پاورپوینت کامل راهیان سراب ۴۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل راهیان سراب ۴۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل راهیان سراب ۴۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل راهیان سراب ۴۵ اسلاید در PowerPoint :

>

ایران، دومین کشوری است که بیشترین
جمعیت آن را جوانان تشکیل داده اند. جوانان
پویا و مستعد که به دلیل شور و شوق جوانی
همواره کنجکاوانه به دنبال تازگی و تنوع
می گردند. تازگی و تنوعی که به گفته
روانشناسان در اواخر دوران نوجوانی و در
طول مدت جوانی نمود بیشتری دارد و جوان
به دنبال گمشده ای به نام هویّت می گردد تا
خودِ واقعی اش را پیدا کند؛ هویتی که این
روزها مدام رنگ عوض می کند و جوان را به
دنبال دستاویزهایی همچون کفش
شیطونکی، اُدکلن فرانسوی، لباس تنگ و
زننده، ژل موهای مختلف، آرایش های

آنچنانی و نهایتا پوشاک مد روز می کشاند.

امروزه دختران و پسرانی را می بینیم که
با رنگ و لعابی تازه تر و صورتک هایی که
انگار با بوم نقاشی اشتباه گرفته شده اند، در
کوچه، خیابان، پارک ها و محافل عمومی
پرسه می زنند. دختران و پسرانی که از جنس
خودمان هستند اما سعی دارند با انجام
کارهای غیر معمول، خودی نشان دهند.
مدت هاست این سؤال که چه چیزی
خواهران مان را چنین مجذوب خود کرده
است، که نگاههای ذره بینی هر کس و ناکسی
بر اندام شان را بر خود حلال کرده اند، ملکه
ذهنم شده و سؤال آنقدر برایم بحث برانگیز
است که راهیِ کوچه بازارم کند و شنیدن
جواب های افسون شدگان را برایم شنیدنی.

خودم را به شلوغ ترین جای پارک
شهرمان می رسانم تا دیداری با این جوان ها
داشته باشم. در گوشه ای به انتظار می نشینم و
این انتظار چه زود به پایان می رسد. چند دختر
جوان در حالی که مانتوهایی کوتاه و رنگی به
تن دارند، با کفش هایی که از بلندی
پاشنه شان معلوم است راه رفتن را برایشان
مشکل کرده است، به سویم می آیند. از جا
بلند می شوم و خودم را به آنها می رسانم و
می گویم: «ببخشین چند تا سؤال دوستانه
داشتم.» دو دختری که به من نزدیک تر
هستند، وقتی از قصدم آگاه می شوند از جواب
دادن طفره می روند و خیلی زود ترکم می کنند.
اما دوتای دیگر روی خوش تری نشان
می دهند و در جواب این سؤال که:

«شما چَن سال دارین؟»

اولی در حالی که با ناز انگشتانش را تکان
می دهد تا لاک چند رنگ روی ناخن های
بلندش توی چشم بخورد، لبخند می زند و
جواب می دهد: «هجده سالمه.» و دومی
چنان با احتیاط جواب می دهد که مبادا روژ
مالیده شده روی لب هایش به هم بخورد:
«منم بیست سالمه.»

می پرسم: «چرا شما این لباسا رو برا
بیرون اومدنتون انتخاب کردین؟ فکر
نمی کنین یه لباس گشادتر و بلندتر با روسری
مناسب، بهتر باشه؟»

انگار از سؤالم قدری جا می خورند و
می خواهند مثل دوتای دیگر در بروند که
می پرسم: «شما مد لباستونو از کجا
می یارین؟»

آن که شال زردش را تا پسِ سر رانده
است، می گوید: «از لباسمون راضی هستیم.
تازه شما باید برین سراغ بوتیک ها و پاساژا،
و از اونا بپرسین که مد سالو از کجا می یارن
چون ما لباسمونو از روی مد سال انتخاب
می کنیم!»

به همین جواب اکتفا می کنند و در حالی
که لبخند تمسخرآمیزی بر لب دارند، از من
دور می شوند.

با چند دختر دیگر که بی هدف در پارک
می چرخند، سرِ صحبت را باز می کنم.
«ببخشین، دیدم شماها همه چادر به سر
دارین اما وقتی می خواستین سوار تاب
بشین چادراتونو گذاشتین یه گوشه و در حالی
که چند تا پسر داشتن به شما نگاه می کردن
سوار تاب شدین و خیلی راحت تاب بازی
کردین. می شه بپرسم اصلاً برای چی چادر
سرتون می کنین؟»

با خنده جواب دادند: «به خاطر اصرار پدر
و مادرامون!»

