پاورپوینت کامل حضرت آمنه؛ مادر هدایت وسعادت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حضرت آمنه؛ مادر هدایت وسعادت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حضرت آمنه؛ مادر هدایت وسعادت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حضرت آمنه؛ مادر هدایت وسعادت ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

۲۴

«در استقبال از ۱۷ ربیع الاول، روز ولادت

پیامبر اکرم، محمد بن عبداللّه (ص)»

محمد اصغری نژاد

در میان بانوان، عده ای یکه تاز میدان
حکمت نظری و عملی بوده و سرآمد دیگران
به شمار می آمدند. مادران اولیاء الهی و انبیاء و
ائمه معصوم این گونه هستند. پاک و مطهر از
شرک و کفر و آلودگیها، و طیّب و طاهر و مؤمن
و موحد و منور به نور الهی. بدون تردید چنین
بانوانی در صدر گروه ایمان آورندگان و مؤمنین
به فرزندان گرامی خویش قرار داشته اند. و در
بین این بانوان، مادران فرهیخته ائمه اطهار
اشرف و افضل از دیگران هستند. زیرا حسب و
نسب و اصل و نژاد خاندان وحی در پایه و
جایگاه رفیع تری قرار دارد. و از آن رو که
بافضیلت ترین انبیاء و حجتهای الهی، حضرت
رسالت پناه محمد مصطفی(ص) است، مادر
ایشان والاتر و کامل تر از مادر سایر انبیاء و
اولیاء حق می باشد. و جای هیچ استبعادی
نیست. چرا که شخصیتی چون حضرت آمنه،
مادر پیامبری است که حضرت حق در شأنش
فرمود:

«لو لاک لما خلقت الافلاک؛

اگر نبودی افلاک را نمی آفریدم.»

مگر آمنه کیست؟ او مادر جایگاه رسالت
است، محل رفت و آمد ملائکه، فرودگاه وحی،
معدن رحمت الهی، خزانه علم حق، نهایت حلم
و بردباری، اصل و ریشه کرامت، پیشوای انبیاء
و امتها، صاحب نعمتهای بیکران الهی، اصل و
ریشه بزرگواری، رکن بلاد و سرزمینها و
هستی، دَر ایمان و معرفت حق، امین رحمان،
برگزیده رسولان، منتخب پروردگار، رحمت و
برکت حق، امام و پیشوای طریق هدایت، چراغ
روشنی بخش شبهای تار، پرچمدار علم و
ایمان، عقل کامل و تام، پناهگاه موجودات
هستی، وارث انبیاء و اولیاء سلف، مثال
اعلای الهی، حجت بالغه حق بر اهل دنیا
و آخرت و …(۱)

و در یک جمله اینکه حضرت آمنه، مادر
موجودی است که اصل و ریشه تمامی هستی
و مکارم و فضایل و اعمال صالح و نیک است؛
آینه تمام نمای اسماء و صفات جمال و جلال
حضرت حق.

به هر حال در این مقال در باره حیات
فرزانه ای که افتخار مادری اشرف آفریده های
الهی را داشته، سخن به میان می آید.

شاید تصور اولیه بر آن باشد که تصویر
روشنی از زندگی این فرزانه در کتب تاریخ و
تراجم و تذکره ها و کتب رجال ارائه شده ولی
واقعیت خلاف این است.

