پاورپوینت کامل نگاهی به آموزه های سیاسیاجتماعی حضرت زینب(س) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نگاهی به آموزه های سیاسیاجتماعی حضرت زینب(س) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاهی به آموزه های سیاسیاجتماعی حضرت زینب(س) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاهی به آموزه های سیاسیاجتماعی حضرت زینب(س) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
۲۲
فرهنگ و اندیشه / گنجینه
در بزرگداشت ۱۵ رجب، سالروز وفات
حضرت زینب(س)
زن امروز که مشتاقانه به دنبال الگویی است تا در عین حضور در عرصه های مختلف اجتماعی و
سیاسی، پاکدامنی او آلوده نشود، می تواند و باید از حضرت زینب(س) پیروی کند.
بزرگ بانویی در نگاهی گذرا
حضرت زینب(س) در محیط خانه نمونه
والای یک دختر و زن خانه دار و همسر است.
در اداره خانواده و تربیت فرزندان از مسائل
تربیتی غافل نیست. عشق، خلوص و پارسایی
از در و دیوار خانه بی آرایش و آلایش او
می بارد. او در جامعه مظهر یک فرد مسئول
در مقابل سرنوشت مردم است. طنین فریاد او
همواره بر ضد منحرفان بلند است و اوج این
پژواک را در کاخ یزید شاهد هستیم.
بررسی ابعاد گوناگون زندگی سرتاسر
افتخار و حماسی زینب کبرا(س) مُهر باطلی
است بر ناآگاهانی که زن مسلمان را بسته در
چادر و اسیر در کنج خانه می دانند. حضور آن
بزرگ بانوی اسلام در بزرگ ترین حادثه
خونین تاریخ، جایی برای تردید و طرح شبهه
نگذاشته است.
در آفاقی تیره و تار و در دوره ای ظلمانی
و در محیط خون و هراس (که هر نوع عاطفه
و دغدغه های انسانی در سپاهیان ظلم مرده
بود و جز قساوت و شقاوت از وجودشان
نمی بارید)، تازیانه حق از آستین شجاع زنی
بیرون آمد و بر پیکره سفاک ترین رژیم
اصابت کرد. او پرچم ادامه نهضت اسلامی را
به دوش کشید و بدون هیچ ترس و تزلزل و
هراسی بر دشمن تاخت و «پیروزی» پنداری
را بر کام آنان به زهری کشنده مبدل ساخت.
ظاهرا اگر چه اسیری ناتوان در بند بود اما
فریادش بر سر ستمگران فرود آمد و بذر
اندیشه اسلامی و انقلاب برادرش حسین
بن علی(ع) از دامن او در هر کجا که گام نهاد
پراکنده شد. زینب کبرا(س) آن چنان در تاریخ
قد برافراشت که حتی کسانی که عقیده ای به
دین اسلام ندارند، در برابر آزادگی و ایستادگی
بی مانند او سر فرود می آورند. این همه
شگفتی ها و تحیرها از آثار زنی آگاه و مسئول
است که در دامن اسلام ناب محمدی(ص) و
با اندیشه و فرهنگ اسلامی پرورش یافته
است.
زن امروز که مشتاقانه به دنبال الگویی
است تا در عین حضور در عرصه های مختلف
اجتماعی و سیاسی، پاکدامنی او آلوده نشود،
می تواند و باید از حضرت زینب(س) پیروی
کند. آشنایی با زندگی آن بانوی بزرگوار و
ملاک های ارزشی ایشان، زن امروز را به
گستره پهناور معرفت و اندیشه اسلامی
می کشاند و او را بر چشم انداز بلندی می نشاند
و قله های سربلند اخلاق و انسانیت را در او
قرار می دهد. چنان که امنیت درونی او را به
برکت پارسایی و زهد و نجابت تأمین می کند.
نیز حریم عفاف و پاکدامنی او را با سلاح
غیرت و شجاعت حفظ می کند، و سرانجام در
سایه تعالیم آن بزرگ بانو، خویشتن را در آب
زلال عاطفه پیدا می کند و در پرتو فروغ عشق
به آن بزرگوار، امید و شور زندگی به او
بازمی گردد. نیازمندی ها و تسکین دردها و
رنج های زن امروز در آموزه های زندگی پربار
زینب کبرا(س) نهفته است، زیرا به طور
کامل، بیانگر شخصیت زن مسلمان است. او
تفسیر حرمت و آیه احترام و بزرگداشت است.
