پاورپوینت کامل فمینیسم از شعار تا واقعیت ۸۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فمینیسم از شعار تا واقعیت ۸۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فمینیسم از شعار تا واقعیت ۸۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فمینیسم از شعار تا واقعیت ۸۲ اسلاید در PowerPoint :
>
مقدمه
رویکرد اساسی مخالفان انقلاب اسلامی
از فاز مبارزه سیاسی به مبارزه فرهنگی، تابع
قواعد و منطق رفتاری، سیاسی و امنیتی
مختص به خود می باشد. بی شک به بن بست
رسیدن انواع اقدامات در تقابل با انقلاب،
تثبیت پایه های نظام، ماهیت دینی و
فرهنگی نظام و همچنین با توجه به اینکه
محیط فرهنگی جامعه، احتمالاً عمیق ترین،
پردامنه ترین و بلندمدت ترین تأثیر را بر رفتار
اکثر اعضای جامعه می گذارد، مخالفان را
ناگزیر به این رویکرد نموده است.
انواع تهدیدات فرهنگی
تهدیدات فرهنگی دشمن به دو گرایش یا
بخش تقسیم می شوند:
۱ـ بخشی همانند ابتذال اخلاقی،
ماهواره، قالب های نوشتاری و … جنبه صوری
و ظاهری دارند و عمدتا به صورت تظاهرات
ضد اخلاقی و فرهنگی ظهور می نمایند.
۲ـ بخش دیگر همانند تردیدفکنی در
مبانی دینی و ارزشی، تخطئه آئین و سنت
دینی، لیبرالیزه کردن دین و … جنبه محتوایی
و فکری دارد. از آنجایی که این نوع تهدید
دیریاب، نامحسوس و پیچیده و مخرب
می باشد، ضرورت و اولویت بیشتری برای
بررسی و مطالعه پیدا می کنند. بنابراین،
شناخت جریانات رایج فکری و مکاتب علمی
و فلسفی غرب و تأثیر آنها بر فرهنگ خودی
از نقطه نظر بررسی تهدیدات فرهنگی
یک ضرورت اجتناب ناپذیر امنیتی
محسوب می گردد.
بر اساس چنین ضرورتی طرح سلسله
مباحثی تحت عنوان «مسئله شناسی
فرهنگی» بایستی در دستور فعالیت های
فرهنگی و اطلاع رسانی قرار گیرد. هدف از
بررسی مسائلی نظیر: «تساهل دینی»،
«پلورالیسیم دینی»، «سکولاریسم»،
«تهاجم از طریق ترجمه»، «همگرایی
تئوری های جدید جهانی»، «بررسی
جریانات روشنفکری»، و … صرفا در
باب مفهوم شناسی نیست، بلکه غرض
این است که پایگاهها و خاستگاههای
فکری جریان های تهدیدکننده را مورد
تحلیل و بررسی قرار داده تا تبعات و
تأثیرات مخرب آن بر فرهنگ خودی،
بازنمایی گردد.
در این راستا «فمینیسم» نیز، از سلسله
مباحث مسئله شناسی فرهنگی است که در
این نوشتار به آن پرداخته می شود. اما چرا
زن گرایی به این مرحله افراطی رسیده است،
به مرحله ای که در کشورهای خارجی به
صورت جنبش های مبارزاتی در برابر ساختار
اجتماعی و سیاسی انسجام یافته است و در
داخل نیز هر از چندگاه، در محافل مختلف
مطرح می گردد، سؤالی است که پاسخ آن
را همان طور که مقام معظم رهبری
فرمودند باید در طول تاریخ جستجو نمود و
قطعا راه حل منطقی و اسلامی برای آن
وجود دارد.
تعاریف فمینیسم
فمینیسم (Feminism) در معنای
لغوی، به طرفداری از حقوق سیاسی ـ
اجتماعی زن اطلاق می شود. «روزالینودلمار»
یکی از نظریه پردازان فمینیست می گوید:
«دست کم می توان گفت فمینیست کسی
است که معتقد باشد زنان به دلیل جنسیت،
گرفتار تبعیض هستند و نیازهایی مشخص
دارند که نادیده و ارضانشده می ماند و لازمه
ارضای این نیازها تغییر اساسی در نظام
اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است.»
