پاورپوینت کامل معرفت و مودّت; روابط خانوادگی و فضای زندگی حاج شیخ عباس قمی صاحب کتاب مفاتیح الجنان«قسمت دوم» ۹۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل معرفت و مودّت; روابط خانوادگی و فضای زندگی حاج شیخ عباس قمی صاحب کتاب مفاتیح الجنان«قسمت دوم» ۹۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل معرفت و مودّت; روابط خانوادگی و فضای زندگی حاج شیخ عباس قمی صاحب کتاب مفاتیح الجنان«قسمت دوم» ۹۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل معرفت و مودّت; روابط خانوادگی و فضای زندگی حاج شیخ عباس قمی صاحب کتاب مفاتیح الجنان«قسمت دوم» ۹۸ اسلاید در PowerPoint :
>
۳۸
کویر غم و چشمه آرامش
محدّث بزرگوار حاج شیخ عباس قمی
چنانکه در قسمت نخست آمد پس از
تحصیلات در قم، به نجف رفت و آنجا
مشغول بهره بردن از استادانش گردید و از
سال ۱۳۱۶ تا ۱۳۱۸ه··· .ق در خدمت میرزا
حسین نوری بود. پس از آنکه به حج مشرف
گردید و از طریق فارس برای تجدید دیدار با
والدین خود به قم آمد و پس از اندکی توقف،
بار دیگر به عتبات مشرف گشت و ملتزم
خدمت محدث نوری گشت. استاد مذکور در
سال ۱۳۲۰ه··· .ق در نجف درگذشت ولی
محدث قمی تا دو سال پس از درگذشت وی
در نجف ماند و سپس در اواخر ربیع الاول
۱۳۲۲ه··· .ق از راه بغداد و خسروی و قصر
شیرین عازم قم شد و تا سال ۱۳۲۹ه··· .ق در
این شهر اقامت داشت و دوباره به مکه
مشرف گردید و در مراجعت، از حجاز به قم
آمد و مدت دو سال در جوار بارگاه حضرت
فاطمه معصومه(س) نگارش و پژوهش خود
را پی گرفت، ضمن اینکه مردم را از مواعظ
خود بهره مند می ساخت؛ در همین موقع بود
که تصمیم گرفت به سنت رسول اکرم(ص)
عمل کند و تشکیل خانواده دهد. او در پی آن
بود که با خانواده ای اصیل و اهل نجابت پیوند
ایجاد نماید، از این جهت از دختر آیت اللّه
سیدزکریا قزوینی خواستگاری نمود. این مرد
شریف از علمای بزرگ قم به شمار می آمد
که در نهایت پرهیزگاری و عبادت،
روزگار می گذرانید.(۱)
مرحوم سیدزکریا قزوینی سه دختر داشت
که دختر اول به عقد ازدواج آیت اللّه العظمی
حاج آقا حسین قمی در آمد، دختر دوم همسر
مرحوم حاج شیخ عباس قمی گردید و سومین
دختر همسر آقا سیدعلی بلورفروش قمی
گشت، متأسفانه دوران ازدواج محدث قمی با
این دختر زیاد طول نکشید و او بنای
ناسازگاری را با شوهر خود گذاشت و سرانجام
طلاق گرفت و با دیگری ازدواج کرد. ناکامی
در این وصلت شیخ عباس را به شدت افسرده
و غمگین کرد و تألم ناشی از آن به قدری
عمیق بود که مصمم گشت برای رهایی از این
اندوه به زیارت امام هشتم حضرت علی
بن موسی الرضا(ع) برود. وی در پایان
مجموعه ای خطی به زبان عربی نوشته است:
«تا اینجا رساله شریفه به پایان رسید در روز
جمعه اول ربیع الثانی سنه ۱۳۳۲ه··· .ق و این
در ایام تهاجم هموم و غموم بر مفارقت،
جلیسم بوده است. خدا همّ و غم و ناراحتی
مرا برطرف کند. در این وقت مهیای حرکت به
سوی خراسان برای زیارت ابوالحسن ثانی
علی الرضا علیه السلام می باشم.(۲) پس
اسباب سفر را آماده کرده و از قم رهسپار
سرزمین مقدس مشهد شدم؛ چون به زیارت
امام هشتم موفق شدم آثار نعمت و رحمت به
گونه ای وجودم را فرا گرفت که تصمیم گرفتم
در جوار آن بارگاه مقدس، اقامت کنم.»(۳)
در برخی منابع آمده است که این سفر در
سال ۱۳۳۲ ه··· .ق و به دلیل فقر و تنگدستی و
عدم مساعدت اهل روزگار صورت گرفته
است.(۴) در مشهد تمامی اوقاتش در تألیف
کتب و انجام وظایف دینی (از قبیل وعظ و
منبر) مصروف گشت.(۵)
همسر اول حاج شیخ عباس روزی با
شوهر دوم خود برای زیارت به مشهد آمده
بود، در آنجا مشاهده می کند حاج شیخ از
درس اخلاق که در مدرسه میرزا جعفر بیان
می کرد برمی گردد، چون باران می آمده طلاب
در پشت سر او چتر روی سرش گرفته بودند و
با تجلیل و احترام خاصی ایشان را می بردند.
