پاورپوینت کامل احمد امام، محمود امت ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل احمد امام، محمود امت ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل احمد امام، محمود امت ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل احمد امام، محمود امت ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint :

>

۶۰

جنبه هایی از سیره تربیتی، عاطفی و روابط خانوادگی حاج سیداحمد خمینی

رایحه ای روح افزا

دلت به وصل گل ای بلبل سحر خوش باد
که در چمن همه گلبانگ عاشقانه تُست

حجت الاسلام و المسلمین حاج سیداحمد
خمینی در مکتب امام خمینی به شکوفایی
رسید، در منزل آن روح قدسی راه رشد و کمال
را در نوردید، در محفل پدر جرعه های جاویدان
حکمت، خرد و معرفت را نوشید و در مکتب آن
انسان والا برای فداکاری، خدمت و گره گشایی
از مشکلات جامعه اسلامی و امت مسلمان
پرورش یافت، زندگی سراسر عشق و عرفان،
مبارزه، اخلاص و وفاداریش به امام و نظام
اسلامی بیانگر این حقیقت است که او خود را
در حقیقت ذوب نموده بود، از حیات آمیخته به
رنج، ایثار و صداقت این پارسای پایدار می توان
استنباط کرد که وی همواره به عظمت
مسلمانان و عزت مؤمنین می اندیشید و عمر
گرانبهای خویش را در این مسیر سپری کرد.
وی یکی از استوارترین محورهای ارتباطی
نیروهای انقلابی و مبارز در تهران و قم و سایر
نقاط بخصوص نیروهای حوزوی و افراد بیرون
حوزه به شمار می رفت که این برنامه از هوش
بالا، درایت، شجاعت و پایداری ایشان و نیز
ارتباط ویژه اش با امام حکایت داشت و ویژگی
مزبور نقش وی را بسیار ممتاز و مهم
می نمایاند. آن عزیز تمامی عمر و جوانی، شوق
سوزان، گدازنده ترین ایمان و سوزان ترین
اشتیاق و همه حیثیت زندگی خویش را در
وجودش در هم آمیخت و نثار اعتلای اسلام و
قیام شیعیان به رهبری امام خمینی نمود. او در
بوستان باطراوت امام به عطرافشانی پرداخت و
ابرهای تباهی را از برابر چهره جام جهان نمای
مینایی گنبد حماسه اسلامی زدود.

جوانه ای امیدبخش

در روز ۲۶ اسفند ۱۳۲۴ه··· .ش از دامان
بانویی پرهیزگار و پارسا به نام خدیجه ثقفی
(قدس ایران) کودکی دیده به جهان گشود و
نگاهش به چشمان پرجاذبه و سرشار از
معنویت پدر افتاد. گویی که از همان لحظات
نخستین ولادت، سرنوشت این نوزاد
نیکوسرشت با سرنوشت شگفت انگیز پدر به
طور انفکاک ناپذیری گره خورده بود. نخستین
صوتی که در این جهان در گوش این کودک
نورسته طنین افکند، آوای ملکوتی اذان و اقامه
بود که از زبان روح اللّه جاری گردید و بدین گونه
سرود یکتاپرستی و نغمه توحید روح و روانش
را سرشار از معنویت ساخت. نام احمد را برایش
برگزیدند، قره العین امام، محمود تمامی افرادی
بود که دل به امام خمینی سپرده بودند.(۱)
بانوی فداکار، خانم خدیجه ثقفی ـ همسر
حضرت امام خمینی در خصوص ولادت احمد
خاطرنشان نموده است:

«در آن زمان [هنگام تولد احمد [منزل ما
در پارک اتابکی بود که اکنون جزء مدرسه
حجتیه است، احمدآقا در این خانه به دنیا
آمدند و بچه هفتم ما هستند که البته یک دختر
(به نام لطیفه) هم پس از او به دنیا آمد که از
دنیا رفت. کلاً سه تا از بچه هایم در دوران
کودکی از دنیا رفته اند، علی، لطیفه و سعیده.
احمدآقا چهار روز مانده به عید نوروز (سال
۱۳۲۵ه··· .ش) به دنیا آمدند که درست در چنین
روزی هم از دنیا رفتند. چهار ماهه بود که به
منزل جدید ـ در یخچال قاضی ـ رفتیم و آن را
اجاره کردیم و احمدآقا در این منزل که بعدها
بیرونی امام شد، بزرگ شدند (در دوران
کودکی) آرام و «پی حرف برو» بود که گاهی من
به دخترها می گفتم: من در عرض ماه به این
پسر پنج شش ساله نباید بگویم بکن یا نکن
ولی به شما دخترها که خیلی شیطان هستید،
روزی چند بار باید امر و نهی کنم! احمدجان
آرام و سرگرم کار و بازی خود بود … (او) در
کوچه بازی می کرد، بخصوص کوچه ما که هم
بن بست بود و هم در ته آن باغ قلعه قرار داشت
و جای خوبی برای جمع شدن بچه های
همسایه بود …»(۲)

