پاورپوینت کامل آخرین امید ۱۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آخرین امید ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آخرین امید ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آخرین امید ۱۷ اسلاید در PowerPoint :

>

۵۹

زن دستانش را به مشبکهای ضریح امامزاده گره کرد و پیشانی اش را روی ضریح گذارد. طولی نکشید که بغضش ترکید و دانه های اشک روی سنگ فرش
پای ضریح واژگون شد. بریده بریده گفت و التماس کرد: «ای پسر پاکان، دستم به دومنت … دلم شکسته، دیگه از حرف مردم، زخم زبون و نگاهاشون
خسته شدم. تو رو به جدت قسم حاجتموه بده …» صدای گریه اش توی فضا پیچید و سکوت سنگین فضا را شکست.

سید پیری که کنار در ورودی نشسته بود تا صدای گریه زن را شنید و فهمید حاجتمند است شروع کرد به روضه خواندن. زن پاهایش سست شد و آرام
نشست. تُن صدای گریه اش بالاتر رفت. می خواست بغض مانده توی گلویش را رها کند. پیرزنی که آن سوتر از ضریح زیارت نامه می خواند زیر چشمی زن را
می پایید، که بی اختیار زیارت نامه را توی قفسه گذاشت به آرامی قدم برداشت و کنار زن آرام گرفت. همین که خواست دستش را روی شانه زن بگذارد مکثی
کرد. به خودش شک کرد که نکند این کار او فضولی باشد! اما گریه های مدام زن بی تابش کرد: «مادر گریه نکن، ان شاءاللّه

که حاجتتو می گیری.» پیرزن چند بار صدا کرد.
ریحانه به آرامی سرش را به طرف صدا
برگرداند. چشمانش باد کرده بود و بینی اش
مثل چغندر سرخ شده بود. پیرزن کنجکاوانه
پرسید: «فضولی نباشه مادر، دردت چیه که این
همه زاری می کنی؟» ریحانه پیشانی روی
ضریح گذارد. بغضش را قورت داد و مأیوسانه
گفت: «درد من دردیه که تو دوازده سال هیچ
دکتری نتونست درمونش کنه. دوازده ساله که
چشم به راهیم یه کوچولو اجاق خونمونو روشن
کنه تا دیگه دوست و آشنا و غریبه رو در رو یا
پشت سرم نگن وای بیچاره اجاقش کوره …»
پیرزن سری به تأسف تکان داد؛ انگار
می خواست چیزی بگوید اما ریحانه حرفهایش
تمامی نداشت. پیرزن باز هم گوشهایش را به
ریحانه سپرد: «اونقد دوا دکتر کردیم که دیگه از
هر چی دکتره بدم می یاد. خوبیش به اینِ که
شوهرم می گه حرف مردم برام اهمیتی نداره.
چند روز پیش بعد از کلی امید و آرزو که پیش
دکتر رفتیم آب پاکی رو ریخت رو دستمونو و
گفت که آزمایشات بی نتیجه بود …» زن مکثی
کرد و ادامه داد: «اومدم اینجا عقده دلمو پیش
این آقا وا کنم. می گن خیلی ها ازش حاجت
گرفتن.» پیرزن آهی کشید و به لوستر آویزان
خیره شد که نور سبزش را به ضریح ارزانی
کرده بود.

ـ خدا قربون کرمت یکی نداره این طوری
جلز و ولز می کنه یکی ام داره مثل من این
روزگارشه!

دو انگشت چروکیده و استخوانی اش را به
طرف ریحانه گرفت و با لحنی تند گفت: «دو تا
پسر دارم عمرمو گذاشتم روشون که عصای
دستم بشن حالا یکی از یکی عتیقه تر.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.