او از دیدن این منظره نادم می گردد که
شوهری با این مقام معنوی را از دست داده و
با کسی وصلت کرده که جامعه اعتنایی به او
نمی کند و اعتباری برایش قائل نیست. بعدها
که وی از شوهر دوم خود نیز طلاق گرفت در
مشهد به خانه خواهرزاده اش همسر مرحوم
آیت اللّه صدر رفته و از پریشانی و وضع
نامساعد خود سخن گفته است، مرحوم حاج
شیخ عباس وقتی می بیند او اوضاع
مرارت باری دارد سفارش می کند به وضعش
رسیدگی کنند و نگذارند به او سخت بگذرد.(۶)
نویدها و امیدها
هنگامی که محدث قمی به اصرار
آیت اللّه قمی در مشهد ماندگار می شود، وی به
دلیل مجاورت با مشهد حضرت امام رضا(ع)
و سابقه آشنایی با آیت اللّه حاج آقا حسین
قمی، دیگر احساس غریبی نمی کند. او در
منزل این مرجع عالی قدر شیعه اتاقی در
بالاخانه داشت که در آنجا می نشست و
کارهایش را انجام می داد و کتاب
فوائدالرضویه را در همین مکان و در حالی که
بارگاه پرنور امام رضا(ع) در مقابل دیدگانش
قرار داشته نوشته است. آیت اللّه قمی وقتی
می بیند محدث قمی قصد اقامت دارد، به وی
می گوید: از طریق نامه دختر اخوی را که در
قم ساکن است برایت خواستگاری می کنم. او
هم می پذیرد و آیت اللّه قمی که قبلاً با حاج
شیخ عباس باجناق بود طی نامه ای به برادر
خود می نویسد: دخترت را به عقد ازدواج
محدث قمی در آور؛ او هم تقاضای آیت اللّه
قمی را قبول می کند و دخترش را به مشهد
مقدس می آورند و در آنجا وصلت صورت
می گیرد. گفته اند حاج شیخ عباس قبلاً
خواهان این دختر بوده و به منزل پدرش،
حاج آقا احمد طباطبایی، که استادش بود رفت
و آمد زیاد داشت و رسما هم از او
خواستگاری کرد ولی او رضایت نداد. این زن
بی بی سکینه نام داشت که به اختصار به او
بی بی می گفتند. مرحوم محدث قمی با این
ازدواج با مرحوم میرزا محمدتقی اشراقی
واعظ مشهور قم، فرزند دانشمند استادش
میرزا محمد ارباب قمی، مرحوم حاج میرزا
محمود روحانی (از علمای اعلام قم) و مرحوم
آقا سیدعباس فقیه قمی باجناق می شود و
این چهار نفر دامادهای مرحوم حاج آقا احمد
طباطبایی بودند. نامبرده دومین فرزند مرحوم
حاج سیدمحمود قمی می باشد که محدث
قمی او را سید دارای عزت و کرامت و
جلالتِ مقام معرفی کرده است.(۷) در کتب
شرح حال نگاری، حاج سیداحمد را به عنوان
عالمی عامل و پرهیزگار پارسا و از شاگردان
میرزا حبیب اللّه رشتی قلمداد و رحلتش را در
دوازدهم شعبان سال ۱۳۳۴ه··· .ق در قم
ذکر کرده اند.(۸)
پس از اینکه سکینه خانم را از قم به
مشهد می آورند و در آنجا ازدواج انجام
می شود، حاج شیخ عباس در خانه ای محقر
واقع در جنب منزل آیت اللّه سیدصدرالدین
صدر که همان سال از عتبات آمده و با دختر
بزرگ آیت اللّه قمی ازدواج کرده بود، سکونت
می ورزد. این خانه و نیز منزل آیت اللّه صدر
حکم بیرونی و اندرونی را داشته و چون درب
