پاورپوینت کامل جشنواره یک ترانه کم داشت ۶۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جشنواره یک ترانه کم داشت ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جشنواره یک ترانه کم داشت ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جشنواره یک ترانه کم داشت ۶۳ اسلاید در PowerPoint :

>

۴۰

هنر و ادب / نقد فیلم

نگاهی به شخصیت های زن جشنواره
بیست و چهارم

اولین تصویری که از یک زن در
فیلم های ایرانی به ذهن تان می آید چه چیزی
است؟ اگر ده سال پیش کسی این سؤال را
می کرد احتمالاً جواب آن، زنِ ستمدیده
مظلومی بود که همه به او زور می گفتند و وی
هم به جز گریه کار دیگری از دستش
برنمی آمد. شاید هم زنی که همه اش توی
آشپزخانه کار می کرد و غذا می پخت و سبزی
پاک می کرد؛ ولی الان چطور؟ این روزها
اوضاع خیلی فرق کرده، از رنگ و لعاب و
شکل و قیافه شخصیت های زن فیلم های
تجاری سینمای ایران و فاصله گرفتن از زنِ
مظلوم و رفتن به سمت زن های زیر بار زور
نرو و خشن و محکم بگیرید تا شخصیت های
زن متفاوت فیلم های آبرومندتر.

به هر حال این روزها کمتر فیلم ایرانی را
می توان پیدا کرد که شخصیت های زن
اساسی نداشته باشد. حالا می توان آن را به
حساب فروش و گیشه گذاشت و یا به حساب
چیزهای دیگر. جشنواره فجر بیست و چهارم
هم جدا از این جریان نبود. تقریبا در بیشتر
فیلم های بخش مسابقه، شخصیت های زن
نقش مهمی در پیشبرد روند قصه و حال و
هوای فیلم ها داشتند. موقعیتی که این فرصت
را به ما می دهد تا با نگاه به بعضی از
فیلم های جشنواره، تصویری (البته نه چندان
کامل و فراگیر) از حضور زن در سینمای ایران
به دست بیاوریم؛ با این پیش فرض که به هر
حال فیلم های جشنواره فجر، تنها بخشی از
واقعیت سینمای امروز ایران را به تصویر
می کشد نه همه آن را.

دختر از هم گسیخته

در این شهر بزرگ و شلوغ، یک تصادف
چه اهمیت دارد؟ «تقاطع»، آخرین ساخته
«ابوالحسن داوودی» کارگردان «نان، عشق و
موتور ۱۰۰۰» به یکی از همین تصادف های
روزمره تکراری می پردازد. تصادفی که باعث
مرگ دختری جوان و همراهش می شود.
عامل اصلی تصادف هم دو پسر جوان هستند
که از صحنه تصادف می گریزند. البته تصادف
در اینجا تنها بهانه ای است برای سرک
کشیدن به زندگی آدم هایی که یک جورهایی
به این حادثه ربط پیدا می کنند؛ مثلاً به زندگی
یکی از پسرهای درگیر در این حادثه و
مادرش. مادر سال هاست همسرش را از
دست داده و به تنهایی پسرش را بزرگ کرده
است. آن دو مثل دو تا رفیق با هم روزگار
می گذرانند. ولی حالا در آستانه عشق
میانسالی مادر و تصمیم او برای تشکیل
زندگی مجدد، این تصادف رابطه آنها را

این روزها کمتر فیلم ایرانی را
می توان پیدا کرد که
شخصیت های زن اساسی
نداشته باشد. جشنواره فجر
بیست و چهارم هم جدا از این
جریان نبود.

طوفانی می کند. پسر می خواهد به خارج برود
و مادر باید بین دو عشق زندگی اش یکی را
انتخاب کند. «بانوی اردیبهشت» «رخشان
بنی اعتماد» را دیده اید؟

از این مادر فداکار که بگذریم به یکی
دیگر از شخصیت های زن اساسی این فیلم

می رسیم. دختری با پدری ورشکسته که
طلبکارها پاشنه درِ خانه اش را در آورده اند و
مادری که آنها را تنها گذاشته و به خارج از
کشور رفته است. دختر رابطه سردی با پدرش
دارد و رفتن مادر به خارج و مشکلات پدر،
شکنندگی این رابطه را بیشتر کرده است.
اندک تلاش های او و پدرش برای ترمیم
رابطه شان هم ناکام می ماند و او هر روز بیشتر
در خود فرو می رود و در آستانه سقوط قرار
می گیرد. یک بارداری ناخواسته کار او را تمام
می کند و دختر برای فرار از همه این
مشکلات، خودکشی را انتخاب می کند.

