پاورپوینت کامل مسئولیت در برابر ازدواج جوانان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مسئولیت در برابر ازدواج جوانان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مسئولیت در برابر ازدواج جوانان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مسئولیت در برابر ازدواج جوانان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

۶

درسهای تفسیر سوره نور«قسمت نوزدهم»

«وَ أَنْکِحُوا الأیامی مِنْکُمْ و الصّالحینَ مِنْ عبادِکُمْ و إمائِکُمْ إنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهُمُ اللّه ُ مِنْ
فَضْلِهِ و اللّه ُ واسِعٌ علیمٌ وَلْیَسْتَعْفِفِ الّذینَ لا یجدُونَ نِکاحا حتّی یُغْنیَهُمُ اللّه ُ مِنْ فَضْلِهِ وَ الّذینَ
یَبْتَغُونَ الْکِتابَ مِمّا مَلِکَتْ أیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ اِنْ عَلِمْتُمْ فیهِمْ خَیرا و آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللّه ِ الّذی
آتاکُمْ وَ لا تُکْرِهوا فَتَیاتِکُمْ عَلَی البِغاءِ إنْ اَرَدْنَ تَحَصُّنا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الحیاهِ الدُّنیا وَ مَنْ
یُکْرِهْهُنَّ فانَّ اللّه َ مِنْ بَعْدِ إکراهِهِنَّ غَفُورٌ رحیمٌ و لَقَدْ أنْزَلْنا اِلَیْکُمْ آیاتٍ مُبَیِّناتٍ و مَثَلاً مِنَ
الّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ و مَوْعظهً لِلْمُتَّقینَ». «آیات ۳۴ ـ ۳۲»

شرح کلی:

پس از تأکیدهایی که در آیات پیش بر لزوم حفظ حریم دیگران صورت گرفت و مؤمنان، چه زن و چه
مرد، نخست از اینکه سرزده وارد خانه های مسکونی شوند نهی شدند و آن گاه به پاسداری از دامن
خویش از نگاه دیگران و خودداری از نگاه حرام فرا خوانده شدند، و به زنان مسلمان، ضرورت حفظ زینت
و رعایت حجاب شرعی یادآوری شد، اینک در دو آیه به مسئله ازدواج، به عنوان نقطه عطف در زندگی
هر فردی، و یکی از مهم ترین مسائل اجتماعی که عنایت ویژه اسلام را معطوف به خود داشته پرداخته
می شود. نخست جامعه اسلامی و مسلمانان به ازدواج و تشکیل خانواده برای زنان و مردان مجرد فرا
خوانده می شوند، آن گاه به آن دسته از کسانی که امکان ازدواج ندارند، گوشزد می شود که باید پاکدامنی

خود را در آن دوران حفظ کنند تا شرایط
مساعد ازدواجشان فراهم گردد. در همین
جاست که قرآن منطق خویش را در برخورد با
پدیده تنگدستی و دشواری های مالی تشکیل
خانواده، به صراحت بیان می کند، و به جای
بازداشتن مردان و زنان تنگدست از ازدواج،
اساسا تشکیل خانواده را زمینه ای برای فائق
آمدن بر دشواری ها و کاستن از بار فقر
می شمارد و مایه امید و کاهش نگرانی را در
دل آنان زنده می کند. علاوه، آیه دوم به برخی
مسائل متناسب با همین موضوع در خصوص
بردگان می پردازد. آیه سوم تصویری کلی از
عنایت الهی در فرستادن آیات و بازگویی
سرنوشت پیشینیان را یادآور می شود، آیاتی
که قرآن را پندنامه ای برای پرهیزکاران
ساخته است.

شرح و تفسیر آیات یادشده هر چند در
این قسمت به پایان نخواهد رسید اما ارتباط
نزدیک و تناسب آنها به ویژه دو آیه اول،
باعث گردید به صورت پیوسته و یکجا ارائه
شود. و این شیوه ای است که در تقسیم بندی
آیات پیش نیز عمل شده است.

