پاورپوینت کامل ام خلیل«قسمت هشتم» ۳۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ام خلیل«قسمت هشتم» ۳۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ام خلیل«قسمت هشتم» ۳۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل ام خلیل«قسمت هشتم» ۳۶ اسلاید در PowerPoint :

>

۵۶

«در مسابقه این داستان شرکت نمایید»

یادآوری مجدد:

در شماره قبل توضیح دادیم که ام خلیل با همه
خدماتی که نمود و توانست در مراحل حساس
جنگهای صلیبی از خود شجاعت و تدبیر نشان دهد
اما در زندگی خویش دچار نقطه ضعفهای قابل
توجهی شد که بر اساس آن می توان زندگی او را در
دو مرحله پی گرفت. در مقدمه قسمت گذشته
یادآور شدیم که اکنون در صدد داوری نسبت به
زندگی و عملکرد ام خلیل نیستیم. بلکه به صورت
جدی خواهان آنیم که تحلیل شما خواننده گرامی را
در این باره بدانیم و به همراه نقد و تحلیل خودمان
در مجله منعکس نماییم و دوست داریم شما در
مسابقه ای که در این خصوص ترتیب خواهد یافت
شرکت کنید. از این رو لازم است جریان زندگی با
فراز و نشیب ام خلیل را دنبال کنید و اگر به این نتیجه
رسیدید که او به اشتباه رفت برای ما بنویسید، از
کی؟ و چرا؟ و چگونه می توانست از این مرحله به
سلامت بگذرد؟ شاید نیز قضاوت شما این باشد که
او راه درستی را رفت. در هر حال اکنون دست نگه
دارید تا آخرین قسمت این داستان مستند. آنگاه به
محورهایی که برای شرکت در مسابقه ارایه خواهد
شد توجه خواهید نمود. اگر ممکن است مقدمه
قسمت ششم را مجددا بخوانید.

***

خلاصه قسمتهای پیشین

… ام خلیل ملقب به «شجره الدر» همسر ملک
صالح ایوبی در گرماگرم آخرین جنگهای صلیبی،
ماهرانه مرگ ناگهانی همسرش را که پادشاه و
فرمانده کل نیروهای مسلح بود، از همگان پنهان
داشت و خود با درایت و هوشمندی، فرماندهی
جنگ ضد صلیبی را به نام شوهرش در دست گرفته،
صلیبیان متجاوز را برای همیشه از سرزمین اسلامی
بیرون راند و اسرا و غنایم فراوانی به دست آورد.

ممالیک که قویترین اهرم قدرت وی محسوب
می شدند، با اصرار زیاد، به مسند حکومت نشاندند.
لیکن خلیفه عباسی بغداد مشروعیت آن را امضا
نکرد. از این رو، کودکی از خاندان ایوبی به نام
«موسی بن صلاح الدین بن مسعود» را به تخت
سلطنت نشاندند و عزالدین ایبک با یاری ام خلیل که
به همسری وی در آمده بود، به نیابت او عملاً
حکومت را در دست گرفتند. لیکن بعدها، ایبک آن
کودک را زندانی ساخته، خودش با لقب جدید
«ملک معزّ» سلطنت را آغاز کرد.

هوسهای جدیدی در سر «ایبک» شکل گرفت
و در نتیجه آن، آتش کدورت میان او و همسرش
ام خلیل شعله ور شد. سرانجام، ایبک با نقشه ام خلیل،
توسط گروهی از غلامان کشته شد. این انتقام، به
طور مخفیانه در کاخ مسکونی ام خلیل صورت
گرفت. اینک دنباله داستان.

***

ام خلیل میان امید و ناامیدی

ام خلیل توانست حادثه آن روز را مخفی نگه
دارد. لیکن در سحرگاه روز بعد، خبر به بیرون کاخ
درز کرد و کشته شدن ایبک به سرعت در دورترین
نقاط منتشر شد.

