پاورپوینت کامل خواتین مغولی و نقش آنان درامور کشوری و لشکری ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خواتین مغولی و نقش آنان درامور کشوری و لشکری ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خواتین مغولی و نقش آنان درامور کشوری و لشکری ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خواتین مغولی و نقش آنان درامور کشوری و لشکری ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint :
>
ازدواج با انگیزه های سیاسی بین مغول ها و افرادی غیر آنان، معمولاً متداول بود.
چنانچه پادشاه چین شمالی در صدد برآمد دخترش را به عقد چنگیز در آورد
تا از این طریق از آسیب یورش های وحشتناک او در امان بماند.
ازدواج با انگیزه های سیاسی
مغولان، قبیله ای از اقوام زردپوست بودند
که با قبایل دیگر در سرزمین های شمالی
صحرای گُبی در طلب آب و مرتع در حال
ییلاق و قشلاق بودند. این طوایف که نزد
مسلمانان به مغول و تاتار موسومند، قبل از
چنگیزخان به قبیله های کوچکی تقسیم شده
بودند که وی تمام شان را تحت عنوان مغول
متحد ساخت.
سپاهیان مغولی از اوایل قرن هفتم
هجری با یورش های وحشیانه و تهاجم های
متوالی خود، بر سرزمین ایران استیلا یافتند و
در نقاط مختلف این سامان به کشتار، خرابی و
ویرانی فراوان پرداختند.
فتوحات این قوم در وضع زنان تغییراتی
پدید آورد که البته صرفا محدود به طبقه
حاکمه می شد. زنان اقوام مغلوب اگر مثل
سایر افراد قتل عام نمی شدند به صورت
غنیمت به چنگ مغولان می افتادند. اگر
افرادی بدون مقاومت تسلیم و مطیع مغول ها
می شدند، زنان شان از موقعیت مطلوبی
برخوردار بودند.
منافع ازدواج مغولان با حکّام ناحیه ای
ایران، دوجانبه بود. از سویی، این امیران
محلی قدرت خویش را تثبیت می کردند و از
دیگر سوی، مغول ها می توانستند شاهزادگان
جدیدی را تحت سلطه در آورند.
ایلخانان در اکثر مواقع، همسران خود را
از میان قبایل مغولی انتخاب می کردند و از
این رهگذر روابط شان با مغولان آسیای
مرکزی و چین حفظ می گردید. دختران
خانواده سلطنتی را به عقد بزرگان و افراد
متنفذ در می آوردند. چنانچه امیرچوپان که
سردار نیرومندی بود در سال ۷۱۹ هجری،
ساتی بک، خواهر سلطان ابوسعید را به عقد
ازدواج خود در آورد و بعدا شخصی به نام
اِرپه خان برای تحکیم موقعیت خود به سال
۷۳۶ هجری با این زن ازدواج نمود. سرانجام
ساتی بک به دلیل نبودن مرد مناسبی از
خاندان ایلخانان برای جلوس بر تخت
سلطنت، به فرمانروایی برگزیده شد.
قبل از پذیرش دین اسلام و پس از آن
فرمانروایان مغولی در انتخاب همسر از
دستورات مشخصی پیروی نمی کردند و
معمولاً همسران متعددی داشتند اما همسران
اصلی شامل خاتون و بکی، لااقل تا هنگام
قبول آئین اسلام تنها بانوانی بودند که به
خانواده های اشرافی مغول تعلق داشتند و
مغولان برای این خویشاوندی ارزش ویژه ای
قایل بودند. فرزندان همسرِ سوگلی فرمانروا
معمولاً در برابر فرزندان دیگر وضع برتری
داشتند و غالبا جانشین پدر می شدند. ازدواج با
انگیزه های سیاسی بین مغول ها و افرادی غیر
آنان، معمولاً متداول بود. چنانچه پادشاه
چین شمالی در صدد برآمد دخترش را به
عقد چنگیز در آورد تا از این طریق از
آسیب یورش های وحشتناک او در امان
بماند. آندرونیک دوم امپراطور روم شرقی به
غازان پیشنهاد کرد با یکی از شاهزادگان
یونانی ازدواج کند تا مناسبات فیمابین
استحکام یابد.
