پاورپوینت کامل تاریخ بیهقی و ازدواج های سیاسی ۶۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تاریخ بیهقی و ازدواج های سیاسی ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تاریخ بیهقی و ازدواج های سیاسی ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تاریخ بیهقی و ازدواج های سیاسی ۶۹ اسلاید در PowerPoint :
>
زنان نیمی از مردم جامعه هر عصری را
تشکیل می دهند و مستقیم و یا غیر مستقیم
در امور سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و
فرهنگی تأثیر می گذارند، به ویژه اینکه تولد و
پرورش فرزندان بر عهده ایشان است. نیز در
جوامع قبیله ای، در امور اقتصادی نقش
مهمی ایفا می کنند و بعضا حتی در امور
سیاسی و فرهنگی فعال هستند، اما با این
وجود در منابع تاریخی از جمله تاریخ بیهقی
که مورد پژوهش این نوشته است، کمتر به
نقش اصلی آنان پرداخته شده و مطالبی که در
مورد زنان نقل شده به صورت حاشیه ای
است چرا که «سلطان» قهرمان اصلی کتب
تاریخی و از جمله تاریخ بیهقی است. بنابراین
اگر از زنان، نامی به میان آمده، در ارتباط با
سلطان و یا اطرافیان وی بوده است. بیهقی از
زنان و کنیزان حرمسرای سلطان نام می برد و
به توصیف آنها می پردازد و در بعضی موارد به
نقش سیاسی و فرهنگی آنها اشاره می کند هر
چند به این امر معتقد است «که میان مردان و
زنان تفاوت بسیار است».(۱) او از «مادر
حسنک وزیر»(۲) و «مادر عبداللّه بن زبیر»(۳)
به واسطه صبر و مقاومتی که در مرگ
فرزندان از خود نشان دادند ستایش می کند و
هر چند که به قهرمانی آنها اعتقاد دارد لیکن
زمامداری را کار زنان نمی داند. وی برای تأیید
سخن خود به سخن پیامبر(ص) استشهاد
می کند و می نویسد:
«چون کسری پرویز گذشته شد خبر به
پیغمبر علیه السلام رسید. گفت: مَن
اسْتخلفوا؟ قالوا ابنته پوران دخت، قال
علیه السلام: لن یصلح قوم اسْندوا أمرهم إلی
امرأه.»(۴)
به رغم مطالب فوق، در تاریخ بیهقی به
مواردی برمی خوریم که زنان نقش عمده ای را
در مسائل سیاسی ایفا کرده و سیاست کشور را
تغییر داده اند؛ مثلاً حره ختلی خواهر سلطان
محمود غزنوی، نقش عمده ای در به سلطنت
رسیدن سلطان مسعود ایفا کرد. او برای
جلوگیری از به سلطنت رسیدن امیر محمد
(جانشین قانونی سلطان محمود) به محض
مرگ برادرش با عجله سلطان مسعود را که در
اصفهان به سر می برد به پایتخت فرا خواند و
تا آمدن او مقدمات جلوسش به تخت سلطنت
غزنین را فراهم نمود.(۵)
بیهقی به نقش فرهنگی زنان اذعان دارد
و در این باره از جده خود به عنوان یک زن
پارسا و باسواد یاد می کند و می نویسد:
«مرا جده ای بود، زنی پارسا و
خویشتن دار و قرآن خوان و نبشتن دانست، و
تفسیر قرآن و تعبیر و اخبار پیغمبر صلی اللّه
علیه و آله و سلم نیز بسیار یاد داشت.»(۶)
قطعا دخالت زنان در امور سیاسی و
فرهنگی به مراتب بیش از این بوده که بیهقی
ذکر کرده، ولی بر بیهقی نمی توان خُرده گرفت
که چرا از زنان فعال و مؤثر در امور مختلف
ذکری نکرده چرا که او بارها هدف خود را از
نوشتن تاریخش بیان نموده که ذکر شرح حال
حکومت سلطان مسعود بوده است.
یادکرد ازدواج ها در تاریخ بیهقی
ازدواج های مذکور در تاریخ بیهقی اعم از
سببی و نسبی بیشتر جنبه سیاسی دارد؛ بدان
معنی که از زنان و دختران به عنوان وسیله ای
برای حفظ روابط حسنه بین سلطان و
همسایگان و حکام استفاده می شود. این یکی
از نمودهای مظلومیت تاریخی زن است.
شاهزادگان و امیرزادگان زن در ازدواج
وجه المصالحه اهداف دیگران قرار
می گرفته اند و سلطان برای به دست آوردن
دل دشمنی یا در امان ماندن از خطر
قدرتمندی، دختر خود را به ازدواج او در
می آورده یا دختر او را به همسری می گرفته
است، بدون اینکه برای خواست زنان و
دختران ارزشی قائل شوند. چند نمونه را که
بیهقی در تاریخ خود آورده، ذکر می کنیم.
