پاورپوینت کامل گفتگو با خانم دکتر الهه کولایی نماینده مجلس شورای اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گفتگو با خانم دکتر الهه کولایی نماینده مجلس شورای اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفتگو با خانم دکتر الهه کولایی نماینده مجلس شورای اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گفتگو با خانم دکتر الهه کولایی نماینده مجلس شورای اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
۴
مشکل فرهنگی جامعه ما، ندیدن واقعیات و نبود شیوه های مناسب زمان است
لاگر چه از نمایندگان مجلس شواری اسلامی است، ولی در ساختمان دانشکدهاحقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با
یکدیگر قرار گفتگو گذاشتیم.
خانم دکتر الهه کولایی سالها پیش از آنکه
چهره ای سیاسی محسوب شود، از چهره های
دانشگاهی به شمار می رفت. او خود نیز
تلاشهایش را پیش از ورود به مجلس ششم
به عنوان نماینده مردم تهران بر حوزه مسایل
علمی، آموزشی و پژوهشی متمرکز می داند. اما
به دلیل حوزه مطالعاتش که علوم سیاسی و به
ویژه مسایل مربوط به آسیای مرکزی و
تحولات منطقه بوده، در عرصه سیاست نیز
ناشناخته نبود.
چنانچه تألیف یا ترجمه ۱۰ کتاب از جمله
«سیاست و حکومت در آسیای مرکزی»،
«ریشه های اقتصادی فروپاشی اتحاد
شوروی»، «استانیلیسم و حزب توده ایران»،
«علل و پیامدهای توسعه روابط روسیه
و اسراییل» و «زمینه های همگرایی
در فدراسیون روسیه» در کارنامه وی
قرار دارد.
اینک دکتر الهه کولایی پس از ورود به
مجلس ششم نه تنها در میان بانوان نماینده،
بلکه در جمع نمایندگان این مجلس از
چهره های فعال محسوب می شود.
ایشان با آغاز گفتگو، به درخواست مجله
برای معرفی خود جواب مثبت داده مفید و
مختصر به شرح زندگی و سوابقش می پردازد و
سپس به پاسخ سؤالات.
پیام زن ـ خانم کولایی با تشکر از وقتی که
در اختیار ما قرار دادید، در آغاز علاقه مندیم
اشاره ای به سوابق تحصیلی، شغلی و
فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود داشته
باشید.
بسم اللّه الرحمن الرحیم. در سال ۱۳۳۵
در تهران متولد شدم. تحصیلاتم را تا مقطع
دکترای روابط بین الملل در دانشگاه ملی سابق
و دانشگاه تربیت مدرس دنبال کرده و به اتمام
رساندم. با انجمن اسلامی دانشکده علوم
اقتصادی دانشگاه شهید بهشتی در جریان
تحولات انقلابی سالهای ۱۳۵۷ به بعد
همکاری داشتم و در سال ۱۳۶۷ نیز به
عضویت هیأت علمی دانشگاه تهران در آمدم.
در این میان سالهایی را به دلیل آنکه
صاحب فرزند شده بودم و همزمان مشغله
درس و خانه داری نیز داشتم، بیشتر به این امور
پرداختم، اما ظرف سالهای بعد، حوزه
تخصصی خود را سیاست خارجی جمهوری
اسلامی ایران و پرداختن به مباحث این حوزه
قرار دادم و تلاش کردم به گونه ای برای این
مسایل راهکار و چاره بیابم.
بنابراین در طول سالهای قبل از انقلاب
سیاسی اخیر، به طور عمده بر محور مسایل
علمی، آموزشی و پژوهشی متمرکز بوده، حدود
۱۰ کتاب را تألیف یا ترجمه کردم و بیش از ۴۰
مقاله در نشریات تخصصی و علمی منتشر
ساختم. همچنین سخنرانیهای متعددی در
مجامع، کنفرانسها و کنگره های داخلی و
خارجی داشتم. با توجه به تحولات کشور در
سالهای اخیر و به دلیل علاقه ای که به مسایل
سیاسی، اجتماعی و به تبع آن به آینده این
انقلاب و جمهوری اسلامی داشتم، در پی این
برآمدم که یافته های علمی خود را در
عرصه های اجرایی و عملی مورد استفاده قرار
دهم، بنابراین وارد عمل مستقیم سیاسی شدم.
