پاورپوینت کامل ناتوانی مالی در ازدواج ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ناتوانی مالی در ازدواج ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ناتوانی مالی در ازدواج ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ناتوانی مالی در ازدواج ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

۶

درسهایی از تفسیر سوره نور

«قسمت بیستم»

«وَ أَنْکِحُوا الأیامی مِنْکُمْ و الصّالحینَ مِنْ عبادِکُمْ و إمائِکُمْ إنْ
یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهُمُ اللّه ُ مِنْ فَضْلِهِ و اللّه ُ واسِعٌ علیمٌ وَلْیَسْتَعْفِفِ الّذینَ لا
یجدُونَ نِکاحا حتّی یُغْنیَهُمُ اللّه ُ مِنْ فَضْلِهِ وَ الّذینَ یَبْتَغُونَ الْکِتابَ مِمّا
مَلِکَتْ أیْمانُکُمْ فَکاتِبُوهُمْ اِنْ عَلِمْتُمْ فیهِمْ خَیرا و آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللّه ِ الّذی
آتاکُمْ وَ لا تُکْرِهوا فَتَیاتِکُمْ عَلَی البِغاءِ إنْ اَرَدْنَ تَحَصُّنا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ
الحیاهِ الدُّنیا وَ مَنْ یُکْرِهْهُنَّ فانَّ اللّه َ مِنْ بَعْدِ إکراهِهِنَّ غَفُورٌ رحیمٌ و لَقَدْ
أنْزَلْنا اِلَیْکُمْ آیاتٍ مُبَیِّناتٍ و مَثَلاً مِنَ الّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ و مَوْعظهً
لِلْمُتَّقینَ». «آیات ۳۴ ـ ۳۲»

چنانکه در شرح کلی آیات مورد بحث، در
شماره گذشته آوردیم، ازدواج، به عنوان نقطه
عطف در زندگی هر فردی و یکی از مهم ترین
مسائل اجتماعی، عنایت ویژه اسلام را به خود
معطوف داشته است. علاوه بر آن همه
روایات که در شرح احکام و مسائل اجتماعی و
اخلاقی این مهم وارد شده، در آیات متعددی
نیز به ابعاد مختلف آن پرداخته شده است. در
اینجا در آیات مورد بحث، نخست به
مسئولیت جامعه اسلامی و مسلمانان در برابر
ازدواج زنان و مردان مجرد توجه داده می شود
و سپس به کسانی که به هر دلیل اینک امکان
ازدواج ندارند، مسئولیت پاکدامنی را یادآوری
می کند. علاوه، آیه دوم، برخی مسائل مرتبط
با همین موضوع در خصوص بردگان را بازگو
می کند. آیه سوم یادکردی است از عنایت
خداوند در فرو فرستادن آیات که مایه پند
پرهیزکاران است.

در قسمت قبل، پس از شرح نکات ادبی،
به تفصیل به تفسیر فراز نخست آیه اول
پرداختیم و طی آن روشن کردیم که مخاطب
آیه کیانند و منظور از صالحین چیست و در
پایان نیز به تفصیل به ضرورت حفظ شئون
انسانی و اجتماعی و حفظ آبرو و شخصیت
جوانانی که به کمک دیگران، از جمله برخی
نهادهای اجتماعی، ازدواج می کنند، فرا
خواندیم. شرح فراز دوم آیه را به این قسمت
واگذار کردیم. وعده کردیم گزیده روایات این
موضوع را نیز در همین قسمت بیاوریم، اما با
به درازا کشیدن بحث، مجالی برای بازگویی
آنها وجود ندارد. یک سؤال اساسی به تناسب
فراز یاد شده از آیه نیز مانده است و باید
منتظر شماره آینده ماند.

* اِنْ یَکُونُوا فقراء یُغْنِهم اللّه ُ مِنْ

فَضْلِه و اللّه ُ واسعٌ علیمٌ.