ازدواج سلطان مسعود با دختر
قدرخان
قدرخان از سلسله ایلک خانیه، یا آلِ
افراسیاب بوده است. این سلسله در آسیای
مرکزی، حکومت اسلامی به نسبت مهمی
تشکیل داده و پس از تصرف قلمرو سامانیان،
در ماوراءالنهر با غزنویان هم مرز گردیده
بودند. همسایگی این دسته از ترکان، پیوسته
فکر غزنویان را مشغول می داشت، حتی در
زمان حکومت سلطان محمود چند بار طرفین
درگیر شده بودند. سلطان محمود که
امیرمحمد را به جانشینی خود برگزیده بود،
می کوشید که مشکلات سلطنت را تا حدودی
بر وی هموار سازد، به همین جهت برای
اطمینان از جانب ترکستان تصمیم گرفت که
پیوند خویشاوندی بین امیرمحمد و قدرخان
برقرار سازد. «بنابراین دختری از آن قدرخان
را برای امیرمحمد عقد نکاح بستند.»(۷) اما
بخت با امیرمحمد یار نبود و بعد از مرگ پدر
به حبس افتاد. برادر او سلطان مسعود
جانشینی پدر را تصاحب کرد و به عنوان
سلطان غزنوی بر تخت سلطنت جلوس کرد و
با مشکلات زیادی روبه رو شد. او به منظور
اطمینان از جانب ایلک خانیان تصمیم گرفت
با دختر قدرخان که قبلاً برای امیرمحمد عقد
و نکاح بسته بودند، ازدواج کند. بنابراین
رسولی را به جانب ترکستان فرستاد تا حاکم
ترکستان را از علت عزل امیرمحمد و جلوس
خود آگاه سازد و برای استحکام روابط دو
سویه دختر قدرخان را برای مسعود و دختر
بغراتگین را که «فرزند و ولیعهد قدرخان
بود»، برای ابوالفتح مودود «که مهتر فرزندان
سلطان مسعود بود» خواستگاری نماید.(۸)
سلطان مسعود تأکید می کند که این دو
کریمه از خاتونان باشند کریم الطرفین.(۹)
سلطان مسعود همراه رسول خود، قاضی
مورد اطمینان خوش را می فرستد که در
صورت توافق خان، دختران را برای سلطان و
فرزند او عقد بندد. نیز میزان مهریه را تعیین
می کند و می گوید: «آنچه با ما باشد، پنجاه
هزار دینار هریوه کنی و مهر دیگر به نام
فرزند، سی هزار دینار هریوه چون از مجلس
عقد باز گردی نثارها و هدیه ها که با تو
فرستاده آمده است، بفرمای خازنان
[= خزانه داران] را که با تواند تا ببرند و
تسلیم کنند».(۱۰)
نتیجه:
اولاً: دختران وسیله ای بودند برای
تحکیم روابط بین سلطان و همسایگان.
ثانیا: سلطان برای ازدواج بر اصل و
نسب اصیل همسر تأکید می کند که حتما از
شاهزادگان باشد.
ثالثا: میزان مهریه بستگی تام به شأن و
مقام عروس و داماد دارد.
رابعا: عروس و داماد یکدیگر را ندیده
بودند و فقط نماینده ای از طرف داماد به
خواستگاری نمی رفت، بلکه حتی خطبه عقد
را جاری می کرد.
سلطان مسعود هدایایی را برای خان
ترکستان و فرزندش و دو عروس، همراه سفیر
خود فرستاد که بیهقی همه آنها را ذکر نکرده
اما به اجمال این گونه شمرده است:
«دو جام زرین، مرصع به جواهر بود با
هارهای و جامه های بزر، و جامه های دیگر از
هر دستی (رومی و بغدادی و سپاهانی و
نشابوری) و تخت های قصب گونه گونه، و
شاره و مشک و عود و عنبر و دو عقد گوهر که
یگدانه گویند».(۱۱)
به علت مشکلاتی که در ترکستان به
وجود آمد، سفرای سلطان مسعود چهار سال
در آنجا ماندند. در این مدت قدرخان مُرد و
بغراتگین فرزند بزرگ ترش به جای او نشست
و او را ارسلان خان لقب کردند:
«و چون کار ترکستان و خانی قرار گرفت،
دختران را به همراه رسولان سلطان و
رسولانی از جانب خود به سوی سلطان
مسعود فرستاد، اما از بخت بد، امیر مُرد و
دختری که به نام او عقد بسته بود، درگذشت و
شاه خاتون دختر قدرخان که نامزد سلطان
بود به سلامت آمد».
