستی
تنها ۴۶ خانه سلامت دارد. اما با توجه به آمار
عجیب و غریب و تفکیک نشده سازمان های
مختلف آیا این چند مکان با پذیرش محدود
خواهد توانست دختران و پسران بی سرپناه را
در خود جای دهد. آمار دفتر شناسایی جذب و
بدرقه طرح ساماندهی کودکان خیابانی در
سال ۸۰ نشان داد که ۱۱ هزار کودک و دختر
خیابانی در ایران شناسایی شده اند و آمار
بهزیستی نشانگر آن بود که سه هزار دختر
فراری در سال ۸۲ توسط این مرکز ساماندهی
شده اند. اما به واقع این چند مرکز محدود
خواهند توانست در زیباسازی چهره شهر و
نوجوانان شهر مؤثر واقع شوند؟

راه اندازی مرکز مداخله در بحران های
اجتماعی، خانه سلامت، مرکز مداخله در
طلاق، حمایت از کودکان بی سرپرست معلول
و ایجاد خط تلفن امداد از جمله فعالیت های
سازمان بهزیستی در مورد نوجوانان فراری
بوده است.

شهرداری تهران نیز با طرح ریزی «خانه
ریحانه» برای دختران و «خانه سبز» برای
پسران سعی کرد با همکاری دیگر مراکز تا
حدی پناهگاهی امن برای دختران تهیه
کند تا دچار آسیب های جدی تری در
جامعه نشوند.

آمارهای موجود در «خانه ریحانه» نشان
می دهد که ۷۰ درصد دختران فراری در مقطع
تحصیلی راهنمایی بوده اند. پس نوجوانان مان
را دریابیم تا آنان از خانه فرار نکنند و پس از
فرار سر از مکان هایی چون کلانتری،
منکرات، دادگاه، پزشکی قانونی، مرکز مداخله
در بحران، خانه سلامت، بهزیستی، کانون
اصلاح و تربیت و زندان در نیاورند.

محبت تان را از بچه ها دریغ نکنید

«مرضیه مصلحی»، کارشناس مددکاری
اجتماعی و فوق لیسانس مشاوره و راهنمایی
می باشد. وی مشاور مرکز معاونت پیشگیری
سازمان بهزیستی است و در مورد عدم
پذیرش خانواده ها از تحویل دختران
فراری شان می گوید:

«برای این قضیه باید در کشور
فرهنگ سازی انجام شود و به خانواده ها
آگاهی های لازم داده شود. آگاهی نسبت به
عوامل فرار دختران از خانه و پیامدهای آنان
برای خانواده ها ضروری است. برخی از
دختران از اینکه دستگیر می شوند ناراحتند اما
برخی دیگر از اینکه سرپناهی یافته اند و یا
اینکه توانسته اند از خانواده شان انتقام بگیرند،
خوشحالند. اما مشکل اصلی، خانواده ها
هستند که فرزندان شان را دیگر به خانه راه
نمی دهند و یا اینکه به سختی آنها را
می پذیرند.»

چه مواردی نوجوانان را به گریز از خانه

تشویق می کند؟

محیط نامناسب خانه و عدم تناسب
فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی والدین و
شیوه های تربیتی متفاوت آنها با همدیگر و
دستورات ضد و نقیضی که به بچه هایشان
می دهند، نوجوانان را دچار تضاد می کند و
دختر بهترین راه را برای خلاصی از این
محیط، فرار می داند. این تضاد در شیوه های
تربیتی حتی در بزرگسال نیز موجب فرار
فرزندان از محیط خانواده می شود. مثلاً
موردی داشتیم که فرد پزشک بود ولی
اختلافاتی با والدینش در امر ازدواج داشت و
تحمیل عقیده ها و سلایق شخصی والدین
آنقدر از کودکی به این فرد فشار آورده بود که
وی تصمیم به فرار از خانه گرفت. هر چند
فرار او با فرار یک دختر نوجوان یکی نیست
اما به هر حال فرار از خانه و خانواده است؛
یعنی فرزندان چه کوچک و چه بزرگ از
فضای خانه دلزده می شوند.