اصلی آن در کوچه ای دیگر بوده محدث قمی
و همسرش و بعدها فرزندان آنان از دالان
باریکی که از منزل آیت اللّه صدر می گذشته
رفت و آمد داشته اند. این ویژگی برای حاج
شیخ عباس و اهل خانه او با آرامش و آسایش
توأم بود.(۹) حاج شیخ عباس که می دید خانه
محقرش به خانه آیت اللّه صدر راه دارد و
خانواده اش ارتباط تنگاتنگی با اهل منزل
آیت اللّه صدر دارند با خاطر آسوده مسافرت
می کرده و گاهی شش ماه از سال را در سفر
می گذرانیده است، او تقریبا همه ساله،
زمستانها را به قم می آمده و مدتی را در این
شهر می مانده است. یک بار هم همسر و
فرزندانش را در قم می گذارد و خود از آنجا به
عتبات عالیات می رود و برمی گردد و مجددا با
آنها به مشهد مقدس مراجعت می کند. در
سفری دیگر همراه با همسر و فرزندانش از
قم به کربلا مشرف می شود و پس از زیارت
به مشهد بازمی گردد.(۱۰)
وی در سال ۱۳۵۴ه··· .ق مطابق
۱۳۱۴ه··· .ش آیت اللّه قمی به تقاضای
مجتهدین مشهد به تهران می رود تا رژیم
پهلوی را از توطئه لباس متحدالشکل
پوشیدن و کشف حجاب برحذر دارد، او در باغ
سراج الملک شهر ری اقامت می کند اما چند
روز بعد محل سکونت وی به محاصره
نیروهای انتظامی رضاخان در می آید و وقتی
خبر مزبور و نیز بی اعتنایی کارگزاران
حکومتی نسبت به مرجع تقلید شیعیان به
مشهد می رسد واقعه مسجد گوهرشاد روی
می دهد. به دنبال این قیام خونین خانواده
مرحوم آیت اللّه صدر، داماد آیت اللّه قمی، و
خانواده مرحوم حاج شیخ عباس قمی از
مشهد به تهران می آیند، در این زمان آیت اللّه
سیدصدرالدین صدر و محدث قمی در همدان
به سر می برده اند، در تهران همسر حاج شیخ
عباس که در صدد بوده عمویش آیت اللّه قمی
را زیارت کند کسالت دختر عمویش را بهانه
می کند و در باغ سراج الملک قبل از محاصره
باغ به دیدن عمو می رود و یک شبانه روز
آنجا می ماند.(۱۱)
سرانجام حکم تبعید آیت اللّه قمی صادر
می گردد و به ایشان تکلیف می کنند ایران را
ترک نموده و به عتبات برود، او هم به ناچار
همراه با دو فرزندش حاج آقا مهدی و حاج آقا
حسن از راه غرب کشور عازم عراق می گردد،
آیت اللّه قمی در همدان توقفی کوتاه داشت؛
حاج شیخ عباس که طبق روال سالهای قبل
در این شهر اقامت داشته است به ملاقات
ایشان می رود، آیت اللّه قمی در این دیدار به
محدث قمی خبر می دهد که اخوی زاده
(همسر حاج شیخ عباس) را در تهران دیدم
حالش خوب است و اکنون با بچه ها در قم
هستند. محدث قمی از همدان به قم می رود
و در این شهر یک ماه توقف می کند. آنگاه
همراه همسر و چهار فرزندش و نیز خواهر و
برادر کوچکترش حاج محمد عازم عتبات
عراق می گردد و در نجف به خانه مرحوم
محمدعلی اشکتانی واقع در محله جُدیده
می رود، گرچه این مرد متدین تمایل داشته
منزل خود را به رایگان در اختیار این عالم
