پاورپوینت کامل آتش عشق حسین(ع) ۵۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آتش عشق حسین(ع) ۵۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آتش عشق حسین(ع) ۵۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آتش عشق حسین(ع) ۵۴ اسلاید در PowerPoint :
>
۱۱۰
دختران بهار / جوانی بزرگترها
گفتگویی با شاعر اهل بیت خانم اقدس
کاظمی
میهمان این شماره ما بانویی است که
نشیب و فرازهای بسیاری را در زندگی اش
تحمل کرده و در نهایت به شعر و نظم برای
اهل بیت(ع) روی آورده است.
«اقدس کاظمی» با تخلص «مژگان» در
سال ۱۳۱۸ در قم به دنیا آمده و در سال های
رو آوردن به شعر، کتاب های زیر را به چاپ
رسانده است: قصه منظوم کربلا، دیوان شعر
آذرین مهر، ایثارگران دفاع مقدس، سفر به
وادی عشق (کربلا)، نیش و نوش جوانی،
دعای عرفه منظوم، دعای کمیل منظوم،
دعای ندبه منظوم، این جوانان گل معلم
باغبان، با کودکان و نوجوانان چگونه باید رفتار
کرد، مژگان نامه، گل نرجس، قم دیار کریمه
اهل بیت(ع)، مداد، پلیس کیست؟
وی همچنان دیوان اشعار و کتاب های
منثوری دارد که هنوز به چاپ نرسانده است از
جمله: دومین دیوان شعر، کلام امیرانه، زنان
شاهنامه، مخمس های عاشورایی، امام زمان
در راه است، خطبه شعبانیه، خطبه فدکیه،
مجموعه های فراخوان، زندگینامه امام موسی
صدر، زینب احیاگر قیام کربلا، مدایح و مراثی،
دعای سفر، ادعیه، مجموعه اشعار
بازنشستگان، در باره حج، رقیه نامه،
مجموعه ای با یک عنوان و شجره نامه
خاندان جواهری.
بهانه ما برای این گفتگو برپایی نمایشگاه
دایمی عاشورا از سوی وی است. البته ناگفته
نماند خانم «کاظمی» در سال عزت و افتخار
حسینی نیز اولین نمایشگاه عاشورایی خویش
را در حسینیه ارشاد برپا کرد.
خانم کاظمی، به رسم گفتگوهای این
بخش از مجله، ابتدا از دوران کودکی تان و
سپس آشنایی با ائمه(ع) برایمان بگویید.
از پنج سالگی مرا به مکتب گذاشتند و
تا نه سالگی نزد حاج عذراخانم کبیری فقط
قرآن و فارسی یاد گرفته بودم. دیگر آنقدر در
مکتب خانه مانده بودم که چیزی برای یاد
گرفتن نداشتم و از هفت سالگی به بچه های
دیگر قرآن خواندن یاد می دادم و به عنوان
کوچک ترین فرد قاری قرآن در جلسات
قرآن خوانی بزرگ ترها در ماه رمضان شرکت
می کردم. از همان کودکی معلم مکتب خانه، ما
را با تعالیم قرآنی و امام زمان(عج) آشنا کرده
بود.
برخی از دوستانم به مدرسه می رفتند
ولی خانواده من با این امر مخالفت می کردند
در نتیجه در نه سالگی اعتصاب غذا کردم که
به جای مکتب خانه به مدرسه بروم تا اینکه
پدرم راضی شد و مرا به مدرسه
«ایران دخت» برد که تنها مدرسه دخترانه آن
زمان بود که فقط تا کلاس نهم برای دختران
کلاس داشت. بعد از دادن امتحان ورودی به
دلیل اینکه تمام نمره هایم بیست بود ولی
ریاضی بلد نبودم مرا فرستادند کلاس سوم
ابتدایی. از پدرم هم تعهد گرفتند که ریاضی ام
خوب شود. بعد از امتحان ریاضی ثلث اول آن
سال دیگر همیشه در مدرسه شاگرد اول بودم
بخصوص در ریاضی تا اینکه بعد از هفت
سال خودم معلم ریاضی شدم. البته وقتی
کلاس نهم را تمام کردم ۱۶ سالم بود و چون
اداره فرهنگ اعلام کرده بود که معلم
می خواهد، امتحان ورودی دادم و باز رتبه اول
را آوردم ولی گفتند چون سنم کم است
نمی توانند مرا استخدام کنند و عاقبت ارفاقی
کرده و گفتند از دادگاه تقاضای کِبر سن کنم و
من ناگهان از دختری ۱۶ ساله تبدیل به
معلمی ۱۸ ساله شدم.
بعد از معلمی چگونه ادامه تحصیل
دادید؟
بهار سال ۱۳۳۵ با یکی از همکاران
فرهنگی ام ازدواج کردم. همسرم که به
استعداد و علاقه من پی برده بود، تشویقم کرد
درسم را ادامه بدهم. به طور متفرقه درس
خواندم و دیپلم طبیعی ام را گرفتم و کنکور
دادم. از آنجایی که ریاضیاتم بسیار خوب بود،
در رشته فیزیک دانشگاه تهران قبول شدم
ولی این اتفاق با کشته شدن همسرم همراه
شد. با وجود دو بچه، مشکلات مالی بسیار و
سرگردان بودن در دادگاهها برای روشن شدن
علت قتل وی و اتهاماتی که به من زدند، قید
ادامه تحصیل در دانشگاه را زدم و فقط به
تدریس ریاضی ادامه دادم. حتی با وجود اینکه
در مدرسه عالی ترجمه زبان انگلیسی هم
قبول شدم ولی نتوانستم به تحصیلم ادامه
بدهم.
با این حساب چه وقت دوباره به سراغ
دانشگاه رفتید؟
همسرم در سال ۱۳۴۲ به قتل رسید.
