پاورپوینت کامل نقش بانوان در خیزش های اجتماعی ـ سیاسی دوران قاجاریه ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقش بانوان در خیزش های اجتماعی ـ سیاسی دوران قاجاریه ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقش بانوان در خیزش های اجتماعی ـ سیاسی دوران قاجاریه ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقش بانوان در خیزش های اجتماعی ـ سیاسی دوران قاجاریه ۱۰۱ اسلاید در PowerPoint :
>
۵۶
فرهنگ و اندیشه / کاوش
بازخوانی تاریخی عملکرد بانوان در امور
سیاسی و کشورداری ایران
زنان و بحران نان
بحران های اجتماعی ـ اقتصادی در دوره
ناصری برای مردم مشکلات نگران کننده ای
پدید آورد، از جمله قحطی سال ۱۲۷۷
هجری که مرکز حکومت را سخت تهدید کرد.
در این میان زنان، در هر کوی و برزن برای
رهایی از کمبود غلات و گرانی نان یاری
می طلبیدند. شماری از آنان بر فراز بام ها رفته
و فریاد می زدند: ما را از این وضع ناگوار
برهانید. بانوان اغلب در اعتراض به وضع
بحرانی نان (که در پشت پرده، منفعت طلبی
سیاسی، اختلاف رجال درباری و احتکار آذوقه
توسط وابستگان قاجار وجود داشت) پیشقدم
گردیدند. اعتمادالسلطنه نوشته است:
امروز ششم شعبان ۱۳۰۹ هجری، عصر
که شاه به خانه امام جمعه رفته بود، زن ها باز
از گرانی شکایت کرده بودند …، ۱۵ شعبان
۱۳۱۲ هجری از قراری که شنیدم زن ها در
حرم حضرت عبدالعظیم(ع) از بالا بودن بهای
نان و گوشت شکایت کرده اند.
در یکی از اعتراضات بانوان، چندین هزار
نفر زن جلوی کالسکه شاه را که از شکار
بازمی گشت، گرفته و از او با اصرار خواستند به
وضع نابسامان نان رسیدگی کند و مردم را از
اوضاع آشفته و رنج آور نجات دهد. آنان برای
اینکه فریاد معترضانه خویش را به گوش شاه
برسانند، به برخورد با محافظان وی برخاسته،
پس از راندن آنها، از قحطی و کمبود ارزاق
نالیدند و در این باره، زبان به شکوه گشودند.
گویا حاضر نمی شدند از سر راه شاه، کنار روند
اما با وعده هایی که وی جهت رفع مشکلات
اقتصادی می دهد، آنان اجازه می دهند شاه به
حرکت خود ادامه دهد اما همراهان شاه به
سادگی موفق نمی شوند از معرکه جان سالم
به در ببرند. کامران میرزای نایب السلطنه در
حلقه محاصره زنان قرار می گیرد و چون
بانوان می دانستند از عوامل مهم گرانی و
احتکار گندم، این فرد است، او را از اسب
پایین می آورند و با سنگ، چوب، مشت و لگد
مجازاتش می کنند. علاوه بر این، هنگامی که
زنان در مقابل ارک سلطنتی با کلانتر یا رئیس
شهربانی تهران، که قصد رفتن نزد شاه را
داشت، روبه رو می شوند، به ضرب و شتم او
می پردازند.
گرچه غالب این فریادها علیه قحطی و
کاهش آذوقه، توسط زنان به صورت
خودجوش و با انگیزه های درونی آنان صورت
می گرفت و رنگ واقعی داشت، ولی در
مواقعی رقیب های سیاسی و افرادی که با
حکمرانان درگیری داشتند، از این موقعیت
سوء استفاده کرده و زنان را برای اهداف
شخصی و بی اعتبار کردن والیان و حاکمان
تحریک می کردند و زنان ناخواسته آلت دست
شیفتگان قدرت و سیاست قرار می گرفتند.
اعتمادالسلطنه در این باره گزارش جالبی
ارائه می دهد:
دیروز که شاه از شهر بازمی گشت، قریب
هزار زن سر راه او را گرفتند و فریاد از نبودن
نان کردند، شاه خطاب به نایب السلطنه با
ناراحتی گفت: در این وقت سال با این وفور
نعمت، حرکت مزبور جز حقّه بازی و تحریک
چیزی نمی باشد.