و این به بی توجهی تاریخ نگاران و احتمالاً
دشمنیهایی که با شخص پیامبر(ص) و خاندان
وحی داشته اند، باز می گردد. و شاید بتوان
کژاندیشی نویسندگان و تاریخ نگاران نسبت به
زنان و تفکر مردسالارانه ای را که داشته اند، نیز
به عوامل فوق در کم توجهی و عدم نگارش
وقایع مربوط به زنان بیفزاییم. حجب و حیای
زنان و بانوان وجیه و متشخص و مؤمن نیز
قطعا از جمله اسباب و عوامل کمبود اطلاعات
از زوایای زندگی آنان است که باعث شده کمتر
در کتابها منعکس گردند. به هر تقدیر، بخشی از
یافته های نگارنده پیرامون این سرور بانوان به
قرار ذیل است:

بهترین ازدواج

بی شک پیوند میان حضرت عبداللّه و
حضرت آمنه که حاصل آن ولادت باشرف ترین
و عزیزترین انسان هستی بود، مهمترین و
بابرکت ترین ازدواج محسوب می شود. زیرا
علاوه بر پیامدهای بی نهایت مثبتی که حاصل
این ازدواج داشت، نفس آن هم امری مقدس و
دینی بود و نبایستی برای این ازدواج، توجیهی
مادی و ظاهری در نظر بگیریم. چون طبق
مسلمات فلسفه و عرفان و صدفه و اتفاق در
عالم هستی روی نمی دهد و هر پدیده ای،
معلول علتی است. لذا پیوند میان دو همسر هم
طبق علل و عواملی است. و از آنجایی که در
علم ازلی الهی مقدر بود که گرانقدرترین
موجودات یعنی حضرت محمد(ص) ـ نه مثل
حضرت آدم که بدون پدر و مادر خلق شد و نه
مثل حضرت عیسی ـ از دامن پدر و مادری به
دنیا بیاید، مسلما آن دو، از افراد عادی نبوده و
ازدواج میان آنان هم ازدواجی عادی و معمولی
نبود و ازدواجشان هم خجسته ترین ازدواجها
بوده است و خدای حکیم به آنان نظر و عنایت
ویژه ای داشته است.(۲)

به هر سخن، ماجرای ازدواج حضرت
عبداللّه با حضرت آمنه به گونه های مختلفی
نقل شده است. عالم فرزانه، مرحوم شیخ
عباس قمی در این باره می گوید: «چون عبداللّه
به سن شباب [=جوانی [رسید، نور نبوت از
جبین [پیشانی] او ساطع بود. جمیع اکابر
[بزرگان] و اشراف نواحی و اطراف، آرزو کردند
که به او دختر دهند و نور او را بربایند. زیرا که
یگانه زمان بود در حسن و جمال. و در روز بر هر
که می گذشت، بوی مشک و عنبر از وی
استشمام می کرد … و اهل مکه او را «مصباح
حرم» می گفتند تا اینکه به تقدیر الهی، عبداللّه
با صدفِ گوهرِ رسالت پناه یعنی آمنه دختر وهب
بن عبد مناف بن زهره بن کلاب بن مرّه جفت
گردید …»(۳)

مسعودی در باره نحوه ازدواج حضرت
عبداللّه با حضرت آمنه می گوید: «در وقتی
عبداللّه به پدرش عبدالمطلب گفت: پدر، در
عالم رؤیا دیدم از «بطحاء» مکه خارج گشته،
دیدم دو نور از پشتم خارج شد: یکی مشرق و
دیگری مغرب را فرا گرفت و آن دو نور با
سرعتی زیاد بیش از زدن پلک چشم دایره وار
در پشت من قرار گرفتند.

حضرت عبدالمطلب فرمود: اگر رؤیای تو
صادق باشد، از تو بهترین موجود جهانیان
خارج می گردد …»