در زمان ولادت احمد، حاج آقا روح اللّه
مجتهد برجسته ای بود که مجلس درس او
محفل انس دانشورانی چون شهید مطهری
بود. دوران کودکی احمد نیز در محیطی
می گذرد که نیمه های شب زمزمه مناجات
ملکوتی پدر و آوای قرآن از زبان آن عارف
حماسه آفرین شنیده می شود و روزها سخن از
چگونگی نجات مردم مظلوم ایران از یوغ
استبداد و استعمار است. با آنکه حاج آقا روح اللّه
نزد مشاهیر حوزه موقعیتی بارز داشت و مشاور
امین و توانای آنان به شمار می آمد و علم و
معرفتش از وی چهره ای ممتاز ساخته بود که
اگر می خواست می توانست انواع امکانات
معیشتی را برای اهل بیت خویش فراهم سازد،
اما روح بلند آن انسان عارف و وارسته والاتر و
برتر از آن بود که دل به امور فناپذیر بسپارد و
ارزش پارسایی و زندگی توأم با زهد و قناعت را
بر تنعّمات دنیوی ترجیح دهد.

احمد دوران کودکی را در محیطی
می گذرانید که مقدورات محدود مالی مادر و
عایدی بسیار ناچیز موروثی پدر در شهرستان
خمین به عنوان تنها منبع زندگی آنان برای
تأمین احتیاجات اولیه کافی نبود، اما امام
خمینی نه این زمان و نه پیش از آن و نه حتی
در عصری که به عنوان رهبری مقتدر و
محبوب بر میلیونها نفوس عاشق، حکومت
می کرد اندکی از شیوه زاهدانه خود عدول نکرد
و همین خصال عالی و پسندیده به همراه آن
مناجاتهای شبانه و اذکار مداوم، آموزگار غیر
رسمی اما دائمی، یادگاری همیشه ماندگار
گردید که احمد نام داشت که یاد و نامش از
اذهان و قلوب مردم محو نخواهد شد. دامنی
که احمد در آن پرورش یافت از صداقت، تقوا و
درستی موج می زد و مادرش همان زن
وارسته ای است که به حق باید او را بانوی
بزرگ انقلاب اسلامی و اسوه صبر و استقامت
بانوان لقب داد و همین خصوصیات بود که
لیاقت آن را عطایش کرد تا همسر، همدم و
انیس امام خمینی گردد. بوستانی که احمد در
آن بالید و رشد یافت و به شکوفایی
شکوهمندی رسید از تحمیلهای توأم با اجبار
والدین و نیز فرمانفرمایی مقتدرانه پدر در امور
شخصی فرزند خبری نبود بلکه برخوردهای
تربیتی تابشی از سیره اهل بیت و نیز برگرفته
از سخنان پیشوایان شیعه بود که با عطوفت،
محبت و مودت در آمیخته و این شیوه های
شایسته شرایط مطلوبی را برای پرورشهای
پرمایه این کودک به نحو احسن فراهم
ساخته بود.

فضایی آکنده از صفا، ساده زیستی،
مسؤولیت پذیری و آزادی عمل با رفتارهای
توأم با دلسوزی مربیان مؤمن و پارسا به عنوان
معیارهای تعلیم و تربیت فراهم گردید تا فرزند
با توجه به مقتضیات و موقعیتهای سنی، رشد
عقلانی و عاطفی، مسیر آینده خویش را
برگزیند و با احساس مسؤولیت خود را برای
آینده ای خطیر، مهم و نقش آفرین مهیا کند.
البته پرتو پرتابش هدایتهای خورشیدی چون
امام و صلابت و نفوذ کلام او و جاذبه های
معنوی معلمی چون امام خمینی چنان بر روح
و ذهن این طفل نورافشانی کرد که او را
به سوی کمال یابی، وارستگی و خوش خویی
سوق داد.(۳)