در یکی از قحطی های تهران، شاه برای
چاره کردن خشم مردم و فرو نشاندن اعتراض
زنان، به کشتن و تنبیه کردن تنی چند از
مأموران دولتی و از جمله کلانتر شهر فرمان
داد، زیرا دلیل پیدایش این معضل اقتصادی ـ
اجتماعی تا حد بسیار زیادی، تصفیه
حساب های سیاسی بین رجال مخالف و شاه
بود. «هنریش بروکش» که در این موقع در
تهران به سر می برد و با واقعیت ها در تماس
بود می نویسد:
تصوراتی که در باره سیاسی بودن گرانی
وجود دارد، احتمالاً زیاد بی اساس نباشد. در
پاره ای موارد کاملاً مشهود است این کار را
برای آن کرده اند تا مردم را ناراضی و نسبت
به شاه بدبین کنند و موجبات سقوط او را
فراهم سازند. شواهد زیادی در دست است که
این قحطی را عمدا به وجود آورده اند و
اقداماتی را که برای برطرف کردن آن و ارزان
نمودن بهای نان صورت گرفته است، عوامل
مرموزی خنثی می کنند تا قیمت نان را
همچنان بالا نگه دارند.
حضوری فعال در قیام تنباکو
از امتیازاتی که به استعمارگران داده شد و
عوارض نامطلوب به بار آورد، امتیاز انحصار
تنباکو معروف به قرارداد «رژی» است. مردم
در یکی از
اعتراضات بانوان،
چندین هزار نفر
زن جلوی کالسکه
شاه را که از شکار
بازمی گشت، گرفته
و از او با اصرار
خواستند به وضع
نابسامان نان
رسیدگی کند و
مردم را از اوضاع
آشفته و رنج آور
نجات دهد.
کسی که تاریخ
صد ساله را
مطالعه کرده است
می داند در
جنبش هایی که در
ایران بوده است،
قبل از این دوره
رژیم پهلوی،
جنبش تنباکو و
جنبش
مشروطیت، زن ها
همدوش با مردها
فعالیت می کردند.
برای اینکه قضیه
تنباکو را که همه
چیز ما را به باد
داده بود جلوگیری
از آن بکنند، زنان
هم آن وقت
شریک بودند.
ایران به رهبری علمای شیعه با این حرکت
که ضد استقلال و عزت ایران بود، به مبارزه
برخاستند. امام خمینی(ره)، در بیان نقش
زنان در این حرکت ضد استعماری گفته اند:
«… کسی که تاریخ صد ساله را مطالعه
کرده است می داند در جنبش هایی که در
ایران بوده است، قبل از این دوره رژیم
پهلوی، جنبش تنباکو و جنبش مشروطیت،
زن ها همدوش با مردها فعالیت می کردند.
برای اینکه قضیه تنباکو را که همه چیز ما را به
باد داده بود جلوگیری از آن بکنند، زنان هم آن
وقت شریک بودند.»
البته رهبر این قیام یعنی
«میرزامحمدحسن شیرازی» برای
بازگرداندن حقوق از دست رفته زنان گام های
مؤثری برداشت و عرصه را برای فعالیت های
اجتماعی و سیاسی آنان باز گذاشت. از این رو
بانوان در صحنه های مهم همدوش مردان
شرکت کردند و به آنان درس شجاعت یاد
دادند، چنان که در دفاع از موازین اسلامی و
وطن شیعی تا مرز شهادت پیش رفتند.
همسر میرزا در امور اجتماعی پیشقدم بود و با
حُسن تدبیری که از خود نشان داد، از عوامل
تقویت نهضت آن مرجع آگاه و بیدار به شمار
می رود.