عمده ترین مشکل و مانعی که نوعا برای
ازدواج جوانان و بی همسران وجود دارد، فقر
مالی و ناتوانی اقتصادی است. این مانع
عمده، آنگاه گسترش بیشتری یافته و قوت
می گیرد که موانع فرهنگی و آداب و رسوم
اجتماعی نادرست نیز آن را همراهی کند و به
فقر کاذب دامن زند. یعنی ناداریِ کاذبی که
تنها برخاسته از خواسته ها و برداشت های
نادرست از زندگی و ازدواج و رفاه و گذران
معیشت است. تلقی ناصواب از شیوه زندگی و
مدیریت آن و مقایسه های ناقصی که میان
زندگی ها به ویژه با گسترش امر ارتباطات،
صورت می گیرد و خواسته ها و توقعاتی که به
سرعت رشد می کند، تا جایی که به بخشی از
فرهنگ عمومی جامعه و خانواده ها تبدیل
می گردد، به احساس ناداری و فقری در جامعه
دامن می زند که در واقع وجود ندارد و لااقل
برای برپایی یک زندگی ساده و بی آلایش که
حداقل هایی از امکانات برای شکل گیری یک
خانواده را داشته باشد، مانعی به شمار نمی رود.

بررسی پدیده فقر و عوامل و زمینه های
گسترش آن و نوع برخوردی که اسلام با آن
دارد و مسئولیتی که جامعه اسلامی و
حکومت مبتنی بر اسلام در مقابل آن دارد،
بیرون از حوصله و خواست این بحث است اما
تا آنجا که به شرح این فراز از آیه شریفه
برمی گردد، تردیدی نداریم که فقر و تنگدستی
مانعی اساسی بلکه عمده ترین مانع در راه
شکل گیری خانواده و پیوند ارزشمند ازدواج
است ولی باز تردیدی نداریم بخش عمده ای
از این پدیده منفی و تأثیرگذار، برخاسته از نوع
تلقی و فرهنگی است که در جامعه و بر
خانواده ها حاکم است. زیاده طلبی ها و
خودنمایی ها و تصورات نادرست و
راحت طلبی و رفاه زدگی در شکل گیری این
تلقی و فرهنگ ناصواب نقش دارد و در واقع
در بسیاری موارد، این فقر واقعی نیست که
مانع ازدواج است، بلکه این فقر کاذب و
خودساخته و احساس فقر است که جوانان و
خانواده ها را در آرزوی زندگی مطلوب به
انتظار شرایط مناسب نگه می دارد و ازدواج را
چون کوهی دست نیافتنی در برابر دیدگان
منتظر جوانان نشان می دهد. این سخن،
روشن است که به معنای بازداشتن از تلاش
بیشتر برای بهبودی بیشتر و ارتقای سطح
زندگی نیست. نیز به معنای محدود ساختن
موانع ازدواج و عوامل افزایش سن ازدواج، به
موضوع یادشده نیست. چه اینکه به معنای
نادیده گرفتن کامل، توانایی مالی در فراهم
ساختن حداقل های زندگی و تأمین معیشت
نمی باشد. فقط تأکید بر این واقعیت
انکارناپذیر است که بخش عمده ای از مانع
اساسی ازدواج، احساس فقر و ناداری
خودساخته ای است که تنها در ذهن و خیال و
در داوری و نگاه جامعه وجود دارد. نه در
واقعیت امر لذا علی رغم ارتقای سطح زندگی،
در مقایسه با گذشته ای نه چندان دور،
شاهدیم که موانع پیوند ازدواج و شکل گیری
خانواده فزونی یافته و از یک سو نرخ ازدواج
کاسته شده و سن آن بالا رفته و از سوی
دیگر طلاق افزایش یافته است.

به هر روی، نتیجه تنگدستی و ناداری از
یک سو، و خواست بالا و توقع زیاد جامعه و
خانواده ها از سوی دیگر، چیزی نیست جز
احساس ناتوانی افراد بی همسر در تشکیل
خانواده و نگرانی و اضطراب در تن دادن به
ازدواج. بخش وسیعی از دختران و پسران
جوانی که نیازمند ازدواج و قرار گرفتن در
مأمن خانواده جدید هستند، برای اقدام به
ازدواج دچار نگرانی می شوند و بر این باورند
که توان گذران زندگی را ندارند؛ پسر، نگران
مدیریت و تأمین معاش خود و همسر و
فرزندانش است و دختر، از ترس تنگدستی
شوهر و سختی زندگی و نداشتن رفاه و
آسایش مادی، به سختی تن به ازدواج و
رفتن به خانه بخت می دهد، چرا که آن را
خانه «بدبختی» می داند و نه «خوشبختی».