در برهه ای کوتاه از تاریخ اسلام درخشید
و کارهای سترگ را به یادگار گذاشت که پس
از گذشت قرن ها هنوز به دیده اعجاز و
شگفتی به آنها نگریسته می شود. رهبری
نهضت خونین برادر در سرزمین بیگانه، جنگ
تبلیغی با تحریف گران پیام های عاشورا،
دلجویی از کودکان و زنان داغدیده، حفظ
تعادل و ثبات روحی، فریاد ویرانگر علیه
بی رحم ترین دژخیم زمان، تحمل سختی
اسارت عزیزان و خود، گرسنگی و خستگی
طاقت فرسا و … همه از افتخارات بی مانند
دختر فاطمه زهرا(س) است. همه این
رادمردی ها مایه سربلندی و مباهات زنی
است که از سینه عصمت شیر نوشیده و در
مهد اسلام و دامن امامت پرورش یافته است.
در این نوشتار سعی شده چهره سیاسی ـ
اجتماعی حضرت در حد امکان شناسانده شود
تا آزادگان در پی انتخاب اسوه ای کامل، به
بیراهه نروند و دل و جان به کسی بسپارند که
عظمتش بلندتر از تاریخ و فراتر از عصاره قلم
و بیان است.
پرورشی بی مانند
زینب کبرا(س) در دامان عصمت و
شجاعت و شهامت به گونه ای تربیت شد که
در برابر حوادث سهمگین روزگار نه تنها خم
به ابرو نیاورد بلکه چون کوهی استوار و
محکم، ناگواری ها و سختی ها را در آسیاب
اراده اش به خاک مبدل ساخت. درخشش
صلابت بی نظیر حضرت زینب(س) در
صفحات تاریخ، عقول همه اندیشوران را
شگفت زده می سازد.
خودسازی در پرتو تجاربی سخت
زینب کبرا(س) از کودکی در میدان زهد و
پارسایی با انواع رنج ها و دردها خو گرفت تا
جایی که مصیبت را نعمت و بلا را رحمتی از
پروردگار می دانست و آن گونه خود را در برابر
حوادث دنیا با زهد و پارسایی بیمه کرد که اگر
کوهها متلاشی و زمین ها از هم می شکافت،
در اراده محکم او خللی وارد نمی شد.
زینب کبرا(س) در شش سالگی شاهد
شکستن درخت پر ثمر انسانیت و رهبر جامعه
اسلامی و آخرین پیامبر خدا بود. در حالی که
خود گریان و پریشان بود، از حال والدین و
برادران غافل نبود و در اعماق جانش در آن
سن کم، غم سنگینی جای گرفت. او با این
مصیبت بزرگ و تحمل آن درد جانکاه، قدم بر
اولین پله تسلیم و رضا نهاد که آخرین منزل
سالکان الی اللّه است. آنچنان در این مکتب
کوشا و هوشیار بود که به آخرین درجات
گویی مانایی نام حضرت زینب(س) در تاریخ، به قیام امام حسین(ع)
و نامیرایی قیام امام به پیام حضرت زینب است، زیرا یکی از روشن ترین ابعاد
و زوایای قابل تحلیل و بررسی قیام حسینی را می توان از پیام زینبی برگرفت.
حضرت زینب(س) تاریخگوی نهضت سیدالشهدا است.
تسلیم و رضای بر حق رسید تا توانست
وظیفه سنگین خود را در انجام رسالت پیام
خون و شهادت شهیدان عاشورا به فرجام
رسانده، ندای آنان را به جهانیان در همه
اعصار و قرون برساند.
هنوز چندی از این اندوه جانکاه نگذشته
بود که شاهد طرح انحرافی سقیفه بنی ساعده
شد. او انحراف انقلاب جهانی اسلام را از
مسیرش به چشم دید و کوشش های بی امان
مادرش را برای جلوگیری از انحراف مشاهده
کرد. در مسجد جدش رسول اکرم(ص) همراه
مادرش و جمعی از زنان بنی هاشم شرکت کرد
و شنید که مادرش چگونه شجاعانه و با
فصاحت و بلاغت، لب به سخن گشود و پس
از آن همه گفتگو و محاجه شنید که در پایان
سخن، مادرش با سوز دل و اندوه تمام فریاد
زد: «هان! این شتر و این بار! ببرید و
بخورید!!»