با انتشار فتوای میرزای شیرازی در
تهران، شاه در واکنشی لجوجانه، عبداللّه خان
والی را نزد آیت اللّه میرزا محمدحسن
آشتیانی، روحانی بلندپایه مخالف قرارداد
رژی، که ساکن تهران بود فرستاد و از وی
خواست در برابر دیدگان مردم قلیان بکشد یا
از ایران برود. وی راه دوم را برگزید و در
جوابی ساده و صریح گفت: «امکان ندارد
حکم آیت اللّه شیرازی را نقض کنم، ولی از
تهران خواهم رفت، ولی امروز را مهلت دهید
تا وسیله حرکت را فراهم کنم و فردا این دیار
را ترک کنم.» خبر خروج وی از تهران تا
غروب در تمام نقاط این شهر انتشار یافت و
مردم با وجود زمستانی سرد و سرمایی
فرساینده به جانب منزل آیت اللّه آشتیانی
رفتند. جمعیت تا ظهر به چندین هزار نفر بالغ
گردید. حوالی نیمروز، زنان نیز دسته دسته
عازم محل اقامت این مرجع بزرگ شدند.
چون جمعیت رو به فزونی رفت، زن ها در
صف مقدّم و مردان از دنبال آنان به سوی
قصر سلطنتی روانه شدند. زنان با روبند
سفید، پیچه و چاقچور، اغلب بر سر خود لجن
مالیده، شیون و ناله می کردند و «یاعلی» و
«یاحسین» می گفتند. این منظره بسی
دلخراش بود. منزل میرزای آشتیانی در بخش
جنوبی سنگلج واقع بود و مردم برای رسیدن
به ارک حکومتی بایستی از جلو بازار عبور
کنند. در این حال وقتی زنان به سبزه میدان
رسیدند، بدون معطلی به بازار ریخته، برخی
دکان ها را که هنوز باز بود می بستند. اگر کسی
از همراهی با جنبش سرپیچی می کرد،
مغازه اش را در معرض هجوم افراد
تظاهرکننده قرار می دادند.
سپس جمعیت زنان به سوی محل
استقرار شاه روانه گردیدند و چون به میدان
ارک رسیدند، فریاد و شیون آنان شدت یافت.
اینان در حال گریه و زاری ناصرالدین شاه را
خطاب قرار دادند و با عباراتی توأم با
ناسزاگویی و تحقیر وی را سرزنش کردند که
چرا تن به قراردادی استعماری و ذلت آور داده
است.
کامران میرزا نایب السلطنه که مردی
ترسو بود، وقتی هیجان، شور و التهاب زنان
را دید، به خیال آنکه با گفتاری نرم و ملایم
می توان غائله را خوابانید، همراه چند نفر از
نوکران خویش از ارک بیرون آمد، ولی هنوز
کلمه ای بر زبان نیاورده بود که فریاد اعتراض
زنان فزونی گرفت. آنان ضمن توهین به وی
می گفتند: ای خدا! می خواهند دین و آئین ما
را نابود کنند و علمای ما را از شهر بیرون
نمایند تا فردا فرنگیان عقد نکاح ما را ببندند،
اموات مان را آنان کفن و دفن کنند و بر جنازه
ما این قوم نماز بخوانند.
نایب السلطنه در آن حال از شدت هراس
حال مرده ای را یافت که چند نفر او را برپا نگه
داشته باشند. او با صدایی لرزان، بریده و با
ترس و لرز می گفت: همشیره ها، شاه بابا
فرمودند: فرنگی ها را اخراج می نمایم، نه علما
را. خاطرتان جمع باشد. بس است، این همه
فغان و ناله نکنید.
چون مشاهده کرد کسی به اظهاراتش
توجه ندارد و بیم کتک خوردن هم می رود، به
داخل ارک بازگشت. وقتی اعتراض مردم
ادامه یافت، در جلوی کاخ به فرمان کامران
میرزا، به سوی مردم تیراندازی کردند! بر اثر
این حرکت وحشیانه، عده ای کشته و گروهی
زخمی شدند. اهالی جنازه آنان را که در خون
خویش غلطیده بودند، به خانه میرزای
آشتیانی انتقال دادند. «ناصرالدین شاه» از
جنبش عمومی و تعطیلی مراکز کار و فعالیت
آگاه شد. از سوی دیگر در داخل قصر، زنان
حرمسرا را نگران و همگام با بانوان معترض
دید، به گونه ای که همدستی و پافشاری آنان
در اطاعت از حکم مرجع تقلید، شاه را
شگفت زده کرد. شاه با خشم و خشونت
می گفت: ایمان و عقیده باعث شده زن هایی
که حاضر بودند برای تأمین شادمانی من،
جان شان را بدهند، امروز یک سیگار را از من
مضایقه می دارند و اجازه نمی دهند به
دخانیات روی آورم!