شاهزادگانِ ایلخانان با دختران حاکمانِ
دست نشانده که می رفتند وارث پدر گردند،
ازدواج می کردند تا قلمرو آنان را به سرزمین
مغول ها ملحق کنند. به نظر مغولان از راه
پیمان زناشویی حق وراثت پدید می آمد به
همین سبب منکوتیمور خواهر شاهزاده ای
ایرانی را که آبش خاتون نام داشت به عقد
خویش در آورد تا از آن پس سرزمین فارس
جزو قلمرو مغولان گردد.
دخالت در حکومت
همسران بزرگان مغولی خصوصا زنان
اصلی فرمانروای اصلی، خیمه اختصاصی
داشتند که آزادانه در آن زندگی می کردند.
گذشته از آن، گهگاهی در ادوار بعد
بخش هایی از املاک حکومتی به آنان واگذار
می گردید. همچنین از قدیم متداول بود که
مقداری از غنایم جنگی را به بانوان بدهند.
هلاکو و آباقا این عادت کهن را حفظ کردند.
در زمان صلح می بایست هدایای نقدی
جایگزین این غنایم گردد. زن مسئول فراهم
آوردن آسایش شوهر و نیز به فرمان چنگیز
عهده دار نظارت در وضع سلاح و ساز و برگ
جنگی او بود و نیز وظیفه داشت در تأمین
رفاه خانواده و تربیت کودکان اهتمام ورزد. از
نظر حقوق جزایی، زنان با مردان تفاوتی
نداشتند و به جرم جادوگری، کشتن شوهران
با زهر و مانند آن، به مرگ محکوم می شدند و
این حکم بیشتر از طریق غرق نمودن آنان در
آب، به اجرا در می آمد.
زنان مغول نه تنها وقتی که رسما
نایب السلطنه و یا فرمانروا (ساتی بک) بودند
در امور سیاسی و اداری دخالت می کردند بلکه
در مواقع دیگر بر حسب موقعیت اجتماعی و
تناسب شخصیتی در مسائل حکومتی مداخله
می نمودند. مغولان هم، چنین دخالت هایی را
قبول می کردند. زنان خانواده خان مغول،
سفرای خارجی را به حضور می پذیرفتند و در
مراسم گوناگون از جمله تشریفات انتخاب
خان شرکت می نمودند اما اجازه سخن گفتن،
دستور دادن و موعظه کردن در مجامع
عمومی را نداشتند. موقعیت ممتاز زنان در
نزد مغولان در قانونگذاری های این قوم
انعکاس یافت. ناگفته نماند که جایگاه زنان
سلطنتی آمیزه ای از امتیاز و قدرت از یک سو
به نظر مغولان از راه پیمان زناشویی حق وراثت پدید می آمد به همین سبب
منکوتیمور خواهر شاهزاده ای ایرانی را که آبش خاتون نام داشت به عقد خویش در آورد
تا از آن پس سرزمین فارس جزو قلمرو مغولان گردد.