این واقعیت، جوانانی را که از اراده قوی و
شجاعت لازم برخوردار نیستند بیشتر رنج
می دهد و طبعا دیرتر مسئولیت زندگی
مشترک را می پذیرند. بسیاری از پسران به
این عذر پیش قدم ازدواج نمی شوند و بسیاری
از دختران به همین عذر، به خواستگاران
خود، پاسخ منفی می دهند.

البته چنانکه اشاره شد، این نگرانی، در
همه موارد ناشی از فقر کاذب و تنگدستی
خودساخته و احساس صرف نیست. در
بسیاری از جاها جوانان، از تأمین حداقل
شرایط تشکیل خانواده و گذران زندگی
عاجزند و به درستی در توان خویش نمی بینند
که ازدواج کنند به ویژه پسران و مردان که با
این پیوند مسئولیت اداره زندگی و تأمین
مخارج آن را از آغاز بر عهده می گیرند.
خانواده ها نیز در رنج فقر و مشکل مالی به سر
می برند و از عهده فراهم ساختن حداقل
امکانات برای ازدواج فرزندان خود برنمی آیند.

این فراز از آیه شریفه، به زیبایی تمام، به
این نگرانی و ترس پاسخ گفته و به آن برای
کسانی که به آیات الهی و قرارهای خداوندی
ایمان دارند، اجمالاً پایان داده است. منطق
کلی قرآن کریم در اینجا این است که اینان که
شرح حالشان در فراز اول آیه گذشت، ازدواج
کنند «اگر هم فقیر و تنگدست باشند، خداوند
از فضل خویش آنان را بی نیاز می سازد، چرا
که خداوند، هم گشایش دهنده است (رزق او
بی کران است و پایان ناپذیر) و هم دانا.»

در فراز نخست، دیدیم که خداوند فرمان
می دهد بی همسران را همسر دهید، حتی
غلامان و کنیزان صالح را نیز همسر دهید،
حال تأکید می ورزد کسی تنگدستی آنان را
عذر نداند و بهانه نسازد و خود آنان نیز به این
عذر از ازدواج دوری نکنند چرا که خداوند، اگر
تنگدست هم باشند، آنان را بی نیاز می کند تا
بتوانند گذران معیشت کنند. اگر در نگاه
معمول جامعه و در نگاه فرد، با وجود فقر و
بی چیزی، تن دادن به ازدواج، مایه فقر بیشتر
و بدبختی فزون تر است، اما در نگاه توحیدی
و بر اساس بینش قرآنی، ازدواج نه تنها لزوما
افزایش فقر را در پی ندارد، بلکه زمینه کاستن
از آن و بی نیازی را فراهم می سازد. منطق
کلی قرآن این نیست که وقتی نداری یا ندارد
ازدواج نکن، بلکه تأکید می کند اگر نداری یا
ندارد، ازدواج کن تا دارا شوی و از تنگنای
معیشت کنونی ات بیرون آیی. و لااقل اینکه
«چه بسا» از وضعیت کنونی نجات یابی و
بی نیاز شوی. درست همانند آن دسته از
روایاتی که در تأکید بر صدقه دادن، فرمان
می دهد اگر تنگدست هم هستی صدقه بده تا
از آن رهایی یابی. یعنی صدقه دادن توسط
شخص فقیر را نه تنها مایه فقر بیشتر
او نمی داند بلکه راهی برای نجات از
فقر می شمارد.(۱)

در اینجا نیز آیه شریفه در صدد رفع
نگرانی از جامعه و مدیران آن، و خانواده ها و
جوانان بی همسر است که مبادا نگرانی فقر و
دل مشغولی ناداری آنان را از تن دادن به
زندگی مشترک باز دارد و یا خانواده ها و اولیای
آنان و مسلمانانی که مخاطب دستور قرآنی
«انکحوا» هستند، به عذر فقر پیش قدم
ازدواج آنان نباشند. خداوندی که هم
گشایش دهنده و روزی دهنده است و خزانه
کرم و نعمت او کاستی نمی گیرد، و هم دانای
به وضع و نیت و نگاه افراد است و آگاه به راه
بی نیازسازی، آنان را از خزانه فضل و نگاه
لطف و تدبیر حکیمانه خویش که همه جهان
را بر آن استوار ساخته و چرخ عالم خویش را
بر آن روان داشته، بی نیاز می گرداند، و
زمینه های گشایش روزی را فراهم می آورد و
درهای توشه گذران زندگی را به روی
آنان می گشاید.