پس از گذشت چند روز از این رخداد،
دختر علی بن ابی طالب(ع) شاهد ورود به زور
به خانه امامت و عصمت و در پی آن وداع
مادر با علی بن ابی طالب(ع) بود. از آن پس
۲۵ سال با برادران و خواهرانش در مکتب
پدر، آن بزرگمرد راستین اسلام، ادب و دانش
اندوخت. آن روز که مولای متقیان علی(ع) به
اصرار و خواهش مردم زمام خلافت را به
دست گرفت، زینب کبرا همراه برادرانش از
تمامی شئون ممالک اسلامی زیر فرمان پدر
و مسائل حاکم بر جوّ و محیط سیاسی آن روز
به خوبی آگاهی داشت. احزاب فعال و مخرب
ضد علوی را به خوبی می شناخت و از اهداف
و نظریات و تفکرات آنان به خوبی آگاه بود.
آموزش و پرورش اسلامی
آنگاه که امام نخستین شیعیان پس از
درگیری با فتنه ناکثین، مصلحت را در آن دید
که به کوفه مهاجرت کند، حضرت زینب همراه
پدر، برادران، شوهر و فرزندان خود راهیِ
کوفه شد. شخصیت والای زینب کبرا(س) در
پشت پرده برای کوفیان پنهان نماند، بلکه به
مرور زمان متوجه مقام علمی و سیاسی او
شدند و از امام درخواست کردند جهت ارشاد
بانوان از وجود آن حضرت بهره مند شوند.
مولای شیعیان با این پیشنهاد موافقت کرد. از
آن پس خانه زینب(س) نه تنها پناهگاه
بیچارگان و افراد مستضعف جامعه بود، بلکه
مکتب تعلیم و تربیت نیز به حساب می آمد.
فعالیت های اجتماعی و مذهبی ایشان به
مقتضای زمان در کوفه بیانگر مسئولیت
سنگین زن مسلمان در جامعه اسلامی است.
زینب کبرا در کوفه می دید که سنگ اوّل
انحراف در دین بنا گذاشته می شود. می دید
چگونه حاکم شام و «عمروعاص» قرآن را
وسیله دستیابی بر آرزوهای خود قرار داده اند.
نیز شاهد بود فرصت طلبان و خودخواهانی
چون ابوموسی اشعری، پنهانی برای معاویه
کار می کنند، و پیگیرانه علیه حضرت علی(ع)
اقدام می نمایند. عالمه ای که استاد ندیده بود،
به خوبی از گمراهان گمراه کننده جامعه آگاه
بود و حربه ریا و تظاهر آنان را در زیر پوشش
اسلام می دید و چون پدر و برادرانش در نشان
دادن راه و ارشاد و راهنمایی علاقه مندان و
دل های مؤمن کوشا بود.
مادر مصیبت!
این چنین زندگی زینب کبرا(ص) در کوفه
ادامه داشت تا آنکه شمشیر زهرآلود ابن ملجم
فرق مولای متقیان علی بن ابی طالب(ع) را
شکافت. شهادت پدر و جدایی از او برای
دخترش بسیار سخت و گران بود، چرا که پس
از وفات جدش و شهادت مادرش، دل به پدر
بسته بود و سایه مهر پدر آرامش بخش روح و
جان داغدار او بود اما حال باید داغ دوری از
پدر را بر دیگر دردهای خود بیفزاید و شاهد
بی وفایی های مردم و توطئه های حساب شده
دشمنانی چون معاویه علیه برادرش حسن
بن علی(ع) باشد. پس از آنکه شاهد قرارداد
مظلومانه صلح امام حسن مجتبی(ع) با
معاویه شد، به همراه برادران و خانواده اش به
مدینه بازگشت. بانوی خردمند بنی هاشم به
خوبی آگاه بود مردم چگونه امام معصومی
چون امام مجتبی(ع) را فدای آمال و آرزوهای
شیطانی خود کردند. او در رنج های برادر
سهیم بود و شاهد خون جگر خوردن برادر و
شهادت مظلومانه او، حتی اهانت به جنازه آن
عزیز و از این همه درد چه داغ عظیمی بر
سینه سوخته اش نهاده شد.