نکات ادبی:

فعل «نکح» که در اصطلاح ادبی، فعل
متعدّی و دارای مفعول است، برای افزودن
مفعولی دیگر، به باب «إفعال» برده می شود.
بنابراین «اِنْکاح» که مصدر همین فعل در باب
«اِفْعال» است دارای دو مفعول می باشد و
معنای همسر دادن و متأهل ساختن را
می دهد. وقتی گفته می شود «نَکَحَ» یعنی
ازدواج کرد، ولی «أنْکَحَ» یعنی کسی را به
همسری دیگری در آورد و او را همسردار کرد.
از این رو دستور «اَنْکِحُوا» متوجه خود زنان و
مردان بی همسر نیست بلکه خطاب به
مسلمانان فرمان می دهد مردان و زنان
بی همسر را همسر دهید. و چون نوع و
مصداق همسر، در اینجا مورد نظر نیست،
مفعول دوم آن نیامده است ولی در معنا
وجود دارد.

«أیامی» جمع «أیّم» است و ایّم، هر چند
در اصل به معنای زن بی شوهر است ولی در
خصوص مرد بی زن نیز به کار رفته و در این
آیه معنایی عام دارد و شامل هر دو دسته،
زنان بی همسر و مردان بی همسر، می شود.

«اِماء» جمع «اَمَه» به معنای کنیزان
است؛ در برابر «عِباد» که جمع «عبد» است و
به معنای «غلامان» می باشد. «عبید» نیز که
در موارد دیگر به کار رفته، همین معنا
را می دهد.

«استعفاف» در کلمه «لِیَسْتَعْفِف» از
ریشه «عفّت» به معنای پاکدامنی است که با
توجه به قرار گرفتن در قالب باب «استفعال»
معنای جویای عفت شدن و در پی پاکدامنی
رفتن را به خود گرفته است. کسی که خواهان
پاکدامنی و در پی آن است، او «استعفاف»
کرده است. از این رو «لیستعفف» دستور به
پاکدامنی صرف نیست بلکه فرمان می دهد در
پی پاکدامنی و به دنبال پاکی باشند.

«ابتغاء» در جمله «یَبْتَغُونَ الْکِتابَ» به
معنای خواستار شدن و درخواست کردن
است. و «کتاب» در اینجا به معنای رایج آن
نیست. کسانی که با ادبیات عرب آشنایی دارند
می دانند باب «مفاعله» که افعالی چون
«مجاهده»، «مشاوره»، «مقایسه» و
«مقاتله» از این باب است، علاوه بر مصدر
معروف خود که با قالب «مفاعله» می آید، در
بسیاری موارد، مصدر دومی بر وزن «فِعال»
دارد. «جهاد» و «قیاس» و «قتال» در همین
قالب است و در معنا فرقی با مجاهده، مقایسه
و مقاتله ندارد. نوع فعل هایی که در قالب باب
مفاعله ارائه می شود، نوعی از «مشارکت»
فاعل و مفعول را در ریشه فعل می رساند.
تعبیر «الکتاب» نیز در آیه، مصدر دوم از
همین باب است و به معنای «مکاتبه»
می باشد. مکاتبه از نظر لغت معنایی روشن
دارد ولی باید توجه داشت در اینجا به عنوان
یک اصطلاح حقوقی و فقهی به کار رفته
است و هر نامه نگاری را شامل نمی شود.
اصطلاحا «مکاتبه» یک نوع قراردادی است
که میان «مولی» و «برده» بسته می شود و
مولی طی قرارداد می پذیرد که در مقابل
بهایی که عبد پرداخت می کند او را آزاد سازد.
برخی خواسته اند مکاتبه اصطلاحی را
متناسب و مرتبط با اصل معنای «کتابت»
معرفی کنند، به این بیان که اصل ریشه کتابت
به معنای جمع کردن است و کتاب را نیز از
همین رو که شامل کلمات و حروف جمع شده،
می باشد کتاب گفته اند؛ در اینجا نیز چون برده
اقساط پرداختی را به مرور جمع می کند و یا به
تدریج در کنار اموال مولای خود قرار می دهد
و در واقع عهده دار یک نوع جمع کردن
می شود، تعبیر «مکاتبه» به کار رفته است.
ولی به نظر می رسد در شرح «مکاتبه» نیازی
به این گونه ریشه یابی و تکلف نباشد. مکاتبه
همان قرارداد بستن خاص است که برای
تحکیم و توثیق آن، آن را می نوشتند تا
مستندتر باشد.