البته فقر خودساخته و خودخواسته که
ناشی از تقصیر و کوتاهی فرد و خواست و
اراده سوء او می باشد، حسابی دیگر دارد و
طبعا نباید توقع چندانی در رفع آن داشت. اگر
کسی یا جامعه ای به خواست خود، خود تن به
کار و تلاش و تولید و تجارت صحیح نمی دهد
و یا به خواست خود، خود را دچار فقر کاذب
کرده و احساس فقر او بیش از فقر واقعی او
است، چندان نمی تواند توقع فضل الهی و
نگاه مرحمت خداوندی داشته باشد. در این
صورت باید او را مشمول این اصل قرآنی
دانست که «انّ اللّه لا یغیّر ما بقومٍ حتّی یغیّروا
ما بِأنفسهم»(۲) و نیز «ذلک بانّ اللّه لم یَکُ
مغَیِّرا نعمهً أنْعمها علی قوم حتّی یغیّروا ما
بأنفسهم».(۳) خداوند متعال تا جامعه ای و تا
مردمی در صدد تغییر وضع خود نباشند و به
آن تن ندهند، آنان را تغییر نخواهد داد. کما
اینکه خداوند تغییردهنده نعمتی که به
جامعه ای داده نیست، تا اینکه خودشان آن را
تغییر دهند و مایه زوال آن شوند. ولی همه
می دانیم که بخش عمده ای از فقر و
تنگدستی، پدیده ای تحمیلی بر جوانان و
خانواده ها است که آنان را نگران وضع آینده
خویش ساخته است. اینان باید به این وعده
الهی دل بسپارند و مطمئن باشند و یا لااقل
این امید را داشته باشند که اگر زندگی را به
قناعت و صرفه جویی بگذرانند، که این نیز
خواسته خداوند و اولیای دین است، خدای
متعال آنان و زندگی شان را به فضل و
مرحمت خویش بی نیاز می سازد. حتی آنانی
که به تقصیر خود، در تنگنای مالی و معیشت
قرار گرفته اند نیز آنگاه که خود را در فضای
مسئولیت آور زندگی مشترک ببینند احساس
مسئولیت بیشتری برای رفع فقر و تأمین
هزینه زندگی خواهند داشت.

در این وعده ها و قرارهای الهی نباید
تردید کرد؛ اگر مایه ای برای تردید باشد،
بیشتر ناشی از آگاهی ناقص ما از اصول
صحیح زندگی و قواعد درست رفتار اجتماعی
و سلوک ناصواب ما در زندگی و هزینه کردن
و روابط اجتماعی و خانوادگی است.

آرامش روحی و امنیت خاطری که این
آیه شریفه به دست می دهد، آن مقدار هست
که خانواده ها را به خاطر تنگنای مالی، از
ازدواج جوانانشان باز ندارد و لااقل آنان را و
نیز جوانان را به علت نگرانی از آینده، از
تشکیل خانواده دور نسازد، و این بستگی
مستقیم به مراتب ایمان و اعتقادی دارد که
افراد به این وعده الهی دارند؛ وعده ای که تنها
احتمال تحقق آن در باره آدمی، آرامش خاطر
لازم را برای تشکیل خانواده به دست
می دهد. تردیدی نیست که خداوند
وسعت دهنده است و فضلش همه هستی را
در بر گرفته است و دانای به همه امور آشکار
و پنهان است و اساسا هر چه هست در پیش
او پیداست، از فقر و غنای آدمیان آگاه است و
انگیزه آنان را در ازدواج می داند و روزی همه
موجودات و از جمله، انسان ها به دست او
است. البته وعده و قرار الهی و تحقق آن، بر
خواست او که تنها بر اساس حکمت و
مصلحت دانی خود او می باشد استوار است.

گستره وعده الهی

یک بحث که مورد توجه برخی مفسران
نیز قرار گرفته و در این وعده الهی به عنوان
یک پرسش مطرح است، این است که آیا این
وعده عمومیت و کلیت دارد؛ اگر چنین است
پس چرا شاهد هستیم که کسانی با ازدواج
کردن، نه تنها از فقر نجات نمی یابند بلکه
تنگدستی آنان شدت می گیرد و زندگی بر آنان
دشوارتر می شود و حتی گاه علی رغم غنا و
بی نیازی، پس از ازدواج دچار فقر می شوند؟
همین پرسش در باره آیه دیگر قرآن که تقوا و
پرهیزکاری را مایه جلب رزق و روزی الهی
شمرده نیز مطرح است؛ آنجا که فرموده است:
«هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند
گشایشی برای او فراهم ساخته و از جایی که
گمان نمی کند او را روزی دهد»(۴).