پس از مدتی هفتاد تن از دانشمندان یهود
با هم سوگند خوردند که از مکه خارج نشوند تا
آنکه عبداللّه را به قتل برسانند. در پی این
تصمیم با هفتاد شمشیر زهرآلود از مکه خارج
شدند. روزها در کمین و شبها به حرکت
پرداختند تا به منتهی الیه مکه رسیدند و در
آنجا مستقر شدند. در یکی از آن ایام، حضرت
عبداللّه در حالی که یکه و تنها بود، به قصد
شکار از شهر مکه خارج گردید و به ناگاه با آن
جمع برخورد کرد. آنان او را محاصره کرده، در
صدد کشتنش برآمدند. اما در همان حوالی، پدر
حضرت آمنه به نام وهب بن عبدمناف زهری
حاضر بود. وقتی آن صحنه را دید، خشم و
غیرت او را فرا گرفته، با خود گفت: هفتاد مرد،
شخصی از مکه را که یار و یاوری ندارد،
محاصره کرده اند! حتما او را کمک خواهم کرد.
و سپس برای یاری عبداللّه به طرف یهودیان
حمله ور شد. اما با یک توجه از رفتن باز ایستاد.
دید مردانی که شبیه اهل دنیا نیستند، از آسمان
به زمین آمده بر آن گروه حمله ور شدند و آنان
را از بین بردند.

در پی آن ماجرا، وهب بن عبدمناف شتابان
به سوی خانواده اش بازگشت و رویدادی را که
مشاهده کرده بود، بازگو نمود و به همسرش
گفت: نزد عبدالمطلب رفته و دخترت را برای
فرزندش عرضه کن، مبادا پیش از ما
افراد دیگری به این امر مبادرت کرده،
موجب حسرتی بزرگ و اندوهی عظیم برای
ما گردد.

وقتی همسر وهب به نام «برّه» نزد
حضرت عبدالمطلب رفت و درخواستش را
عرضه کرد، او فرمود: دختری را برای فرزندم
عرضه نموده ای که در میان زنان جز او
صلاحیت چنین مهمی را ندارد. و سرانجام در
مقابل صد شتر سرخ فام، آمنه خاتون به
همسری عبداللّه در آمد.

گویند حضرت عبداللّه در حین ازدواج ۲۵
یا ۳۰ ساله بود.(۴)

نکته جالب توجه آنکه حضرت آمنه از
جمله دخترعموهای حضرت عبداللّه بود. به هر
حال وقتی عروسی آن دو بزرگوار به پایان
رسید، برخی دختران قریش مریض گشته، و
نیز عده ای از آنان و زنان قبایل دیگر از اینکه
حضرت عبداللّه با آنان وصلت نکرده، از غصه و
حسرت، جان دادند.(۵)

فراق زودرس

مدتی پس از آن ازدواج فرخنده، حضرت
عبداللّه برای تجارت به همراه کاروانی عازم
شام شد. بعد از چند ماه وقتی طلیعه های
کاروان مکه که از شام بازگشته بود، آشکار شد
عده ای برای استقبال از خویشاوندانشان تا
بیرون شهر رفتند. ظاهرا پدر پیر حضرت
عبداللّه یعنی حضرت عبدالمطلب نیز در انتظار
پسر بود و همین طور دیدگان کنجکاو عروسش
نیز حضرت عبداللّه را در میان کاروان می کاوید.
ولی اثری از او نبود. بعد از تحقیق و تفحص
معلوم شد که آن بزرگوار به هنگام مراجعت از
سفر شام در مدینه ناخوش گشته و در میان
اقوام خود در آن دیار به استراحت پرداخته
است. در پی این خبر، حضرت عبدالمطلب،
بزرگترین فرزندش یعنی حارث را مأمور کرد به
مدینه رفته، حضرت عبداللّه را همراه خود
بیاورد. اما وقتی حارث به مدینه رسید، متوجه
شد که نور چشمان پدر به فاصله یک ماه بعد از
حرکت کاروانیان با همان بیماری از دنیا
رفته است.(۶)

در برخی از گزارشها آمده است که حضرت
آمنه در مرثیه شوهر عزیزش این اشعار
را سرود:

عفا جانب البطحاء من آل هاشم
و جاور لحدا خارجا فی القماقم

دعته المنایا دعوه فاجابها
و ما ترکت فی الناس مثل ابن هاشم

عشیه راحوا یحملون سریره
تعاوره اصحابه فی التزاحم

فإن تک غالیه المنون و ریبها
فقد کان معطاء کثیر التراحم(۷)

در کنار بطحا[ی مکه] کسی از خاندان
هاشم محو شد [سر در گریبان خاک نمود] و
همجوار لحد گشت در حالی که در بزرگواری و
بخشندگی سر برآورده بود. [زبانزد دیگران
بود].

