پاورپوینت کامل قرآن چراغ زندگی است ۸۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قرآن چراغ زندگی است ۸۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قرآن چراغ زندگی است ۸۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل قرآن چراغ زندگی است ۸۰ اسلاید در PowerPoint :

>

۹۲

دختران بهار / جوانی بزرگترها

گفتگو با خانم طیبه سلطانی مؤسس
مرکز بیت الزهرا(س)

مهم این است که انسان با توجه به
ناملایمات بسیار زندگی صبور باشد و
فشارهای روحی و جسمی، او را به کفرگویی
وادار نکند. مهم این است که انسان با وجود
هر چه سختی است بر زندگی لبخند بزند و در
مسیر سیر الی اللّه قدم بردارد و قدم های
دیگران را هم به همان سو بکشاند.

خانم «طیبه سلطانی» مصداق این
صبوری است. وی با توجه به بیماری های
جسمی فراوانی که هر کدام زبان هر انسان را
به شکوه و گلایه می گشاید، توانسته با تکیه
بر اراده خود و اینکه خواستن توانستن است،
در اوج بیماری، مرکز بیت الزهرا(س) را در
شهر زادگاهش آران و بیدگل تأسیس کند.

او در مورد اولین گام هایی که در راه علم
برداشته، می گوید: «مادربزرگی داشتم که هر
وقت اسم امام حسین(ع) را می بردند، اشکش
سرازیر می شد. او از همان بچگی مرا همراه
خودش به مراسم مذهبی می برد و من جذب
سخنانی می شدم که در آنجا می شنیدم و با
همان تصورات کودکی خود ساعت ها روی
آنها فکر می کردم بدون اینکه کسی تشویقم
کند. بسیار به کتابخوانی علاقه مند بودم و
یادگیری ام بسیار خوب بود. پول توجیبی هایم
را به بزرگ ترهایی می دادم که حاضر بودند
چیزی به من یاد بدهند. به شدت به قرآن و
کلام اهل بیت(ع) علاقه مند بودم تا اینکه به
مدرسه رفتم اما تا سوم ابتدایی بیشتر نخوانده
بودم که از ادامه تحصیل منع شدم ولی
آرزویی جز ادامه تحصیل نداشتم با اینکه در
خانه قالی می بافتم ولی حواسم به مدرسه بود
تا اینکه بالاخره با توسل و توکل توانستم با
وجود مخالفت های اطرافیان به صورت
مخفیانه و متفرقه درس بخوانم. تنها مادرم
می دانست که من در خانه درس می خوانم و
امتحان می دهم. کم کم دیگران هم متوجه
این موضوع شدند ولی من جرئتی پیدا کرده
بودم که دیگر از چیزی نمی ترسیدم.

مادربزرگم سواد قرآنی داشت و دلش
می خواست من هم باسواد شوم. در واقع در
آن زمان که آران و بیدگل شهر کوچکی بود،
برخی ارزش ها ضد ارزش قلمداد می شد و
درس خواندن دختران از جمله آنها بود اما من
با وجود اینکه می دانستم نمی توانم ادامه
تحصیل بدهم، تلاش می کردم که درس
بخوانم و خواندم.