مردم شما را بیشتر به عنوان شخصیتی
سیاسی و صاحب نظر در امور بین المللی و
منطقه ای می شناسند، اما پیش از آنکه به امور
فرامرزی بپردازیم، موقعیت زنان ایرانی،
آگاهیها و توانایی ها و نحوه فعالیتهای آنان
را در سطوح توده و نخبه، چگونه
ارزیابی می کنید؟
تصور می کنم زنان ایرانی پس از انقلاب
اسلامی با استفاده از فرصتی که دیدگاههای
حضرت امام(ره) برای آنان فراهم آورد و مانع
رشد نگرشهای متحجرانه نسبت به زنان شد،
توانستند بیش از ظرفیتهای فراهم شده توسط
نظام، حرکت کنند. در واقع زن مسلمان ایرانی و
همه زنان ایرانی با اتکا به تلاش و پشتکار خود
و با فداکاری و صرف اندوخته های جمعی و
خصوصی خویش این حرکت را انجام دادند.
البته طی سالهای گذشته در جمهوری
اسلامی فرصتهای خوبی برای آنها فراهم شد
و فضای اجتماعی و آموزشی تغییرات قابل
توجهی داشت که فی نفسه برای توسعه حضور
زنان ایجاد فرصت می کرد، اما فکر می کنم ما
بیشتر شاهد بهره مندی از تلاشهای فردی و
جمعی خود زنان بودیم تا حاصل ارائه
فرصتهای مناسب.
در بخش توده ای، شاهد حضور گسترده و
مؤثر زنان چه در برپایی انقلاب و چه در
پشتیبانی و تشجیع مردان در جریان جنگ و
دفاع جانانه ای بودیم که طی ۸ سال در کشور ما
صورت گرفت. این حضوری محوری و برجسته
بود. همچنین زنان ما به عنوان رأی دهنده،
نقشی محوری داشتند، اما به نظرم بهره مندی
از حاصل این تلاشها به هیچ وجه با آنچه
هزینه شده تناسب نداشته و همواره پاسخها در
سطح تعارف و خوش آمدگویی شفاهی و بیانی
متوقف مانده است. بنابراین تصور می کنم ما به
عنوان نظام نتوانستیم پاسخ مناسب به تلاش
زنان بدهیم.
چنانچه ملاحظه می کنید در بخشهای
اجرایی، در زمینه های حقوقی و در چارچوبهای
قانونی شاهد تغییرات قابل قبول به نفع زنان و
برای رفع تبعیضها نبوده ایم و برای تحقق
آرمانهای انقلاب اسلامی راه بسیار طولانی و
سختی در پیش رو داریم.
در سطح نخبگان نیز شاید کم و بیش
تفاوتهایی وجود داشته باشد که البته ما را از
دیگر کشورهای در حال توسعه جدا نمی کند. به
مصداق آنچه در کشورهای در حال توسعه
وجود دارد، امکان رشد زنان در گروههایی
فراهم بوده که دارای ارتباطات سببی و نسبی
بوده اند. اگرچه طی تحولات سالهای اخیر
شاهد هستیم زنانی رشد کرده اند که جامعه را
نسبت به تحقق اهداف توسعه امیدوار
ساخته اند، زنانی که بر اساس شایستگی و
توانمندی خود مورد توجه قرار گرفته اند. اما این
موضوع با مشکلات ناشی از فقدان نهادهای
اجتماعی و سیاسی مناسب در جامعه ما روبه رو
است. حتی در این زمینه نیز ما با شکل گیری
امواج روبه رو هستیم. یعنی نوسانهایی که باعث
فراز و فرود موقعیت زنان می شود.
به هر حال اینها مشکلات یک جامعه
توسعه نیافته است. جامعه ای که باید تلاش کند
تا این آثار را برطرف کند. در مجموع تصور
می کنم که در خصوص زنان در جمهوری
اسلامی بیش از آنکه بتوانیم به دستاوردها
بپردازیم باید به مکتوبات و منویات کتبی
بپردازیم. در سطح عملی به هیچ وجه
دستاوردها با تلاش ارائه شده از سوی زنان
تناسب نداشته و این البته انگیزه ای برای ادامه
تلاشهای ما است.
خانم دکتر کولایی، آیا اساسا به نظر شما
تقسیم بندی فعالیت زنان در سطوح توده و
نخبه در کشوری با ویژگیهای کشور ما درست
است؟ با توجه به اینکه در برهه ما به سختی و
بسیار اندک شاهد فعالیت زنان نخبه بوده ایم.