یکی از وابستگان درباری بر منبر رفت و
سخنانی تهدیدگونه به زبان آورد و افزود: شما
با پادشاه مملکت طرف هستید و حقوق خود
را با این سر و صداها از وی می خواهید که
البته راهی خطا را طی می کنید. مردان حاضر
در آن مجلس سکوت کردند، ولی ناگهان
صدای زنان بلند شد که همصدا می گفتند: اگر
امروز مردان ما، همچون زنان در خانه
بنشینند، ما جامه مردان بر تن می کنیم تا به
حقوق خود دست یابیم. این چه سخنی است
که می گویید! ما با پادشاه درگیری و سر جنگ
نداریم، بلکه خواهان اجرای حکم خداوند
هستیم.
مشارکت سیاسی زنان صرفا در تهران و
در ماجرای تنباکو پیگیری نشد، بلکه در
شهرهای دیگر بانوان نفرت خود را از عقد
چنین قراردادی ننگین اعلام می کردند. در
تبریز به دعوت حاج میرزا جواد مجتهد،
بازاریان حجره های خود را بستند اما در اثر
ارعاب و تهدید مأموران نظامی مجبور به
بازگشایی مغازه های خود شدند. گویی مردان
در برابر زورگویی های مستبدان ناگزیر به
عقب نشینی می شوند! در همین هنگام زنی
مبارز و شجاع به همراه عده ای از بانوان
چادری به بازار آمد و مأموران را تهدید به
برخورد مسلحانه و بازاریان را به بستن
حجره های خویش تشویق کرد. پس از
شهامتی که بانوان تبریز از خود بروز دادند،
بازار شهر به نشانه اعتراض به قرارداد رژی به
طور کامل بسته شد و هزاران مرد مسلّح به
شاه تلگراف کردند به هیچ عنوان زیر بار این
قرارداد ننگ آور نمی روند.
در شیراز نیز زنان از مبارزه با این امتیاز
استعماری باز نماندند و در کنار مردان، به
صحنه آمدند تا آن را لغو کنند. حکمران
شیراز، سیدعلی اکبر فال اسیری را به جرم
خطابه های تحریم آمیزش، پنهانی دستگیر و
تبعید کرد. به دنبال این قضیه حدود ۴۰۰۰
نفر زن و مرد به عنوان اعتراض در حرم
حضرت احمد بن موسی(ع) (شاهچراغ) جمع
شدند و عده ای از اعتراض کنندگان اقدام به
بستن بازار کردند. سپس مأموران حکومتی
برای نظارت بر اوضاع با اسلحه در شهر به
گشت زنی پرداختند. زنان عشایر نیز در این
ارتباط مقاومت درخشانی از خود نشان دادند و
همه روزه تلگراف تهدیدآمیزی در باره فسخ
این قرارداد به تهران مخابره می کردند.
در تهران معروف
بود هر وقت زن ها
بر خلاف کابینه یا
دولت شورش
می کنند، حالت آن
بسیار خطرناک و
سخت خواهد شد.
در عهد
مظفرالدین شاه
زنان در
صحنه های
سیاسی اجتماعی
حضوری فعال
داشتند و برای
بیدار کردن وجدان
دولتمردان بَسْتْ
می نشستند.
این شواهد به خوبی نقش مؤثر زنان را
در مبارزه علیه امتیازات رژی و اطاعت آنان را
از علمای شیعه نشان می دهد اما به چه دلیل
مأموران حکومتی در برابر اعتراض های شدید
بانوان، برخورد نرم تری از خود بروز دادند؟
عامل اصلی چنین روحیه ای، عواطف
مذهبی و دینی بود. نیز مأموران دولتی آنان را
نامحرم می دانستند، بدین جهت می کوشیدند
از درگیری با آنان دوری کنند. به علاوه
کارگزاران از پیامد برخورد هراس داشتند، زیرا
بعدها می گفتند دربار قاجار گروهی زن بی دفاع
را مورد یورش قرار داده است، همچنین
تهاجم به زنان، دریدن پرده حجاب و عفاف
بود. این حادثه می توانست خشم مردان را
چنان تحریک کند و رگ غیرت شان را به
حدی به جوش آورد که به صورت جدی بنیان
حکومت ناصری را تهدید نمایند.