احمد در سنین کودکی و نوجوانی اشتیاق
زیادی به ورزش و جنبش و جوشش داشت.
خودش در خاطره ای به این دوران اشاره
می کند: از همان بچگی توپی را که برای من
خریده بودند در بغل می گرفتم و حتی در
شبهای سرد زمستان آن را از خود جدا
نمی کردم و در زیر کرسی کنار خودم نگه
می داشتم، آن موقع شنیده بودم که اگر چربی
دنبه را بر روی جدار توپ چرمی بمالند دیر
خراب می شود، من هم چنین کردم.(۴)

دوران دانش اندوزی

سیداحمد در هفتمین بهار زندگی به
دبستان اوحدی واقع در چهارراه بیمارستان
فاطمی قم (میدان شهداء کنونی) رفت. خودش
خاطرات این دوران را چنین ترسیم می کند:
اولین روزی که به مدرسه ام فرستادند فرار
کردم، بعد با کتک معلمم ناچار در کلاس حاضر
می شدم، تا ششم ابتدایی از خیلی معلمان کتک

خوردم. یخ حوض مدرسه ام را می شکستند و
دستهایم را شاید نزدیک به نیم ساعت توی
آب یخ می گذاشتند و بعد چوب، هرچه فکر
می کنم نمی دانم چرا اینقدر من را می زدند …
چه می شود کرد که روش تربیتی قدیم چنین
اقتضا می کرد، شیرین اینکه کلاس هفتم و
هشتم و نهم را هم با کتک طی کردم. در
کلاس سوم متوسطه عضو تیم فوتبال قم
شدم. از همه کوچکتر بودم، به فوتبال هم
عشق می ورزیدم، در کلاس پنجم متوسطه
کاپیتان تیم فوتبال قم شدم.(۵)

از همبازیهای او در دوران کودکی محمود
معتمدی فرزند شیخ ابوالقاسم بود.(۶) از
دوستانش در مقطع متوسطه آقای کاظم
رحیمی می باشد که خاطرات جالبی از
تمرینهای ورزشی ایشان دارد.(۷) حاج احمدآقا
دوران دبستان و دبیرستان را در قم سپری
نمود. حضرت امام از همان اوان کودکی در باره
تربیت و تحصیل او دقت ویژه ای مبذول
می داشتند و متوجه بودند که ایشان با چه
افرادی رفت و آمد می نماید و دوستانش چه
کسانی هستند.(۸) فرزند ایشان حجت الاسلام
سیدحسن خمینی می گوید: پدرم می گفت:
کوچک بودم آنقدر که توان خواندن نداشتم و
امام مرا در کنار خویش می نشاند، خود مشغول
خواندن بود و من با کتابهای او بازی می کردم،
در چنین گستره ای است که همدوش دیگر
فرزندان امام از کانون پرفروغ آن عزیز روشنی
می گیرد و از فیض پدر استفاده می کند و در دل
و یاد خود نقش عشق می زند، آنچه را که از

زبان امام جاری می شود بر صفحه ذهن و دلش
ترسیم می گردد.(۹)

حاج احمدآقا پس از اخذ مدرک دیپلم از
دبیرستان حکیم نظامی قم، تحصیلات
حوزوی را آغاز می نماید. حجت الاسلام و
المسلمین سیدعلی اکبر محتشمی پور در این
باره گفته است: حاج احمدآقا سال ۱۳۴۵ه··· .ش
که از نجف به قم برگشت به توصیه حضرت
امام وارد سلک روحانیت گردید و با جدیت
درس طلبگی را شروع نمود. البته آن مرحله ای
که دیگر به صورت رسمی وارد شد بعد از پیامی
بود که امام از نجف به قم دادند که به احمد خبر
دهید و بگویید: من نصیحتم به تو این است که
طلبه بشوی و درس بخوانی، اگر این کار را
کردی مخارج تو را می پردازم ولی اگر طلبه
نشدی و درس نخواندی خودت باید بروی و به
فکر خودت باشی و من هیچ گونه کمک مادی
به تو نخواهم کرد.(۱۰) وی از همان آغاز
تحصیلات حوزوی ساده و بی اعتنا به شأن
آقازادگی مشغول فراگیری علوم اسلامی شد.
آیت اللّه طاهری خرم آبادی یادآور شده است:
ضمن اینکه یک طلبه جدی بود و همانند
دیگران درس می خواند برای همه دوستان و
علاقه مندان به امام، آن روز یک نقطه امید
بود، همه شاهد بودیم از اینکه فرزند امام با
اینکه زیر سایه پدر نیست مشغول به درس و
بحث مثل سایر طلبه هاست در عین حال یک
زندگی ساده داشت؛ در همان زمانها بنده مکرر
منزل ایشان می رفتم.(۱۱)