آیا این وضعیت خود از علل مشکلات فعلی
جامعه زنان ما نیست؟
ما باید بپذیریم که مسایلمان را باید در
چارچوب مسایل و مشکلات همه کشورهای در
حال توسعه ارزیابی کنیم. شرایط جامعه ما در
دهه ۱۳۶۰ شرایط یک جامعه انقلابی درگیر با
فشارها و تهاجمات بیرونی سنگین بود. طبیعی
است که جنبش اجتماعی در چنین شرایطی
فرصت بروز و طرح خواسته های خود را پیدا
نمی کند. در واقع حضور زنان در این دوره، نه
برای کسب امتیازات و مزایا، بلکه از باب
تقویت مبانی یک نظام است که خود نقش
جدی در ایجاد آن داشتند. بنابراین در
این مقطع ما اصلاً این تقاضاها را
مشاهده نمی کنیم.
یک نکته بسیار مهم که باید در مبحث
زنان کشور بدان توجه شود، تأثیر عامل
بین المللی و بیرونی بر مسایل آنان است که
بسیار جای تأسف دارد. ما تحت تأثیر
کنفرانسهای جهانی چه در پکن و قبل و چه
بعد از آن تلاش کردیم نُرمها و هنجارهای خود
را بهبود بخشیم، در حالی که هیچ نیازی به
آن نداریم.
ما نباید به تبع فشارهای بین المللی دست
به تغییرات بزنیم. ما دارای سرمایه ها و
ذخایری در پیشینه اسلامی و ایرانی خود
هستیم که نیازی به آنها نداریم. اما وقتی این
فرصتها ـ به خاطر نگاه تاریخی و فرهنگی
جنس دومی و ابزاری به زنان ـ مورد توجه قرار
نگیرد و به هویت انسانی آنها به درستی وقعی
نهاده نشود، تغییرات تحت تأثیر فضای بیرونی
و بین المللی شکل می گیرد.
بنابراین نقش این عامل را باید در سالهای
اخیر به طور جدی مورد توجه قرار دهیم. شاید
همین عامل باعث شده تا زنان در سطح
نخبگان در پستهای مشاوره ای حضور یابند و
پاسخی به جهان ارائه شود. این در واقع
اثرپذیری از عامل بیرونی بود که خود به نوعی
فرصتهایی را برای تقاضاهای داخلی به وجود
آورد و گسترش یافت. اما طبیعی است این
وضع با توجه به تلاش زنان ما و پشتکار
ستودنی آنان که با حفظ نقش سنتی خود، نقش
مدرن را نیز در فقدان حمایتهای اجتماعی و
اقتصادی پذیرفته اند، قابل دوام نیست. این در
واقع الگویی است که در غرب قبلاً تجربه شده
و این وضع مشخصا به نفع ضرورتهای نوین
حل خواهد شد.
یعنی به نظر شما اگر حمایتهای لازم از
زنان صورت نگیرد در شرایط نوین زنان ما
اسیر الگوهای غربی خواهند شد؟
ما متأسفانه در همین مسیر داریم
حرکت می کنیم. یعنی به رغم آنکه در یک
جامعه اسلامی به سر می بریم و نهاد خانواده و
نقش مادری و همسری در آن ارزشمند است،
ولی فاقد حمایتهای عملی از زنان هستیم.
زنانی که مایلند نقش مادری را همراه با
نقشهای مدرن اجتماعی و سیاسی و البته
اقتصادی خود ایفا کنند.
مثالی می زنم. مهدکودک هایی که در همه
جای دنیا برای سرویس دادن به خانمها
تشکیل می شود، می بینید مورد استفاده آقایان
هم قرار می گیرد و خانمها بعضا باید در نوبت
ثبت نام فرزندانشان باشند. این نوع عدم
تعادلها، فشاری را بر زنان جامعه تحمیل
می کند. بخصوص زنانی که مقید به حفظ نقش
مثبت خود در هر دو زمینه هستند. به نظرم
فشاری غیر قابل دوام بر زنان وارد می شود که
اگر دولت و دستگاههای گوناگون حکومتی
نقش خود را برای کاهش این بار بر عهده
نگیرند، بدون تردید ما با شکل گیری الگوهایی
که در کشورهای غربی شکل گرفته و قبلاً
تجربه شده اند روبه رو خواهیم بود.