با این توضیح دستور «کاتِبُوهُم» نیز که
به «مکاتبه» فرمان می دهد روشن شد.

«ما مَلِکَتْ أَیْمانُکُم» را در بررسی ادبی
آیه قبل در قسمت های پیش به تفصیل
توضیح دادیم.

«فتیات» جمع «فتاه» به معنای دختر
جوان است. در برابر «فتی» که به معنای پسر
جوان می باشد. فتی و فتاه هر چند در اصل به
معنای مطلق پسر و دختر جوان است، ولی در
موارد زیادی، از جمله در این آیه، به معنای
غلام و کنیز، به کار رفته اند. از این رو منظور از
فتیات در این آیه، «کنیزکان» می باشد.

«بغاء» نیز همانند «کتاب» مصدر دوم
باب مفاعله و برگرفته از ریشه «بغی» و به
معنای زنا و فحشا می باشد.

«تحصّن» در اینجا معنای تحفظ و
پاکدامنی و خودنگهداری را می دهد، لذا این
تعبیر در باره ازدواج نیز به کار می رود، چرا که
مایه پاکدامنی و پرهیز از فساد است.

«عَرَض» به آن دسته از اموری گفته
می شود که بی ثبات و زوال پذیر است و منظور
از آن در این آیه، مال و ثروت دنیاست که در
گذر است و باقی نمی ماند.

«مَثَل» به معنای صفت و نمونه است.

شرح تفصیلی:

«وَ أَنْکِحُوا الأیامی مِنْکُمْ و
الصّالحینَ مِنْ عِبادِکُمْ و اِماءِکُمْ»

تعاون بر نیکی و پرهیزکاری به معنای
فراگیر آن، یک اصل قرآنی است که در آیه
شریفه «تعاوَنُوا عَلی البرِّ و التقوی» بر آن
تأکید شده است و آیات و روایات متعدد دیگر،
هر یک به گونه ای مسلمانان را به نیکی در
باره یکدیگر و رفع نیازهای فردی و اجتماعی
مؤمنان فرا خوانده اند. این اصل دامنه ای
گسترده و بسیار فراگیر دارد. ازدواج به عنوان
نیازی عمده در زندگی انسانی و شکل گیری
خانواده به عنوان گسترده ترین و اصیل ترین
نهاد اجتماعی به ویژه با عنایت ویژه و نگاه پر
معنایی که اسلام به آن دارد، تردیدی باقی
نمی گذارد که یکی از مصادیق روشن و مهم
«نیکی» و «پرهیزکاری» است و اسلام عزیز
همان گونه که دختران و پسران مجرد و
مردان و زنان بی همسر را سخت به آن فرا
می خواند، مسلمانان را به هموار کردن راه آن
و کمک به برپایی «محبوب ترین بنیان
اجتماعی» نزد خدای متعال، فرمان می دهد؛
هم در فرمان های عام خویش که شامل این
امر خیر حیاتی می شود و هم با تأکیدهای
ویژه ای که در خصوص ازدواج کرده است. این
آیه فرمانی خاص و دعوتی ویژه خطاب به
مسلمانان است که زنان و مردان بی همسر،
حتی غلامان و کنیزان را همسر دهند و این
نیاز غریزی، انسانی و اجتماعی آنان
را برآورند.

اهمیت امر ازدواج و در آمدن از
تنگناهای «تجرّد» به فضای پر معنا و البته
پر مسئولیت «تأهل» باعث شده است که
قرآن کریم مستقیما و خطاب به مسلمانان
فرمان دهد آستین همت را برای شکل گیری
خانواده و ازدواج دختران و پسران بالا زنند و
برای همسر دادن آنان پیش قدم شوند. نقش
تردیدناپذیری که ازدواج در جلوگیری از
بسیاری مفاسد و به دست دادن امنیت
اجتماعی و روانی و آسایش و توسعه اقتصادی
و رشد فضائل انسانی و ارزش های اخلاقی و
بقای نسل صالح انسانی دارد، آن قدر روشن
است که نیاز چندانی به شرح و بحث ندارد و
فقط به پاره ای نکات آن در شرح روایات
پرداخته خواهد شد. آنچه اهتمام بیشتری را
می طلبد تلاش برای رفع دشواری ها و موانعی
است که بر سر راه این مهم وجود دارد یا رخ
می نماید. این است که این آیه به ویژه با
عنایتی که در ادامه آن از منظر نگاه ایمانی و
الهی به مسئله تنگدستی و دشواری های مالی
و اقتصادی آن شده، خطاب خویش را نه
متوجه زنان و مردان بی همسر، بلکه متوجه
جامعه اسلامی می کند که چاره اندیشی کنند و
جوانان و مردان و زنان مجرد را همسر دهند.
مفاد این فراز آیه این است که مردان و زنان
بی همسر و غلامان و کنیزان شایسته ولی
بی همسر را همسر دهید.