پرداختن تفصیلی به این پرسش به ویژه
پیش کشیدن مسئله وسعت رزق، از حوصله
بحث بیرون است؛ به مقداری که به اجمال
گستره وعده الهی در این آیه را بیان کند و
پرسش یادشده را با توجه به چند نگاهی که
وجود دارد، پاسخ گوید، بسنده می کنیم.

۱ـ ظاهر برخی روایات شریف، چنانکه
در قسمت بعد خواهید خواند، این است که آیه
عمومیت دارد و وعده الهی شامل همه افراد
می شود. وقتی حضرت فردی را که به خاطر
ترس از تنگدستی تن به ازدواج نمی دهد،
نکوهش می کند با این بیان که او به خدای عز
و جل بدگمان است، چرا که خداوند
می فرماید: «ان یکونوا فقراء یغنهم اللّه من
فضله»، برمی آید که آیه عمومیت دارد.
بنابراین فقر نباید مانع ازدواج شود چرا که مایه
بی نیازی است نه دشواری و تنگدستی.(۵)

۲ـ برخی این جمله شرطیه «اگر
تنگدست باشند خداوند از فضل خودش
بی نیازشان می کند» را به اصطلاح اهل
منطق «قضیه مهمله» شمرده اند که در حکم
یک «قضیه جزئیه» است و از این رو کلیت و
عمومیت ندارد. بر اساس این گفته، معنای آیه
این خواهد شد که «گاه چنین است که اگر
فقیر باشند، خداوند از فضل خویش آنان را
بی نیاز می سازد» نه اینکه هر گاه فقیر باشند
بی نیازشان کند. مؤید این سخن، آیه بعدی
است که به کسانی که امکان ازدواج ندارند،
فرمان پاکدامنی می دهد و می پذیرد که برخی
به خاطر فقرشان نمی توانند ازدواج کنند.(۶)

با این معنا، آیه نمی تواند اطمینان به رفع
فقر به خاطر ازدواج را بدهد ولی باید گفت
همین مقدار امیدی که می آفریند، می تواند تا
اندازه زیادی مایه آرامش خاطر و تن دادن به
ازدواج شود.

۳ـ برخی چون زمخشری در پاسخ به
پرسش یادشده و رفع اشکال، این وعده الهی
را مشروط به «مشیت» و خواست الهی
شمرده اند؛ و مشیت خداوند نیز تابع
«مصلحت» و برخاسته از حکمت است،
بنابراین در صورتی این وعده تحقق خواهد
یافت که مصلحتی در آن باشد و خداوند طبق
آن مصلحت، بخواهد وسعت روزی دهد؛ از
این رو عمومیت ندارد و طبعا اشکال یادشده
خود به خود منتفی می گردد. این مشیت نیز
همان است که در آیه ای مشابه این آیه، به
صراحت به عنوان شرط تحقق وعده الهی
شمرده شده است؛ آنجا که در سال نهم
هجری و به دنبال اعلان سوره برائت توسط
امیرالمؤمنین علی(ع) به دستور پیامبر
اکرم(ص)، مسلمانان موظف می شوند پس از
آن سال، از ورود و نزدیک شدن مشرکان به
مسجدالحرام جلوگیری کنند، چرا که آنها
نجسند و نباید به حرم پاک پای بگذارند. این
تحریم طبعا مشکلات اقتصادی چندی را
متوجه مسلمانان می کرد و از رونق تجارت و
درآمد آنان در ایام حج می کاست. آیه شریفه
بلافاصله پس از دستور تحریم، رفع نگرانی
می کند که اگر از این بابت ترس فقر و کسادی
اقتصاد نیز دارید، خداوند «اگر بخواهد» از
فضل خودش شما را بی نیاز خواهد ساخت؛
خداوند دانای حکیم است:

«یا ایها الذین آمَنوا انّما المشرکونَ
نَجَسٌ فلا یقربوا المسجد الحرام بعد عامهم
هذا و ان خفتم عَیْلَهً فسوف یُغْنیکُمُ اللّه ُ من
فضله ان شاء ان اللّه علیم حکیم».(۷)