موردی هم داشتیم که پدر مشروبخوار
بود ولی مادر خانواده مذهبی و اهل نماز، و
تضاد بین آنها باعث ایجاد مشکل برای
بچه هایشان شده بود. بچه ای داشتیم که هم
پدر و هم مادرش دچار فساد اخلاقی بودند و
او با مشاهده وضعیت خانواده اش، از خانه فرار
کرده بود. وقتی محبت و توجه به فرزندان در
خانه حاکم نباشد، محرومیت و فشار روانی
موجب می شود تا فرزندان محبت را در بیرون
خانه جستجو کنند و چون خوب و بد را درست
تشخیص نمی دهند راه را به خطا می روند و
برای به دست آوردن توجه و محبت دست به هر
کاری می زنند. حتی برای مبارزه با سلایق متفاوت
والدین، گاه بچه ها دست به خودکشی می زنند.

در خارج از کشور، روش تربیتی خاصی
موجود است. مثلاً در انگلستان خانه هایی
هست که وقتی فرزندی مورد اذیت والدینش
قرار گرفت، به آن خانه ها می رود و مورد
حمایت قرار می گیرد. هر چند این روش به
نظر من پسندیده نیست ولی فرهنگ آنها این
طور است. والدین و بچه ها خودشان را برای
این قضیه آماده کرده اند و می دانند که
چنین مقابله ای وجود دارد و باید مواظب
رفتارشان باشند.

در فرهنگ ما بچه ها متوقع بار می آیند و
حتی والدینی که به تربیت فرزندان شان
اهمیت می دهند گاه خواسته های فرزندشان
بر آنها گران می آید و با کتک قضیه را حل
می کنند. بچه ها با دیدن تضاد مسائل تربیتی
موجود با آنچه در تلویزیون می بینند و
می شنوند، دچار تضادهای بسیاری می شوند و
بنای ناسازگاری می گذارند. فرزندان باید در
کنار آزادی هایی که به آنها داده می شود،
حریم ها را هم بشناسند و باید و نبایدها را
رعایت کنند و از آزادی خود سوء استفاده
نکنند. ماهواره هم یکی از عواملی است که
باعث شده فرهنگ های متفاوتی وارد کشور
شود و نوجوانان جذب آن شوند. همین
تضادهای فرهنگی و جاذبه های غربی بچه ها
را دچار اختلالات هویتی و فرهنگی می کند.

شرایط نامساعد اقتصادی خانواده هم
مهم ترین مشکلی است که باعث نابرابری
طبقاتی و اجتماعی می شود. موردی داشتیم
که پدر خانواده زندانی بود و مادر به خاطر
احتیاج مالی مجبور شده بود خانه اش را به
پاتوق معتادان بدل کند تا در آنجا مواد مصرف
کنند و کمی به او پول بدهند. این زن بعد از
مدتی خودش هم معتاد شد و بچه هایش
نگران این بودند که مادرشان آنها را به خرید
و فروش مواد مخدر وا دارد.

دخترانی که در بهزیستی نگهداری

می شوند، آیا شانس یک زندگی سالم و
ازدواج را در آینده دارند؟

این دختران چون در شرایطی جدای از
دیگر دختران بزرگ شده اند، با توجه به
فرهنگ کشورمان ازدواج شان با دیگر دختران
فرق دارد.

ممکن است عده ای از پسران مراکز
شبانه روزی که وضعیت مشابه این دختران را
دارند، بخواهند با آنها ازدواج کنند. این پسران
هم از موقعیت مالی خوبی برخوردار نیستند و
احتمالاً مورد دلخواه و ایده آل دختران
نمی باشند.

پسران دیگری هم وجود دارند که چون
کار مناسبی ندارند فکر می کنند می توانند
راحت با دختران بی سرپرست ازدواج کنند.

