پاورپوینت کامل زیب النسا چهره «مخفی» ادب پارسی;قسمت دوم ۵۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل زیب النسا چهره «مخفی» ادب پارسی;قسمت دوم ۵۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زیب النسا چهره «مخفی» ادب پارسی;قسمت دوم ۵۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل زیب النسا چهره «مخفی» ادب پارسی;قسمت دوم ۵۸ اسلاید در PowerPoint :
>
۴۴
… گستره ادب پارسی در مشرق زمین و نفوذ آن
در جهت شرق بویژه هند قدیم توانسته است دامنه
آثار و شخصیتهای بر جای مانده در ادبیات فارسی
را افزایش دهد.
زیب النسا یکی از چهره های شاخص در میان
بانوانی است که با آثار خویش در ادبیات پارسی
توانسته اند جزئی از پیکره تاریخ ادب پارسی
باشند. می دانیم که بسیاری از خوانندگان گرامی
تاکنون با این بانوی شاعر آشنا نبوده اند. آنچه در
این سلسله مقالات ارائه می شود شرح جامعی از
زندگی اجتماعی، اعتقادی و هنری این شاعر
گرانقدر است که اطمینان داریم برای علاقه مندان به
این گونه مباحث جالب و خواندنی خواهد بود. در
تحقیق و تهیه این سلسله مقاله بیش از ۸۰ کتاب به
عنوان منبع مورد استفاده قرار گرفته است که اسامی
آنها در پایان آورده خواهد شد.
تحقیق در باره این بانوی شاعر برای ما بسی
جالب و زیبا بود. ضمن تشکر از نویسنده محترم
آرزو می کنیم خوانندگان گرامی نیز همین قضاوت
را داشته باشند. در قسمت اول شرحی در باره
خاندان زیب النسا و علت عدم ازدواج و نیز وصف
او از زبان خودش گذشت. اینک این شما و این
دنباله چهره «مخفی» ادب پارسی.
* * *
وصف زیب النسا از زبان دیگران
نگارنده این سطور، خود نظر جمع زیادی از
معاصران زیب النسا و تعدادی از مورخان و
تذکره نگاران متأخر را در باره او دیده و بررسی
کرده ام. از این رو، برای روشن شدن ابعاد گوناگون
شخصیت این بانوی اندیشمند تنها، بخشی از آنها را
که در حوصله این مقاله است نقل می کنم:
«پرده آرای هودج عز و علا، نوربخش تُتُقِ
عظمت و اعتلا، زبده مکرمات دودمان خلافت،
اسوه مقدسات خاندان شرافت، بارقه انور ساحت
دانش و هوشمندی، لامعه نیّر سعادت و سربلندی،
زیب مسند عزت، مخدّره کتاب عظمت، زیب النسا
بیگم»
«عالمگیرنامه، محمدکاظم، ص۳۶۸»
«روشن فرمای ستاره انجم نواب زیب النسا بیگم
… شعرش آفتاب میزان نازک بندی و شیرین زبانی
است. دست مبارکش در جواهر رقمی و
رنگین نویسی نیز نظیر نداشت.»
«تذکره شعرای کشمیر، محمد اصلح میرزا،
ص۱۰۶»
«زیب النسا بیگم. هم در حال او نوشته[اند[
صبیه عالمگیر پادشاه هندوستان است که بسیار
صاحب کمال و مربی علما و فضلا بوده، سواد عربی
و فارسی او خوب و خطوطش مرغوب … از فرط
مناعت، قبول زوج ننموده است.»
«حدیقه الشعرا، سید احمد دیوان بیگی،
ص۲۱۵۹»
«زیب النسا دختر عالمگیر پادشاه هندوستان
است و در هندوستان کمتر زنی مانند او دارای
کمالات و فضل و دانشهای گوناگون است. صوفی
مسلک بوده، شعر پاکیزه می گفت و مخفی تخلص
نموده، دیوان او بنام است.»
«بزم ایران، آیت اللّه زاده یزدی، به نقل از زنان
سخنور، ج۲، ص۱۵۹»
«این شاهزاده که فروغ جهان، بلکه نور زنان
بوده یا به سعی پدر بزرگوار یا نظر به استعداد و
قابلیت در کمال رسمی تتبعی بسته، در فنون خط
دستی یافته در طریق شاعری ساحری کرده، دیوانی
به اندازه پانزده هزار شعر در پانزده سال پیش از این
به نظر فقیر آمده.»