مرگ به یکباره او را [به سوی خویش] فرا
خواند و او را اجابت کرد، و نظیر فرزند هاشم
[یعنی حضرت عبداللّه ] را در میان مردم رها
ننمود [که زندگی کند بلکه جانش را گرفت].

شبانگاه رفته و سریرش را برداشته و
یارانش را با ازدحام متوجه [پیکر] او شدند.

اگر چنین است که مرگ و حوادث روزگار او
را در ربوده [، اشکالی ندارد] چرا که او
سخاوتمند و بسیار مهرورز بود.

ویژگیها و کرامتها

۱ـ حامل نور پیامبر(ص)

بزرگترین موهبتی که حضرت آمنه بعد از
شناخت حق و معارف الهی دریافت کرد، آن بود
که افتخار حمل نور رسول خدا(ص) را داشت.
در روایتی به نقل از علل الشرایع آمده است که
رسول خدا(ص) فرمود: خداوند، من و علی و
فاطمه و حسن و حسین را هفت هزار سال
پیش از آنکه دنیا را خلق کند، آفرید … وقتی
خداوند اراده فرمود صورتهای ما را بیافریند، ما
را به شکل عمود نور قرار داد. آنگاه ما را در
صُلب آدم نهاد … وقتی ما را در صلب
عبدالمطلب گذارد، آن نور را خارج کرده، دو
نیمه اش نمود. نیمی از آن را در عبداللّه و نیمی
دیگر را در ابوطالب نهاد. آن نیمه ای را که از آنِ
من بود، به آمنه و نیمه دیگر را به فاطمه دختر
اسد سپرد. آمنه مرا به دنیا آورد و فاطمه بنت
اسد، علی را …(۸)

۲ـ بهترین رویشگاه

جایگاهی را که خداوند حکیم برای رشد و
باروری رسول خدا(ص) برگزیده بود، بهترین
جایگاه و رویشگاه بود. و بر همین اساس به
نظر می رسد که حضرت آمنه بهترین مادر
هستی است و مقدمات و زمینه های لازم برای
پرورش و تکوین رسول خدا(ص) در وی از
دیگران بیشتر وجود داشته است. این مدعا به
تناسب سنخیتی که میان ظرف و مظروف و
فرزند و مادر و پدر باید باشد، قابل اثبات و
استنباط است. به طور کلی هرچه والدین از
مزایا و ویژگیهای برتری برخوردار باشند، و
زیستگاه موجودات، شرایط و لوازم مناسبتری
را در خود جای دهد، نوزاد و ثمره بسامانتری
ارائه می گردد. این قانون و ضابطه کلی در
تمامی موجودات حتی انسان، جاری است.
بنابراین اگر رسول خدا(ص) از لحاظ ظاهری
بهترین موجود خلقت است، الزاما بایستی پدر و
مادر ایشان هم بهترین والدین باشند.

شگفتیها و کرامتهای زمان حمل

و پس از آن

امور خارق العاده و عجایب فراوانی در
دوران حمل و بعد از آن از آمنه خاتون تحقق
یافته که به پاره ای از آنها اشاره می شود:

از آن بانوی عظیم الشأن حکایت شده که
فرمود: هنگامی که به رسول خدا(ص) حامله
بودم، متوجه حمل و سختی آن که زنان بدان
دچار می شوند، نشدم. در خواب دیدم گویا کسی
به سراغم آمد و گفت: به بهترین انسان حامله
شده ای. وقتی زمان ولادت فرا رسیده، حمل بر
من خفیف و آسان گشت تا آنکه وضع حمل
نمودم. رسول خدا(ص) با دستها و زانوهایش
به زمین آمد و در همان حال شنیدم کسی
می گفت: بهترین انسان را به دنیا آوردی، او را
از شر هر ستمگر و حسود در پناه خداوند واحد
و صمد قرار ده.

