پاورپوینت کامل هرم عفاف از حیا تا حجاب ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل هرم عفاف از حیا تا حجاب ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هرم عفاف از حیا تا حجاب ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل هرم عفاف از حیا تا حجاب ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint :
>
۶
فرهنگ و اندیشه / نگاه
مقدمه:
انسان موجودی متفکر در چرخه هستی
است که نظام فکری متناسب با اهداف
آفرینش و جهان بینی خود را دارد و رفتارها و
دیدگاههای او برگرفته از نوع نگرش اوست.
جامعه انسانی نیز شکل گرفته از انسان های
هدفمند است که در سایه باورها و دانسته های
خویش گام هایی جهت رسیدن به هدف و
مطلوب خود برمی دارند. نگرش چه مثبت
باشد و چه منفی، هدایتگر منش و روش
انسان است. در نتیجه افرادی که نگرش
مثبت و جهان بینی استوار بر معارف الهی
دارند، به سوی رشد و تکامل گام برمی دارند
اما آنان که گرفتار نگرش های الحادی و غیر
الهی هستند، براساس نگرش خود، در پرتگاه
گمراهی سقوط خواهند کرد.
قانونگذار الهی جهت ایجاد جامعه سالم
انسانی و هماهنگی با نظام هستی،
شاخصه هایی را برای رفتارها و روحیات بشر
بیان کرده، آنها را به سوی مؤلفه ها دعوت
می کند. حیا، پاکدامنی، حفظ حدود و حریم ها
و دیگر رفتارهای تعریف شده انسانی از جمله
شاخصه ها هستند که در نوشتار حاضر به بیان
آنها می پردازیم.
نکته قابل توجه ارتباط ژرف و تنگاتنگ
این مقوله ها با یکدیگر است به گونه ای که
قابل تفکیک نیستند و جداسازی هر یک از
این حلقه ها موجب گسست از مبانی و اصول
می شود.
شاید بتوان گفت سخن عمده ای که در
مقاله حاضر در ارتباط با عفاف و پاکدامنی
گفته می شود، تبیین و تفسیر روابط بین
لایه های پیدا و ناپیدای عفاف است و این
نوآوری در ارائه طرح «هرم عفاف» است که
برگرفته از روایات معصومان(ع) نیز تجربیات
عینی و ملموس نگارنده می باشد.
پرسش های اصلی پژوهش
حقیقت عفاف چیست؟ ریشه و ثمره آن
کدام است و چگونه می توان فرهنگ عفاف را
در جامعه ترویج کرد؟ آیا می توان طراحی
مناسبی برای «عفاف» داشت؟
ضرورت بحث عفاف در جوامع
انسانی
از آنجا که آدمی موجودی اجتماعی بوده،
از نظر روانی و اجتماعی نیازمند ایجاد
روابط انسانی با همنوعان خود است، مبحث
کیفیت ارتباط و چارچوب ها مطرح می شود.
مسلّم است ارتباطات انسانی به ویژه در
جوامع متمدن امروز، منحصر در روابط
جنس های موافق با یکدیگر نمی شود، اگر چه
حتی در صورتی که چنین بود، باز به بحث
«عفاف» در کیفیت و پس زمینه روابط نیازمند
بودیم.
گسترش جوامع انسانی با ابعاد گوناگون
فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، گستره روابط
بشر را وسعت بخشیده، چون میزان
آسیب پذیری در چنین جوامعی بیشتر
می شود، باید اصول و قواعدی جهت حفظ و
سلامت این گونه روابط در نظر گرفت.
معمولاً در محیط کار و بیرون از کانون
خانواده، حتی گاه درون خانه، نمونه هایی از
روابط دو جنس مخالف چه از گروه محرم ها و
چه از گروه نامحرمان دیده می شود که باید
تعریف شده، متناسب با موازین و اصول
شرعی و عرفی باشد، در غیر این صورت
موجب بروز مفسده و ناامنی روانی و اجتماعی
می گردد.
بنابراین لزوم ارتباطات انسانی به ویژه در
گستره روابط دو جنس مخالف، اعم از محرم
و غیر محرم، و ضرورت وجود امنیت روانی
فردی و اجتماعی و ایجاد جامعه ای سالم در
سایه بهداشت روانی، بحث در مورد عفاف،
ریشه ها و پیشینه های آن را ضروری می نماید
و نیازمند طراحی و مهندسی صحیح معرفتی
در زمینه بهینه سازی روابط است.