فراست و تیزهوشی از جمله امتیازاتی
است که تمام آشنایان آن مرحوم به آن اعتراف
دارند و به همین دلیل با سرعت و در حد بسیار
مطلوبی دوره های مقدماتی و سطح حوزه
علمیه را طی کرد و همزمان به تدریس سطوح
قبلی اشتغال داشت، سپس دروس خارج فقه و
اصول را نزد اعاظم آن زمان آموخت. مشوق و
پشتوانه اصلی پیشرفتها و موفقیتهای تحصیلی
ایشان، نظارت دائمی پدر بزرگوارشان بوده
است. حاج احمدآقا وقتی که برای پیگیری امر
مبارزه و کسب علم از محضر درس خارج فقه
امام در سال ۱۳۵۶ه··· .ش به نجف هجرت نمود
در سطحی از علوم حوزوی قرار داشت که در
آنجا مکاسب و کفایه را درس می داد، تسلط او
بر مبانی فقه و اصول در ضمن تدریس کاملاً
مشهود بود. به علاوه او به مباحث فلسفی و
عرفانی علاقه ای وافر داشت و سالها از محضر
درس بزرگان، شرح منظومه و اسفار آموخته و
به دیگران تعلیم داده بود، در باب منطق و
فلسفه غرب نیز مطالعات گسترده ای داشت و
مکتبهای فلسفی و سیاسی معاصر اروپا را
می شناخت و آنها را نقد می کرد. در ادبیات
فارسی و متون منظوم و منثور ادبی مطالعه
داشت و اشعار حافظ، سعدی و مولانا را به
خوبی می شناخت و سروده های زیادی از این
شاعران به حافظه سپرده بود. در تفسیر معانی
اشعار عرفانی بزرگان ادب فارسی نیز نظرات
ارزنده ای ارائه می داد که گاه اهل فن را
شگفت زده می کرد، ذوقی لطیف و شاعرانه
داشت و از هنر و رشته های هنری استقبال
می کرد. در وادی سیاست به اعتراف دوست و
دشمن، یکی از برجسته ترین نظریه پردازان
سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران و حتی
جهان اسلام بود.(۱۲)

اشتیاق، عاطفه و اطمینان

حاج سیداحمد از دوران کودکی روابط
متقابل عاطفی تنگاتنگی با والدین داشت که
در سنین نوجوانی و جوانی او، این ویژگی
گسترش و تعمیق می یابد. همسر حضرت امام
یادآور شده اند:

«سفر آخری که احمد همراه با همسر و
حسن آقا ـ که کوچک بود ـ به عراق آمده بودند و
می خواستند بعد از دو ماه برگردند امام هم
علاقه داشتند که احمدجان در عراق بماند،
البته من بیشتر اصرار می کردم. آقا به ایشان
گفتند به خاطر مادرت تا چند ماه دیگر بمان که
بیست روز بعد شهادت آقامصطفی اتفاق افتاد
و این هم خواست خدا بود که در آن برنامه آقا
تنها نباشد و احمدآقا به خاطر امورات مختلف
در نجف باشد. ولی بعد از انقلاب علاقه امام به
احمدجان بسیار محرز و مشخص بود، به او
اعتماد داشتند و بارها از خوبیها، دیانت و
کیاست احمدجان تعریف می کردند. اصلاً امام
به گونه ای بودند که تا به کسی اعتماد از هر نظر
نداشتند مسؤولیتی را به او نمی دادند و یا در
مسایل مختلف مشورت نمی کردند. در مسایل
مملکتی و برخی امور به احمدآقا نمایندگی داده
بودند و به نظر او احترام می گذاشتند و با دقت
گوش می دادند.»(۱۳)