پسرانی که موقعیت مناسب ازدواج هم
دارند باید با فرهنگ سازی درست به سراغ
ازدواج با این دختران بیایند تا آنها هم زندگی
تازه ای را در آینده تجربه کنند. در خانواده های
عادی اگر مردی به همسرش سرکوفت بزند و
بگوید بی اصل و نسب است و … روحیه آن
زن جریحه دار می شود؛ بماند که دختران
بهزیستی که حساس تر و زودرنج تر هستند و
باید بیشتر به آنان توجه داشته باشیم.

خانه سلامت کجاست؟

«خانه های سلامت» با استناد به ماده
واحده لایحه قانونی راجع به تشکیل سازمان
بهزیستی کشور مصوب ۲۴/۳/۱۳۵۹ شورای
انقلاب، جهت حمایت از دختران نیازمند
حمایت های اجتماعی، شکل گرفت. طبق
قانون این مرکز، دختران در معرض
آسیب های اجتماعی و فاقد حمایت های
خانوادگی و اجتماعی را تحت پوشش قرار
می دهد. این مرکز از طریق ارائه خدمات،
زمینه های کسب استقلال اقتصادی و
اجتماعی لازم را برای این دختران فراهم
می آورد و در تأمین حداقل نیازهای اقتصادی
و جلوگیری از ابتلا به سایر آسیب های
اجتماعی آنها را یاری می رساند.

«زهرا بوجاران» با ۱۷ سال سابقه
مددکاری، مسئول «خانه سلامت» استان قم
است. وی در مورد چگونگی پذیرش دختران
در این خانه ها و نحوه تحت پوشش قرار
گرفتن آنها می گوید:

«دخترانی که در خانه سلامت هستند،
دخترانی می باشند که به دلیل فقدان حمایت
خانوادگی مؤثر یا سوء رفتار در محیط
خانوادگی به طور موقت آمادگی و درایت
اجتماعی و روانی لازم را از دست داده و به
دلیل عدم توان اجتماعی و اقتصادی لازم
برای زندگی مستقل، در معرض خطر
آسیب های اجتماعی قرار دارند.»

در مورد نحوه نگهداری و ترخیص این

دختران نیز توضیح بدهید.

کسی در اینجا به طور مستقیم پذیرش
نمی شود، بلکه دختران ابتدا به صورت
خودمعرف و یا از طریق دستگیر شدن توسط
نیروی انتظامی به مرکز قرنطینه مرکز مداخله
در بحران منتقل می شوند و اقدامات لازم در
مورد آنها، آنجا صورت می گیرد و سپس از
طریق آن مرکز به اینجا فرستاده می شوند.

طبق آئین نامه، ما در اینجا از شش ماه تا
یک سال انواع خدمات مددکاری، حقوقی،
روانشناسی، پزشکی، بهداشتی و … را انجام
می دهیم. در مورد ترخیص آنها هم باید گفت
اگر دختران خانواده داشته باشند و
خانواده شان از لحاظ روحی و اخلاقی
صلاحیت نگهداری از آنها را داشته باشد،
مددجو را به خانه اش برمی گردانیم اما اگر
برگرداندن دختران به خانه مقدور نباشد
مقدمات یک زندگی مستقل را برای آنها
فراهم می کنیم هر چند خود این کار و تشکیل
یک زندگی مستقل مشکلات بسیاری برای
خود دختران در پی دارد. راه دیگر ترخیص
دختران، فراهم آوردن مقدمات ازدواج
آنهاست که تا به حال چند مورد با موفقیت
انجام شده است. آخرین روش ترخیص هم

ادامه تحصیل آنها در سطوح بالا می باشد.

خانم بوجاران، وضعیت روحی دختران

در مدت زمانی که در این خانه به سر می برند
چطور است؟

این دختران در ابتدای ورود، حالت
طبیعی ندارند و دچار بیماری روحی هستند.
حتی بسیاری از آنها در روزهای اول خودزنی
می کنند ولی به مرور زمان با مشاوره های
متعدد که توسط روانشناسان مرکز صورت
می گیرد، بهتر می شوند. ما حتی به خاطر
اینکه این دختران احساس امنیت و آرامش
بکنند و اینجا را مثل خانه خودشان بدانند،
اجازه نمی دهیم که نامه های اداری روی در و
دیوار باشد. می خواهیم دختران احساس
بدبینی و ترس نداشته باشند.