برای ما که یک نظام اسلامی برپا کردیم،
ایجاد این فرصتها بدین منظور است که بتوانیم
الگوی متفاوتی از زن امروزی با مشخصه های
مادر خوب، همسر خوب، کارمند خوب، مدیر
خوب و هر نقشی که به او واگذار می شود، ارائه
دهیم. اما لازمه این امر حمایتهایی است که
متأسفانه در این زمینه بیش از آنکه عمل کنند،
حرف زدند.
متأسفانه در جامعه ما تقابل میان دو دیدگاه که یکی زن را کاملاً خانه نشین
می پسندیده و دیگری موجودی اجتماعی با
کمترین نقش در خانه و خانواده، تلاشهای
معتقدان به ضرورت انتخاب یک راه سوم را
خنثی کرده است و البته جامعه با فراز و فرود و
در راه و بی راه به حرکت خود ادامه داده است.
چگونه باید این تعادل را ایجاد کرد؟
ما بر اساس همین هویت در حال
توسعه بودن و در حال تغییر بودن باید بتوانیم
میان زمینه های فرهنگی و تاریخی که با آن
قرنها زندگی کردیم و نیز الزامات و ایجابات
جوامع جدید تعادل برقرار کنیم. نظامی که
بتواند بین این الزامات تعادل ایجاد کند، نظامی
پویا خواهد بود و به پیش می رود.
همان طور که اشاره کردم متأسفانه ما به
لحاظ عملکردی در این زمینه اصلاً موفق
نبوده ایم، زیرا نگاه حاکم بر دستگاههای
تصمیم گیرنده در سطوح مختلف با نگاه
حضرت امام(ره) تفاوت داشت. البته شاید در
شعار نه، ولی در عمل این طور نبوده است.
بنابراین من تصور می کنم باورهای
امام(ره) در خصوص زنان در بسیاری مواقع،
مانند بسیاری از آرمانهای ایشان در مورد
جامعه، مردم و تحولات سیاسی و اجتماعی
مورد بی مهری قرار گرفته است. البته پوسته
حفظ شده و استناد هم شده، ولی در عمل،
راهنمای اقدام نبوده است. بنابراین ما اگر
می خواهیم ـ که می خواهیم و در این خواسته
هیچ شکی نیست ـ که هم نقش مادری و
همسری زن و هم نقش برجسته و اثرگذاری
اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی او
حفظ شود، باید حمایتهای لازم را از سوی
نظام سیاسی حاکم فراهم کنیم. نتیجه اینکه
این مقولات بیشتر در سطح شعار مانده این
است که دختران ما به زودی به یک انتخاب
دست خواهند زد و با آثار و شواهدی که در
سطح جوامع شهری مشاهده می شود مانند بالا
رفتن سن ازدواج، نحوه رفتارها، طرز تلقی ها از
زندگی مشترک، یعنی تغییرات ناشی از زندگی
مدرن باید به هوش باشیم. باید تلاش کنیم
زمینه های فرهنگی و معنوی لازم فراهم شود.
اینجا نیاز به سوبسید داریم. به نظرم این
حمایتها در عمل وجود نداشته و همه بار بر
دوش خانمها گذاشته شده است. البته در این
میان موارد استثنا وجود دارد که زنانی بتوانند
کم و بیش با همراهی همسر، همراهی فرزندان
و همراهی خانواده در هر دو نقش موفق شوند.
این اتفاقی است که افتاده، اما من نظرم روی
نظام حاکم و آن مجموعه ای است که باید
تحولات اجتماعی را جهت بدهد. به هر حال،
جامعه به عنوان موجود طبیعی یک سری
تحولات را تجربه خواهد کرد. جامعه راه خود را
خواهد رفت، ولی وقتی ما الگوسازی می کنیم،
وقتی از بایدها صحبت می کنیم، وقتی یک
نظام ایدئولوژیک برپا می کنیم، یعنی یک
چارچوبهایی را برای ساختن پیش رو داریم و
باید رفتارهایمان به گونه ای باشد که آن
چارچوبها را حفظ کنیم.
فکر می کنم این الزامات درست مورد
استفاده قرار نگرفته، ممکن است نسل ما و
بسیاری از زنان با گذشت از توانایی های
جسمی و در واقع ضرورتهای شخصی خود این
الگوها را همزمان شکل دهند، ولی بدون تردید
این رفتار قابل ادامه نخواهد بود و تصور
می کنم آثار و شواهدش هم عیان شده باشد.