مفهوم شناسی اصطلاحات
در روند تحقیق و پژوهش، به
اصطلاحات و واژگان کلیدی برمی خوریم که
درک و دریافت مفهوم آنها به صورت
عملیاتی، راهگشای ما در فهم عمیق تر مسئله
خواهد بود. اصطلاحات کلیدی در این نوشتار
عبارتند از:
لزوم ارتباطات انسانی به ویژه در گستره روابط دو جنس مخالف،
اعم از محرم و غیر محرم، و ضرورت وجود امنیت روانی فردی و اجتماعی
و ایجاد جامعه ای سالم در سایه بهداشت روانی، بحث در مورد عفاف،
ریشه ها و پیشینه های آن را ضروری می نماید و نیازمند طراحی و مهندسی صحیح معرفتی
در زمینه بهینه سازی روابط است.
عفت (عفاف):
حالتی نفسانی (درونی) است که از
چیرگی شهوت بر افراد جلوگیری می کند.
راغب اصفهانی می نویسد: «العفّه حصول
حاله للنفس تمنعها عن غلبه الشهوه.»
این واژه در قرآن کریم به معنای عفت و
خودنگهداری آمده است: «وَ أَن یَسْتَعْفِفْنَ
خَیرٌ لَّهُنَّ» و یا «الذین لا یجدون
نکاحا …»،
خودنگهداری هم در مورد نُمودهای
شهوانی است مانند آنچه در آیات مذکور آمده،
هم در مورد مال حرام یا شبهه ناک مانند:
«وَ مَن کانَ غنیّا فَلْیَسْتَعْفِفْ؛ آن کس
که توانگر است از خوردن مال یتیمی که
تحت سرپرستی اوست خودداری ورزد.»
برای عفت معانی دیگری مانند «ترک
شهوت و پاکی خوی و جسم» و
«نگاهداشت از ارتکاب حرام و درخواست از
مردم»، ذکر شده است که به نوعی هم
معنای قناعت در آن نهفته است و هم معنای
تقوا و خودنگهداری. از مجموع مطالب
پیش گفته می توان دریافت که عفاف، نوعی
حالت درونی است که انسان را از گناه باز
می دارد و سکاندار هدایت رفتارهای بیرونی
است. حجاب، پاکی نگاه و خیال و تفکر و … از
مصادیق بیرونی و نماد عفاف هستند.
از تعریف راغب اصفهانی چند نکته مهم
دریافت می شود:
۱ـ عفاف اکتسابی است و این مطلب از
«حصول حالت» فهمیده می شود، یعنی
تحصیلی (اکتسابی) است، نه ذاتی که در این
وصف با حیا مشترک است.
۲ـ نوعی بازدارندگی و نگاهداشت در آن
نسبت به تمام انواع شهوات وجود دارد و در
این تعریف «غلبه شهوت» مطرح است که
ظاهرا چیرگی آن بر عقل منظور است.
۳ـ عفاف حالتی است که به «نفس»
آدمی برمی گردد، پس نر و ماده در آن راه
ندارد (چون نفس فراتر از جنسیت است) و
اختصاص به زنان ندارد. صفت و حالت عفاف
باید در وجود مرد و زن نهادینه شود.
حیا
حیا ملکه ای است که انسان را از گناه و
ارتکاب حرام دور می کند. حیا نیز از امور
اکتسابی است زیرا با انجام معاصی، فرد از حیا
جدا می شود. ملکه صفتی است که در نفس
راسخ و استوار شده باشد و یا استعدادی است
که در پرتو آن می توان کاری را با مهارت
و ذوق انجام داد مانند استعداد ریاضیات.
بنابراین ملکه حیا در نفس انسان
راسخ می شود و در پی آن مهارت زیست
پاک و دور از گناه به وجود می آید. در
روایات، حیا از فرشته های خدا مطرح
شده است.
عفاف، نوعی حالت درونی است که انسان را از گناه باز می دارد و
سکاندار هدایت رفتارهای بیرونی است. حجاب، پاکی نگاه و
خیال و تفکر و … از مصادیق بیرونی و نماد عفاف هستند.