میزان تحصیلات این دختران در چه

حدی است؟

متأسفانه اکثرا بی سواد هستند و یا در
حد تحصیلات ابتدایی. کمتر کسی را
می توانیم پیدا کنیم که در مقطع راهنمایی
تحصیل کرده باشد. این دختران به علت
ناسازگاری با خانواده از خانه می گریزند. تفاوت
فرهنگی میان نوجوانان و خانواده به گونه ای
شده است که نوجوان طالب آزادی بسیار
است و مایل به پای بندی به آداب و رسوم
نیست ولی خانواده محدودیت هایی را برای او
ایجاد می کند.

به نظر شما با این تحصیلات پایین و
تجربه های اندک و بلندپروازی های بسیار،
دختران پس از فرار از خانه با چه مشکلاتی
مواجه می شوند؟

اکثر این دختران به خاطر کمبود
محبت و خلأ عاطفی از سوی خانواده دوست
پسر دارند و حتی همراه آنان مبادرت به فرار
می کنند. آنهایی هم که دوست غیر همجنس
ندارند پس از فرار در همان ساعت های اول با
کمترین محبت و توجهی از سوی مردان
جذب می شوند و مورد سوء استفاده قرار
می گیرند. دختران فراری به خاطر چهره های
مضطرب و نگران شان و بلاتکلیفی که دارند
خیلی زود توسط دلالان باندهای فساد
شناسایی می شوند. این سوء استفاده گران با
بیان اینکه قصد کمک به دختران را دارند به
آنها وعده غذا، لباس و محل زندگی می دهند
و بعد از آن دختران را جذب باندهای مختلف
خلاف می کنند.

در حال حاضر دختران خانه سلامت

چطور روزشان را شب می کنند؟

بیکاری مهم ترین عامل پناه بردن این
دختران به رؤیاها و تخیلات است و باعث
افسردگی آنها می شود. نهایت تلاش ما این
است که بین دختران تقسیم کار صورت بگیرد
و نظافت مرکز و آشپزی و … به عهده
خودشان باشد. این هم فقط به خاطر آن است
که وقت شان پر شود و دچار پیامدهای
بیکاری نشوند.

برخی از مددجویان هم به کلاس خیاطی
و آرایشگری می روند. بعضی هم درس
می خوانند. تلاش ما این است که نگذاریم
مددجویی بیکار باشد.

چه پیشنهادی برای خانواده ها دارید

تا معضل فرار از خانه کاهش پیدا کند؟

روابط سرد خانوادگی و کشمکش های
والدین باعث می شود که فرزندان موقعیت
مناسبی از لحاظ روحی نداشته باشند. در
خانواده های پریشان چون دختران نمی توانند
به خواسته های متعارف خود برسند و از
طرفی محبت والدین را هم حس نمی کنند،
استعدادشان در زمینه انحراف بالا می رود و
پس از خروج از خانه، به سرعت فریب
سودجویان را می خورند. والدین باید مراقب
رفتار خود با همدیگر و با فرزندان شان باشند
و آنها را درک کنند تا هیج دختری
برای جستجوی محبت به بیرون از خانه
کشیده نشود.

از طرفی، دختران هم باید بدانند که خانه
با همه سختی ها و مشکلاتش از هر محیط
دیگری امن تر است. فرار از خانه، وضع و
موقعیت خانواده را تغییر نمی دهد بلکه شرایط
و اوضاع را برای آنها نامساعدتر می کند. یک
دختر قبل از فرار از خانه باید درست فکر
کند و کاری نکند که بعد از آن یک عمر
پشیمان باشد.