و اطاعت از سوی دیگر بود. نفوذ آنان در امور
سیاسی و حکومتی اگر چه نهادی نبود و جنبه
شخصی داشت اما تأثیرگذار بود.(۱) چون
قوبیلای قاآن در سال ۶۹۳ هجری مرد تا
مدت یک سال که پسرش تیمور قاآن به مقرّ
حکومت آمد، همسرش کوکجین خاتون
مهمات و مصالح کشور را تدبیر می نمود و
وقتی بین او و برادرش کَمَلا، که به سال، از او
بزرگ تر بود، نزاعی در گرفت، کوکجین که به
غایت عاقل و باتدبیر بود، اختلاف دو برادر را
حل کرد و تیمور قاآن به حکومت رسید. این
زن موقعی که همسر قوبیلای بود، شوهرش
به وی عنایت داشت و تصمیم گیری های مهم
به دست این بانو صورت می گرفت. زمانی که
قاآن می خواست به مُلک قایدو یورش ببرد،
کوکجین گفت شرایط برای چنین حمله ای
مناسب نمی باشد و باید مدتی صبر نمود و بعد
با مساعد گردیدن اوضاع، اگر صلاح بود
جنگید و پیروز شد.(۲)
دَمِرچی همسر یکی از خان های
شش گانه چین به نام «توشی خان»، زن پر
قدرت، خشن و بی رحم بود. وی پسر برادر
خود ـ چنگیز ـ را یاری داد و وسایل به قدرت
رسیدن او را فراهم کرد و می توان وی را
از پایه گذاران مهم فرمانروایی
مغولان دانست.(۳)
درایت و کفایت
اورغنه خاتون دخترعموی اریق بوکا، پس
از مرگ همسرش در قراقوروم که فرمانروای
مرغزاران چو و تلاس و از قدرتمندترین
امیرزادگان آن ناحیه بود، به مدت نُه سال
اداره امور آن سرزمین را به دست گرفت و با
نهایت قدرت، این قلمرو را اداره می کرد. البته
به هنگام تهاجم یکی از نوادگان جغتای به نام
اُلغو، وی قدرتش را از دست داد و برکنار شد.
مدتی نگذشت که اریق بوکا با الغو از در جنگ
در آمد و موجبات شکست وی را فراهم
ساخت. اُورغنه خاتون به دیدار پسرعمو آمد تا
در مورد عزل خود با او صحبت کند. اما
اریق بوکا در یک پیشنهاد غیر منتظره از وی
خواست تا به عنوان سفیر صلح به دیدار الغو
برود؛ او هم پذیرفت. این دو خصم در اولین
دیداری که با هم داشتند، از درِ آشتی با
یکدیگر در آمدند و در مدت کوتاهی کارشان
به ازدواج انجامید. اتحاد این دو موجب فرار
اریق بوکا و بازگشت حکومت به اُورغنه خاتون
گشت. چندی بعد اُلغو مُرد و پس از مرگ وی
اُورغنه خاتون، پسری را که از ازدواج
نخستینش با فرزند هلاکو، به نام مبارک شاه
داشت به تخت سلطنت نشانید و خود در مقام
حاکمی قدرتمند به زمامداری ادامه داد.(۴)
در مورد سرقویتی بیگی، همسر تولی خان،
مورخان نوشته اند: از زنان مقتدر، سیاستمدار
و هوشیار مغول بود. تولی و پسرانش هرگز از
فرمان او سرپیچی نمی کردند و اوامرش را با
جان و دل می پذیرفتند. او در ضبط امور
دولتی و کفایت مُهمّات، حُسن رأی و درایت،
امتیاز ویژه ای داست. لیاقتش در امر
کشورداری در حدی بود که قاآن مغولی در
مصلحت مملکت، ترتیب لشکر و نظام امور با