دشواری هایی که در مسیر شکل گیری
خانواده به ویژه از بعد اقتصادی وجود دارد،
ازدواج را برای برخی ناممکن می سازد و برای
بسیاری مایه تأخیر آن می شود. و این چیزی
جز کاهش «نرخ ازدواج» و بالا رفتن معدل
«سنّ ازدواج» نخواهد بود که آفات و تبعات
اجتماعی گسترده ای خواهد داشت. میانگین
منطقی و درست سن ازدواج، محدوده خاصی
دارد که اگر از آن حدّ کاسته شود، مشکلات و
عوارض اجتماعی و خانوادگی خاص خود را
دارد و اگر افزایش یابد، چنان که متأسفانه
اینک در جامعه خود شاهد هستیم، پیامدهای
ناخوشایندی دارد که برای آگاهان به مسائل
اجتماعی امری روشن و پدیده ای نگران کننده
است و می تواند به یک بحران اخلاقی و حتی
اجتماعی منجر شود. این است که فرمان آیه،
توجه دادن مسلمانان به یک موضوع
اجتماعی مهم به شمار می رود؛ موضوعی که
در پاره ای شرایط تنها با تلاش مشترک و
همه جانبه مسلمانان است که می توان از
عهده آن برآمد و از تبعات ناگوار آن
رهایی یافت.

این فرمان همان گونه که خطابی عام و
فراگیر است و به یک قشر خاص در جامعه
اختصاص نیافته، در باره دسته خاصی از
مجردان نیز نمی باشد. همه زنان و مردان
بی همسر، چه آزاد و چه برده را شامل
می شود. البته بردگان را محدود به آن
دسته ای کرده که «صلاحیت» داشته باشند.
در ادامه در باره این قید نیز توضیح
خواهیم داد.

چه کسانی مخاطب این فرمانند؟

یک پرسش اساسی که در این فراز آیه،
وجود دارد و باید به آن پاسخ گفت این است
که «مخاطب» این «دستور» کیست؟ به
عبارت دیگر، امر «أنْکِحُوا» خطاب به چه
کسانی است؟ و این پرسشی است که در باره
موارد متعددی از فرمان های قرآن که به
گونه ای عام صادر شده وجود دارد. در مواردی
چون «اقیموا الصلوه و آتوا الزکوه»(۱) و یا
«کُتِبَ علیکم الصیامُ»(۲) و یا «و للّه علی
الناس حِجُّ البیت»(۳) که فرمان به نماز و
زکات و روزه و حج می هد روشن است که
مخصوص گروهی خاص نیست و خطاب به
یک یک مسلمانان می باشد؛ مسلمانانی که
شرایط عامه تکلیف را دارا باشند. همه باید
نماز بخوانند و روزه بگیرند و زکات پرداخت
کنند و به حج بروند، البته هر کس که شرایط
این تکالیف را داشته باشد. عمل کردن و یا
نکردن این یا آن، وظیفه را از دوش دیگری
برنمی دارد، مگر در باره وظایف «کفایی» که
شرایط خاص خود را دارد. ولی فرمان هایی
چون «السارقُ و السارقهُ فاقْطَعُوا
ایدیَهُما»(۴) یا «الزانیهُ و الزانی فاجْلِدُوا کلَّ
واحدٍ منهما مأهَ جلده»(۵) که در آغاز سوره
گذشت، هر چند خطاب به عموم مسلمانان
است ولی روشن است که نمی توان گفت
مردم، هر یک مستقیما می توانند به
دستورهای یادشده عمل کنند و هر کس خود،
عهده دار بریدن دست دزد یا شلاق زدن زناکار
شود. حکم خداوند در باره زن و مرد زناکار یا
دزد با این آیات روشن است اما اینکه چه
کسی عهده دار اجرای حکم خداوند شود، با
توجه به ماهیت فرمان، پاسخی متفاوت با
احکامی چون اقامه نماز و پرداخت زکات و
گرفتن روزه دارد.