دختر در بند

پدرِ پیری روز بازی فوتبال ایران ـ
بحرین برای صعود به جام جهانی به دنبال
دختر خود در بین مسافران مینی بوس ها و
اتوبوس های ورزشگاه آزادی است. «آفساید»
با چنین تصاویری شروع می شود و با دنبال
کردن سرنوشت چند دختر عاشق فوتبال، به
موضوع ممنوعیت ورود زنان به استادیوم های
فوتبال در ایران می پردازد. این فیلم به
دخترهایی اشاره دارد که برای تماشای فوتبال
در ورزشگاه، خودشان را شبیه پسرها می کنند.
مسئله ای که چندان فراگیر نیست ولی به یکی
از مسائل مطرح ورزش ایران در این سال ها
تبدیل شده و بخصوص نزدیک روزهای
مسابقات حساس تیم ملی، داغ تر هم می شود.

در «آفساید»، داستان را همراه چند
دختر عاشق فوتبال پی می گیریم که توسط
نیروهای انتظامی توقیف شده و مجبور
می شوند کل زمان مسابقه را پشت دیوارهای
بلند ورزشگاه آزادی در یک شبه زندان سپری
کنند. «پناهی»، کارگردان فیلم، بیننده ها را هم
مثل این دختران پشت دیوارهای ورزشگاه
آزادی نگه می دارد و آنها مثل دخترها
مجبورند تنها در هیاهوی ورزشگاه سهیم
شوند و گزارش بازی را هم از زبان نگهبان ها
بشنوند؛ البته دخترانی که بلدند به وقتش
حرف ها و شعارهای سیاسی کارگردان را هم
تحویل تماشاگران بدهند. «پناهی» حتی پای
چادر را هم به وسط ماجرا می کشد. آن پدر پیر
برای پیدا کردن دخترش به این شبه زندان
دختران سر می زند. یکی از دخترهای در بند،
دوست دختر اوست. این دختر تا پیرمرد را
می بیند، رویش را برمی گرداند و چادر سیاهی
را از کیفش بیرون می آورد و بر سر می کند.
چادری که به نماد محدودیت زنان و دختران
تبدیل می شود. اگر «پناهی» از چنین اشاره ها
و کنایه های سیاسی اجتماعی استفاده نمی کرد
و مثل خیلی از لحظه های فیلم تنها سرگرم
قصه و موقعیت جذابش می ماند، شاید با فیلم
بهتری روبه رو می شدیم. با اینکه در همین
وضع هم از تجربه های قبلی او مثل «دایره»
ـ که آن هم به وضعیت زنان در جامعه ایران
می پرداخت ـ منصفانه تر از کار در آمده و
تصویری که از جامعه ایران نشان داده
می شود به سیاهی مطلق تجربه های قبلی او
نیست. چیزی که شاید مهم ترین دلیل نمایش
فیلمی از او پس از سال ها در ایران باشد.

زنِ رانده شده

چیز عجیبی نیست که موضوع اولین
فیلم بلند یک فیلمساز زن، در باره زنان باشد.
شاید اگر غیر از این بود باید تعجب می کردیم.
شخصیت اصلی «عصر جمعه» از «مونا
زندی» زنی است به نام «سوگند» که با پسر
۱۵ ساله اش زندگی می کند. اوضاع پسر
چندان روبه راه نیست و هر چند وقت کارش
به دارالتأدیب می کشد. اوضاع «سوگند» هم
روبه راه نیست و با آرایشگری در خانه خرجش
را در می آورد. اوضاع رابطه مادر و پسر هم
چندان روبه راه نیست ولی انگار دارد بهتر
می شود.

از گذشته «سوگند» چیز زیادی نمی دانیم.
انگار هیچ کس و کاری ندارد و مشتری ها و

«پناهی» حتی پای چادر را هم
به وسط ماجرا می کشد.
چادری که به نماد محدودیت
زنان و دختران تبدیل می شود.
اگر «پناهی» از چنین اشاره ها و
کنایه های سیاسی اجتماعی
استفاده نمی کرد و مثل خیلی از
لحظه های فیلم تنها سرگرم
قصه و موقعیت جذابش
می ماند، شاید با فیلم بهتری
روبه رو می شدیم.