حاج سیدحسن خمینی نیز متذکر گردیده
است: در تنگنای حوادث تلخی که در دفتر ایام
انقلاب ثبت است، آنچه را گفتنی نیست (پدرم)
در دل دریایی خویش وا می گذارد و می گذرد تا
آنگاه که طلیعه فجر فرا می رسد و لطف خفی
الهی در مرگ فرزند رشید امام جلوه می کند. از
این پس احمد نفس امام می شود، جز امام
نمی بیند و نمی شنود و نمی شناسد و جز بر امام
بر هیچ کس حتی افکار خویش اقتدا نمی کند.
پدرم بزرگترین مشاور و امین ترین و نزدیکترین
کس و خالص ترین مأموم امام بود. جالب
اینجاست که این عشق دو سر دارد که تمام
عشقهای حقیقی چنین است و لذاست که امام
نیز نزدیکترین فرد برای احمد است و از همین
جاست که سینه این دو یک گنجینه است،
گنجینه ای به وسعت آسمانها، به فراخنای تمام
قلبهای عاشق که هر گذری به قلب امام، گذری
به جان احمد است و هر تفکری در فکر احمد،
حضوری در پیشگاه امام است. به دور از هر
اغراقی و با اطمینان خاطر می گویم: پدرم
بزرگترین لطف خدا به امام بود.(۱۴)

ایشان در جای دیگر فرازهایی از این
ارتباط عاطفی، صمیمی و عاشقانه را چنین
مطرح نموده است: رابطه امام و حاج آقا یک
رابطه عاشقانه بود، از خود ایشان شنیدم که
(می گفت) من تمام کارهایی را که برای امام
می کنم برای اینکه پدرم است انجام می دهم.
امام هم بارها به من می گفتند: حسن پدرداری
را از بابایت یاد بگیر. عاشق امام بود، در
وصیت نامه شان هم که نگاه بکنیم هست که
«پدر و مراد و محبوبم» واقعا بحث مراد و
مریدی و عاشق و معشوقی بود. این اواخر
می گفت: دلم برای امام تنگ شده است.(۱۵)

احمدآقا از زمان پیروزی انقلاب تا رحلت
امام لحظه لحظه عمرش را در کنار امام و
همراه و همفکر و انیس رهبر فرزانه انقلاب
سپری کرد. درک فیض حضور مردی که هر
نفسش عبادت و ذکر خدا بود و محضرش
سرشار از معنویت و اخلاص و عبودیت و
مجلسش جلسه هدایت امور امت اسلام، نعمت
و افتخاری بود که بیش از هر کس نصیب احمد
شده بود. او مراقب حال و همدم کسی بود که
میلیونها انسان همه روزه دعا می کردند که
خداوند تمام عمرشان را با لحظه ای از عمر او
معاوضه کنند و چه سعادتی داشت آن یادگار
نور. هر صبح چهره ملکوتی خمینی را دیدن و
بر دستی که جز در برابر حق تسلیم نشده بوسه
عشق زدن و هر آنچه که راه را برای اجرای
کامل آرمانهای امام هموار می کرد فراهم
آوردن، در سختیها و میدانهای پرمخاطره سپر
بلای او شدن، پیامگذار امانت او بودن و
خلاصه از همه چیز خود گذشتن و تمام وقت
هر روز و هر ساعت زندگی را در خدمت روح
خدا و در اطاعت از آن رهبر سترگ سپری
کردن افتخار و امتیازی است که به فرموده
مقام معظم رهبری از وی چهره ای بی بدیل
ساخته است.(۱۶)

در دوران سیاه اختناق و وحشت و پس از
تبعید امام و حاج آقا مصطفی، حضور حاج
احمدآقا در قم و در منزلی که کانون قیامش
لقب داده اند سبب گردید تا مشعل قیام در این
بیت شریف خاموش نگردد، چندی نمی گذرد
که مادر احمد به جمع آنان در نجف اشرف
می پیوندد تا رنج طولانی غربت و تبعید را با
رهبر نهضت و فرزند دلبندش تقسیم کند اما
رنج فراق عزیزان، مشقت شنیدن زخم زبانهای
مغرضان و ایادی نفوذ رژیم پهلوی در حوزه
علمیه قم، تلخیِ دیدن نفاق، تحجر و
بی تفاوتیها و از سوی دیگر سنگینی رسالت
حفظ حرمت انقلاب امام خمینی و انتقال پیام
نهضت و مشتعل نگه داشتن کانون مبارزه
سهمی است که برای احمد تقدیر کرده اند که
او از این امتحان سربلند و سرافراز
بیرون آمد.(۱۷)

در مکاتباتی که امام با فرزندش دارد
نکته ای جالب قابل مشاهده است و آن اینکه
تمامی آنها با عنوان «احمد عزیزم» آغاز
م

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.