پاورپوینت کامل یک ستاره متولد می شود ۴۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل یک ستاره متولد می شود ۴۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یک ستاره متولد می شود ۴۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل یک ستاره متولد می شود ۴۹ اسلاید در PowerPoint :

>

۵۴

(نقدفیلم)

فیلم: مریم مقدس

نویسنده: حجت الاسلام محمدسعیدبهمن پور

کارگردان: شهریار بحرانی

بازیگران: پرویز پورحسینی، محمد کاسبی،

شبنم قلی خانی، مریم رضوی

«بحرانی» در ششمین فیلم خود پس از
تجربیاتی در سینمای جنگ به سراغ سینمای
دینی می رود و ژانر تاریخی را تجربه می کند.
پس از ساخت چندین سریال و فیلم سینمایی
از تاریخ زندگانی امامان(ع)، «مریم مقدس»
اولین فیلمی است که در باره پیامبران ساخته
می شود، بدون اینکه به سینمای تجاری و
گیشه توجهی داشته باشد. این فیلم قصه های
قرآنی را به تصویر می کشد تا ارتباط عمیق تر و
ظریف تری با تماشاگر برقرار کند و پیام طهارت
و پاکی برای نسل جوان کشور باشد.

البته در نسخه های پیشین که محصول
سینمای غرب است مرکز توجه روی عیسی
مسیح می باشد، و دیگر پیامبران و همچنین
حضرت مریم در حاشیه قرار دارند ولی در
«مریم مقدس» این بانوی بهشتی مرکز ثقل
اثر می باشد و به دیگر پیامبران چون
«عمران»، «زکریا»، «یحیی» و «عیسی» در
حاشیه زندگی او اشاره می شود. تمامی توجه
فقط روی شخصیت مادر عیسی است و
چگونگی آمادگی وی برای پذیرش چنین امر
مهمی از سوی پروردگار؛ لذا فیلم از تولد مریم
تا تولد عیسی را در بر می گیرد. البته بدون آنکه
نگاه تازه ای به تاریخ داشته باشد و در متن اثر
گره افکنی خاصی ایجاد کند. حتی برای
دراماتیزه شدن فیلم کمتر از اوج و فرود،
قهرمانان و ضد قهرمانان استفاده می شود و
تنها کشمکشی مختصر بین کاهنان رخ
می دهد.

قهرمان اصلی «مریم» است و زکریا دیگر
قهرمانی است که او را در رسیدن به اهدافش
یاری می دهد. تنها ضد قهرمان پر قدرت کار
«یساکار» یکی از کاهنان بزرگ است و
«هرود» پادشاه یهود نیز ظاهرا یکی دیگر از
ضد قهرمانان است که هیچ کاری از دستش
برنمی آید و برخورد مشخصی با مسیحایی که
می خواهد جای او را بگیرد، ندارد.

۱۶ سال قبل از میلاد، عمران نبی، پیامبر
قوم بنی اسراییل پیشگویی می کند که فرزندش
مسیحای قوم یهود خواهد شد. با تولد مریم،
پادشاه یهود شادمان می شود، چرا که هرگز
دختری نمی تواند در پادشاهی او خللی وارد کند.
خویشان «حنا»، مادر مریم، او را تمسخر
می کنند و دخترش را مایه ننگ می دانند و فقط
زکریا و همسرش «الیصابات» است که از تولد
فرزند خوشحال می شوند. از آن جایی که حنا
نذر کرده است فرزندش مریم، خدمتگزار
خداوند باشد، لذا او را با وجود عشق بسیار، نذر
معبد می کند.

در سکانس بعدی، ۶ سال گذشته است و
مریم کوچک، در میان دشت و گلها راه می رود
و به کوهها می نگرد که مادرش گفته، پشت آنها
اورشلیم است و او باید در آنجا زندگی کند. تا
آن زمان بارها کودکان بسیاری به خاطر نذر
مادرانشان به خدمت معبد گمارده شده اند ولی
سابقه نداشته که دختری به خدمت معبد در
آید، چون که ورود زن و دختر به معبد حرام
است و مریم کوچک از این ناراحت است که آیا
خداوند او را در اورشلیم خواهد پذیرفت یا نه.

اما زکریا که به این نذر حنا ایمان دارد،
حجره ای جداگانه برای مریم می سازد تا وی
بتواند علی رغم مخالفتهای کاهنان در آنجا
ماندگار شود. مریم نیز دعا می کند که
«پروردگارا منم مریم، خدمتکار تو، می دانی که
پدر ندارم و از مادر جدا می شوم تا برای
خدمت به نزد تو بیایم. خدایا به این کنیز
خدمتکارت نیرویی عطا بفرما که دوری مادرش
را تحمل کند و به مادر قدرت عنایت کن تا این
دوری را بپذیرد.» سپس با صلابت بسیار و
همراه با موسیقی کوبنده فیلم از میان کاهنان
عصبانی و خیل کبوتران در حال پرواز وارد
حیاط معبد می شود و سجده شکر به جای
می آورد.