حد
در لغت به معنای مرز بین دو چیز است
که آنها را از هم مشخص و جدا می کند.
حریم
حریم به معنای چیزی است که تماس با
آن حرام بوده و به آن نزدیک نمی شوند.
«الحریم: الذی حَرُم مَسّه فلا یُدنی منه».
حجاب
در لغت به معنای «المنع من الوصول،
ممانعت از رسیدن به چیزی» است.
گفته شده که حُجْب و حجاب هر دو
مصدر و به معنای پنهان کردن و منع از داخل
شدن است. آیه شریفه «وَ مِن بَیْننِا وَ بَیْنِکَ
حِجابٌ» شاهد بر این مدعا است. اگر چه
در ادبیات عرب و زبان دین (آیات و روایات)
برای بحث پوشش زنان از واژه «ستر»
استفاده شده و کمتر به حجاب اشاره شده اما
در کتب لغت به واژگان «امرأه محجوبه» به
معنای زنی که خود را با نوعی پوشش پوشانده
است، برمی خوریم. در مجموع می توان
گفت حجاب ثمره عفاف درونی است که
تظاهر و نُمود بیرونی یافته است و به نوع
پوشش در ظهور اجتماعی افراد و در رویارویی
با نامحرم گفته می شود.
«مستورات» به معنی زنانی است که
دارای پوشش و ستر هستند و «محجوبات»
به معنای زنانی که حفظ حریم می کنند و جدا
از مردان هستند.
«ملکه» در لغت به معنای صفتی است
که در نفس راسخ و استوار شده است، به
گونه ای که از آن جدا نمی شود. گاهی از
«خُلق» و گاه از «سجیه» به ملکه تعبیر
می شود.
مروری بر انواع روابط انسانی
در بحث ضرورت بیان شد که لزوم
ارتباطات انسانی و نیاز روانی و اجتماعی
(حس تعلق) موجب ضرورت مبحث عفاف
می شود. از این رو پیش از ورود به بحث اصلی
باید به انواع ارتباطات انسانی پرداخته، جایگاه
عفاف و حیا و دیگر مقوله های مورد نظر را در
این مجموعه روابط یافت.
در یک نگاه کلی مجموعه روابط انسان ها
در سه حوزه و حیطه شکل می گیرد: ارتباط با
خود که در مقوله عرفان و کشف و شهود راه
می یابد؛ ارتباط با خدا که در بخش عبادات و
نیایش ها تجلی می یابد. اگر چه گستره این
بخش بقیه موارد را نیز در بر می گیرد؛ و
ارتباط با همنوعان در هر صنف و گروه که در
مقوله علم اخلاق و ارتباطات به معنای
اصطلاحی امروزی وارد می شود.
جدایی این سه حوزه و بحث روی هر
یک بدون در نظر گرفتن حوزه دیگر کاری،
غیر عالمانه و بی ثمر خواهد بود زیرا همواره
این سه حوزه ارتباطی روی هم تأثیر گذاشته
و از هم اثر می پذیرند.
بدون توجه به بُعد اوّل یعنی ارتباط با
خود که مستلزم خودشناسی است، نمی توان
ارتباط با خدا را تبیین نمود چرا که «مَن عرف
نفسَه فقدْ عرف ربَّه» شناخت خود به شناخت
خدا منتهی می شود. ارتباط با خدا در
قالب های تفکر و خلوت با خود و بازنگری در
امور زندگی (خودتحلیلی، خوداصلاحی و
خودشکوفایی) رابطه فرد را در ارتباط با
خداوند یکتا تقویت می کند و چگونگی ارتباط
با خدا را شکل می دهد؛ همان گونه که ارتباط
با خود و خدا شکل دهنده ارتباط با همنوعان
است. ارتباطات انسانی ما برخاسته از نوع
نگرش و تحلیل ما از مجموعه نظام هستی و
جهان بینی ما است. انسان های یکتاپرست و
خدامحور در ارتباط با مجموعه همنوعان خود
در هر صنف و جایگاه که باشند، به حدود
و حقوق الهی و انسانی افراد توجه دارند و
از آن تجاوز نمی کنند زیرا می دانند،
برایند حاصل تعدی از حدود خدا و ظلم به
نفس است.