نظر شخصی خودتون در باره چادر

چیه؟ منظورم اینه آیا چادر رو برای بیرون
رفتن دست و پا گیر می دونین یا برای پنهون
موندن از دید نامحرم مناسب؟

به نظر ما تابستونا با وجود گرمی هوا با
مانتو روسری راحت تریم. تازه از نظر ما
لباسامون مناسبه و ایرادی هم نداره.

به دختر جوان دیگری که چادری نازک بر
سر دارد نزدیک می شوم، دختری که به
صورت، رنگ روغن مالیده و موهایش تا
وسط سرش پیداست.

می پرسم: «چرا یه دختر محجبه سعی
می کنه حجابش طوری کامل باشه که چادرش
تمام بدنشو بپوشونه و حتی یک تار مو هم از
مقنعه اش بیرون نزنه، اما شما با وجودی که
چادر پوشیدین زیاد هم براتون اهمیتی نداره
حجابتون کامل باشه؟»

نمی دونم تا حالا بهش فکر نکردم و از
نظر خودم همین طوری تیپم مناسبه!

گفتین که دانشجو هستین. آیا تو

محیط دانشگاه به شما ایراد نمی گیرن؟

چرا خوب اگه بعضی ها وضع
حجابشون خیلی ناجور باشه بهشون تذکر
می دن.

یعنی چی خیلی ناجور باشه؟

خوب مثلاً داشتیم دانشجوی پسری
که سرشو، رنگ زنونه گذاشته بود و دختری
که مانتوش به حدی کوتاه بود که با بلوز فرقی
نداشت. خوب به این طور افراد تذکرات جدی
داده می شه اول با حرف و گفتگو، بعد نمره
ندادن و در نهایت، اگر گوششون بدهکار نبود
شاید اخراج!

پس یعنی شما فکر می کنین حجاب

شما با حجابی که قرآن به اون اشاره کرده،
مطابقت داره؟

تقریبا. نه زیاد بدحجابم و نه زیاد
باحجاب. تو دوره ما نمی شه مثل قدیما زن رو
محصور کرد، یعنی طوری شده که در محل
تحصیل، کار و … زن و مرد نامحرم دایما باید
رو در رو قرار بگیرن، پس نمی شه زیاد هم
حجاب رو مو به مو رعایت کرد. تازه الگوهای
ما بعضی از بازیگرای محبوب سینما و
تلویزیون یا افراد متشخص هستند که در
مورد رعایت قانون حجاب زیاد سختگیر
نیستن. تازه اگر این نوع پوشش ما ایرادی
داشت نمونه هایش تو جامعه اینقدر زیاد
نمی شد و یا لااقل لباس این مدی تو بازار به
این فراوانی در اختیارمون قرار نمی گرفت.

از آنها خداحافظی می کنم و در حالی که
حرف هایشان مدام در ذهنم تکرار می شود به
سوی فروشگاههای لباس و لوازم آرایشی
شهر به راه می افتم. در بین راه، چشمم به دکه
روزنامه و مجله فروشی می افتد که چند جوان
روبه روی آن ایستاده اند و مشغول خرید
هستند. جلوتر می روم و به مجله های چیده
شده جلوی دکه نگاهی می اندازم که تصویر دو
زن در حالی که چادر و کلاه ایمنی به سر
دارند با پس زمینه کوره ذوب آهن بر روی جلد
مجله ای، چشمم را می گیرد. مجله را ورق
می زنم و درست می روم سراغ قسمتی که
گزارشگر از این دو زن به نام های مهندس
«فرزانه فیاضیان» و «سعیده تریکان»
پرسیده بود: «آیا گذاشتن چادر در محل کار
برای آنها مزاحمتی به وجود نمی آورد؟» و آنها
جواب داده بودند: «زمانی که مهندس شدیم
پذیرفتیم که مانند یک مرد کار کنیم و وقتی
چادر را برای پوشش انتخاب کردیم، هیچ
وقت آن را به عنوان یک محدودیت
نپذیرفتیم. ما در تمام قسمت های کارخانه و
جاهایی که آقایان به راحتی رفت و آمد
می کنند به طور مثال بالای تمام تجهیزات
برقی بدون اینکه مشکل داشته باشیم، با
چادر حضور پیدا می کنیم.»

راهم را پی می گیرم و از همان اوایل
ورودم به فروشگاهها در می یابم که اکثر
مشتری ها، دختران و پسران جوانی هستند که
متأسفانه زیاد هم قیمت و کیفیت کالا
برایشان اهمیت ندارد و حرف اول شان رو مد
بودن کالاست و بس. در بین مشتری ها
هستند پسرانی که با لباس های مبتذل و تنگ
با دکمه های باز یقه در حالی که عکس حیوان
و یا هنرپیشگان خارجی رویشان چاپ شده
است با موهایی بلند و زنجیر طلایی بر گردن
در حال تماشا