یک پاسخ روشن و قانع کننده این است
که این دسته خطاب ها هر چند به عموم
مسلمانان است ولی به تناسب حکم ناشی از
خطاب، قدرت و مسئولیت جامعه در جایگاه
امامت و رهبری جامعه اسلامی تبلور می یابد
و رهبری جامعه و دستگاه مدیریت آن به امر
خدای متعال، مجری این دسته از احکام الهی
است. گویا که جامعه اسلامی دست قدرت و
خواست خویش را از آستین حکومت و
رهبری جامعه به در می آورد و به فرمان الهی
گردن می نهد و این دسته از تکالیف دینی را
عمل می کند. از این رو هر چند در وهله اول و
در نگاه نخست، این گونه اوامر متوجه آحاد
مسلمانان است ولی مجری آن، دستگاه
رهبری جامعه است که مردم مسئولیت
برپایی، تقویت و همکاری با آن را در اجرای
این دسته از احکام بر عهده دارند. و این خود
دلیلی مستقل و استوار بر نیاز جامعه اسلامی
به حکومت صالح از یک سو و مسئولیت
مردم در برپایی چنین حکومتی از سوی دیگر
می باشد. چگونه می شود خداوند حکیم چنین
فرمان هایی را که طبیعتا مجری خاصی
می طلبد، خطاب به عموم جامعه صادر کند و
از آنان اجرای آن را بخواهد ولی همین
«عموم» را به فراهم ساختن قدرتی صالح و
دستگاهی شایسته برای انجام این فرمان ها
موظف نکند؛ فرمان هایی که از عهده یک فرد
یا یک دسته بیرون است و حتی در صورت
توان، اجرای شخصی یا گروهی آن به هیچ
وجه به مصلحت جامعه نیست. و این همان
است که از آن به عنوان ضرورت وجود
«حکومت» نام می بریم و در دوره غیبت
ولی عصر(عج) که جامعه از مدیریت و
حکومت و امامت مستقیم و مباشر امام
معصوم(ع) باز مانده است، بر اساس موازین و
ادله فقهی، آن را بر عهده مجتهد
جامع الشرایط می دانیم؛ هر چند در نحوه
تحلیل و تبیین آن مبانی چندی وجود دارد
ولی همه در یک نقطه مشترک است و آن
اینکه این مسئولیت بر عهده فقیه جامع
شرایط فتوا و مدیریت و رهبری است و حتی
اگر کسانی این عهده داری مسئولیت را
منحصر در شخص فقیه ندانند و در تعبیر
رایج «ولایت فقیه» را نپذیرند اما همه در یک
نقطه اتفاق نظر دارند که جامعه اسلامی
نیازمند حکومتی صالح است که از عهده
مدیریت و رهبری جامعه و از جمله اجرای
چنین احکام و فرمان هایی برآید. و این همان
ضرورت است که حضرت امام خمینی به
تفصیل در بحث ولایت فقیه از آن سخن
گفته اند و از جمله ماهیت قوانین و احکام
اسلامی و شریعت را شاهد بر نیاز به حکومت
شمرده و برخی را بازگو کرده اند، مثل احکام
مالی، احکام دفاع ملی، و احکام قضائی و
جزائی. ایشان می نویسند:

«با دقت در ماهیت و کیفیت احکام شرع
درمی یابیم که اجرای آنها و عمل به آنها
مستلزم حکومت است؛ و بدون تأسیس یک
دستگاه عظیم و پهناور اجرا و اداره،
نمی توان به وظیفه اجرای احکام الهی
عمل کرد.»(۶)

تا اینجا روشن شد که دستورهایی چون
«اقیموا الصلوه» هم خطاب به «عموم» است
و هم مسئولیت انجام آن مستقیما متوجه
«عموم» است و خطاب فرمان هایی چون
«السارق و السارقه فاقطعوا ایدیهما» هر
چند به عموم است ولی مجری آن دستگاه
خاصی است که «عموم»، مسئولیت ایجاد و
پشتیبانی از آن و واگذاری اجرا به آن را دارند.