خانم «بوجاران» یکی از دختران خانه
سلامت را که ۱۵ سال سن دارد به ما معرفی
می کند تا با وی گفتگویی داشته باشیم.
او می گوید:

«پدر و مادرم رابطه خوبی با هم نداشتند.
روابط ناخوشایند آنها با هم عرصه را بر ما
تنگ کرده بود. عمه ام از روابط تیره بین
والدینم خوشحال بود و بالاخره هم از این آب
گل آلود ماهی گرفت و با گرفتن زن دوم برای
پدرم باعث طلاق والدینم از همدیگر شد. من
و خواهر و برادر بزرگم به خانه پدربزرگم
رفتیم و آنجا هم با فامیل های پدرم مشکل
داشتیم. پدرم هم در آن مدت به ما سری نزد
تا اینکه یک روز پدربزرگم به من و خواهرم
گفت بروید پیش پدرتان. پدرم به قم آمده بود
و ما آدرس او را نداشتیم. از طرفی نامادری ام
گفته بود اگر ما به آنجا برویم، او از آن خانه
می رود. به همین خاطر علی رغم میل مان به
خانه همان عمه مان رفتیم و بالاخره آدرس
پدرمان را پیدا کردیم اما او ما را قبول نکرد.

عکس العمل شما در قبال رفتار

پدرتان چه بود؟

من، خواهر و برادرم رفتیم دادگاه و از
پدرمان به علت عدم پرداخت نفقه شکایت
کردیم. پدرم راضی شد نفقه ما را بدهد اما
گفت نباید به خانه او برویم و باید پیش
عمه مان باشیم. عمه ام هم به زور می خواست
مرا عروس خودش بکند. شوهر عمه ام هم

نظر سوء به خواهرم داشت و او از ترس هیچ
نمی گفت. آخرش تصمیم گرفتیم برویم پیش
برادرمان که در جایی برای خودش کار پیدا
کرده بود که شوهر عمه ام فهمید و آنقدر ما را
کتک زد که واقعا دیگر فرار کردیم.

برادرم هم چاره ای نداشت و ما را به خانه
همکارش برد و آنجا تصمیم گرفتیم خودمان
را به بهزیستی معرفی کنیم تا از این بدبختی
نجات پیدا کنیم. آخرش هم پس از گذراندن
مراحل اولیه و مدتی در قرنطینه ماندن به
خانه سلامت آمدیم.

روزهای اولی که به خانه سلامت

آمدی، چه احساسی داشتی؟

اوایل ورودم، اصلاً راضی نبودم و
دوست نداشتم با کسی حرف بزنم ولی بعد از
گذشت زمان و با برخورد خوب مسئول مرکز و
مشاوران روحیه ام تغییر کرد. تابستان امسال
به کلاس نقاشی و شنا رفتم و در هر دو
موفق بودم.

چه حرفی برای پدر و مادرت داری؟

بچه ها هر جا که باشند حتی در
بهترین جای دنیا، باز هم هیچ جا برایشان
بهتر و لذت بخش تر از بودن پیش پدر و مادر
نیست. اما پدر و مادر من، ما را قربانی
خودشان کردند. ولی لطفا شما از طرف من و
خواهرم بنویسید که ما برادرمان را به اندازه
تمام دنیا دوست داریم.

خانم «بوجاران» در این میان اضافه
می کند:

«این دو خواهر شش ماه است که در
اینجا زندگی می کنند. در این مدت از وضعیت
مادرشان کاملاً بی اطلاع هستند و پدرشان
علی رغم خواسته ما برای دیدار فرزندانش، به
اینجا نیامده است. ما هم که به خانه وی
رفتیم و گفتیم هیچ توقع مالی از او نداریم،
فقط ماهی یک بار به دخترهایش سر بزند و
از لحاظ روحی و عاطفی آنها را ارضا کند؛ این
مرد نه تنها قبول نکرد بلکه گفت این دو،
دخترهایش نیستند.

فقط برادر آنها که ۱۸ سال دارد و در یک
مغازه ساندویچی کار می کند و شب ها هم
همان جا می خوابد هر هفته جمعه می آید و
خواهرهایش را بیرون می برد و دو باره
برمی گرداند. او حساسیت و تعصب خاصی
نسبت به خواهرهایش دارد و د

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.