در همان سن کم فعالیت های اجتماعی ام
را هم شروع کردم و با اینکه خودم در مقطع
راهنمایی درس می خواندم، معلم نهضت
سوادآموزی بودم و با بسیج و کمیته فرهنگی
جهاد کشاورزی هم همکاری می کردم.
فکرش را بکنید دوازده ساله بودم که از سوی
بسیج کلاس آموزش نظامی می گذاشتم. در
مدرسه کارهای پرورشی می کردم، درس
می دادم، با ستاد اقامه نماز جمعه و ستاد
پشتیبانی جبهه و جنگ همکاری داشتم و در
همان سن نوجوانی مجالس موعظه و خطابه
می گذاشتم. تمام اینها هم به آن برمی گشت
که علاقه عجیبی به مطالعه در زندگی بزرگان
و آشنایی با بُعد عرفانی و علمی اساتید دینی
داشتم و می خواستم به دیگران کمک کنم. در
ضمن به کسی هم اجازه نمی دادم به من
بی احترامی کند؛ البته کسی هم فکر نمی کرد
که سنم کم است چون مثل بزرگ ترها
صحبت می کردم. طوری شده بود که همان
دختری که پنهانی در پای دار قالی درس
می خواند، از صبح تا شب هر روز در پی کسب
علم و علم آموزی به دیگران بود و به آرزوی
کودکی اش رسیده بود و مثل بازی های
کودکانه اش که همیشه معلم می شد، در کار
تعلیم و تعلم افتاده بود. کم کم با حوزه های
دروس دینی آشنا شدم و فهمیدم می توانم در
قم تحصیلات حوزوی داشته باشم. چهارده
سالم بود که به قم آمدم و با وجود اینکه هنوز
در مقطع سوم راهنمایی بودم توانستم در
امتحانات ورودی حوزه با رتبه خوبی قبول
شوم و در خوابگاه دختران بمانم. در کنار
دروس حوزوی، دیپلم هم گرفتم و تا سطح
سه حوزه به تحصیلاتم ادامه دادم. هر چند
علاقه مند بودم از طریق دانشگاه هم ادامه
تحصیل بدهم ولی به خاطر بیماری های پی
در پی که داشتم نتوانستم. در حال حاضر بعد
از اتمام امتحاناتم مدرک معادل کارشناسی
ارشد را خواهم داشت ولی از مدرک گرایی
بخصوص در حوزه مخالفم چرا که علم آنقدر
ارزش دارد که نمی شود روی آن با مدرک
ارزشگذاری کرد. الان هنوز هم از تحصیل
دست نکشیده ام و هیچ چیز مثل علم آموزی
مرا ارضا نمی کند.

خانم سلطانی، در حال حاضر به چه
کاری مشغول هستید؟

تدریس و تبلیغ، مهم ترین کار من
است و اختصاصی به بیت الزهرا هم ندارد. در
مدارس، دانشگاهها و جلسات عمومی در
تمامی رشته های علوم قرآنی تدریس دارم.
معتقدم که در حال حاضر جایگاه واقعی قرآن
در بین عموم مردم مشخص نیست. بیشترین
توجه در زمینه قرآن هم روی کمیّت است و
کمتر به کیفیت آن توجه می شود و برخی
برای شهرت و قدرت به سراغ قرآن می روند.

در مورد مرکزی که راه اندازی کرده اید
برایمان بگویید. اینکه چه شد
بیت الزهرا(س) شکل گرفت؟

با توجه به وضعیت زنان شهرم که
می دیدم از حقوق خود به اندازه کافی
اطلاعات ندارند، برای ارتقای بنیه علمی
فرهنگی و قرآنی آنان در سال ۱۳۵۹ این
مرکز را که بیست و سومین مرکز ثبت شده در
کل کشور است تأسیس کردم. بیت الزهرا یک
انجمن غیر دولتی است و در کنارش با
مجوزی که از اداره تعاون گرفتم، تعاونی
هنری هم به همین اسم راه اندازی کرده و به
امر آموزش پرداختم.

در طول این سال ها می توانم بگویم
هزاران نفر در رشته های علوم قرآنی این
مرکز شرکت کرده اند که همه اش به لطف
الهی و اعتمادی بود که زنان آران و بیدگل
نسبت به ما داشتند. ما در مقابل یک دقیقه
وقت مردم هم مسئولیم و وظیفه خودمان
می دانیم که در جلسات مختلف علاوه بر از
بین بردن فرهنگ های غلط، به اصلاح
فرهنگ ها هم بپردازیم. از آن موقع هم تا به
حال بعد از چندین جابه جایی مکان بالاخره
موفق شدیم با کمک های مردمی و کمک
خیّرین، ساختمانی خریداری کنیم. در حال
حاضر بیت الزهرا بخش های مختلفی هم
مانند کتابخانه معصومیه و نوارخانه دارد که
کارشان کاملاً مستقل و در مکانی نزدیک
بیت الزهرا می باشد.

کلاس های معارف و علوم قرآنی
بیت الزهرا شامل قواعد، روخوانی، تجوید
مقدماتی و تکمیلی، حفظ، ترتیل، آشنایی با
واژه ها و مفاهیم قرآنی، روش ترجمه قرآن،
قصص قرآنی، تفسیر موضوعی قرآن و اخلاق
در قرآن است.

