پاورپوینت کامل ترنّم روح زنانه ۶۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ترنّم روح زنانه ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ترنّم روح زنانه ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ترنّم روح زنانه ۶۳ اسلاید در PowerPoint :

>

در نمایشگاه صنایع دستی بانوان در

کیش

صنایع دستی ایران، یادآور دست های
مهربان زنانی است که هنگام گفتن لالایی به
کودکان خود، نقشی را بر روی پارچه ای خلق
می کنند و یا بر پشت دار قالی از تار و پود قلب
خود، فرشی را فراهم می کنند گاه برای تأمین
جهیزیه و یا برای کمک به گردش مالی
خانواده.

سازمان منطقه آزاد کیش، هر سال
نمایشگاهی از آثار صنایع دستی زنان ایران
برگزار می کند. این نمایشگاه که در سال جاری
به شکل بین المللی عرضه شده همچنان پیام
دست های خلاّقی است که در گوشه و کنار
ایران و دنیا در کارند.

در این گزارش، صحبتی داریم با
خانم های تولیدکننده صنایع دستی از جزایر
گرم هرمزگان گرفته تا خطه سبز گلستان و
شهرهای افسانه ای شیراز و اصفهان و … .

* *

در غرفه جزیره قشم هستیم. خانمی در
لباس محلی بر روی پارچه ای که در
چهارچوبی قرار گرفته، گلدوزی می کند. او
می گوید:

من «فاطمه دریایی» هستم. کاری را که
الان انجام می دهم می گویند کم دوزی و
هنری است که ما از مادران خود آموخته ایم و
آنان نیز از نسل های قبلی.

سابقا ما این کار را برای مصرف خودمان
انجام می دادیم. حالا دیگر صنایع دستی آمده
و طرح های تازه ای آورده و این کار را از
مصرف خانگی فراتر برده است. ما، الان روی
رومیزی، روتختی، شال و غیره کار می کنیم و
خوشحالیم که هنرهای سنتی ما از یادها
نرفته است. کار دیگری که ما می کنیم
خوزدوزی است. الان به من سفارش داده اند
که یک مزرعه را به شکل خوزدوزی روی
پارچه کار کنم.

ـ آیا سایر زنان قشم هم به هنرهای

دستی می پردازند؟

ـ بله. زنان قشم از مادران خود یاد
می گیرند که این کارها را با علاقه انجام دهند.

ـ تحصیلات شما چقدر است؟

ـ سیکل.

ـ چرا ادامه ندادید؟

ـ به دلیل کمبود مدرسه. چون من در
قشم نیستم بلکه در روستایی بعد از درگاهان
هستم که بیست کیلومتر از قشم فاصله دارد.
اسم روستای ما، کووِئی است.

ـ ممکن است در مورد روستای خود

بیشتر توضیح دهید؟

ـ روستای ما سه هزار نفر جمعیت دارد.
ساحل خیلی زیبایی دارد. همچنین آب انبار و
غارهای قدیمی دارد. مسجد قبا، کوه خَرْبَزْ و
ساحل خرچنگ ها و لاک پشت ها از
دیدنی های روستای ما است. همچنین قلعه
پرتقالی ها.

در روستای ما دخترهایی که درس
می خوانند در کنارش خیاطی می کنند. از طرف
صنایع دستی کلاس هایی گذاشته اند و اینجا
هم ما از طرف صنایع دستی آمده ایم. از
دخترهای ما دو سه نفری به دانشگاه رفته اند.
بعضی ها معلم شده اند.

* *

در گوشه ای دیگر از غرفه قشم، خانمی بر
روی زمین نشسته و نقش هایی زیبا بر روی
دست مشتریان خود که اغلب دختربچه
هستند رسم می کند. او در مورد کار خود چنین
می گوید:

من «فاطمه ساکت» هستم. نام روستای
ما سَلَخْ است که نزدیک قشم است. روستای
ما هم یک جزیره کوچک است. من کارمند
ارشاد هستم و ضمنا حنابندان را هم در
مواقعی که لازم باشد انجام می دهم. ما بچه
بودیم و همچنین پدران و مادران ما هم بچه
بودند که این سنت وجود داشته است. اغلب،
این کار را بر روی عروس خانم ها در مراسم
عروسی انجام می دادند.»

ـ می بینم که خیلی راحت نقاشی می کنید.