او مشورت می کرد. فرستادگان دیگر
سرزمین ها و نمایندگان فرمانروایان ممالک
مجاور او را احترام می نمودند. کارگزاران،
مأموران و قاضیان از خوف نظارت دقیق او، با
رعایا به انصاف و خوبی رفتار می کردند.(۵)
بولگانا همسر و ملکه آباقاآن (پسر
هلاکوخان) از چنان نفوذی برخوردار بود که
غالب امور حیطه حکومتی شوهرش را
شخصا اداره می کرد. پس از مرگ همسر، با
اَرغون خان، پسر دیگر هلاکو، ازدواج کرد و در
کنار دومین همسر، جایگاه خویش را حفظ
نمود و استوار و پایدار بر جای ماند و در
ارغون چنان نفوذ کرد که وی به هنگام مرگ
وصیت کرد پس از درگذشت او، تنها حق دارد
با زنی از خاندانش ازدواج کند.(۶)
آتش افروزی
اصولاً حکومت امرا و احکام مغولی منوط
به نظر خواتین بزرگ بوده است. مورخان
متذکر گردیده اند بوقا، به ارغون گفت: تدبیر
آن است که چند گروه شده، به اطراف ممالک
روانه شویم تا احمد تگودار را به دست آوریم
و بعد از آن به خدمت اولجای خاتون و دیگر
خواتین رسیده، با نظر آنان حکومت را برای
یکی از پسران مقرر داریم. اَرغون در سال
۶۸۳ هجری به اردوهای خاتونان فرود آمد و
پس از مذاکرات لازم و مشورت های مورد
نیاز، زنان بر پادشاهی وی اتفاق کردند و با او
بیعت نمودند.(۷) در مورد اِرپاخان گفته اند به
رسم فرمانروایان خواتین به اتفاق، او را بر
تخت قدرت نشانیدند و حاجی خاتون، مادرش،
به اجلاس او راضی نمی گردید تا آنکه به
اصرار زنان پذیرفت.(۸)
دوقوزخاتون، همسر هلاکوخان زن
مسیحی پر قدرت، کاردان و بانفوذی بود. این
خاتون در آغاز در عقد تولوی، پدر هلاکو بود و
پس از مرگ شوهر با پسرش ازدواج کرد. این
زن در به حکومت رسیدن هلاکو در ایران
نقش مهمی داشت و در آتش افروزی مغولان
در نقاط گوناگون این سرزمین و جنگ
شوهرش با مسلمانان در شام و مصر رُل
مهمی ایفا کرد. وی علاوه بر فعالیت های
سیاسی و دخالت آشکار در حکومت، برای
آئین نُسطوری که خود به آن پای بند بود،
حرارت زایدالوصفی نشان می داد و همسر را
به مسیحیت تشویق می کرد. روحانیون
نسطوری در پرتو حمایت های او، به
زن مسئول فراهم آوردن آسایش شوهر و نیز به فرمان چنگیز عهده دار نظارت در وضع
سلاح و ساز و برگ جنگی او بود و نیز وظیفه داشت
در تأمین رفاه خانواده و تربیت کودکان اهتمام ورزد.
فعالیت های تبلیغی خویش مشغول بودند.
هایتون در کتاب خویش می نویسد:
دوقوزخاتون کلیساها را از نو ساخت و
پرستشگاههای مسلمانان را در هم کوبید.
با توصیه این زن بود که هلاکو نه تنها به
مسیحیان اجازه داد تا ناقوس های کلیساها را
به صدا در آوردند بلکه در مراسم عبادی آنان
حضور می یافت. به همین سبب هلاکو حامی
این مذهب شناخته شد و چون سپاهیان
مغول به دمشق وارد شدند، افراد مسیحی با
شادی و پایکوبی از آنان استقبال کردند.