آموزش مداحی، روش فن خطابه،
آموزش احکام، فن سخنوری و کلاس داری،
آموزش نهج البلاغه و تفسیر زیارت عاشورا
نیز از جمله کلاس هایی است که مرتب برگزار
می کنیم.

در بخش آموزشی هم که با مجوز اداره
تعاون فعالیت می کند، با توجه به نیازهای
مردمی، کلاس های هنرهای دستی داریم و
آموزش کامپیوتر، ماشین نویسی، عکاسی،
فیلمبرداری، کمک های اولیه، کتابداری،
حسابداری و … .

البته در کل، مخالف برگزاری هر گونه
کلاس های سطحی هستم و تلاشم این است
که کلاس ها در همه رشته ها جامع و مفید
باشند.

بخش فرهنگی مرکز هم مسئول
برگزاری مراسم و اعیاد دینی و ملی است.
مثلاً امسال روز جمهوری اسلامی را جشن
گرفتیم و برای جوانان جالب بود که بدانند
فلسفه آن روز چه بوده است.

در طول هفته این بخش با برنامه هایش
خوراکی قوی برای علاقه مندان دارد. در
ضمن نیروهایمان را هم آموزش می دهیم تا
جلسات از لحاظ بار علمی غنی باشند.
گرامیداشت شهدای منطقه، برگزاری مجالس
ختم قرآن، دعاخوانی و برگزاری مسابقات
فرهنگی و قرآنی در چندین سطح جهت بالا
بردن اطلاعات قرآنی و توجه جوانان به بطن
قرآن و برپایی اردوهای فرهنگی، تبلیغی و
زیارتی از دیگر کارهای بخش فرهنگی است.

در بخش مشاوره، جوانان به ما اعتماد
می کنند و برای مشاوره تحصیلی، اخلاقی،
خانوادگی و … به بیت الزهرا می آیند. در واقع
توانسته ایم فرهنگ مشاوره را در آران و
بیدگل احیا کنیم. حتی طوری شد که رئیس
دادگاه وقت شهرمان در سال ۶۸ که بخش
مشاوره را راه اندازی کرده بودیم، از ما تقاضا
کرد که در موارد مشاوره های خانوادگی با
دادگاه مدنی همکاری کنیم.

در واحد تربیت و اعزام مبلّغ هم با این
هدف که اساس دین اسلام بر روی تبلیغات
کیفی است نیرو تربیت کرده و در مراسم
تبلیغی و سخنرانی در شهر خودمان و دیگر
شهرها شرکت می کنیم.

اجرای نمایش و تعزیه، تشکیل گروه
سرود و تواشیح، نمایشگاه دفاع مقدس،
برگزاری جلسات مختلف و تشویق مردمی و
آگاهی دهی برای شرکت در انتخابات بدون
جهت گیری سیاسی و برگزاری تجمعات
سمبلیک برای رأی گیری و شرکت در نماز
جمعه از دیگر کارهایمان است.

در بخش خدمات هم به نیازمندان واقعی
کمک می کنیم و معتقدیم آبروی بنده خدا،
آبروی خداست پس با ایجاد فرهنگ عزت
نفس و توجه به کرامت و شخصیت افراد از
تکدی گری جلوگیری می کنیم. در طول سال
یک دوره پوشاک و دو دوره ارزاق عمومی به
خانواده های تحت پوشش می دهیم و
بچه های آنها را هم از لحاظ لوازم التحریر
تأمین می کنیم.

در حال حاضر ۹۰۰ نفر نیازمند از آران و
بیدگل و برخی شهرهای دیگر را پوشش
داده ایم. ایجاد اشتغال و رساندن آنان به مرز
خودکفایی هم یکی دیگر از اهداف ما بوده و با
خارج شدن یک نیازمند از چرخه حمایت
بیت الزهرا، نیازمند دیگری را جایگزین
کرده ایم.

یک فروشگاه هم در بخش خدمات
راه اندازی شده که سود فروش از لوازم آن به
همین خانواده های بی بضاعت می رسد.