«محمود میرزا قاجار، به نقل از زنان سخنور،
ج۲، ص۱۵۸»(۱)
* * *
اساتید زیب النسا
برای تربیت شاهزاده خانم زیب النسا بیگم افراد
بسیاری استخدام شده بودند. نام برخی از آنها به
قرار زیر است:
حافظه مریم، ملا محمدسعید اشرف مازندرانی،
ملا ابوطالب کلیم، ملا جیون.
الف ـ حافظه مریم:
وی دختر جان بیگم ـ و او نیز دختر ملا شریف
میرعدل ـ همسر شکراللّه خان و مادر
عنایت اللّه خان(۲)بوده، از بزرگ زادگان آن دیار
است. این بانوی گرامی، حافظ قرآن و از معلمان
زیب النسا بیگم و دیگر بانوان حرم عالمگیرشاه
بوده است. مادرش جان بیگم نیز معلم دربار شاه
جهان بود. این خانم در سال ۱۰۸۹.ق از دنیا رفت.
ب ـ اشرف مازندرانی:
ملا محمدسعید اشرف مازندرانی فرزند ملا
محمدصالح مازندرانی، نوه دختری علامه مجلسی
است. او که در دانش و هنر سرآمد عصر خویش و
در فقه، علوم اسلامی، تصویرگری، خط، شعر، تقوا،
دیانت و صلاح و سداد مورد تأیید معاصران خود
بود،(۳)اوایل سلطنت محمد اورنگ زیب
(۱۰۶۹.ق) به هند رفت و مورد احترام شایان او
قرار گرفت.
سلطان محمد که مردی سختگیر و متعصب بود،
دریافت که محمدسعید مردی توانا و جامع کمالات
بوده، در علوم فراوانی دست دارد، از این رو تعلیم
دخترش زیب النسا بیگم را به او واگذار کرد. اشرف
مازندرانی چندین سال به عنوان معلم زیب النسا به
تعلیم وی مشغول بود تا اینکه در سال ۱۰۸۳.ق
هوس ایران به سرش زد. بدین خاطر قطعه شعری
برای زیب النسا فرستاده، اذن مراجعت خواست.
ملا محمدسعید، قطعه شعر خود را چنین آغاز کرد:
یکباره از وطن نتوان برگرفت دل
در غربتم اگرچه فزون است اعتبار
پیش تو قُرب و بُعد تفاوت نمی کند
گو خدمت حضور نباشد مرا شعار
نسبت چو باطنی است چه دهلی چه اصفهان
دل پیش توست تن چه به کابل چه قندهار
چنان که خود در این قطعه شعر گفته است، اذن
سفر گرفته، حرکت کرد و مدتی در کابل به سر برد.
سپس به اصفهان رفته، چند سالی در آنجا ماند. بار
دیگر عازم سفر هند شد و این بار در بنگاله
(عظیم آباد پتنه) نزد شاهزاده عالمگیر اقامت گزید.
از آنجا عزم سفر حج کرد اما در مونگیر از دنیا رفت
و همان جا دفن شد و اولاد وی در آنجا ماندند.
گویند وقتی او مریض شده بود زیب النسا برای
وی زن پرستاری فرستاد، اما ملا محمدسعید از قبول
آن امتناع نموده، قصیده بلندی در این باره برای
«مخفی» فرستاد که مَطْلع آن چنین است:
قدر دانشور شناسا نور چشم عالما
ای که هرگز قدرت هم چشمیت حورا نداشت
برخی گفته اند: آن زن، پرستار نبوده، بلکه یکی
از خادمان کتابخانه بوده و اشرف مازندرانی معایب
او را به مخفی نوشته است.
به هر حال، آنچه روشن است ارتباط نزدیک
استاد و شاگردی آنهاست و احترام بسیار زیادی که
این دختر پادشاه برای ملا محمدسعید قایل بوده
است.
ج ـ ملا ابوطالب کلیم:
وی که متولد شده همدان و بزرگ شده کاشان
بود، در هند نزد شاهنواز خان بن رستم صفوی به سر
می برد. پس از چندی در سال ۱۰۲۸.ق به ایران آمد
و دوباره در سال ۱۰۳۰.ق به هند بازگشت و به دربار
روح الامین اصفهانی ملقب به میر جمله راه یافت.