محدث بگذارد ولی حاج شیخ آن را به قصد
اقامت دائم اجاره می کند. خانه شامل دو اتاق
یکی در بالا و دیگری در پایین بود، که اتاق
فوقانی را محدث قمی محل کار خود قرار
می دهد و اتاق زیرین محل زندگی خانواده اش
بوده است. فرش این منزل گلیمی ساده بود
که تا آخر هم چیزی به آن اضافه نگردید و
این بانوی فداکار با تمام سختیها و مشکلات
خانه مزبور ساخت. یکی از فرزندانش گفته
است: مادر ما در تمام عمرش با این وضع
پدرمان به سر برد و سخنی و اعتراضی
نداشت که مثلاً این چه زندگی است. از دختر
بزرگ حاج شیخ عباس نقل می کنند که گفته
بود: مادرم می گفت: خدایا من با این زندگی
می سازم، دیگران سرداب سه طبقه دارند و با
وضعی بهتر از ما روزگار می گذرانند ولی من با
این حالت می سازم و تو در آخرت عوض این
را به من بده و از وضعی که داشت هیچ
گلایه ای نداشت. حاج میرزا علی محدث
فرزند آن مرحوم گفته است: عمده توفیقات
پدر ما از وجود این زن بساز یعنی مادر
ما بود.(۱۲)
غنای قناعت
مرحوم حاج شیخ عباس قمی در تمامی
دوران زندگی از نظر اقتصادی به همراه
خانواده در تنگدستی به سر می برد. یکی از
فضلای نجف که در مدرسه مرحوم آیت اللّه
سیدمحمدکاظم یزدی تحصیل می کرده است
می گوید: مرحوم حاج آقا باقر طباطبایی یزدی
(تولیت این مدرسه و نوه سید) روزی ضمن
نصیحت به طلاب می گفت چرا این همه
اصرار می کنید که اتاقهای خوب و نورگیر
داشته باشید و به هر اتاقی که در اختیارتان
قرار می دهند راضی نمی شوید. حاج شیخ
عباس قمی در اتاقی بسیار کوچک و تاریک
اقامت داشت و در همین جا دو جلد کتاب
غایه القصوی(۱۳) را نگاشت.(۱۴)
زندگی آن مرحوم از حد زندگی یک اهل
علم عادی هم نازلتر بود. لباسش یک قبای
کرباس بسیار نظیف و معطر بود که چندین
سال متوالی در فصول سرد و گرم را با آن
می گذرانید. هیچ گاه برای خود و اهل خانه اش
در فکر تدارک امکانات تجملاتی نبود، از نظر
غذا نیز با ملاحظه و محتاط بود، با وجود آنکه
کسالت داشت و نمی توانست هر غذایی را
بخورد اهمیت نمی داد و از هر غذا به هر
مقداری که توان داشت استفاده می کرد. روزی
دو زن به حضورش می رسند و تقاضا می کنند
قبول کند هر ماه مبلغی را به ایشان تقدیم
کنند تا از لحاظ زندگی در رفاه باشد، حاج شیخ
عباس از پذیرفتن این وجه که بیش از مخارج
ماهانه او بود امتناع کرد. میرزا محسن
محدث زاده فرزند کوچکش اصرار می کند که
او قبول کند تا اینکه آن زنان محترم که اهل
بمبئی بودند و از بستگان آقا کوچک (از
محترمین نجف) به شمار می رفتند ناامید
می شوند و می روند. پس از رفتن آنان، فرزند
به پدر می گوید: من هم دیگر از کسبه بازار
برای مخارج روزانه قرض نمی کنم! حاج شیخ
عباس جواب می دهد: ساکت باش، همین
مقداری هم که خرج می کنم نمی دانم فردای
قیامت چگونه جواب خدا و امام زمان را بدهم.