پایه این عقیده در غرب نهاده شد و
سپس به سایر نقاط جهان گسترش یافته
است. البته امروزه دارای رهیافت های
مختلفی است و اندیشه های غربی آن با
جهان سوم متفاوت می باشد.
پیشینه تاریخی فمینیسم
ریشه های فمینیسم به عنوان یک
جنبش اجتماعی سیاسی را می توان به اواسط
قرن نوزدهم و ایجاد باشگاههای زنان پس از
انقلاب فرانسه بازگردانید. در همایش زنانه
سنکافالز که در ژوئیه ۱۸۴۸ در آمریکا برگزار
شد، اعلامیه ای صادر شد که در بند اول آن
که تکمیل اعلامیه حقوق بشر فرانسه به
حساب می آید، به این مسئله توجه می داد که
تمام مردان و زنان مساوی خلق شده اند.(۱)
تقریبا در همین اوان بود که واژه
فرانسوی فمینیسم(۲) برای اشاره به
طرفداران برابری حق زن و مرد به کار رفت.
از آن پس، افرادی چون «آگوست کنت»
(۱۸۷۵ ـ ۱۷۹۸م) و نیز «جان استوارت میل»
(۱۸۷۳ ـ ۱۸۰۶م) در کتاب «کنیزک کردن
زنان»(۳) دیدگاههای تساوی طلبانه خود را در
چارچوب تفکر اومانیسم مطرح کردند و از
موقعیت زن ستیزی جامعه و متفکران
هم عصر خود انتقاد کردند. کتاب «میل» تأثیر
بسزایی در شکل گیری نگرش و خواست
فمینیست های لیبرال در اواخر قرن
نوزدهم داشت.
پیشینه فکری فمینیسم
فمینیسم در متن نحله های فکری،
لیبرالیسم، سوسیالیسم و مارکسیسم، متولد
گردید و فمینیست ها به عنوان نمایندگان
تفکر جدید و رادیکال با مقدمات اساسی و
بنیادی ایسم های موجود همراه شدند و عمده
تفاوت و جدایی فمینیست ها از یکدیگر نیز
ناشی از انتخاب یکی از ایدئولوژی های
مرسوم است.
مراحل تکاملی جریان فمینیستی
از نظر تاریخی، تکامل جریان فمینیستی
به دو مرحله اصلی تقسیم می شود. مرحله اول
از اوایل قرن نوزدهم تا اندکی پس از جنگ
جهانی اول یعنی تا سال ۱۹۲۰ است.(۴)
ویژگی موج اول توجه به دستیابی زنان به
حقوق مدنی و سیاسی برابر، به ویژه
برخورداری از حق رأی است. پس از این
زمان، جنبش های زنانه رو به افول گذاشت و
تا پس از جنگ جهانی دوم، تحرک قابل
توجهی صورت نگرفت. در طول جنگ جهانی
دوم این نظریه که جنگ های بین المللی
محصول خشونت و روحیات مردانه است و
جهان نیازمند روحیات لطیف و انعطاف پذیری
است که زنان از آن برخوردارند، ذهن بسیاری
از زنان را به خود معطوف داشت و زمینه ای
فراهم کرد تا جنبش های زنانه زمینه
مناسب تری پیدا کند.
با تأسیس سازمان ملل متحد در سال
۱۹۴۵، تدوین اعلامیه جهانی که تمامی آحاد
بشریت را مخاطب قرار می داد، در دستور کار
قرار گرفت و در سال ۱۹۴۸ اعلامیه جهانی
حقوق بشر که ملهم از قانون حقوق بشر
فرانسه بود، به تصویب اعضا رسید. در این
اعلامیه، تساوی حقوق زن و مرد با صراحت
بیان شده است اما از آنجا که این اعلامیه
فاقد ضمانت اجرایی و اعتبار حقوقی بود،
معاهدات بین المللی که جنبه حقوقی داشت و
به طور جزیی و مشخص به مباحث زنان
می پرداخت، در دستور کار قرار گرفت؛ از جمله
این معاهدات می توان به «کنوانسیون حقوق
سیاسی زنان» (۱۹۵۲) و «کنوانسیون
رضایت برای ازدواج» (۱۹۶۲) اشاره کرد.