بتدریج کار او بالا گرفت و مورد احترام سلاطین
هند، نورالدین جهانگیر (۱۰۱۴ ـ ۱۰۳۷)، شاه جهان
(۱۰۳۷ ـ ۱۰۶۸) و عالمگیر (۱۰۶۸ ـ ۱۱۱۸) واقع
شد.
ابوطالب کلیم همچنین مدت زیادی در کشمیر
بوده است. وی پس از فوت قدسی مشهدی، از شاه
جهان، لقب ملک الشعرایی گرفت و برای او کتابی
نوشت.
می گویند: علت مهاجرت ابوطالب از هند به
سوی کشمیر اختلافش با نور جهان بیگم، همسر
محبوب جهانگیر بوده است.(۴)در این صورت،
باید پس از فوت جهانگیر، در زمان شاه جهان
دوباره به هند آمده باشد. به هر حال، در پایان
زندگی نیز ساکن کشمیر بوده، همان جا در روز
پانزده ذی حجه سال ۱۰۶۲.ق درگذشت و در کنار
قبر محمدقلی سلیم و قدسی مشهدی به خاک سپرده
شد.
ملا محمدطاهر غنی در تاریخ فوت او اشعار زیر
را سرود:
حیف کز دیوار این گلشن پرید
«طالبا» آن بلبل باغ نعیم
رفت و آخر خامه را از دست داد
بی عصا طی کرد این ره را کلیم
اشک حسرت چون نمی ریزد قلم
شد سخن از مردن «طالب» یتیم
هر دم از شوقش دل اهل سخن
چون زبان خامه می گردد دو نیم
عمرها از یاد او زیر زمین
خاک بر سر کرد قدسی و سلیم
عاقبت از اشتیاق یکدگر
گشته اند این هر سه در یک جا مقیم
گفت تاریخ وفات او «غنی»
طور معنی بود روشن از کلیم
ابوطالب کلیم نکته پردازیها و کلمات نغز
فراوانی به اورنگ زیب تقدم کرده جوایز هنگفت
دریافت نموده است از جمله:
برای ازدواج اورنگ زیب با دلرس بانو، دختر
شاهنواز خان بن رستم صفوی که در شب سه شنبه
۲۳ ذی حجه سال ۱۰۴۶ برگزار شد این ماده تاریخ را
سرود:
خرد به مهر تاریخ تزویج گفتا
دو گوهر به یک عقد دوران کشیده
در روز یک شنبه هجدهم رمضان المبارک سال
۱۰۴۸.ق (که گمان می کنم تاریخ تولد زیب النسا
همین است) یک هزار روپیه دریافت کرد و نیز در
همین سال به مناسبت جشن وزن شمسی(۵)در
لاهور، هزار روپیه دیگر به او پاداش دادند.
برخی نوشته اند او استاد زیب النسا بوده و چون
روزی با وی شوخی کرده از دستگاه سلطنت
عالمگیر رانده شده است.(۶)
د ـ ملاجیون:
نویسنده تذکره شعرای پنجاب، نام ملاجیون را
در ردیف اساتید زیب النسا آورده، می نویسد: «و
صرف و نحو و فقه از ملاجیون آموخت.»
رحمان علی صاحب، او را چنین معرفی کرده
است: «احمد بن أبی سعید بن عبداللّه بن عبدالرزاق
بن خاصه الصدیقی نسبا و الحنفی مذهبا»
در شرح حال ملاجیون نوشته اند: ذهن بسیار
قوی داشت و حافظ قرآن بود و علاوه بر تدریس،
تألیفاتی نیز در زمینه فقه، اصول و تفسیر قرآن
داشته و از درباریان اورنگ زیب عالمگیر بوده
است. او در سال ۱۱۳۰.ق در دهلی از دنیا رفت.
* *
همفکران، دوستان و همنشینان زیب النسا
الف ـ میرزا محمد (عالی)(۷)شیرازی (… ـ
۱۱۲۰)
وی از سوی اورنگ زیب به نعمت خان ملقب
شد؛ از این رو در تذکره ها از او به «نعمت خان
عالی» یاد کرده اند. پس از فوت اورنگ زیب از
پسر او محمد بهادر شاه (۱۱۱۹ ـ ۱۱۲۴) لقب
«دانشمندخان» گرفت.
میرزا محمد یکی از شیعیان پاک و افراد برجسته
دستگاه حکومتی هند بوده با قدسی، کلیم، ماهر و
دیگر فضلای عصر خویش نشست
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 