این نقش ها را چگونه آموخته اید؟

ـ این نقش ها ذهنی است و من هم از
دیگران یاد گرفته ام.

ـ آیا این کار برای شما درآمدزا است؟

ـ بله، خوب است. من غیر از حنابندان
کارهای دیگر هم می کنم. مثل کم دوزی،
خوزدوزی، برقع دوزی. همین برقع ها را که
می بینید، خودم درست می کنم. موادی که
روی پارچه برقع هست برای پوست صورت و
اشعه خورشید مفید است.

ـ وضعیت خانم ها در روستای شما

چگونه است؟

ـ بیشتر زن ها خانه دارند ولی در خانه های
خود با همین خوزدوزی و کم دوزی، درآمد
کسب می کنند و از این راه به خانواده کمک
می کنند.

* *

در مجاورت غرفه قشم به زنی
برمی خوریم که به وسیله شاخه های نخل،
ظرف و سبد و بادبزن ساخته است که هم
حس خنکی به انسان می دهد و هم زیبایی و
هم کاربردهای مختلفی دارد. می گویم چگونه
وارد این کار شدید و او می گوید:

«به خاطر معاش زندگی. پدر بچه هایم
فوت کرد و من چهار بچه داشتم و ناچار شدم
وارد این کار شوم.»

ـ بچه ها حالا چه می کنند؟

ـ دو نفرشان دانشجویند. یکی شان در
میناب و دیگری در بندرعباس، یکی از
پسرهایم هم زن گرفته و دخترم هم شوهر
دارد.

ـ اسم روستای شما چیست؟

ـ بهمنی.

ـ شما با چه هزینه ای به اینجا آمده اید؟

ـ از طرف صنایع دستی آمده ایم.

* *

از خانمی که با سبدبافی، فرزندان لایقی
را تربیت کرده است خداحافظی می کنیم و
چشم مان کشیده می شود به گوشه ای دیگر که
یادآور کوچ عشایر است و ما را به یاد
کوهساران سرسبز اطراف شیراز می اندازد.
این غرفه پر شده از عروسک هایی که لباس
عشایر فارس را بر تن کرده اند.

ـ اهل کجایید؟

ـ اهل شیرازم و این کار را از مادرم
آموخته ام. این کار را از حالت تمام سنتی به
شکل نیمه سنتی در آورده ایم. اینجا بیشتر،
لباس های استان فارس هست ولی لباس های
محلات دیگر هم وجود دارد.

ـ در واقع شما عشایر استان فارس را در

اینجا زنده کرده اید. اسم تان را بفرمایید.

ـ «فلور توتونچی» هستم و آنچه
می بینید حاصل تجربه پانزده سال کار است.
این کار را از مادرم آموخته ام. البته تغییراتی
هم به آن داده ام و من هم به کس دیگر یاد
می دهم و او هم به شکل تکامل یافته ای کار
را ارائه می دهد. اصل کار ما با عشق است.
بدون عشق این کار ادامه نمی یابد.

ـ می بینم که امسال شیراز حضور فعالی

در این نمایشگاه دارد؟

ـ بله. حدود ده دوازده غرفه به شیراز
تعلق دارد.

ـ آیا تسهیلاتی برایتان فراهم شده

است؟

ـ از نظر امکانات رفاهی خوب بود ولی از
نظر استقبال مردم نه چندان. من فکر می کنم
تبلیغات چندانی نشده. ما کارهایمان را به
چندین شرکت در تهران و اصفهان و سایر
شهرها می فرستیم. سفارش هایمان به حدی
است که از عهده انجامش برنمی آییم ولی در
اینجا بازدیدکننده خوبی نداشتیم.

ـ از این عروسک ها خاطره ای ندارید؟

ـ این عروسک ها نشان دهنده غم ها و
شادی ها است. اینها روزهایی را دیده اند که
شاید ما خودمان از یاد برده باشیم. رابطه من
با عروسک ها خیلی خوب است و واقعا
دوست شان دارم و به همین دلیل خستگی در
این کار وجود ندارد.

خانم «لادن توتونچی» که خواهر ایشان
است می گوید: «من دانشجو هستم. مترجمی
زبان می خوانم و کمتر می توانم به خواهرم
کمک کنم؛ اما بعد از مطالعه ای فشرده، وقتی
به این کار می پردازم، روحیه ام خیلی خوب
می شود و این کار برایم آرامش بخش است.
چون لباس این عروسک ها اکثرا از رنگ های
شاد است.»