موج دوم جریان های فمینیستی از دهه
۶۰ آغاز شد. رهبری این جریان را
فمینیست های انسان گرا (Humanistic
Feminism) به رهبری «سیمون دوبوار»
(۱۹۰۸م) در دست داشتند که با انتشار کتاب
جنس دوم (۱۹۴۹م) زمینه ساز شکل گیری
گرایش های تند (رادیکال) در جریان های
فمینیستی شد. فمینیست های موج دوم، بر
خلاف موج اولی ها که خواهان برخورداری از
فرصت های برابر بودند، با طرح شعار برابری
کامل زن و مرد در تمامی حوزه های اجتماعی،
روانی و فرهنگی، خواهان انقلابی اساسی در
تمامی زوایای زندگی فردی و اجتماعی شدند.
از نظر آنها، فرهنگ با تعریف زنان به عنوان
مادر، همسر و موجوداتی زینتی، جنس مؤنث
را در محدودیت تاریخی قرار می دهد و باید
برای آرمان برابری و مقابله با ستم های
جنسی در تمامی زوایای پیدا و پنهان جامعه
مبارزه کرد. آنان علاوه بر طرح شعار برابری
مطلق، بر آزادی مطلق زنان پای می فشردند.
این دوره زمان بازسازی و موفقیت سریع
جریان های فمینیستی است. البته از دیدگاه
فمینیست ها موفقیت های بسیاری در این
تحولات بیست ساله به دست آمده است که
نقد و تحلیل این موفقیت های ادعایی، مجالی
دیگر می طلبد.(۵)
نقاط عطف جریان فمینیسم
اما آنچه نقطه عطف فمینیسم به شمار
می آید، خصوصیات مذکر برتر و مؤنث فروتر
است و بیشتر برنامه ها و تلاش های این نحله
جدید، باز کردن این دوگانگی هاست و لذا
مشخصا دارای روح برهم زننده هستند و بر
این اساس بعضی از فمینیست ها، استراتژی
مذکّرمدارانه (تشویق زنان به گزینش صفاتی
که جامعه به مردان نسبت داده است) و بعضی
دیگر استراتژی مؤنّث مدارانه (صفاتی که
جامعه به زنان منتسب کرده) را اتخاذ کرده اند
و دامنه پراکندگی این استراتژی ها تا حد بسیار
زیادی تحت تأثیر اهمیت فمینیست ها به
جنسیت و جنس در معانی جسمی و
فرهنگی است.
اهداف شناخت جریان فمینیسم
هدف از شناخت مسئله فمینیسم به
عنوان یک مسئله فرهنگی امنیتی احساس
خطر افراطی گری، این پدیده نوظهور در
جامعه اسلامی و همچنین، ترویج راه
حل های غربی در رهایی زن از ستم و تعدی
که بر آنها شده است، می باشد.
امید است که این مباحث در نقد و نظر
بتواند در تبیین و بازنمایی اندیشه های معاند،
اغواگر و شبهه برانگیز و نیز اتخاذ اقدامات
مؤثر، رهگشا باشد.
بنابراین در تضارب افکار در حوزه
تفکرات مذهبی ـ ملی ایران حضور زن در
عرصه سیاست، اجتماع، اقتصاد و … یکی از
جدی ترین مباحث اجتماعی، سیاسی و
مبارزاتی بوده است و نظرات و دیدگاههای
متفاوتی را نیز به دنبال داشته است.
در برخوردهای ایدئولوژیکی در قلمرو
مذهب در طول تاریخ ایران، حضور و غیاب و
کتمان زن به گونه ای افراط و تفریط متجلی
شده است و در این راستا افکار متضادی
با ضرب آهنگ های شدید و ضعیف ظهور
نموده اند.
تاریخ اجتماعی زن در رژیم
شاهنشاهی
حضور زن در جامعه سیاه ستمشاهی،
حضوری از نوع غربی و شرقی (لیبرالیسم و
مارکسیسم) است که همواره مقصد نهایی
رهایی او در بعد جاذبه های جنسی مطرح بوده
و توجهی به ابعاد سیاسی ـ اجتماعی و فکری
زن نشده است، لذا الگویی آمریکایی در فرا
روی زن ایران قرار داشت و نیز غیبت
تفریطی زن در جامعه کتمان مطلق و اسارت
اوست و همواره تلاش بر این بوده است که
اسارت زن در نظام مردسالاری را که در ستیز
با ارزش های اسلامی است، مطابق با ضوابط
و معیارهای اسلامی نشان دهند و نمونه این
تلاش را در حاکمیت طالبان بر زنان افغان
نظاره گر بودیم. در حالی که در همین زمان
اندیشمندان و فرزانگانی در جامعه اسلامی
حضور دارند که در پی بیان جایگاه واقعی زن
در جامعه اسلامی هستند و حوزه تفکرات
خود را به سوی فقدان و عدم حضور
شخصیت اجتماعی و سیاسی، علمی زن
رهنمود می نمایند. این اندیشمندان معتقدند
که زنان از موقعیت یکسانی با مردان در نظام
آفرینش برخوردارند و انجام زمینه های
اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و
علمی در جامعه اسلامی برای آنها مهیا
می باشد. اندیشمندانی چون حضرت امام
خمینی(قدس سره)، همواره در این زمینه
رهنمودهایی داشته اند.