در این آیه با جمله «ان شاء؛ اگر خدا
بخواهد» وعده الهی مشروط به خواست
خداوند شده است. در آیه مورد بحث نیز هر
چند تصریح به این شرط نشده ولی چاره ای
جز منظور ساختن آن نیست و الاّ واقعیت غیر
از آن خواهد بود. در واقع این آیه مطلق است
ولی مقید به شرط یادشده می شود که در آن
آیه آمده است.(۸)

زمخشری که جزء معتزلیان به شمار
می رود، چنانکه ملاحظه کردید، آیه شریفه را
مقید و مشروط به قید «مصلحت» کرده است.
کسان دیگری از اشاعره که تحلیل افعال الهی
را بر مبنای فهم عقل و دیدگاه معتزله
نپذیرفته اند، وعده الهی در آیه را فقط منوط
به «مشیت» الهی کرده و بر مثل زمخشری
خرده گرفته اند که چرا پای مصلحت سنجی را
به میان کشیده است.(۹)

صرف نظر از اختلاف و دعوای میان
معتزلیان و اشاعره در موضوع تحلیل فعل
خداوند و احکام الهی، بر مبنای مذهب شیعه
و آنچه اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به ما
آموخته اند، تردید نیست که افعال خداوندی و
احکام شریعت بر اساس مصالح و مفاسدی
است که در متن واقع وجود دارد، هر چند فهم
ما از درک آن عاجز باشد و تعلق اراده
حکیمانه خداوند به فعلی از افعال و جعل حکم
بر همان اساس است. بنابراین، این شرط هر
چند حذف شده ولی باید آن را در نظر گرفت؛
همانند وعده اجابت دعا در آیه
«ادعونی استجب لکم»(۱۰) که مشروط به
مصلحت و مشیت الهی است هر چند ذکر
نشده است.(۱۱)

۴ـ برخی از اشاعره که غالب قریب به
اتفاق اهل سنت اند و این گفته زمخشری را
پذیرفته ولی آن را بر مبنای اشعری گری خود
محصور در «مشیت» الهی کرده اند، در پاسخ
به این سؤال که مشیت الهی اختصاص به بعد
از ازدواج ندارد، پیش از آن نیز اگر خدا
بخواهد شخص از فقر رهایی می یابد، چه
اینکه بعد از ازدواج نیز ممکن است به مشیت
الهی، در فقر بماند یا حتی از غنا به حالت فقر
افتد، به شرح رابطه غنا و ازدواج پرداخته و به
گونه ای روان شناسانه تحلیل کرده و گفته اند
که بشر در قالب طبیعی خود نوعا به اسباب و
علل مادی رزق و معیشت توجه دارد و از
سبب ساز حقیقی که خداوند است غافل است
تا جایی که حتی عقل نیز گرفتار این توهم
می شود که کثرت نان خور، قطعا موجب فقر
می شود و کمی عیال، حتما موجب ثروت و
وفور مال و بی نیازی. خداوند با این آیه
می خواهد توجه به این حقیقت بدهد که همه
امور به دست او است و لذا ممکن است
عکس این امر اتفاق افتد. از این رو انسان
عاقل و آگاه، به خاطر نگرانی از فقر، دست از
ازدواج نمی شوید، چون آن را سبب واقعی فقر
نمی داند، بلکه کار به دست خداوند است و فقر
و غنای او، چه ازدواج بکند و چه ازدواج نکند،
به «مشیت الهی» برمی گردد. بنابراین، نگاه
آدمی، در دستیابی به غنا و ثروت، باید در
واقع به خواست خداوند باشد و نه اموری
چون ازدواج.

بر اساس این گفته، جمله «إن یکونوا
فقراء یغنهم اللّه من فضله» هر چند به
صورت «موجبه» آمده ولی مراد از آن، جمله
«سالبه» است. در واقع آیه می خواهد بگوید
ازدواج «مانع» بی نیازی به واسطه فضل الهی
نیست ولی با این تعبیر بیان کرده که ازدواج
«موجب» بی نیازی می شود. یعنی نفیِ
«مانع» (= نکاح) را با «وجود» ممنوع (= غنا)
رسانده است. و این خود یک نوع مبالغه و
تأکید بر عدم مانعیت ازدواج در بی نیازی
و غنا می باشد.(۱۲)

اصل این گفته هر چند در نگاه نخست،
ممکن است به صواب آید ولی باید توجه کرد
که برخاسته از دیدگاه اشاعره در تبیین

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.