وقتی رسول خدا(ص) با آن حالت خاص
به زمین آمد، سرش را به سوی بالا برد و از
من نوری ساطع شد که میان زمین و آسمان را
روشن کرد …(۹)

در گزارش دیگری به نقل از قطب الدین راوندی در باره نحوه به دنیا آمدن رسول
خدا(ص) آمده که حضرت آمنه می فرماید: به
خدا سوگند، فرزندم آن گونه که نوزادان دیگر
فرود می آیند، فرود نیامد، بلکه با دستهایش به
زمین آمد. سپس سرش را به سوی آسمان بالا
برد و به آن نگریست و از او نوری ساطع گردید
که من در پرتوش قصرهای «بُصْری» را دیدم و
شنیدم سروشی گفت: بهترین فرد این امت را
به دنیا آوردی. وقتی او را متولد نمودی، بگو:

اُعیذه بالواحد

من شر کل حاسد

او را در پناه خداوند واحد

از شر هر حسود قرار می دهم

و کل خلق مارد

یأخذ بالمراصد

و از شر تمامی انسانهای سرکش

که در کمین گاهها هستند

فی طرق الموارد

من قائم او قاعد

در راههایی که محل ورود آنهاست

چه ایستاده باشند و چه نشسته

سپس گفت: و نامش را محمد بگذار.(۱۰)

در حدیثی از امام صادق(ع) آمده که
می فرماید: وقتی رسول خدا(ص) متولد شد،
برای آمنه قصرهای سپید اصطخر و قصرهای
شام قابل رؤیت گردید. فاطمه بنت اسد [مادر
امام علی(ع) که در آن هنگام نزد آمنه خاتون
بود] خندان نزد ابوطالب رفته و او را به ولادت
پیامبر(ص) و آنچه آمنه گفته بود، بشارت داد.

ابوطالب به او گفت: از این موضوع تعجب
می کنی، و حال آنکه تو خود به وصیّ و وزیر او
حامله می شوی و او را به دنیا می آوری.(۱۱)

در خبر دیگری نقل شده که هنگام وضع
حمل، حضرت فاطمه بنت اسد، در کنار حضرت
آمنه بود تا آنکه رسول خدا(ص) به دنیا آمد. در
آن هنگام یکی از آن دو بانو به دیگری گفت:
آیا آنچه را که من دیدم، تو هم دیدی؟

او گفت: چه دیدی؟

فرمود: این نوری که میان مشرق و مغرب
را درخشان کرد!

در همان بین، حضرت ابوطالب نزد آن دو
آمد و فرمود: شما را چه می شود؟ از چه چیزی
شگفت زده شده اید؟

حضرت فاطمه نوری را که دیده بود،
بیان کرد.

حضرت ابوطالب فرمود: آیا می خواهی به
تو مژده ای دهم؟

گفت: آری.

فرمود: اما تو، فرزندی به دنیا می آوری که
جانشین این نوزاد خواهد شد.(۱۲)

از دیگر شگفتیهای حضرت آمنه و
کرامتهای او آن بود که فرزند گرامیش را بدون
آنکه ذره ای آلودگی همراه او باشد، به دنیا آورد.
در گزارشی در این زمینه می خوانیم که حضرت
آمنه فرمود: به خدا سوگند فرزندم را پاک زاییدم
و هیچ آلودگی همراه او نبود.(۱۳)

در روایت دیگری در این باره آمده است:
رسول خدا(ص) طاهر و مطهر به دنیا آمد و اثر
نفاس بر حضرت آمنه نبود.(۱۴)

در خبر دیگری از ابن عباس نقل شده که
رسول خدا(ص) مختون و ناف بریده متولد شد.
وقتی جناب عبدالمطلب از این جریان آگاه شد،
تعجب کرده، آن را به فال نیک گرفت و فرمود:
این پسرم دارای شأن و منزلتی خاص
خواهد بود.

