پاورپوینت کامل شکوفه ادب ۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شکوفه ادب ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شکوفه ادب ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شکوفه ادب ۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
۹۸
پرنده
می دانم. حتما دارد لانه می سازد. چند روز
است که می آید و می رود. الان هم پشت پنجره
نشسته. سفید و بزرگ. صدایی نمی کند. الان
مدتی است که من، اینجا، این طرف پنجره
نشسته ام و او را می بینم. یک مرتبه پر می کشد
و می رود. در اتاق که باز می شود، پر می کشد.
مادر میان چارچوب در ایستاده و می گوید:
«چرا جواب نمی دی؟» این همه صدات زدم،
پس چرا جواب نمی دی؟!» چقدر قشنگ بود!
حیف شد پر زد. یعنی دوباره می آید؟! پنجره را
باز می کنم. نسیم خنک اسفندماه لابه لای
موهایم می پیچد و فر می خورد. دست می برم
لای موهایم. وای … آنجاست. نشسته روی
شاخه. روی یک شاخه نازک. شاخه ها پر از
جوانه شده اند. حتما امسال توت زیادی
می دهد. می خواهم پنجره را بازتر کنم که
تعادلم به هم می خورد و پنجره از دستم در
می رود. مادر می گوید: «این پسره تعادل روانی
نداره.»
داد می زنم: «داره. داره.» یعنی می خواهم
داد بزنم. خیلی هم بلند. ولی می ترسم.
می ترسم دوباره بپرد. مادر می گوید: «این
پسره تعادل روانی نداره.» وقتی زنگ زدم
گفتم: «می دونی مادرم چی می گه؟ می گه این
پسره …» گفت: «باید ببینمت.»
دیدمش. همان روز دیدمش. نشسته بود
روی شاخه پر زد آمد کنار پنجره. چیزی به
نوکش گرفته بود. رفت بالای پنجره. بین دیوار
و پنجره لانه ای در حال ساخته شدن بود.
گفتم: «پس چرا این جوری؟!» گفت: «هر
جوری که فکرشو می کنم، می بینم تو برای من
حیفی.» گفتم: «آخه، روز نامزدی؟!»
گفت: «حتما هر کس دیگه ای هم بجز
مادرت شنیده، گفته این پسره تعادل روانی
نداره.»
نداشت. امروز وقتی آمد به طرف پنجره
خورد به شیشه و افتاد جلوی پنجره. وقتی
رفتم پشت پنجره و آرام روی صندلی نشستم
دیدم او هم نشسته است پشت پنجره.
می گویم: «داره. تعادل روانی، داره.
اگه نداشت …»
مادر می گوید: «همه اینا شرطه. مخصوصا
تفاوت سنی بین شما. گذشته از همه اینا کی
اومده روز نامزدی به نامزدش بگه تو برای من
حیفی! این پسره تعادل …»
می گوید: «حتما می آید لانه اش را تمام
می کند.»
نشستیم زیر سایه یک درخت. پاهایم را از
کفشهایم در آوردم. او گفت: «اگه یه روز
کفشهاتو …» گفتم: «پابرهنگی عالمی داره.»
خندید. از ته دل. من هم خندیدم. از ته دل. از
صدای خنده ام پرنده پر می زند و می رود. دور
دور می شود. لبهایم به اندازه گفتن یک آخ باز
می شود.
مادر می آید کنار پنجره و می گوید: «این
پنجره هم تمیز کردن می خواد. ببین چقدر
آشغال پشتش جمع شده» و دست دراز
می کند تا لانه را پایین بیاورد. می گویم: «نه»
می گوید: «چی؟!»
مادر نمی شنود که می گویم: «آخه پرنده
قشنگ بود!» اگر بشنود حتما می گوید: «این
دختره تعادلِ …»
ریحانه مولوی
وادی خفتگان
غروب است و دلت گرفته، شاید خیلی های
دیگر هم مثل تو سرشان توی کار خودشان
است ولی عصبی و دل گرفته اند و حوصله هیچ
چیز و هیچ کس را ندارند. راستی وقتی مردم
دلشان می گیرد چکار می کنند، کجا می روند؟
خانه دوست، فامیل، همسایه، پیش آدمهای
تکراری و برای حرفه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 