مسیحیان در این هنگام آزادانه می توانستند با
صلیب های برافراشته از معابر بگذرند و حتی
نقل کرده اند با کمال گستاخی بر سر مسلمانان
شراب می پاشیدند. رفتاری که خشم جوامع
اسلامی را برانگیخت.(۹)
سه خاتون همنام
بُلغان خاتون، نام سه تن از همسران
ایلخان ایران است که هر سه به جانشینی
شوهران خود رسیدند و در دربار، نفوذی مؤثر
داشتند. نام آنان بخصوص در مورد وساطت
برای نجات شورشیان محکوم به اعدام به
میان می آید. بُلغان خاتون بزرگ از منسوبان
بوقایارغوچی نُهمین همسر آباقاآن بود. پس از
مرگ آباقا در سال ۶۸۰ هجری فرزندش
اَرغون خان او را به زنی گرفت. در
جمادی الاخر ۶۸۱ هجری این زن در
بخشودگی خواجه وجیدالدین فَریومَدی که به
شرکت در توطئه بر ضد ارغون متهم شده
بود، سهم مهمی داشت. در مبارزه اَرغون با
احمد تگودار به سال ۶۸۳ هجری اتکای
ارغون بر حمایت ها و رایزنی های بُلغان خاتون
چنان آشکار بود که امیدبوقا در موقع حساس
آزادی از زندان، ناچار شد ارغون را از اندیشه
شور با بُلغان باز دارد، زیرا احتمال
داشت مشورت با آن زن مدت زندان را
طولانی تر کند.
بلغان در ۲۳ صفر سال ۶۸۵ هجری
درگذشت. بعدها ارغون زن دیگری به همین
نام جانشین وی کرد. ابراز تمایل این خاتون
مبنی بر اینکه پس از مرگش زنی از خاندان او
به همسری شوهرش در آید حکایت از میزان
نفوذ او دارد. بر این پایه ارغون در جستجوی
زنی مناسب فرستادگانی را به چین اعزام کرد.
خان بزرگ، کاکوچین را نزد وی فرستاد ولی
قبل از رسیدن او، ارغون مرده بود و ناگزیر
نامبرده به همسری غازان در آمد.
بلغان خاتون معظمه دختر اوتمان در سال
۶۸۹ به عقد ازدواج ارغون در آمد و در اردوی
پیشین بلغان خاتون قبلی استقرار یافت.
بلغان خاتونِ ثانی در بروز جنگ داخلی بین
غازان خان و «بایدو» نقش مهمی داشت. در
این درگیری «بایدو» در صدد برآمد از خاتون
مزبور در تجدید اقدامات غازان استفاده کند
ولی دریافت که او و حامیانش سخت به غازان
وفادارند. پس از فرجام موفقیت آمیز این
جدال، از اولین اقدامات غازان، ازدواج مجدد
با بلغان خاتون، بیوه پدر بود. عقد این دو در
حالی که اسلام آورده بودند در ذیحجه سال
۶۶۹ هجری در تبریز برگزار شد. بلغان خاتون
صادقانه به این آئین ایمان داشت. مورخان
رأفت وی را ستوده اند و به مُراودت وی با
رهبران دینی و مشایخ و حمایت او از
مسلمانان اشاره کرده اند. بر اثر وساطت
بلغان خاتون، وزیر صدرالدین زنجانی و
شیخ المشایخ محمود، از خطر مرگ رهایی
یافتند. اولی، به عقب انداختن مالیات ها متهم
بود و دیگری، در دسیسه علیه رشیدالدین
قاضی و دیگران همدست شده بود.
دلسپردگی غازان به این خاتون در
همراهی او در هنگام شکار و مشایعت کردن
غازان هنگام سومین لشکرکشی او در سال
۷۰۲ هجری دیده می شود. بلغان نیز پس از
فوت همسر مرتب به زیارت مرقد او می رفت
و از احترام برادر و جانشین او یعنی اولجایتو
بهره مند بود. بلغانِ دوم تا درگذشت خود در
دوم شعبان ۷۰۹ هجری در امور کشوری
فعال و پر تحرک باقی ماند.