پیام رسان کربلا
روشن ترین و باشکوه ترین دوران زندگانی
حضرت زینب(س) را می توان دورانی دانست
که در کنار سرور شهیدان، عشق و شهادت را
همراهی می کرد. اگر چه تاریخ زندگی ایشان
را از تولد تا آغاز حرکت امام حسین(ع) به
سوی کربلا می توان به صورت پراکنده در
تاریخ یافت، اما نقاط مبهم و ناگفته ای باقی
است، گرچه سال های آخر زندگی آن
بزرگ بانو، یعنی از زمانی که حرکت خود را با
امام حسین(ع) آغاز کرد، روشن و با عظمت
در تاریخ ماندگار شده است. گویی مانایی نام
حضرت زینب(س) در تاریخ، به قیام
امام حسین(ع) و نامیرایی قیام امام به پیام
حضرت زینب است، زیرا یکی از روشن ترین
ابعاد و زوایای قابل تحلیل و بررسی قیام
حسینی را می توان از پیام زینبی برگرفت.
زینب(س) سمبل زنی شجاع، مدبر و لایق رهبری گروهی مصیبت زده
در اوضاع و شرایطی بسیار سخت و بحرانی بود. مدیریت بحران را باید در رفتار او بجوییم.
حضرت زینب(س) تاریخگوی نهضت
سیدالشهدا است.
عقیله بنی هاشم با تاریخ کربلا در حرکت
است و تمام حوادث و رخدادها با زینب کبرا
ارتباط دارد. بر این اساس می توان گفت تاریخ
کربلا همان گونه که بخش عظیمی از تاریخ
زندگی امام حسین(ع) را در بر دارد، بخش
باشکوهی از تاریخ زندگانی این اسوه صبر را
نیز تشکیل می دهد. از این رو نمی توان زندگی
حضرت زینب(س) را بدون واقعه سترگ
کربلا و جدای از آن بررسی کرد؛ گرچه فقط به
گوشه هایی از واقعه سال ۶۱ه··· .ق که در ارتباط
با فعالیت های سیاسی و اجتماعی حضرت
زینب است اشاره می شود.
الگوی شکیبایی
تاریخ، زنی صبورتر از حضرت زینب
ندیده است. در واقعه کربلا پسرانش در برابر
دیدگان او سر بریده شدند اما شیون نکرد.
پس از آن ناظر بود در چند ساعت پیشوایش
امام حسین(ع) و برادران و پسران برادرانش
به شهادت رسیدند و باز بردباری پیشه کرد.
زینب(س) سمبل زنی شجاع، مدبر و لایق
رهبری گروهی مصیبت زده در اوضاع و
شرایطی بسیار سخت و بحرانی بود. مدیریت
بحران را باید در رفتار او بجوییم. گرچه او نیز
به ظاهر اسیر و بسته به زنجیر بود و
مصیبت ها و ناملایمات، بدن او را فرسوده
کرده بود اما در همان حالت چنان اسرا را
رهبری می کرد و چنان صبری سترگ و
عظیم داشت که برای هیچ کدام از افراد بشر
رسیدن به این حد صبر ممکن نیست مگر به
فضل خداوند بلندمرتبه.
وقتی بانگ رحیل و کوچ در یازدهم
محرم سال ۶۱ از وادی کربلا سر داده شد و
برای آزردن دل اسرا آنان را بر اجساد
کسان شان گذر دادند، امام زین العابدین(ع)
نگاهی حزین بر پیکر قطعه قطعه پدر
بزرگوارشان انداخت. این نگاه از دید ریزبین
حضرت زینب پنهان نماند و خطاب به امام
زمان خود فرمود:
«آنچه می بینی تو را غمین نکند. به خدا
سوگند که این حادثه از زمان رسول خدا تا جد
و پدر و عمویت نیز اتفاق افتاده بود. حال آنکه
خداوند عهدی از گروهی از امت ستانده که
فراعنه خاک آنها را نمی شناسند، ولی نزد اهل
آسمان آشنایند؛ که این اعضای پاره پاره و
تکه تکه و این اجساد به خون تپیده را جمع و
دفن کنند. در این بیابان پرچمی برای مزار
پدرت (سرور شهیدان) نصب می کنند که هیچ
گاه نشان قبرش ناپدید نشده و در اثر گذشت
زمان مَنِش او گم نشود. سران کفر و
گمراهان بر نابودی مزار او بکوشند اما هیچ
اثر نکند جز اینکه اثر او ظاهرتر و کار او
نمایان تر شود.»
