پاورپوینت کامل نویسنده بدبختی که نامادری سیندرلا شد ۵۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نویسنده بدبختی که نامادری سیندرلا شد ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نویسنده بدبختی که نامادری سیندرلا شد ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نویسنده بدبختی که نامادری سیندرلا شد ۵۵ اسلاید در PowerPoint :
>
۶۲
هنر و ادب / نقد
زنان نویسنده و نویسندگان روشنفکر در
تب و تاب خلق آثاری متفاوت هستند، آثاری
که اغلب شخصیت هایش از پشت دیوارهای
کشور خودی نشان می دهند. زنان نویسنده
بخصوص از نوع روشنفکرش گویا تا پایشان
به آن طرف مرز می رسد، نوشتن از
جاذبه های فرا وطنی شان گل می کند و زنان
ایرانی هویت باخته را غرق در خوشی و گاه
گیج از غم غربت نشان می دهند.
«طاهره علوی» هم کم و بیش از همین
دسته نویسندگان است. وی ابتدا در دو
مجموعه داستان منتشر شده خود با عناوین
«زندگی من در سه شنبه ها اتفاق می افتد» و
«زن در باد» به زندگی زنان و مردانی در
تهران و پاریس می پردازد که در حال آشنایی
با همدیگر هستند. داستان ها کم کم به سراغ
شخصیت هایی می رود که تازه با هم ازدواج
کرده اند و بعد در این سیر رو به رشد
داستان ها، به خیانت های گاه به گاه زنان و
شوهران شان به همدیگر اشاره می شود تا
اینکه در داستان های آخر مجموعه «زن در
باد» نویسنده به روزمرگی زنان متأهل و
زندگی یکنواخت آنان در بچه داری، خیالبافی
و خستگی روزانه اشاره می کند.
«علوی» در کتاب سومش «خانم
نویسنده» تمام وقایع داستان کوتاه های آثار
قبلی اش را در قالب یک داستان بلند ارائه
می دهد با این تفاوت که قهرمان زن هنوز به
خارج از کشور نرفته و حرف و حدیثی هم در
این میان نیست.
نویسنده ای میانسال که در زندگی
مجردی اش هر وقت دلش خواسته خورده و
خوابیده، به قول خودش با مردی بیوه آشنا
می شود که دختری پنج ساله دارد. مرد که
کارمندی خجالتی و دست و پا چلفتی معرفی
می شود، کاملاً با ویژگی هایی که راوی از
خودش ارائه می دهد، تفاوت دارد.
خانم نویسنده عنوان می کند که لاغر و
دراز است و نویسنده ای از نوع بدبختش و
کمی عصبی و خشن. تا قبل از ازدواج فکر
می کرده رابطه اش با بچه ها خوب است ولی
بعد از ازدواج متوجه شده هیچ موفقیتی در
این زمینه ندارد و با شکست روبه روست.
«خانم نویسنده» به ظاهر قرار است
پرده از زندگی زنان طبقه متوسط و روشنفکر
بردارد حتی خود قهرمان ادعا می کند که
روشنفکر است ولی این روشنفکری هیچ
نمودی در اثر ندارد و خواننده فقط درگیر
واگویه های نویسنده زنی است که تازه ازدواج
کرده و لقب نامادری گرفته است.
کتاب «علوی» داستانی کاملاً خطی و
بدون پیچیدگی دارد که با آن زاویه دید
خاصش خواننده را کسل و سردرگم می کند.
زبان، خشک و رسمی است و گویا راوی
علاوه بر آنکه خشن است، خشن هم
می نویسد و با همان جملات خشن از ابتدای
زندگی مشترکش در مقابل شوهر و بچه او
جبهه گیری کرده است.
«خانم نویسنده» بنا به علاقه «علوی» و
قهرمان نویسنده اثرش، با زاویه دید دوم
شخص جمع نوشته شده است و راوی مدام
خود را جمع می بندد! این امر شاید نشانگر
اعتماد به نفس زیاد زن و یا از خود متشکر
بودنش از دید «علوی» باشد در حالی که لازم
بود اثر از دید دوم شخص مفرد نوشته شود و
این جناب دوم شخص چه جمع و چه مفرد از
دیدگاه سوم شخص و دانای کل هم قلم نزند.
قهرمان در خانه خود نشسته است ولی
گاهی با توجه به توانایی های زاویه دید دانای
کل از خانه همسایه ها هم خبر دارد و می داند
آنها در مورد او چه می گویند و چه می کنند!
به طور حتم خود «علوی» نیز می داند که
در چنین مواقعی قهرمانش تنها می تواند در
مورد همسایه ها و کارهای آنها تصوراتی
داشته باشد نه اینکه با علم کامل بداند آنها
چه می کنند و به این طریق پایش را از گلیم
روایت خودش فراتر بگذارد.
علاوه بر این معلوم نیست این قهرمان
که خود را مردم گریز معرفی می کند چرا این
همه با همسایه های خود حشر و نشر دارد و
آنها بی دلیل و با دلیل وارد زندگی او می شوند
طوری که عاقبت خانه او تبدیل به محکمه
مردهای دوزنه و زنان مظلوم همسایه می شود
که از سر ناچاری، داشتن هوو را خیانت به
خود نمی پندارند و اعتراف می کنند خودشان
هم بچه سوم پدرشان بوده اند.
البته خودِ خانم نویسنده هم کم
بی مشکل نیست. او که معلوم نیست چرا
تصمیم به ازدواج گرفته دایم از طرف
اطرافیان شماتت می شود. گاهی مادرش که
به قول خودش از مسلمانان قبل از انقلاب
است، به او سرکوفت می زند که چرا با مردی
که هزار عیب دارد ازدواج کرده و گاه
همسایه ها مرد را به جای پدر او می گیرند و
می پرسند حال پدرش چطور است!