ـ آیا شما در مورد زندگی عشایر تحقیق

می کنید؟

ـ بله. البته کار ما یک کار نیمه سنتی است
ولی کارهای کامل عشایری هم انجام
می دهیم. مثلاً با دفتر ریاست جمهوری
همکاری داریم و آنها از ما کارهایی را
می خواهند که کاملاً اصیل باشد.

* *

در غرفه ای دیگر باز هم برمی خوریم به
یک زن جوان شیرازی که کارهای جالبی در
زمینه سفال انجام داده. اگر چه تازه کار است
اما آثارش نشان از رنگ و بوی تازه ای دارد.

ـ من «گُلین هاشمی» هستم. در
هنرستان، طراحی لباس خوانده ام. بعد هم
آموزش آزاد دیدم. کار کاشی و لعاب را چند
سال است شروع کرده ام.

ـ می بینم که جای شمع درست کرده اید.

با چرخ کار می کنید یا با دست؟

ـ هر دو و نقش برجسته هم کار می کنم.

ـ لعاب را خودتان درست می کنید یا

آماده می گیرید؟

ـ پایه لعاب را آماده می گیرم ولی رنگ ها
را تست می کنم.

ـ طرح ها و نقش هایتان را از کجا

آموخته اید؟

ـ بعضی هایشان را ایده می گیرم،
بعضی هایشان را از ذهن خودم کار می کنم.

کاشی ای را می بینم که بر روی لکه ای
آبی که نمود آب است، یک ماهی قرمز قرار
دارد. می گویم: «این کار باید خیلی حسی
باشد.»

ـ بله. خیلی به ماهی علاقه دارم. ماهی
هم زیاد دارم و اگر ماهی عیدم بمیرد خیلی
غصه می خورم.

ـ در خودِ شیراز زندگی می کنید؟

ـ خیر. ما باغچه ای داریم نزدیک تخت
جمشید و کارگاهم هم آنجاست.

ـ شوهر شما هم که اینجا هستند با کار

شما موافقند یا نه؟

ـ من آموزش کاشی را با شوهرم شروع
کردم ولی حالا من بیشتر کار می کنم.

ـ می بینم که مادرتان هم اینجا هستند.

خانم شما هم در مورد کارتان بگویید.

ـ من «ملیحه یخچالی» هستم. رئیس
هیئت مدیره شرکت صنعتگران پارس ۱۱۰ و
بیشتر قلاب بافی می کنم و به دخترم و
شوهرم کمک می کنم.

ـ شما فکر می کنید خانم ها غیر از

خانه داری به فعالیت دیگر بپردازند؟

ـ بله. من خودم سی سال کارمند بودم.
بعد که بازنشسته شدم در این شرکت مشغول
به کار شدم.

ـ آیا این فعالیت ها به خانواده لطمه

نمی زند؟

ـ خیر. بلکه از نظر روحی و روانی تأثیر
بسیار خوبی دارد.

* *

در غرفه سمیرم، با زنی آشنا می شویم که
چهره و لباس او نمودار کامل از زن عشایری
است. از او می خواهم خود را معرفی کند.

من «منیژه غرنمانی» هستم و ساکن
سمیرم. خودم بیشتر عروسک های سنتی
درست می کنم. صورت و دست و پا می گیرم و
بقیه اش هم کار خودم است. یک بار که
فیلمش را در شبکه پارس دیدم خیلی
علاقه مند شدم. همچنین کارهای گل چینی و
گلیم بافی هم دارد. این هم جاجیم است که
نمونه ای است از کار زنان سمیرم. زنان
سمیرم همیشه مشغول به کارند. یا گلیم بافی
می کنند یا به کار دوشیدن گاو می پردازند.
بیشترِ بارِ زندگی بر دوش آنهاست. این
گردن بندهایی که می بینید از گیاهان خوشبو
درست می شود.

ـ در سمیرم، تفاوت زنان نسل قدیم با

نسل جدید چیست؟

ـ نسل جدید خیلی بهتر است. دخترها
درس می خوانند. خیلی ها به دانشگاه رفته اند.
سر کار می روند.

ـ خود شما چه کار می کنید؟

ـ من خانه دار هستم ولی در کنار
خانه داری، این کارها را هم می کنم که خودش
کمک به اقتصاد خانواده است. علاوه بر این،
حضور زنان در جامعه خودش چیز

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.