شما وقتی به زندگی و سلوک شخصیتها
و الگوهایی چون حضرت فاطمه(س)، حضرت
خدیجه(س)، مریم(س) و زینب(س)
می نگرید چه مشخصه هایی را استخراج و
استنباط می کنید که همواره می تواند و باید به
عنوان چارچوب کلی حرکت و سلوک و زندگی
زن مسلمان به شمار آید؟
ببینید، من فکر می کنم این الگوها بیان
کمال سجایای انسانی هستند. در واقع چیزی
که در دین و نگاه الهی به انسان، مشخص
است توجه به چندبعدی و همه جانبه بودن
وجود انسان است. یکی از مشکلات جوامع
غربی تمرکز بر یکی یا بعضی از ابعاد و نادیده
گرفتن همه ابعاد وجودی اوست. این الگوها
یک نوع نگاه همه جانبه و کلان به مجموعه
نیازهای انسانی دارند.
وقتی ما به زندگی حضرت زهرا(س) یا
حضرت زینب(س)، خدیجه(س) یا مریم(س) و
ابعاد وجودی آنها می نگریم، نحوه تلاش و
برخورد آنها را با مسایل اجتماعی، فرهنگی و
سیاسی عصرشان می بینیم و نقشهای متعددی
که پذیرا شده بودند، برای ما مسلم می شود که
زن می تواند در همه اعصار از این ابعاد وجودی
خویش به درستی استفاده کند. می تواند تعادلی
را ایجاد کند که در جامعه بسیار اثرگذار
باشد، جامعه را هدایت کند و آن را از
انحرافات باز دارد.
این نکته بسیار مهمی است که الگوهای
دینی برای ارائه نقشهای متعادل انسانی فارغ
از اشکال در همه قرون و اعصار قابلیت
استفاده دارند. اما نحوه تفسیر این کاربردها،
طبیعی است که ارتباط با نگرشها، طرز تلقی ها
و دیدگاه ها پیدا می کند. چه بسا در یک زمانی
طرح نادرست تلقی ها باعث دوری جامعه از
این الگوها شود. این بسیار مهم است که ما
چگونه این الگوها را تبیین می کنیم. چگونه
کارآمدی آنها را برای نیازهای انسانی عصر
خود مطرح کنیم. این به همان نقش مسؤولان
و سیاستگذاران فرهنگی و دینی در جامعه
بازمی گردد.
وقتی چهره ای از حضرت زهرا(س) توسط
کسی که نیازهای روز را نمی شناسد به جامعه
عرضه شود که جوابگوی این نیازها نباشد،
طبیعی است که این چهره مورد توجه قرار
نخواهد گرفت. ولی وقتی فردی زمان را
می شناسد، حضرت زهرا(س) را هم می شناسد
و می داند که آن وجود مقدس می تواند
پاسخگوی این نیاز باشد، مسایل حل می شود.
انسان در فطرت خود طالب خوبی و این
جاذبه های الهی است. بنابراین قضاوت
بازمی گردد به نحوه برخورد و نحوه انتقال ما که
جامعه را وصل یا منقطع کند.
در حال حاضر یکی از عمده ترین
چالشهای پیشروی نظام و انقلاب، معضلات
فرهنگی و اجتماعی است. می خواهیم تحلیل
شما را از خاستگاه این مشکلات و راه بیرون
رفتن از آن بدانیم. در این میان سهم خاص
بانوان و دختران جامعه ما از این دشواریها
چیست و چه باید کرد؟
پاسخ را از انتهای سؤال شما شروع
می کنم. در درجه اول زنان و دختران در اصلاح
اجتماعی و فرهنگی یا در واقع هر نوع مواجهه
با تهدیدهای فرهنگی نقش مبنایی و محوری
دارند و بیهوده نیست که در نگاه حضرت
امام(ره)، به این قشر اینقدر توجه شده است.
باید به این نقش اثرگذار توجه کرد. این در
مرحله اول. در مرحله دوم ما باید محیط داخلی
را بشناسیم، محیط بین المللی هم را بشناسیم.
ما در شرایطی نیستیم که بتوانیم به دور خود
حصار بکشیم. سیستمهای ارتباطی، امروزه
جهان را به هم متصل کرده و ما زمانی
می توانیم در برابر جهان از خود و هویتمان
دفاع کنیم که این هویت روزآمد و متناسب با
مقتضیات زمان و نیازهای روز باشد. این هویت
اگر به درستی تبیین شود و سازماندهی شود،
ما سدی عظیم در برابر این فشارها
خواهیم داشت.