بلغان خاتونِ سوم دختر امیر تیوی
خراسانی، قبل از جلوس غازان، با وی ازدواج
کرد و در دومین یورش تعیین کننده شوهرش
علیه بایدو، تا بخشی از راه، او را همراهی
می کرد. بلغان خاتون به یکی از بستگان خود
که با دربار مغول مشکل پیدا کرده بود، پناه
داد. نام این زن در برخی میانجی گری های
سیاسی و قومی ذکر شده است. موقوفات وی
پس از مرگش به خواجه رشیدالدین فضل اللّه
سپرده شد.(۱۰)
اگر چه زنان، نزد مغولان مقامی شامخ و
سازنده داشتند و برای شرکت در عرصه های
سیاسی و حکومتی زمینه ای وسیع در
اختیارشان بود اما این احترام و اقتدار سیاسی
موجب نمی گردید که آنان از مجازات های
شدید در امان باشند. وقتی پزشکان از بیماری
کشنده اَرغون عاجز شدند، یکی از زنان وی
متهم به جادوگری علیه او شد. وی که
طوغانجون خاتون نام داشت، به چوب بسته
شد و تسلیم محکمه مغولی گردید و سرانجام
همراه تعدادی دیگر از زنان در رودخانه غرق
شد. بیگی سیوی همسر بااقتدار چنگیز بود و با
وجود آنکه وی پانصد زن رسمی و غیر رسمی
داشت این زن با تدبیر خاص، موقع و مقام
خود را نزد شوهر، خانواده و قبیله اش حفظ
کرد و به همین سبب پسرانش بر سایر
فرزندان چنگیز برتری یافتند و موفق شدند
متصرفات پدر را با وجود آن همه مدعی بین
خود تقسیم کنند. این زن تا پایان زندگی با
زنان خانواده خان مغول، سفرای خارجی را به حضور می پذیرفتند
و در مراسم گوناگون از جمله تشریفات انتخاب خان شرکت می نمودند
اما اجازه سخن گفتن، دستور دادن و موعظه کردن در مجامع عمومی را نداشتند.
موقعیت ممتاز زنان در نزد مغولان در قانونگذاری های این قوم انعکاس یافت.
چنگیز بود و در جنگی که بین شوهرش و
حکومت نشین تنگفوت در ایالت کانسو در
گرفت، همراهش بود و پس از مرگ چنگیز،
شورای ایالتی به پاس احترام این زن، بخشی
از خاک تنکفوت را که همسرش همراه او فتح
کرده بود، به وی بخشید و تا آخر عمر از
احترام برخوردار بود.(۱۱) اما وقتی خطایی
مرتکب گردید محکمه مغولی در صدد
مجازات او برآمد.
فاطمه خانم خراسانی
توراکیناخاتون، دومین همسر
اوکتای قاآن، پسر و جانشین تموچین،
بزرگ امپراطور مغول بود. در زمان چنگیزخان
در نبردی که بین این امپراطور و اقوام اویرات
در گرفت، توراکینا به اسارت خان مغول در
آمد و سپس به خواست او به پسر سومش
اوکتای بخشیده شد. این بانوی باتدبیر چون
به رسم مغول پس از مرگ شوهر به
فرمانروایی رسید مدت چهار سال اداره
امپراطوری مغول را عهده دار گردید.
یکی از بانوانی که با تدبیر و فراست
خاصی به دربار توراکیناخاتون راه یافت و نزد
او نفوذ فراوانی به دست آورد و محرم اسرار
اندرونش گردید فاطمه خانم خراسانی نام دارد.
به هنگام فتح طوس و مشهدالرضا(ع) توسط
مغولان از جمله اسرایی که به قراقوروم
فرستادند خاتون مزبور بود که شخصیتی پر
جاذبه داشت و از خاندانی بزرگ و متنفذ به
شمار می آمد و نَسَب خود را به سادات کبار و
علویان می رسانید. وی در زندگی جدید ابتدا
مشغول فعالیت های تجاری شد و بعد از
مدتی کوتاه با لیاقت های ذاتی و هوشیاری
فوق العاده در دربار مغول وارد گردید و در
اردوی توراکیناخاتون به رفت و آمد پرداخت.
وقتی این زن قدرت را به دست گرفت،
فاطمه خاتون موفق گردید شایستگی و
کاردانی خود را بهتر از گذشته بن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 