حال باید این پرسش را تکرار کرد که
دستور «انکحوا» در آیه مورد بحث جزء کدام
یک از دو دسته اوامر قرآنی است؟ آیا چون
دستور به «اقامه نماز» است که متوجه
یکایک جامعه است و جامعه نمی تواند آن را
به قدرت یا دستگاهی خاص واگذار کند، و یا
از قبیل دسته دوم است که از عهده مستقیم
آحاد جامعه بیرون است و فقط باید به
مدیریت جامعه و دستگاهی خاص سپرد؟

به نظر می رسد با توجه به ماهیت فرمان
و ویژگی حکم، نتوان تفکیک کاملی ارائه کرد
و امر «انکحوا» را منحصر به یکی از دو پاسخ
یادشده دانست. دستور دیگری که از این نظر
با فرمان «انکحوا» مشابهت دارد، آیه «و
اَعِدُّوا لَهُمْ ما اسْتَطَعْتُمُ مِنْ قُوهٍ»(۷) است که
به مسلمانان فرمان می دهد آنچه می توانید در
مقابل دشمن نیرو و جنگ افزار فراهم آورید.
آمادگی رزمی و فراهم ساختن نیرو و
تجهیزات و در یک کلمه، بالا بردن توان
مقابله با دشمنان، امری نیست که از عهده
عموم مسلمانان، کلاً بیرون باشد و منحصر در
مسئولیت دولت ها گردد. بلکه هم متوجه
عموم مسلمانان به عنوان «عموم» و آحاد
است و هم متوجه نظام حاکم و قدرت سیاسی
و دولت است که «عموم»، موظف به تشکیل
آن و پشتیبانی و همراهی با آنند. بنابراین باید
در فرمان های عام الهی، گونه سومی را
معرفی کرد که در واقع آمیخته ای از نوع اول و
دوم است. آیه مورد بحث که با امر «انکحوا»
آغاز شده را باید از دسته سوم شمرد. بسیاری
از نیازهای اجتماعی که در قالب و زیر عنوان
«واجب کفائی» قرار می گیرند، از گروه
سوم می باشند؛ مسائلی چون بهداشت و
درمان و آموزش و حفظ محیط زیست و
امنیت اجتماعی.

تأکیدی که در آیه شریفه بر ازدواج و
فراهم ساختن زمینه و انجام آن برای افراد
بی همسر، صورت گرفته، از یک سو متوجه
یکایک مسلمانان به ویژه کسانی چون پدر و
مادر که مسئولیت و اختیار بیشتری دارند

است و از سوی دیگر مسئولیتی جمعی و
سازمان یافته را بر دوش جامعه و مدیریت آن
می گذارد که این راه را هموار کنند و تسهیلات
لازم را برای ازدواج جوانان و افراد بی همسر
فراهم سازند و دشواری ها و موانع را کاهش
دهند. دشواری هایی که اختصاص به مسائل
مالی و تنگدستی ندارد. هر چند مشکلات
مالی و نگرانی برای تأمین هزینه زندگی، یک
مانع اساسی است ولی موانع فرهنگی و
واقعیت های اجتماعی دست و پاگیر که در
شکل های مختلف خود را نشان می دهد و
حتی ممکن است به عنوان نظم پذیرفته شده
اجتماعی و به هدف ساماندهی امر جامعه، در
لباس مقررات در آمده باشد، و خرافات
بی ریشه که در لباس آداب و رسوم، بسیاری را
گرفتار خود می سازد، چیزی نیست که از
مشکلات اقتصادی و تنگناهای مالی کمتر
باشد، بلکه اساسا بسیاری از موانع اقتصادی
که جوانان را از تشکیل خانواده و رفتن به
سوی ازدواج باز می دارد ساخته و پرداخته
آداب و رسوم بی ریشه و تلقی های نادرستی از
زندگی و ازدو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.