بنابراین مثلث ارتباطی و شناختی افراد
(که از سه ضلع خود، خدا و همنوعان تشکیل
شده است) نوع جهان بینی و چگونگی روابط
انسان ها با یکدیگر و رفتارهای اجتماعی آنان
را مشخص می کند، چنان که عفاف و حیا
روابط و رفتارها را نظام مند و متناسب با
حدود می کند. هنگامی که افراد جامعه
حیاوارانه زندگی کنند، عفیفانه با یکدیگر
برخورد می کنند و حدود و حریم ها را حفظ
می کنند. در سایه انجام تکالیف و وظایف
الهی و انسانی، به نشاط درونی و بیرونی نایل
می شوند و حجاب آنها محصول سطوح
زیرین است.
عفاف، نیرویی درونی با نمود بیرونی
در بخش مفهوم شناسی به اختصار در
مورد مفهوم عفاف بحث شد اما در این بخش
به گونه گسترده و کامل، عفاف را از دیدگاه
روایات بررسی می کنیم.
گفته شد که عفاف به دست آوردن حالتی
نفسانی است که از غلبه شهوت بر [عقل[
انسان ها جلوگیری می کند. این صفت از آنجا
که وصف عارض بر نفس است، برای نوع
انسان مطرح می شود، نه فقط برای جنس
خاصی مثل زنان.
در روایات بین انسان های عاقل و عفیف،
رابطه مستقیمی ذکر شده است؛ حضرت
علی(ع) می فرماید: «من عقل عَفّ». رابطه
عقل و عفاف را از این نکته نیز می توان
دریافت که عفت نوعی اعتدال در امور است و
عقل نیز این معنا را در خود دارد. علمای
اخلاق در تعریف عفت می نویسند:
«العفه هو انقیاد قوه الشهوه للعقل فی
الاْءقدام علی ما یأمرها به من المآکل و المنکح
و …؛
عفت عبارت است از پیروی و تبعیت قوه
شهوت از عقل در انجام اموری که به شهوت
برمی گردد از جمله در خوردن و زناشویی و … .
بنابراین عفت به معنای سرکوبی شهوت
نیست که به اصطلاح علم اخلاق «خمود»
است. «شره» و شهوترانی به معنای
زیاده روی در امور جنسی یا هر چیز دیگر
است و خمودی به معنای خاموش کردن آن و
عفت حد اعتدال بین شهوترانی و خمود
است.
«غزالی» بدن انسان را به کشوری تشبیه
کرده است که زمامداری به نام «عقل» دارد و
مأموری به نام «شهوت» که اگر عقل شهوت
را کنترل نکند، این مأمور خطرناک، عرصه را
بر افراد مملکت کاملاً تنگ کرده و آنان را به
فقر و تباهی می کشد.
با توجه به این تشبیه عالمانه، می توان به
حقیقت و عظمت فرهنگ عفاف در جوامع پی
برد. هنگامی که نیروی درونی عفاف در نفس
افراد جامعه ایجاد شود، زمام شهوت در
فضای کلی اجتماعی به دست عقل افتاده، در
جایگاه خود اجازه ظهور و بروز می یابد و
میزان بزهکاری ها، بی عفتی ها، بی غیرتی ها و
بی بند و باری های جامعه به حداقل می رسد.
عفاف نسخه ای است تجویز شده توسط
شارع برای دارا و ندار که احتمالاً در بخش
دوم معنای قناعت منظور است و در بخش
اوّل به مفهوم خودنگهداری از ارتکاب حرام
است.
از یک سو در قرآن کریم آمده است: «وَ
مَن کانَ غَنیا فَلْیَسْتَعْفِفْ» و از سوی دیگر
می خوانیم: «وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدوا
نِکاحا حَتّی یُغْنِیَهُمُ اللّه ُ مِن فَضْلِهِ …»
مهار نفس و وجود یک نیروی بازدارنده
به هنگام یکه تازی هوای نفس و خواهش ها و
شهوات، از اموری است که اندیشوران بزرگ
دنیا با هر نوع اعتقاد و ملیت و مسلک آن را
پذیرفته اند. زکریای رازی که در بسیاری از
علوم به ویژه در حکمت و طب تبحر زیادی
داشته، او را «بقراط عرب» لقب داده بودند،
در کتاب «الطب الروحانی» ابتدا به شناخت
این نیروی بازدارنده توصیه کرده، پس از بیان
نظریه های سقراط و افلاطون در مورد حفظ
نفس می نویسد:
عفاف حالتی است که به «نفس» آدمی برمی گردد، پس نر و ماده
در آن راه ندارد و اختصاص به زنان ندارد. صفت و حالت عفاف
باید در وجود مرد و زن نهادینه شود.