در سکانس بعد، ۶ ماه و ۱۷ روز گذشته
است و مریم منتظر است تا مادرش به دیدن او
بیاید غافل از اینکه حنا فوت کرده و مریم کاملاً
یتیم شده است، لذا دلشکسته و غمگین
تسبیحش را در دست می چرخاند و این تصویر
روی تصویر مریم ۱۶ ساله دیزالو می شود که
در همان مکان تسبیح می گرداند و گویا این
دختر تمام این ۱۰ سال را در همان نقطه به
عبادت مشغول بوده است. وی در اثر عبادت
بسیار پایش درد گرفته است و می لنگد. مردمان
بسیاری نه برای زیارت معبد، بلکه برای دیدن
مریم و شفا گرفتن به آنجا می آیند و کاهنان به
این امید هستند که مردم روزی از مریم خسته
شوند و رهایش کنند. حال آنکه به قول زکریا
آنان خودشان هر روز از خداوند دورتر و دورتر
می شوند و بوی شیطان می گیرند. حتی شروع
به تمسخر زکریا می کنند که فرزندی ندارد تا
چراغ خانه اش روشن شود. زکریا دلشکسته
می گرید و بنا به گفته مریم از پروردگار
می خواهد که حجتی برایش بفرستد تا دل
سوخته اش تسکین یابد. سپس در محراب نماز
می خواند و می گوید: «من از عموزادگانم بیم
دارم، اما تو بی حساب عطا می کنی به هر کس
که بخواهی، پس به من فرزندی عطا کن که
وارث یعقوب باشد.» و صدای جبرییل را
می شنود که پاسخ می دهد: «بشارت باد به تو
فرزندی که نامش یحیی است و پیش از آن
کسی به این نام متولد نشده است.»

زکریا که خود را پیری خشکیده می داند و
همسرش را نازا، ناگهان در می یابد که الیصابات
حامله می باشد و او چون ابراهیم(ع) در پیری
صاحب فرزندی خواهد شد. مریم به دیدار
همسر زکریا می رود و هنگام در آغوش گرفتن
یحیی می گوید که کودک چه چهره دلپذیر و
آشنایی دارد و گویی سالها او را می شناسد.

پس از آن مریم به معبد باز می گردد و
می شنود که کسی به او می گوید: «این پیام
پروردگار توست که تو را برگزیده و پاک
گردانیده و از میان همه زنان تو را برای امر
بزرگی انتخاب نموده است. مریم از دستورات
پروردگارت اطاعت کن و برای او سجده کن و
به نماز بایست.» مریم برای اولین بار به داخل
معبد می رود و در صف نماز کاهنان می ایستد.
آنان با دیدن وی برمی آشوبند و همهمه ای
عظیم در می گیرد. سپس زکریا را فرا می خوانند
و او را شماتت می کنند که پیش از این می گفتی
بر تو وحی نازل می شود و حال می گویی بر
مریم. کاهنان معتقد هستند که تا به حال
خداوند با هیچ زنی سخن نگفته و فقط با
مردان سخن گفته و اگر قرار بود با کسی سخن
بگوید باید بر کاهن اعظم، حیدر، وحی نازل
می شد. آنان زکریا را دروغگو و دیوانه
می پندارند که دخترکی وی را سحر و جادو کرده
است. در نظر آنها قوم یهود برترین نژاد روی
زمین است و هر کس بخواهد جلوی آنها را
بگیرد نابود خواهد شد. کاهنان مجازات ورود
زن به صحن معبد را مرگ می دانند، ولی زکریا
معتقد است حقیقت آیین یهود برای زنان
شخصیت قایل است، چون مردان از تربیت
آنها شخصیت می یابند.

تازه بعد از این است که شخصیت پردازی
زکریا نمودی پیدا می کند و او به عنوان یک
پیامبر شروع به پند و اندرز قومش می کند و
دیگران را ارشاد می نماید؛ و وقتی از مریم
می پرسد که برای چه به او وحی شده است در
پشت سر افراد بی ایمانی چون یساکار نماز
بخواند، می شنود که در آن هنگام حجاب از
دیدگان مریم برداشته شده بود و آن شب
فرشتگان پیشگام وی بوده اند و صدایی
می شنیده که به وی می گفته او جزو چهار زن
برگزیده عالم است و به همراه آن بانو که دختر
پیامبر آخر زمان است، از جمله زنان بهشتی
می باشد.

بعد از حکم قتل مریم، بین کاهنان
درگیری ایجاد می شود؛ یساکار، جای کاهن
اعظم را می گیرد و مریم را از معبد بیرون
می راند، که ناگهان خبر باردار شدن مریم در
شهر می پیچد و کاهنان خوشحال هستند که
بهانه ای برای مجازات مریم دارند. از آن سو
مریم در بیابان از درد به خود می پیچد تا اینکه
در کنار تنه خشک نخلی می نشیند و عیسی
متولد می شود. زکریا در خانه اش اولین کسی
است که تولد مسیح را درک می کند و سپس در
پای همان درخت بر مریم وحی نازل