در مورد مقوله جهانی شدن نیز هم اینک
موضوع تقویت فرهنگهای بومی به طور جدی
مطرح است. یعنی هیچ کس این تصور را ندارد
که جهانی شدن با ایجاد یک فرهنگ جهانی
واحد ادامه خواهد داشت. ممکن است
آمریکایی ها چنین تلاشی کنند، اما معلوم
نیست موفق شوند. بسیاری از نظریه پردازان
معتقدند جهانی شدن باعث تقویت فرهنگهای
بومی می شود، اما کدام فرهنگ بومی می تواند
مقاومت کند؟ آن فرهنگی که پاسخگوی
نیازهای انسان در همان شرایط باشد، نه
فرهنگی که نگاه به گذشته دارد و در قرون
گذشته سیر می کند.
بنابراین مشکل فرهنگی امروز جامعه ما
مشکل ندیدن واقعیتها، نیازها و شیوه های
مناسب برای زمان ماست.
اگر ما نتوانیم واقعیتها را مبنای
سیاستگذاری های خود قرار دهیم و اگر تلاش
کنیم همه مشکلات را به گردن بیگانگان
بیاندازیم، راه به جایی نخواهیم برد. البته نقش
توطئه های بیگانگان را نباید نادیده گرفت، ولی
سهم غیر واقعی نباید برای آن قائل شد.
«حاسبوا قبل ان تحاسبوا»؛ ما بسیار
توصیه شدیم که خود به حساب خویش برسیم
قبل از اینکه به حسابمان رسیده شود. این نگاه
باید در سطوح مختلف یک نظام اجتماعی و
سیاسی باشد. باید ببینیم نتیجه سیاستهای ما
موفق بوده یا نه؟ آیا این سیاستها ما را به هدف
نزدیک کرده یا خیر؟ اگر اشتباه داشته ایم
بپذیریم. یعنی مسأله اساسی این است که
دست از لجاجت غیر قابل تحمل برای جامعه
برداریم. بپذیریم ما انسان هستیم و ممکن
است در بسیاری موارد اشتباه کنیم. اگر این
رویه ها را تغییر دهیم مطمئنا به عنوان
جمهوری اسلامی و به عنوان ایرانی با هویتی
چندهزار ساله، حرف بسیار برای گفتن داریم.
ببینید آقای خاتمی هر بار که به خارج از
کشور می روند، چه غوغایی به پا می کنند؛ چون
جهان طالب شنیدن این حرفها است. جهان با
توجه به فطرت و نیز تجربیاتش نیازمند
معنویت است. اما کدام معنویت، کدام اسلام،
کدام آیین الهی؟ ما پاسخ این سؤالات را داریم،
اما باید شرایط را بشناسیم. مقتضیات را درک
کنیم و متناسب با آن از ذخایر خود استفاده
کنیم. ذخایر به شکل پدیده های تاریخی قابل
استفاده نیستند، باید روزآمد و تبدیل شوند.
متأسفانه این کارها را نکردیم و همه چیز را به
پای توطئه گذاشتیم. البته اگر به خود بپردازیم
تصور می کنم هنوز فرصت جبران داریم، توان
پاسخ دادن را هم داریم. ما به عنوان جمهوری
اسلامی می توانیم در شکل گیری هویت
فرهنگی آینده جهان نقش ایفا کنیم و این
وظیفه سنگین را به عهده گرفتیم و باید پیش
خدا و خلق پاسخگو باشیم.
خانم دکتر کولایی، ارزیابی شما از وضعیت زنان ایرانی در ابعاد سیاسی،
اجتماعی در مقایسه با زنان کشورهای
منطقه چیست؟
تصور می کنم به رغم همه سمپاشی ها
علیه جمهوری اسلامی و وضعیت زنان در
کشور ما که البته بخشی از آن به ناکارآمدی
خود ما در ارائه چهره واقعی زن ایرانی باز
می گردد، شرایط زنان ما به هیچ وجه با زنان
کشورهای همسایه قابل مقایسه نیست. با
پاکستان، با کشورهای آسیای مرکزی،
کشورهای حوزه خلیج فارس و همسایه های
غربی یعنی ترکیه و عراق. زنان ایرانی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 