«از این بیانات نتیجه می گیریم که هیچ
نظریه مادی نیست که مهار امیال را تا
اندازه ای لازم نداند و سهل انگاری و هرج و
مرج را روا دارد.»
نقش عفاف در مهار امیال و سپردن زمام
شهوات به دست عقل (با توجه به سخنان
حکیمانه بزرگان) بیش از پیش نمادین
می شود و این هدایت درونی و نیروی نهانی
برای بشر نعمتی بس عظیم است.
اصول و پایه های عفاف و حجاب
شناسایی ماهیت هر پدیده ای (با توجه به
اصول و پایه های آن) در ژرف نگری مؤثر
است. هر فرآیندی دارای اصول و مبانی ای
است که موجب استواری آن در برابر تندباد
شبه ها و یورش ها می شود و عفاف از این
فرآیند مستثنا نیست.
در یک نگاه کلی اصول زیر را می توان به
عنوان پایه های اساسی در فرهنگ عفاف و
حجاب برشمرد:
أ) حجاب و به طریق اَوْلی عفاف (که
مقدمه حجاب است) از مصادیق حق اللّه به
شمار می رود و ادای این حق از واجبات است.
باید به زن توجه داد که حجاب تنها مربوط به
خود او نیست تا بگوید از حق خودم صرف
نظر کردم. حق همسر او هم نیست تا بگوید
من راضی ام، بلکه حقی است الهی، از این رو
اگر زن همسرداری آلوده شد، اگر خودش و
شوهرش راضی باشند، پرونده مختومه
نمی شود بلکه باید اجرای حد شود و کیفر
گردد، زیرا به حق اللّه تجاوز شده است.
در رساله حقوق امام سجاد(ع) حق خدا بر
بندگانش با تعبیر «و اکبر حقوق اللّه علیک …»
آورده شده، ادای حق خدا اصل حقوق شناخته
شده که دیگر موارد از آن جدا می شود.
ب) عفاف و حجاب، حق نفس انسان بر
او هم هست، پیش از آنکه تکلیفی شرعی و
اجتماعی باشد. این مطلب را از رساله حقوق
امام سجاد(ع) نیز می توان برداشت کرد: «و
اما حق نفسک علیک فإن تستوفیها فی طاعه
اللّه ؛ حق نفست بر تو این است که آن را تمام
در راه طاعت خداوند قرار دهی.»
قرار دادن نفس ـ با تمام شئون آن ـ
برای پیروی از خدا به جز در سایه عفاف و
نیرویی درونی که انسان را از گناه و حرام دور
کند، حاصل نخواهد شد. می توان از سخن
معصوم این نتیجه را گرفت که حق نفس
انسان بر او حرکت براساس عفاف و حیا در
زندگی است.
پ) پدیده حجاب تنها یک پوشش نیست
بلکه نماد باورها و گرایش های افراد است،
حتی گاه نمادی برای معرفی ملیت و فرهنگ
بومی می باشد. پس می توان گفت حجاب،
ثمره حیا و عفاف، افزون بر حفظ تن و روان
فرد، نماد هویت دینی و ملی است.
ت) حجاب مانع حضور اجتماعی زنان
نمی شود بلکه حکم حجاب و طرح آن در
موارد متعددی در قرآن کریم نوعی امضای
حضور اجتماعی زن است زیرا اگر بنا
باشد زنان در خانه بنشینند و با نامحرم
روبه رو نشوند، نیازی به حکم حجاب
نخواهد بود.
ث) حجاب و عفاف موجب
خودارزشمندی افراد و در نتیجه استواری
شخصیت آنان می گردد و سطح عزت نفس را
بالا می برد؛ البته در صورتی که برای این
رفتار، دلایل محکمی آورده شود و آگاهانه
گزینش گردد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 