واقعیت این است که فمینیسم به معنای
«رهایی زنان از اسارت و ظلم» مورد قبول
اسلام است و آنجا که نظام مردسالاری از
لابه لای خرافات و موهومات و سنت های
جاهلیت سر برمی آورد با تحجر و
مقدس مآبی، سعی در محدود کردن زنان
می کند، اسلام به مبارزه با آن می پردازد و
اساس برتری را بر تقوا می گذارد.
امروزه پیامدهای ناگوار یکسان سازی را
در غرب می توان به خوبی مشاهده کرد.
سیاست های بین المللی با طرح شعار تساوی،
زن را از محیط خانه به اجتماع کشانده و او را
در موقعیت به ظاهر برابر در محیط کار و
دانش صنعت قرار داده است، بی آنکه خانواده
و نقش مادری و همسری زن مورد توجه قرار
گیرد. زنان با نام آزادی، در گرداب فساد و ستم
جنسی، استفاده ابزاری و شی ءوارگی گرفتار
آمده و زنانگی و نقش اصیل و معنوی خویش
را به فراموشی سپرده اند. این وضعیت اسف بار
زنان در دنیای مدرن را به حق، باید بردگی
مدرن نامید.
توجه به این پیامدها روشن می کند که هر
چند در بندهایی نظیر کنوانسیون محو
تبعیض علیه زنان نگاهی به نقش مادری و
خانواده شده است، اما جهت گیری
سیاست های محوری کنوانسیون، مسیری را
می پیماید که به تزلزل بنیان خانواده و نقش
همسری و مادری و برهم زدن تناسبات
ساختاری ویژه زن و مرد در خانواده منجر
خواهد شد.
آزادی های جنسی، گسترش فساد و
فحشا، تلاش خانواده ها، تک زیستی،
خودکشی زنان، تجارت سکس،
هم جنس گرایی، سقط جنین، فرزندان
نامشروع، مشکلات روحی و روانی و … از
جمله پیامدهای مهم تفکر اومانیستی و
لیبرالیستی حاکم بر غرب و فضای
کنوانسیون ها و اسناد بین المللی است.
در مقابل، فرهنگ اسلامی، که انسان را
جز در مسیر بندگی خداوند نمی بیند، بر اساس
مصلح نظام بشری، نقش های متنوع و
گوناگون را برای هر یک از زن و مرد تعریف
نموده است.
همچنین در نظام حقوقی دینی با در نظر
گرفتن تفاوت های طبیعی زن و مرد و
کارکردهای ویژه هر یک، وظایف و
مسئولیت های آنها تقسیم و توزیع می شود. در
این نگاه، ارزش واقعی انسان ها به در کسب
فرصت های برابر اجتماعی و خانوادگی، که در
پیمودن راه قرب و بندگی و رسیدن به کمال
مطلوب است. از این دیدگاه، زن و مرد نه در
رقابتی خصمانه، بلکه در فرآیندی مکمل، به
ایفای نقش می پردازند. بنابراین، اصل تساوی
در نظام دینی نه به معنای تشابه و
همانندی بلکه به معنای تناسب و تعادل به
کار می رود.(۶)
نقاط اختلاف و تمایز اسلام و
فمینیسم
مهم ترین وجه تمایز اسلام و فمینیسم،
در ارائه راه حل های رهایی و نجات زن است.
آنچه فمینیسم غربی تجویز می کند اساسا
مبتنی بر تقسیم ارزش ها بر زنانه و مردانه
است. در نظر فمینیسم، زن موجودی
ستمدیده و ضعیف است و لذا آنچه ارائه
می دهد نوع دیگر از ستم پذیری زن است.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 