با این حساب بیت الزهرا کاملاً فعال
است و در بخش های مختلف مشغول
خدمات دهی به مردم منطقه است؟

بله و من همه اینها را از خدا دارم. در
طول این چندین سال، حمایت های مردمی
هم خیلی زیاد شده است ولی با این وجود
هنوز از مردم کمک می خواهیم تا بیت الزهرا
را برای کارهای بیشتر و بهتر همراهی کنند.
اساتید با حق الزحمه بسیار کمی با ما همکاری
می کنند. کارمندان هم همه به صورت
افتخاری کار می کنند و نظرشان این است که
بیت الزهرا به آنها احتیاج ندارد و آنها هستند
که به بیت الزهرا احتیاج دارند. ما آنقدر روی
تربیت نیروهای خود کوشا هستیم که
زبده ترین خانم های شاغل در ادارات منطقه
همگی در بیت الزهرا آموزش هایی دیده اند.

با توجه به اینکه مهم ترین فعالیت
بیت الزهرا، کار روی مفاهیم قرآنی و آموزش
آن است، به نظرتان چگونه باید جوانان
امروزی را بیشتر با قرآن آشنا کرد؟

اول باید راه ورود به دل جوانان را پیدا
کنیم و تشنگی روح آنها را درک کنیم.
متأسفانه برخی جوان ها و حتی افراد میانسال
اصلاً نیازی به انس با قرآن در خودشان حس
نمی کنند و معتقدند همین که سالم باشند و
دل شان با خدا، کافی است و خطری آنها را
تهدید نمی کند. اما باید بدانند همان طور که
هر تولیدکننده ای از کم و کیف تولیدات خود
اطلاعات کاملی دارد، خداوند نیز به بنده خود
اشراف دارد و می داند مثلاً پیچ و مهره شهوت
کجاست و چطور باید جلویش را گرفت پس با
علم به این موضوع روش زندگانی برای ما را
در قرآن آورده است.

در دانشگاههای غربی، محیط دانشگاه
فقط محیط علم آموزی است و آن وقت
می بینیم در کشور اسلامی ما به جای اینکه
برخی دانشجویان با مفاهیم قرآنی آشنا شوند،
نه تنها با علم آشنا نمی شوند بلکه اهداف
دیگری را در دانشگاه دنبال می کنند.

اما در همان قرآن تعلیم بسیار مهم است
و خداوند خودش معلم قرآن است. در سوره
«الرحمن» ابتدا از قرآن، سپس انسان و بعد
بیان سخن به میان می آید. پس بزرگ ترین و
اولین رحمت خداوندی، قرآن است. و حتی
مرکّب علما با خون شهدا قیاس می شود و
حتی بالاتر از آن، باید به تمام علوم قرآنی که
همه شان ریشه در بطن قرآن دارند بیشتر
توجه کرد و علاقه به علوم دینی را در جوانان
ایجاد کرد. طبق نقل حضرت علی(ع)
می فرمایند: علم و دین با هم توأم هستند و
اگر یکی از آن دیگری جدا شود، جرقه ایجاد
می شود. پس در کنار علم تجربی در
دانشگاهها، باید علم دین هم تقویت شود.
غربی ها با وجود داشتن تمام علوم روز چون
دیندار نیستند با مشکل روبه رو شده اند.

قرآن باید در بطن زندگی همه باشد و
همه احساس نیاز به آموزش بیشتر قرآن
داشته باشیم نه اینکه خود را بی نیاز بدانیم و
یا اینکه در سطحی ندانیم که بخواهیم سر از
مفاهیم در آوریم، لذا خودمان را کنار بکشیم.
کسی که بهترین تلاوت قرآنی را دارد، کارش
صواب است ولی این قرآن آموزی به چه درد
زندگی او می خورد؟ یکی از راههای عملی
کردن آموزه های قرآنی در زندگی جوانان،
آشنایی آنان با قصص قرآنی است. مثلاً وقتی
داستان خلقت آدم را از میان آیه ها و
سوره های مختلف دنبال کنند و کم کم قدرت
درک و استخراج پیدا کنند و به تفکر بپردازند،
تحولات بزرگی در آنان روی خواهد داد.

مشکل فعلی ما این است که کمتر به
اخلاق قرآنی توجه می کنیم پس وقتی
اعتقادات بر اساس این اخلاق شک

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.