تاریخ نگار معروف سده سوم هجری،
ابن هشام می گوید: حضرت آمنه گفته است که
چون به پیامبر(ص) حامله شدم، آوازی شنیدم
که می گفت: ای آمنه، می دانی به چه کسی
حامله هستی؟ به پیامبر آخرالزمان حامله
هستی. باید وقتی او را به دنیا آوردی، این گفته
را بر او بخوانی: اُعیذه بالواحد من شر کل حاسد
(او را در پناه خدای یکتا از شر هر حسدورز
قرار می دهم).

و بعد از آن، نام وی را محمد بگذاری.(۱۵)

از دیگر امور شگفت آور زمان حمل،
فراوانی نعمت و باریدن باران یا بارانهای
مناسب و به موقع برای اهالی مکه بود. در
کتاب «العدد» در این باره آمده است: روایت
شده که در وقتی قبیله قریش در قحطی شدید
و سختی به سر می برد. اما وقتی که آمنه دختر
وهب به رسول خدا(ص) حامله شد، زمینها
سبز و خرم و درختان دارای ثمر و میوه شدند و
از هر سو مسافران به سوی شهر مکه حرکت
کردند [و زمینه مبادلات اقتصادی و تجاری را
فراهم کردند]. در نتیجه، فراخی و نعمت فراوان
شامل حال مکیان شد. و لذا سالی که حضرت
آمنه به رسول خدا(ص) حامله گردید، سال فتح
و استیفاء و ابتهاج نامیده شد.(۱۶)

در خبر دیگری در باره پاره ای از
شگفتیهای دوران حمل آمده است: از جمله
علامتها و نشانه های حمل رسول اللّه (ص) در
رحم مادر گرامیش آن بود که شبی که حضرت
آمنه به ایشان حامله گشت، منادی ای در
آسمانهای هفت گانه ندا کرد که بشارت باد
شما را که [نطفه] احمد در این شب حمل
شده است.

چنین ندایی را در زمینها هم سر دادند.
حتی در دریاها هم چنین ندایی نمودند و
[خلاصه اینکه [هیچ جنبده و پرنده ای به روی
زمین نماند …(۱۷)

عظمت مقام آمنه خاتون

بدون تردید حضرت آمنه به خاطر ظرفیت
وجودی گسترده و بالایی که داشت، نزد خدای
متعال بسیار عزیز و گرامی بود. و برای همین
خداوند کرامتهایی برای او در زمانی که به
اشرف انبیا باردار بود و بعد از آن، به
منصه ظهور رساند که دوست و دشمن بدانها
اعتراف دارند:

در گزارشی به نقل از لیث بن سعد آمده
است: به کعب که نزد معاویه بود گفتم: نظر تو
در باره چگونگی ولادت پیامبر(ص) چیست؟
آیا خانواده او دارای فضیلتی بوده اند؟

در پی این سؤال، کعب به معاویه نگاه کرد
تا حال و هوای او را بفهمد و طبق میل او پاسخ
گوید. خداوند به زبان معاویه این جمله را جاری
ساخت که به کعب بگوید: ابواسحاق [کنیه کعب
است]، آنچه در این باره به خاطر داری بگو.

