پاورپوینت کامل نورانی ترین مادر ۲۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نورانی ترین مادر ۲۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نورانی ترین مادر ۲۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نورانی ترین مادر ۲۵ اسلاید در PowerPoint :
>
۸۸
دختران بهار / دختران تاریخ
با خدیجه(س) اولین زن مسلمان صدر
اسلام
درها را به رویش بسته بودند؛ هیچ یک از
زن های قریش نخواسته بودند حتی
حرف هایش را بشنوند.
از کوچه ای به کوچه ای می رفت و دامن
هر زنی را که می شناخت می گرفت. با التماس
می گفت: «بانویم خدیجه دارد کودکش را به
دنیا می آورد. باید به او کمک کنید.» اما جز
صدای بسته شدن درهای خانه ها و پنجره ها
صدایی نبود.
سرگردان بود. دلش نمی خواست به خانه
برگردد و باز درد و رنج بانویش خدیجه را
ببیند. صبح وقتی دیده بود که خدیجه از درد
می نالد، دیگر نتوانسته بود تحمل کند.
به سختی از جا بلند شده و به طرف در
رفته بود.
خدیجه(س) با صدایی ضعیف پرسیده
بود: «کجا می روی؟»
گفته بود: «باید کسی را پیدا کنم.»
خدیجه(س) گفته بود: «خودت را خسته
نکن آنها نمی آیند.» و او نمانده بود تا باقی
حرف هایش را بشنود، پاهایش سنگین بود اما
باید می رفت. خدیجه(س) را مثل دختر
نداشته اش دوست داشت و خدیجه(س) هم
هیچ وقت با او مثل یک کنیز رفتار نکرده بود.
وقتی خدیجه(س) «میسره» و همسرش را
آزاد کرده بود، او ایستاده بود و نگاهشان
می کرد که دور می شدند.
خدیجه(س) پرسیده بود: «دلت
می خواهد تو هم مثل آنها بروی و برای خودت
زندگی کنی؟» و او گفته بود: «نه دلم
می خواهد تا همیشه کنار شما بمانم.» و
خدیجه پیشانی اش را بوسیده بود. آن وقت ها
هیچ فکر نمی کرد بانویش تا این حد تنها
شود. پیامبر(ص) در غار حرا بود و
خدیجه(س) با تنهایی و درد در انتظار
فرزندش بود و او در کوچه پس کوچه های مکه
به دنبال کسی بود که بانویش را یاری کند.
پاهایش می لرزید. آفتاب مستقیم می تابید و او
دیگر توان راه رفتن نداشت. به دست های پر
چروکش نگاه کرده بود که می لرزید، ای کاش
این همه پیر و ناتوان نبود. از خودش بدش
آمد، با خودش فکر کرد این روزها بیشتر
خدیجه(س) از او مراقبت کرده بود تا او از
خدیجه(س). دلش می خواست بانویش
همیشه همان زن جوان و شادابی باشد که او
موهای بلند و سیاهش را شانه می زد و
می بافت.
دلش می خواست چشم های خدیجه(س)
همان برقی را داشته باشد که در گذشته
داشت.
چشم هایش را بست و خدیجه(س) را به
یاد آورد که بر تختی زیر درختان خرما نشسته
بود، تکیه داده بر مخده ای زیبا و کنیزان و
خدمتکارانش گرداگردش نشسته بودند.
عالِم یهودی هم آنجا بود، در گوشه تخت
نشسته بود و با خدیجه صحبت می کرد. هنوز
یادش بود که رسول اللّه از آنجا می گذشت و
عالم یهودی از خدیجه(س) خواهش کرده بود
که حضرت را به آن مجلس دعوت کنند.
خدیجه(س) او را در پی حضرت فرستاد.
یادش نبود چه صحبت هایی کرده بودند اما در
خاطرش مانده بود که همه سرها به سوی
رسول اللّه چرخیده بود و او هم دیده بود که
عالم یهودی با اشاره به علامتی که بر کتف
پیامبر بود گفته بود: «به خدا قسم این خاتم
نبوت است.» چیزهای دیگری هم گفته بود
که او به یاد نداشت فقط یادش مانده بود که
عالم یهودی گفته بود: «خوشا به حال کسی
که این بزرگوار همسر او باشد، چنین زوجه ای
به شرف دنیا و آخرت نائل شده است.»
و او نوری را در چشمان سیاه و زیبای
بانویش دیده، یک بار دیگر هم همین نور در
چشم های خدیجه درخشیده بود.
وقتی جارچی خبر داده بود که کاروان
تجاری بانوی بزرگ طاهره به دروازه شهر
رسیده است، او دیده بود که بانویش بی قرار به
سمت نخلستان می رود. می دانست از وقتی
حضرت محمد(ص) را برای تجارت به شام
فرستاده است، آرام و قرار ندارد. به دنبالش
دوید. از آن سوی نخلستان «میسره» را دیده
بود که به سمت آنها می آید، «میسره» همان
جا ایستاده بود و از رویدادهای عجیب کرامات
محمد(ص) برای بانویش گفته بود و در آخر
پیغام «راهب نصرانی» را به او رسانده بود که:
«ای میسره به مولایت خدیجه سلام مرا
برسان و به او بگو به «سید بشر» دست یافته
و شأن عظیمی پیدا کرده ای از اینکه
همنشینی این مرد از دستت برود برحذر
باش.»
خدیجه همان جا که بر درخت خرما
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 