خطبه توفنده
کاروان اسرای اهل بیت پس از تحمل
رنج های بسیار در حالی وارد کوفه شدند که
شهر برای پیروزی یزید آذین بسته شده بود.
کاروانیان و به ویژه حضرت زینب وقتی کوفه
را با آن منظره دیدند، دردشان افزون شد، چرا
که کوفه شهری آشنا نزد آنان بود. روزگاری
سفیر کربلا به عنوان بانوی مجلله به همراه
پدر و خانواده خود در کمال عزت وارد آن شهر
شده بود و زنان کوفه ریزه خوار سفره علم و
معرفت او بودند. با وجود کوهی از غم،
حضرت زینب پرده سکوت و اشک را در هم
ندرید زیرا سیاستمداری با درایت بود و اوضاع
را تحت نظر داشت و می خواست با همه
ناراحتی و دشواری اوضاع، ادای رسالت کند و
پیام خون شهیدان را به گوش مردم برساند، و
ماهیت رژیم خیانتکار یزید را آشکار سازد.
علاوه بر آن با بیان فجایع دلخراشی که
کارگزاران یزید بر خاندان نبی اکرم(ص) روا
داشتند، مردم را به شورش و قیام علیه آنان
فرا خواند.
حضرت زینب به مردم اشاره کرد ساکت
باشند. نفس ها در سینه حبس شد و زنگ ها از
صدا افتاد. سپس زینب(س) به نیکویی به
حمد و ثنای پروردگار پرداخت. چون به نام
مبارک پیامبر اکرم(ص) رسید، بر او به
نیکویی درود فرستاد و این شروع
شکوهمند خطبه ایشان بود که با صدای گیرا
و سخن راستین خود توجه همگان را به
خویش جلب کرد، سپس با شجاعت و
شهامت تازیانه شماتت و ملامت را به
دست گرفت و به یاد مردم کوفه آورد که عهد
خود را شکستند چرا که آنان مردمانی با
صفات زشتِ خدعه و تزویر، بی ایمانی و
چاپلوسی هستند.
حضرت در ادامه پس از رسوا کردن
کوفیان اشاره به زیان هایی کردند که آنها از
عبیداللّه :
حمد خدای را که شما را رسوا کرد و مردان تان را کشت و دروغ تان را آشکار ساخت.
زینب(س):
حمد خدای را که ما را به پیامبرش کرامت بخشید و از آلودگی ها پاک گردانید،
پسر زیاد رسوا نمی شود مگر فاسق و دروغ نمی گوید مگر فاجر و آن چیزی است که
ما از آن به دوریم.
ابن زیاد:
کار خدا را با برادرت چگونه دیدی؟
زینب(س):
از خداوند در باره برادرم جز نیکویی و احسان ندیدم.
او و یارانش افرادی بودند که خداوند برای آنها شهادت را مقرر فرمود و آنها با اختیار خود
به سوی جایگاه تعیین شده خود رفتند ای زاده مرجانه، مادرت به عزایت بنشیند.
کشتن سبط پیامبر(ص) نصیب شان شده
است و آنان را از عذاب خدا بیم دادند و
فرمودند:
«آوخ! که بد توشه ای برای خویش گرد
آوردید و چه بد باری را برای روز رستاخیزتان
بر دوش خویش نهادید. حسرت و سرنگونی
بر شما باد! تلاش تان به نومیدی گرایید و
دست هاتان بریده شد. سوداگری تان به
زیان انجامید و به خشم خدا گرفتار آمدید و
مُهر خواری و بیچارگی بر پیشانی تان
زده شد.»
در ادامه سفیر کربلا تمام مسئولیت
حوادثی را که رخ داده بود، بر دوش آنها افکند
تا بر گردن سران و فرماندهان و امثال آنان
نیفکنند و از سهل انگاری شان در دنیا و آخرت
ترساندشان؛ زیرا در دنیا ننگی بود که هیچ گاه
از دامان شان زدوده نمی شد و در آخرت،
غضب الهی بود.