جارچی جار می زد:

«ملک مُعزّ» مرد!

مردم در حالی که بهت زده بودند، دور هم گرد
آمده، چگونگی حادثه را از یکدیگر می پرسیدند.
هر کسی عقیده ای ابراز می داشت. سر و صدا بالا
گرفت و بدگمانیها گسترش یافت …

در این میان، ام خلیل آرامش خود را حفظ کرد.
کسی را دنبال «بیبرس» فرستاد تا او را بر تخت
حکومت نشانده و از او حمایت کند و به آنان قول
داد که از دستوراتشان سرپیچی نکند. لیکن آنها نیز
بر اثر پریشانی و جوّ فشار از او دوری کردند. در
این گیر و دار، خود «ممالیک(*)» نیز به دو دسته
تقسیم شدند.

دسته اول ام خلیل را به ترور ایبک متهم
می کردند و دسته دوم با اعتقاد به بی گناهی ام خلیل،
پشتیبان وی بودند.

در آن میان شخصی از دسته اول با صدای بلند
گفت:

ما تا کار این زن را یکسره نکنیم، آرام
نمی گیریم، چرا که او فرد گناهکار و حسودی است
و خونریزی می کند تا حکومت را به دست گیرد،
باید او را مجازات کنیم تا کشور از کینه ها و
توطئه های او در امان باشد.

دسته دیگری با رد سخنان او گفتند:

آیا فراموش کرده اید که ام خلیل صلیبیان
متجاوز را شکست داد، خزانه دولت را پر از طلا
کرد، مجاهدین قهرمان را پاداش داد و به فقیران
کمک کرد؟ به یاد نمی آورید که او زن ملک صالح و
مادر فرزندش «خلیل» است؟ او همان ملکه ای
است که سپاه اسلام را سربلند کرد و مقام امیران را
بالا برد و امنیت را در میان مردم برقرار نمود.

آتش این اختلاف، مدت زیادی بین دو طرف
شعله ور بود، اما غلبه نهایی با طرفداران پادشاه
مقتول «ملک معز» بود. ام خلیل همچنان اخبار را
دنبال می کرد و برای اولین بار در زندگی اش ترسی
را در وجود خود احساس نمود. در آن هنگام یکی
از غلامانش در حالی که از شدت ترس گریه می کرد،
نزد او آمده، گفت:

سرورم! «ممالیک» می خواهند از ما انتقام
بگیرند … خودم دیدم که شمشیرهایشان را به نشانه
آماده باش، بالا می بردند. شنیدم که یکی از آنها
شعار می داد:

«مرگ بر ام خلیل! مرگ بر زن آدمکش!»

ام خلیل چند لحظه ای مبهوت ماند. سپس لرزید
و نزدیک بود که نتواند بلند شود، اما تمام نیرویش
را جمع کرده، بر خود مسلط شد و علی رغم اینکه
می دانست او را می کشند، تصمیم گرفت که تا
آخرین نفس از خود دفاع کند.

این خبر که «ام خلیل ایبک را با مکر و حیله
کشته است» به سرعت برق در قاهره پیچید. کینه
«ممالیک» قوت گرفت و به بقیه مردم سرایت کرد.
آنان در خیابانها و میدانها فریاد می کشیدند:

ـ مرگ بر زن آدمکش!

صدای آنها به گوش ساکنین کاخ نیز می رسید.
ام خلیل با شتاب تمام تا می توانست از طلا و
جواهرات جمع آوری کرد و سپس از قصر به سوی
قلعه حرکت کرد و به «برج احمر» پناهنده شد. این
واقعه در سال ۱۲۵۷ میلادی اتفاق افتاد. ساعتی
نگذشت که ممالیک سوار بر اسب شدند و به منظور
دستگیری قاتل ایبک، به آخرین پناهگاه او روی
آوردند. آنها در این هنگام دو قسمت شدند:

عده ای بدون هیچ گونه م