در جواب این میزان هم معطل هستم چگونه
بارم را سنگین تر کنم؟!(۱۵)
وی در اواخر عمرش شخصی از همدان
به نجف اشرف آمد و در منزل ایشان او را
ملاقات کرد و در ضمن صحبت از زندگی
شخصی او سؤال نمود، حاج شیخ عباس
واقعیت را بیان کرد؛ آن شخص در موقع رفتن
مبلغی پول به محدث قمی داد ولی او
نپذیرفت؛ هرچه آن مرد اصرار کرد وی
قبول نکرد، فرزندش دلیل نپذیرفتن را
پرسید، گفت: گردنم نازک و بدنم
ضعیف است.(۱۶)
بازرگانی متدین وجهی مختصر به وی
برای امرار معاش پرداخت می کرد ولی سهم
امام را قبول نمی کرد و تأکید می نمود من
شایستگی ندارم از خمس استفاده کنم.(۱۷)
محقق معاصر علی دوانی می گوید: از
عالمی که با حاج شیخ عباس قمی آشنایی
کامل داشت شنیدم که وی در تمام عمرش
یک ریال از سهم امام استفاده نکرده با اینکه
صلاحیت بهره مندی از آن را داشت و
خدمتگزار و مبلّغ صدیق اسلام بود. فرزندش
خاطرنشان نموده است با پول مختصری
(ماهی پانزده تومان) که غیر از سهم امام بود
زندگی ساده ای داشت که از حد متوسط هم
کمتر بود، وضع خانواده اش با زندگی فقیران
یکسان بود و اگر همسایه مستمندی داشتیم
شاید زندگیش از ما بهتر بود. البته این گونه
نبود که پول نداشته باشد و یا امکان دسترسی
به آن برایش نبود، مبالغی قابل توجه به وی
می دادند ولی تحویل نمی گرفت.(۱۸)
در یکی از سالها، مرد نیکوکاری از
محدث قمی خواهش می کند بپذیرد او بانی
مجلس روضه وی شود و تعهد می کند که
مبلغ پنجاه دینار عراقی به ایشان تقدیم کند ـ
در آن موقع هزینه زندگی وی ماهی سه دینار
بود ـ محدث قمی می گوید: من برای امام
حسین(ع) منبر می روم نه دیگری و بدین
گونه آن وجه را قبول نکرد.(۱۹) مرحوم
آیت اللّه حکیم نقل می فرمود وقتی تصمیم
گرفتیم برای حاج شیخ عباس شهریه ای
درست کنیم که وضع زندگی او و خانواده اش
بهبود یابد نمی پذیرفت و می گفت: هر هفته
از سوی امام عصر ارواحنا له الفدا
چیزی می رسد.(۲۰)
حاج شیخ عباس اغلب اوقات از نان و
چغندر پخته و یا کشک ساییده شده به عنوان
غذای روزانه استفاده می کرد و روحی
قناعت پیشه و صرفه جو داشت و با کمترین
خوراک و نازلترین پوشاک در خانه ای محقر
روزگار می گذرانید و با وجود این زندگی ساده و
هزینه اندک کاری مهم می کرد. یکی از
دوستانش نقل نموده است: در آن سالهایی که
شیخ عباس در مشهد مقدس اقامت داشت
اوضاع مشهد مناسب بود و در امور تغذیه و
نیازمندی های زندگی، فراوانی نسبی وجود
داشت، در این زمان حتی امور نانوایی ها چنان
بود که نانواها بعد از پایان پخت و پز روزانه،
نانهای اضافی و نامرغوب را به محل عبور و
مرور مسافران می بردند و با بهای کمتری
می فروختند، با وجود این اوضاع و بهبودی
مناسب امکانات زندگی، شیخ عباس در
نهایت قناعت زندگی می کرد. روزی از روزها
از خیابانی که زوار در تردد بودند عبور کردم،
مشاهده نمودم محدث قمی نانهای ارزانتر را
می خرید تا در امور خانواده صرفه جویی
کند.(۲۱) همسرش نسبت به این زندگی توأم با
مشقت معترض نبود و می کوشید شوهرش را
در انتخاب این نوع امرار معاش یاری برساند
و فرزندان را متناسب با امکانات اندکی که
داشتند تربیت کند و میزان توقعات آنان را
اعتدال بخشد و نسبت به ناملایمات و
دشواریها صبر پیشه کند.
برداشت کم، بازده زیاد
همسرش علاوه بر اینکه با قناعت شیخ
عباس می ساخت و هیچ گاه زبان به شکوه
نمی گشود، در خصوص کارهای تحقیقی و
مطالعات علمی محدث قمی بردباری نشان
داد و فضای خانه را به نحوی مساعد ساخت
تا او بتواند با آرامش افزونتر به تدوین آثار
خویش بپردازد زیرا محدث قم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 