بیهقی از آذین بستن شهر غزنین و
مجالس جشنی که به پاس قدوم نوعروس
برگزار شده بود شرح جالبی می دهد و
می نویسد: «نخست مهد بود که از ترکستان
اینجا آوردند. امیر چنان خواست که ترکان
چیزی بینند که هرگز چنان ندیده بود چون
رسولان و مهد به «شجکاو»(۱۲) رسیدند فرمان
چنان بود که آنجا مقام کردند»(۱۳) تا اینکه
درباریان و سلطان مقدمات لازم را برای ورود
هیئت ترکان آماده کردند «و رسولان خان را
بیاوردند و سرتاسر شهر را زینت و آیین
بسته بودند و تکلفی عظیم کرده و چون
رسولان را بدیدند چندان نثار کردند با
فغان شان و در میدان رسوله و در بازارها از
دینار و درم و هر چیزی که رسولان حیران فرو
ماندند و ایشان را فرود آوردند و خوردنی
ساخته، پیش بردند و نماز دیگر را همه زنان
محتشمان و خادمان روان شدند به استقبال
مهد و از شجکاو نیز آن قوم روان گردیده
بودند با کوکبه بزرگ که گفتند بر آن جمله کس
یاد نداشت و کوشک را چنان بیاراسته بودند
که ستّی زرین و عندلیب مرا حکایت کردند که
به هیچ روزگار امیر آن تکلف نکرده بود و
نفرموده و در آن وقت همه جواهر و آلت ملک
بر جای بود که همیشه این دولت بر جای باد. و
چند روز شهر آراسته بود و رعایا شادی
می کردند و اعیان انواع بازی ها می بردند و
نشاط شراب می رفت تا این عیش به سر آمد
و پس از یک چندی رسولان را پس از آنکه
چند بار به مجلس سلطان رسیده بودند و
عهدهای این جانب استوار کرده و به خوان ها
و شراب و چوگان بوده و شرف آن بیافته، به
خوبی باز گردانیدند».(۱۴)
بیهقی از ازدواج حره زینب، دختر سلطان
محمود با بغراتگین، پسر قدرخان خبر
می دهد(۱۵) ولی ظاهرا این عروس به کابین
داماد در نیامد و فقط به صورت نامزد
باقی ماند.
همان طور که قبلاً اشاره نمودیم
ازدواج ها عمدتا سیاسی بود و عروس معمولاً
در ولایتی که بود به عنوان یک نیروی
امنیتی و میانجی گری عمل می کرد، به همین
جهت سلاطین دختر یا خواهر خود را به عقد
و نکاح والی ایلاتی در می آوردند که از آن
جانب آسوده شوند. سلطان مسعود که برای
حفظ ماوراءالنهر به دنبال شخصیتی مطمئن
بود گفت: «اگر بغراتگین پسر قدرخان که با ما
وصلت دارد بیاید، خلیفت ما باشد و خواهری
که از آن ما به نام وی است فرستاده آید تا ما
را داماد و خلیفه باشد و شر این فرصت جوی
دور شود و اگر او نیاید خوارزمشاه آلتونتاش را
بفرماییم تا روی به ماوراءالنهر کند با لشکری
قوی که کار خوارزم مستقیم است».(۱۶)
از مطالب فوق برمی آید که بغراتگین در
برابر سلطان مسعود به مخالفت برخاسته و
نگرانی هایی را برای او فراهم کرده بود که
سلطان از برقراری خویشاوندی سخن
می گوید و می خواهد با ازدواج خواهر خود با
بغراتگین نه تنها ترکستان را امن سازد بلکه
بغراتگین، خود را خلیفه سلطان در ماوراءالنهر
بداند، که در غیر این صورت سلطان مجبور به
لشکرکشی خواهد شد. سخنی که بیهقی بدان
اشاره کرد به خوبی اهمیت نقش ازدواج های
سیاسی را در امنیت کشور معلوم می کند.
ازدواج سلطان مسعود با دختر
باکالیجار
یکی دیگر از ازدواج ها که به مقاصد
سیاسی انجام گرفته، خواستگاری مسعود از
دختر باکالیجار است. باکالیجار، پسر امیر
منوچهر بن قابوس از آل زیار بود که پس از پدر
به امارت گرگان رسید. وی در ابتدای کار برای
آنکه دوستی و اطاعت خویش را بر مسعود
محرز گرداند، یکی از خواص دربار خود را با
تحفه ها و هدایای بی شماری نزد سلطان
مسعود فرستاد و اظهار اطاعت کرد.(۱۷)
مسعود نیز از دختر وی خواستگاری کرد و
عبدالجبار پسر خواجه عبدالصمد را به گرگان
فرستاد که مقدمات خواستگاری و ازدواج را
فراهم نماید.
عبدالجبار رسالت را به خوبی انجام داد و
با مهد و جهیزی به نیشابور بازگشت. بیهقی
توصیف زیبایی از استقبال زنان محتشمان
نیشابور از عروس به دست می دهد
و می نویسد:
«زنان محتشمان نشابور از آن رئیس و
قضات و فقها و اکابر و عمال به شب پیش
مهد دختر باکالیجار بردند و بر نیم فرسنگ از
شهر بود و خدم و قوم گرگانیان را
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 