تنها دلیل نامعقول زن برای تصمیم به
ازدواج این است که خواسته سر پیری کسی را
داشته باشد که یک لیوان آب دستش بدهد
البته اگر آن لیوان فقط محتوی آب خالی
باشد! وی که احتمالاً به دلیل همان
روشنفکری، همسر و فرزند او را به آپارتمان
۱۱۰ متری خودش آورده است، آرامش و
سکوتش را با آمدن آنان از دست داده و
نمی داند با آن میهمانان همیشگی چه کند؟
حتی چشمانش از گریه سرخ شده و از تصمیم
عجولانه ای که برای ازدواج گرفته پشیمان
است. از اینکه دیگر میز آرایشش با کلی
خرده ریز و میز کارش با کامپیوتر و پرینتر و
کاغذهای بی شمار و بالاخره کتابخانه اش با
انبوهی از کتاب ها دیگر در امان نیست و همه
جا پر از اسباب بازی های «پرستو»، دختر
شوهرش است که هیچ شباهتی به پرستو
ندارد و به جوجه کلاغی مزاحم می ماند،
ناراحت است.
«بالاخره چاره ای نمی ماند جز اینکه شما
و اثاثیه تان در یک طرف صف بکشید و مرد و
دختر و اثاثیه شان در طرف دیگر، مثل دو
لشکر متخاصم … حالا باید اتاق کارتان،
اتاق خواب بچه می شد و اتاق خواب تان،
اتاق خواب ما.»
زن بارها از آمدن شوهر به خانه اش تا
زمان مرگ او، عنوان می کند وی را دوست
ندارد و فقط دلش برای او می سوزد و
دلسوزی هرگز جای عشق را نمی گیرد و
معلوم نیست چه کسی او را مجبور کرده است
که برای مردی بیوه دل بسوزاند و آماج
حرف های این و آن بشود!
زن ابتدا برای دختر یتیم دلسوزی می کند
و بعد برای مردی که همسرش را از دست
داده ولی آخرش می بیند هیچ کس به
دلسوزی او احتیاج ندارد، پس برای خودش
دل می سوزاند و افسرده می شود و مصرف
سیگارش را ـ که تنها نشانه روشنفکری اش
است ـ بالا می برد. «اینقدر در حین گریه
زاری برای شوهرتان، برای خودتان دل
سوزاندید که در نهایت گریه برای او، به گریه
بیشتر و بیشتر برای خودتان تبدیل شد.»
اما این جناب قهرمان اگر واقع بین باشد
می بیند خودش با وجود اطلاع دقیق از
موقعیت مرد به همسری وی در آمده است و
کری گوش او در جبهه و آسم شدیدش چیزی
است که از قبل از آنها مطلع بوده است. البته
این نقایص فقط درست سر بزنگاه که مرد
احتیاج مبرمی به گوش و گلویش دارد سرشان
پیدا می شود و در مواقع دیگر مرد نه کر است
و نه نفسش می گیرد. آن مواقع هم جایی
کتاب «علوی» داستانی کاملاً
خطی و بدون پیچیدگی دارد
که با آن زاویه دید خاصش
خواننده را کسل و سردرگم
می کند. زبان، خشک و رسمی
است و گویا راوی
علاوه بر آنکه خشن است،
خشن هم می نویسد.
است که مرد خود اهل زمزمه های عاشقانه
نیست و زمزمه های همسرش را نیز نمی شنود
و نمی تواند از لحاظ عاطفی او را سیراب کند.
از دید نویسنده، مردی که از جنگ برگشته
دیگر حال و حوصله دلبری ندارد
همچنین گوش شنوایی برای شنیدن
نجواهای همسرش.
خانم نویسنده دایم از زندگی اش می نالد و
از اینکه استقلال و آسایش خود را از دست
داده و مدت هاست که چیزی ننوشته است.
هر چند معلوم نیست چه می نویسد و
شخصیت های رمانش که گاهی پیش می روند
و گاه درجا می زنند کیستند و چه سرنوشتی
دارند. آیا وی در حال نوشتن زندگی خودش با
تمام کندی ها و تندی هایش است یا اینکه
دارد قصه زن خوشبختی را می نویسد که
هرگز ازدواج نکرده و یا لااقل با مردی بچه دار
پیمان همسری نبسته است.
در هر حال زن هر چه می نویسد فقط
خودش می داند و بس چرا که هیچ کس
دیگری در داستان اشاره ای به این
نوشته ها ندارد، نه علاقه مندی، نه مخاطبی،
نه ناشری و … .
زن می نویسد و دایم با خودش کلنجار
می رود و مراحل زندگی مشترک را مزمزه
می کند. او نمی داند بالاخره دایه مهربان تر از
مادر است یا زن بابای سیندرلا. از دید دیگران
«زن بابا»ست و از دید بچه شوهرش «اون
خانومه» و او خیال می کند آخرش «پرستو»
به او «ناهیدخانم» و یا «ناهیدجون» خواهد
گفت و شاید به اصرار پدرش «مامان». اما با
گذشت زمان دختر پس از سال ها که پدرش
می میرد زن را به لقب «خاله ناهید» مفتخر
می کند.
«ناهید» برای راحتی پدر و دختر هر روز
خودش را بیشتر در خانه گم می کند تا به
چشم نیاید و جای کسی را نگیرد. «من
نمی خوام جای مادرت رو بگیرم بلکه فقط
می خوام باهات دوست باشم.» زن این حرف
را در ابتدای داستان می زند ولی در انتهای آن
اعتراف می کند که هیچ وقت نمی خواسته
دوست خوبی برای «پرستو» باشد و فقط
می خواسته جای
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 