همسایه ها تنها نزدیکان او هستند. در این
حال یک دختر جوان که خواهر وی است
دربه در به دنبال اوست. ولی سوگند تمایلی به
دیدن او ندارد. وی تمایلی به دیدن هیچ کدام
از اعضای خانواده اش ندارد. چون پدرش او را
از خانه بیرون کرده و در سال های جوانی آواره
ساخته. چرا؟ دلیلش همان چیزی است که
شنیدن اتفاقی آن از زبان مادر، پسر را حسابی
درب و داغان می کند و او را دوباره به
دارالتأدیب می کشاند. او پدر ندارد. او فرزند
نامشروع مادرش است. مادری که به خاطر
این کار در شهر کوچک شان، از خانواده رانده
شد. خواهرش می گوید پدر چاره ای جز این
نداشته، ولی حالا در آستانه مرگ است و
می خواهد «سوگند» را پس از ۱۵ سال ببیند.

زنِ تنها

«روحی»، دختر کارگری که آخر هفته
عروسی اش است، روز چهارشنبه سوری برای
خانه تکانی به خانه یک خانواده متوسط
شهری می رود. خانه درهم و برهم است و
اوضاع روابط «مرتضی» و «مژده»، زن و
شوهر صاحبخانه هم همین طور. انگار نه
انگار که فردا قرار است به مسافرت بروند.
حتی سرِ آمدنِ دختر هم دعوا می کنند.
«مژده» به «مرتضی» اعتراض می کند که چرا

اگر کسی توی جامعه ما زندگی
نکند و معیارش برای آشنایی
با وضعیت زنان ایرانی همین
فیلم ها باشد، احتمالاً پس از
تماشای بیشتر این فیلم ها
حسابی افسرده می شود و به
فکر چاره ای برای نجات زنان
ایرانی می افتد! از بس که در
این فیلم ها زن های ایرانی در
گیر و دار سیاهی های ریز و
درشت تصویر شده اند و دریغ
از یک ذره امید.

کارگر خبر کرده و پول «روحی» را می دهد و
به او می گوید برود. ولی گویی قرار است
«روحی» بماند و وسط بحران زندگی این دو
نفر نقشی داشته باشد. «مژده» به «مرتضی»

مشکوک است. این را از یواشکی گوش
کردن هایش می توان فهمید و از حال روحی
خرابش. و اینکه زن دارد می شکند و از فکر
خیانت همسرش دارد از هم می پاشد. او به
زن همسایه مشکوک است، همان زنِ
آرایشگر، همان زنی که از شوهرش طلاق
گرفته و حالا تک و تنها دور از دختر کوچکش
در این گوشه شهر زندگی می کند. زن به محل
کار «مرتضی» می رود تا یواشکی مواظب او
باشد. «مرتضی» متوجه او می شود و در
خیابان دعوایشان می شود. «مرتضی» آنقدر
عصبانی است که «مژده» را جلوی همه کتک
می زند. «مژده» تصمیمش را می گیرد.
می خواهد دست بچه اش را بگیرد و برود.
دعوا به اوج می رسد. «مژده» گوشش بدهکار
هیچ حرفی نیست. او می خواهد برود. یک
زندگی دارد از هم می پاشد. «روحی» ناظر
ماجراست. او هم فکر می کند «مژده» دارد
اشتباه می کند. باید کاری کند. یک دروغ همه
چیز را حل می کند. دروغ می گوید. آرامش
دوباره به این خانواده باز می گردد، ولی… .

خیانت، موضوع اصلی سومین ساخته
«اصغر فرهادی» است. موضوعی که کمابیش
در جامعه ما مطرح است و یکی از علل

طلاق. سینمای ما بارها به موضوع خیانت
پرداخته، آنقدر که به یک کلیشه درست و
حسابی تبدیل شده است. ولی فیلمنامه
«چهارشنبه سوری» اینقدر دقیق و پر از
جزئیات ریز است که حساب
«چهارشنبه سوری» را از بقیه فیلم ها با
موضوع مشابه جدا می کند.

«فرهادی» با کمک «مانی حقیقی»
(فیلمنامه نویس) توانسته است تصویر واقعی
و باورپذیری را از یک خانواده امروزی به
روی پرده سینما بیاورد. بازی های فوق العاده
هر چهار بازیگر اصلی فیلم هم به واقعی د

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.