حضرت زینب(س) چنین صریح با مردم
کوفه در بازار سخن گفتند که اشک از دیدگان
آنان جاری شد چرا که بانوی فرزانه بنی هاشم
سخنی جز حق نگفتند، کوفیان با حق ناآشنا
نبودند، ولی از یاری کردنش دست باز داشته
بودند، همانند انصار و مهاجرانی که فاطمه
صدیقه(س) با صدای پرطنین و صاعقه وار
خویش خطاب شان کرد؛ همین گونه بود
آهنگ صدای امام علی بن ابی طالب(ع) در
آخرین سخنرانی هایش برای مردم کوفه.
این یکی از مهم ترین درس هایی است
که مبلّغان قیام حسینی باید از حضرت
زینب(س) بیاموزند که به طمع دنیا یا ترس از
حاکمان، با باطل سازش نکنند. خطابه ایشان
در بر دارنده عوامل روانی و برخوردار از
عاطفه ای جوشنده و توفنده بود تا
آگاهی بخشی معنوی و ابراز دوستی صادقانه با
رهبران راستین و دعوت صریح آنها و دادن
مسئولیت مستقیم به شنونده و مخاطب
باشند.
زن امروز باید به پیروی از سفیر کربلا
آنگاه که می خواهد مقاصد سیاسی اجتماعی
خود را میان گروهها و احزاب مختلف مطرح
سازد، صداقت را پیشه خود سازد و چون
زینب کبرا شجاعانه به همه جنبه های مختلف
مقاصد خود بپردازد و تنها به یک یا چند جنبه
از خط مشی خود بسنده نکند و از سایر
جنبه ها غافل نشود. در تمام این خطبه غرّا
روی سخن آن بزرگ بانو با مردم است و خود
را مستقیم با ابن زیاد و یزید طاغی روبه رو
نساخت. تمام گفتار آن حضرت پیرامون
مسئولیت مردم در برابر اعمال شان است. این
گونه سخن گفتن، بیانگر جامعه شناسی و
مردم شناسی بزرگ بانوی کربلاست. زن امروز
باید جامعه شناسی را از بانوی سیاستمدار
صحرای کربلا بیاموزد و بداند چگونه با هر
گروه و حزبی سخن بگوید و آنها را مخاطب
قرار دهد.
رسواکننده سرکشان
عبیداللّه بن زیاد پس از آنکه خبر
سخنرانی افشاکننده سفیر کربلا را در بازار
کوفه دریافت کرد سخت هراسناک شد، چرا
که گمان می کرد با کشتن حسین بن علی(ع) و
یارانش، به آمال دیرینه اش رسیده است حتی
تصور می کرد فرزندان اسیر ایشان به صورت
کبوتران پر و بال شکسته ای در دستش
خواهند بود که برای حفظ جان شان آماده هر
نوع معامله ای با او خواهند بود. اما نطق
ملکوتی عقیله بنی هاشم و افشای حقایق
کربلا او را از خواب خیالبافانه بیدار کرد. او
برای خنثی کردن تأثیر خطبه حضرت(س) با
عجله دست به کار شد. از آنجا که اهل جدل
بود، تصمیم گرفت اسرا را به حضور بطلبد و با
نشان دادن هیبت مجلس شاهانه و سخنان
نیشدار و تهدیدآمیز خود، اثر خطابه را در
اذهان مردم پاک کند و خود را قهرمان و
پیروز، و ایشان را مغلوب و شکست خورده
جلوه دهد. با این پیش بینی، مجلسی باشکوه
برای ایجاد رعب و وحشت در دل
بزرگ قهرمان کربلا ترتیب داد.
ابن زیاد تصور می کرد دختر علی
بن ابی طالب(ع) با ترس وارد مجلس می شود
و عذر تقصیر می خواهد، به جرم خطبه ای که
در بازار کوفه ایراد کرده بود، اما مجلس شاهد
ورود بانویی شد که کمترین اعتنایی به شکوه
ظاهری آن نکرد و بر خلاف انتظار به جایی
که از پیش برایش آماده شده بود نرفت و به
همراه دیگر اسرا به گوشه ای رفت. چگونگی
ورود سفیر کربلا به قدری برای ابن زیاد غیر
منتظره و ناراحت کننده بود که خود را به
نفهمی زده و از نزدیکان خویش پرسید:
«زنی که با این همه تکبر و غرور بر ما
وارد شد کیست؟»
آری حتی گام برداشتن زینب کبرا(س) و
طریقه لباس پوشیدن ایشان و انتخاب جایگاه
نشستن و برتر از همه غرور زنانه بانوی فرزانه
بنی هاشم در دربار عبیداللّه بن زیاد برای تمام
زنان عالم درسی است که چگونه از جلوه های
زنانه خود در راه اهداف الهی و معنوی
استفاده کنند.