کعب گفت: من ۷۲ کتاب را که همه آنها از
آسمان نازل گشته، خوانده ام. صحیفه های
دانیال را نیز مطالعه کرده ام. در همه آنها از
ولادت او و خانواده اش یاد شد و نام او معروف
و مشهور است. به درستی که هیچ پیامبری به
دنیا نیامده که ملائکه بر او نازل شده باشند، جز
عیسی و احمد(صلوات اللّه علیهما) و بر هیچ
انسانی جز مریم و آمنه (مادر احمد) حجابهای
بهشت زده نشد. و فرشتگان بر هیچ زنی که
حامله باشد، موکل نشده اند جز بر مریم مادر
مسیح(ع) و آمنه مادر احمد(ص).(۱۸)

مورد عنایت خاص علوی

حضرت آمنه نه تنها در زمان حیات
خویش مورد توجه حضرت حق و اولیاء الهی
بود که بعد از آن یعنی در زمان ممات هم
مشمول عنایات خاص ایزدی و برگزیدگانش
بود. در روایتی در مورد عنایت ویژه
امیرالمؤمنین(ع) به آن بانوی مکرم آمده است:
از امام باقر(ع) در مورد اینکه مردم گویند
ابوطالب در ضحضاحی [توده ای [از آتش
است، پرسش شد، امام فرمود: اگر ایمان
ابوطالب در کفه ترازویی و ایمان این مردم در
کفه دیگر آن ترازو نهاده شود، ایمان او بر
دیگران برتری دارد.

سپس فرمود: مگر نمی دانید که
امیرالمؤمنین(ع) دستور داده بود که از طرف
عبداللّه و آمنه و ابوطالب در زمان حیات خویش
حج به جا آورند و وصیت هم کرده بود که
[بعد از رحلتش] از طرف آنان حج گزارده
شود؟! …(۱۹)

بدیهی است که اگر حضرت عبداللّه و
حضرت آمنه و حضرت ابوطالب، مؤمن نبودند،
هیچ گاه امام علی(ع) چنان دستورات و
سفارشهایی نمی فرمود. زیرا اگر کافر و مشرک
بودند، اصلاً در توجه امام قرار نداشتند تا ایشان
سفارش کند برایشان عمل خیر انجام دهند.

شهادت به توحید و رسالت و

ولایت بعد از مرگ

حضرت آمنه موحدی بزرگ و گرانمایه بود.
ایشان گرچه پیش از مبعوث شدن رسول
خدا(ص) به پیامبری از دنیا رفت اما به کرامت
نبوی، بعد از وفاتش مجددا زنده شد تا برای
چند لحظه هم که شده، دوران پیامبری آن
رسول الهی را درک کرده به پیامبری فرزند خود
و ولایت جانشین او گواهی دهد:

انس بن مالک می گوید: روزی ابوذر به
مسجد رسول خدا(ص) آمد و گفت: دیشب چیز
بی نظیری دیدم.

حضار پرسیدند: چه دیدی؟

گفت: دیدم رسول خدا(ص) از منزلشان
خارج شد و دست علی بن ابی طالب را گرفته به
سوی بقیع رفتند. من هم آنان را دنبال کرده تا
آنکه به مقبره های مکه رسیدند. پیامبر(ص)
نزد قبر پدرشان رفته، دو رکعت نماز خواند.
ناگهان قبر شکافته شد و حضرت عبداللّه در
حالی که نشسته بود گفت: اشهد ان لا اله الا
اللّه و ان محمدا عبده و رسوله.

پیامبر(ص) به ایشان فرمود: پدر، ولیّ
شما کیست؟

حضرت عبداللّه پرسید: چه کسی ولی
من است؟

پیامبر(ص) فرمود: او همین علی است.

عبداللّه فرمود: و گواهی می دهم که علی،
ولیّ من است.

پیامبر(ص) فرمود: به قبر خود باز گرد.

سپس متوجه قبر مادرشان شدند و همان
عمل را انجام دادند. به ناگاه قبر شکافته شد و
مادرشان بعد از خروج فرمودند: اشهد ان لا اله
الا اللّه و انک نبی اللّه و رسوله.

پیامبر(ص) فرمود: مادر، ولیّ شما کیست؟

عرض کرد: فرزند

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.