آن وقت امام خمینی به خاطر انقلاب سفید
شرکت در انتخابات را تحریم کرده بود. شوهر
مرا از سوی اداره فرهنگ مأمور کرده بودند که
برای انتخابات به روستاهای اطراف قم برود.
وی رفت و بعد از مدت ها جستجو بالاخره
جنازه اش را توسط روستاییان پیدا کردند. آن
وقت خیلی درگیر این مسئله شدم تا قاتل را
پیدا کنم ولی چیزی دستگیرم نشد. البته بعد
از انقلاب گفتند شوهرم به دستور ساواک
کشته شده بود تا گناه آن را به گردن روحانیت
و مخالفان شاه بیندازند.
من هم به خاطر اینکه بتوانم پرونده
شوهرم را دنبال کنم و هم اینکه مدرسه عالی
قضایی در قم بود و مجبور نبودم فرزندانم را
تنها بگذارم و به شهر دیگری بروم به
تحصیل در رشته حقوق قضایی مشغول شده
و سال ۱۳۵۴ فارغ التحصیل شدم اما
تلاش هایم برای به ثمر رساندن پرونده
همسرم به نتیجه ای نرسید.
با توجه به مشکلات بسیاری که در سر
راهتان بود، چگونه توانستید در عین جوانی
موفقیت هایی را کسب کنید و همان طور که
خودتان می گویید بچه های خوبی به جامعه
تحویل دهید؟
مهم ترین چیز همان تعالیم قرآنی و
تکیه بر خداوند بود. من در اوج جوانی
همسرم را از دست دادم و ایمان، ترمزی برای
من بود که فقط در راه راست حرکت کنم. به
بچه هایم هم همیشه گفته ام که دروغ نگویند.
دزدی و خیانت نکنند تا در زندگی موفق
باشند. اگر انسان همیشه پشت قانون حرکت
کند، هرگز جلوی میز قانونگذار شرمنده
نمی شود. حالا پس از سال ها می بینم به لطف
ائمه(ع) فرزندان صالح دارم و در راه اهل
بیت(ع) قلم می زنم. تنها خدا بود که بی کسی
مرا پر می کرد و همیشه توصیه ام به جوان ها
این است که اگر می خواهند موفق شوند
همیشه کارشان را به خداوند بسپارند که او
همه چیزها را درست می کند.
خانواده ها هم باید حواس شان باشد که از
کودکی و قبل از تولد در تربیت فرزندان شان
کوشا باشند. خوب است در همین جا به حافظ
و متکلم به قرآن، محمدحسین طباطبایی هم
اشاره کنم. در دیداری که با خانواده این کودک
داشتم از آنها پرسیدم شما اعتکاف کرده اید که
چنین فرزندی نصیب تان شده و آنها گفتند با
داشتن فرزندان صالحی چون دو دخترشان به
نام های بنت الهدی و نورالهدی و اینکه
همگی قرآن حفظ می کردند و دایم صدای
صوت قرآن در خانه آنها بود، کودک شان قبل
از تولد نیز با قرآن رشد کرده و حتی هنگام
شیر خوردن همیشه صوت قرآن را شنیده
است. من هم چندین شعر برای این اعجوبه
قرآنی سرودم.
ای محمدحسین نیک مرام
سیدی و طباطبایی نام
تو چنان گوهری به دنیایی
کودکی پاک دین و یکتایی
…
این کودک خودش نشان می دهد که واقعا
انسان هر چه دارد از پَر قنداق خود دارد. پول
حلال پدر و شیر پاک مادر و تربیت خوب بعد
از تولد باعث هدایت کودک می شود ولی
متأسفانه برخی والدین از آن غافلند.
پس همان طور که خودم امتحان کرده ام
جوان ها هم باید بدانند وقتی انسان خدا را
همیشه در روح و اندیشه خویش حاضر نگه
دارد و از یاد او غافل نشود، احساس امنیت و
آرامش دارد و درهای بسته با کلید توکل و
توسل باز می شود.
با توجه به علاقه به ریاضیات و
تدریس در این زمینه و مدرک کارشناسی
حقوق قضایی چه شد که سر از شعر و
شاعری در آوردید؟
دو سال بعد از فوت همسرم ناگهان به
شعر روی آوردم و حتی در درگیری های کاری
که با برخی مسئولان داشتم، جواب شان را به
شعر می دادم. آن موقع پیشروی کارهایم
مخالف با شرع نبود ولی مخالف با عرف بود و
برخی مردم عادی و یا مسئولان با من
مخالف بودند و برخی دوستدار من. حتی
وقتی دانشجو و مدیر مدرسه بودم، با توجه به
فعالیت های اجتماعی بسیاری که در شهر
داشتم و مسئول امور زنان قم، بازرس انجمن
حمایت از زندانیان، مسئول بچه های
بی سرپرست در زندان ها، رئیس بازرسی
کمیته حمایت از مصرف کننده، مسئول اجرای
امر بهداشت و تنظیم خانواده و مجری کنترل
قیمت ها بودم و با فرمانداری و شهرداری هم
همکاری می کردم، باعث شد تا معاون
سازمان امنیت قم پیشنهاد جاسوسی در
مدارس دخترانه را به من بدهد. با اینکه
مشکلات مالی داشتم و آنها پول خوبی
می دادند ولی جلویشان ایستادم و آنها مدت ها
برایم مشکل ایجاد کرده و پرونده سازی کردند
و حکم عزلم را صادر کردند که در نهایت
شکایت به دفتر شاه بردم و هیئت سه نفره ای
از سوی وزارت آموزش، بازرسی شاهنشاهی
و سازمان امنیت پی گیر شکایت شدند و
آخرش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 