ناگهان عبیداللّه برآشفت و آتش کینه و
انتقام از وجود او زبانه کشید و با لحنی
اهانت آمیز گفت: «حمد خدای را که شما را
رسوا کرد و مردان تان را کشت و دروغ تان را
آشکار ساخت.» گرچه سخن گفتن برای
زینب، عارفه اهل بیت با فردی چون ابن زیاد
ناخوشایند بود اما به ناچار یاوه گویی های او را
بی پاسخ نگذاشت و نغمه شوم و کفرآمیز او را
در گلو خفه کرد و فرمود:
«حمد خدای را که ما را به پیامبرش
کرامت بخشید و از آلودگی ها پاک گردانید،
پسر زیاد رسوا نمی شود مگر فاسق و دروغ
نمی گوید مگر فاجر و آن چیزی است که ما از
آن به دوریم.»
ابن زیاد پرسید: «کار خدا را با برادرت
چگونه دیدی؟»
سفیر کربلا با شهامت و شجاعت پاسخ
داد: «از خداوند در باره برادرم جز نیکویی و
احسان ندیدم. او و یارانش افرادی بودند که
خداوند برای آنها شهادت را مقرر فرمود و
آنها با اختیار خود به سوی جایگاه تعیین شده
خود رفتند اما به زودی پروردگار بین تو و آنان
در دادگاه عدل خود جمع می کند و در آنجا تو را
به محاکمه می کشند. ای فرزند زیاد! در آن
روز برای تو جایگاهی است که باید برای
دادن جواب آماده باشی، چگونه می توانی این
گناه عظیم را پاسخ دهی. ای زاده مرجانه،
مادرت به عزایت بنشیند.»
یاری جستن از پروردگار
بدین گونه زینب کبرا(س) دختر رشید
علی(ع) بدون اینکه هراسی به دل راه دهد با
سخنان کوبنده و شکننده اش ابن زیاد را در
برابر دیدگان مردمی که به قصد قدرت نمایی
خود در آن مجلس جمع کرده بود، مفتضح و
رسوا ساخت.
ابن زیاد تصور می کرد دختر علی بن ابی طالب(ع) با ترس وارد مجلس می شود
و عذر تقصیر می خواهد، به جرم خطبه ای که در بازار کوفه ایراد کرده بود،
اما مجلس شاهد ورود بانویی شد که کمترین اعتنایی به شکوه ظاهری آن نکرد.
حضرت در برخورد خود با ابن زیاد نشان
داد مؤمن ـ هر چند در اسارت باشد ـ هیچ گاه
در برابر دشمن ـ هر چند قوی و قدرتمند ـ
سر ذلت فرو نخواهد آورد.
چه چیز سبب شد زینب کبرا در عین
روبه رو شدن با آن همه مصایب در پاسخ
ابن زیاد که سؤال کرد «کار خدا را با اهل بیت
خود چگونه یافتی؟» فرمود: «مشکلات،
مصیبت ها و سختی هایی که در راه خدا دیدم،
همه برایم زیبا بود.»؟ آیا به راستی کشته
شدن عزیزانی چون برادر، فرزند، برادرزاده
و … برای یک زن زیباست؟! آیا آتش سوزی
خیمه ها، غارت آنها، سرگردانی کودکان و
پریشانی زنان و اسیری آنان و گردانیدن اهل
بیت در کوی و برزن زیباست؟ چگونه ممکن
است این همه سختی و مصیبت زیبا باشد؟
فقط یکی از این مصایب و سختی ها می تواند
انسان پر مدعای مدرن قرن بیست و یکم را
از پا در آورد تا به زمین و زمان ناسزا گوید و
همه عرشیان و فرشیان را مقصر بداند و همه
عالم را بازخواست کند که چرا دچار چنین
مصیبتی شده است! چه چیز سبب شد زینب
کبرا(س) همه مصایب و سختی ها را زیبا
ببیند؟! زیبا دیدن چگونه قابل توجیه است؟
خداشناس حقیقی بنی هاشم خود را بنده
حق می دید و سربلندی خود ر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 