این دلایل سبب گردید زنان نه تنها در
این خیزش بزرگ بلکه در قیام های بعدی
عصر قاجار پیشقدم باشند و با شهامت
افزون تری وارد میدان مبارزه و سیاست
گردند. «مورگان شوستر» می گوید:
در تهران معروف بود هر وقت زن ها بر
خلاف کابینه یا دولت شورش می کنند، حالت
آن بسیار خطرناک و سخت خواهد شد.
فریاد حق طلبی
پس از ناصرالدین شاه، در سال
۱۳۱۳ه··· .ق مظفرالدین شاه در تبریز بر تخت
سلطنت نشست و پس از چهل روز به تهران
آمد. وی پادشاهی ضعیف و ناتوان بود که در
زمان حیات مادرش، شکوه السلطنه، کاملاً
تحت نفوذ او بود. بر اثر تحریکات وی همسر
خود (امّ الخاقان) را که دختر امیرکبیر بود،
طلاق داد. شکوه السلطنه زن مغرور و
بداخلاقی بود و شوهر خود را نیز تحمل
نمی کرد. ضمن آنکه فرزندش را در امور
محوّله کنترل و نظارت می کرد، از وی حق
اختیار و قدرت تصمیم گیری را سلب کرده بود،
به علاوه زمینه های ازهم پاشیدگی زندگی
خانوادگی او را فراهم آورد!
عواملی چون پیدایش نهضت مشروطه،
فقر اقتصادی و مزاج بیمار مظفرالدین شاه
سبب گردید حرمسرای وی فارغ از دبدبه و
کبکبه باشد. بر خلاف دوره های پیش که
دختران و زنان شاه، مالک املاک و
روستاهای فراوانی بودند و در عزل و نصب
حاکمان و کارگزاران دخالت داشتند، در این
زمان به نمونه هایی برمی خوریم که حتی با
مشکلات مالی روبه رو هستند؛ مثلاً دختر
مظفرالدین شاه فاقد خانه مسکونی بود.
نظام السلطنه مافی می نویسد: حالا در حقیقت
دختر شاه و پسر موفق الدوله منزل ندارند.
خیالم بر این است که به یاری خداوند خانه
حسن آباد را به آنها بفروشم!
با مرگ مظفرالدین شاه بی کفایت، زنان
حرمسرایش پراکنده و سرگردان شدند و حرم
محمدعلی شاه رو آمد. «اوژن اوبن» نوشته
است: «بعد از آنکه شاه تمام کرد (مُرد)، همه
فاتحه ای به رسم مسلمانان خواندند. آنگاه
بلافاصله درهای اندرون بسته شد و چون
حرم، صاحب خود را از دست داده بود، به
احدی اجازه ورود به داخل حرمسرا داده نشد
و زنان شاهِ تازه درگذشته به سرعت اندرون
را خالی کردند.»
در عهد مظفرالدین شاه زنان در
صحنه های سیاسی اجتماعی حضوری فعال
داشتند و برای بیدار کردن وجدان دولتمردان
بَسْتْ می نشستند. ناظم الاسلام کرمانی
می نویسد: به دلیل گران کردن مواد غذایی،
زن و مرد سیستانی که در خارج شهر مشهد
منزل داشتند، ازدحام نموده، به صحن مقدس
رضوی آمدند و تا غروب آفتاب در آن محل،
کانون فیض آثار بودند و از امر نان و گوشت
شکایت می کردند.
در تبریز یکی از مهم ترین اعتراض ها
توسط زنان علیه وضع نابسامان اقتصادی به
وقوع پیوست. در سال ۱۲۷۶ه··· .ق اشراف و
مرفهان بی درد با خرید و احتکار گندم موجب
گرانی آن شدند. در این ماجرا زینب نامی
(همان بانویی که در اعتراض به قرارداد رژی
پیشرو زنان بود) رهبری بانوان معترض را
عهده دار گشت. او پس از شناسایی محل انبار
احتکار گندم، نقشه حمله به آن را از قبل آماده
کرد. در روز مقرر در حالی که مقنعه خود را از
سر در آورده و آن را پرچم ساخته بود، در
پیشاپیش زنان محروم و گرسنگان به سوی
خانه نظ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 