پاورپوینت کامل دلخوشی ها کم نیست ۱۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دلخوشی ها کم نیست ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دلخوشی ها کم نیست ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دلخوشی ها کم نیست ۱۷ اسلاید در PowerPoint :

>

۹۶

دختران بهار / دیوار آرزوها

۱

آنها سه نفر بودند. مریم و مهتاب و مینو.
روزی قرار گذاشتند با هم آرزو کنند و هر چه
در توان دارند برای رسیدن به آرزوهایشان به
کار گیرند. پس چشم ها را بستند، دل ها را از
کینه ها شستند، آنگاه آرزو کردند.

وقتی چشم گشودند مریم و مهتاب از
مینو آرزویش را پرسیدند. مینو گفت من آرزو
کرده ام نقاش شوم. سپس مینو و مریم از
مهتاب آرزویش را پرسیدند. مهتاب گفت من
می خواهم شاعر شوم، و مریم چنان ذوق زده
بود که اجازه نداد دوست هایش از وی بپرسند
چه آرزویی در دل دارد. او با خوشحالی فریاد
کشید من، من می خواهم نویسنده بشوم.

پس از آن، آن سه دختر با هم قرار
گذاشتند به آرزوهایشان که رسیدند بقیه را
خبر کنند.

۲

مینو نقاشی می کرد. او روی کاغذ، روی
تابلو، روی پرده همه آن چیزهایی که در
رؤیاهایش داشت می کشید. می کشید لیک
نمی پسندید. می کشید اما چسب دلش نبودند.
می کشید اما به خواسته هایش نمی رسید. پس،
گاهی بی حوصله می شد. گاهی از خودش
لجش می گرفت. گاهی از خودش ناامید
می شد و گاهی هم فکر می کرد آرزویش بسیار
بلندپروازانه بوده است. روزها می آمدند و
می گذشتند. ماهها می آمدند و می رفتند و مینو
نتوانسته بود به آرزوی بزرگش جامه عمل
بپوشاند تا که زمستان رسید و اولین برف
زمستانی بر زمین نشست. با آمدن برف
ناگهان حسی عجیب و ماورایی در وجودش به
غلیان در آمد. احساس می کرد حالا می تواند
همه آنچه آرزویش را داشته و در رؤیاهایش
می پرورانیده نقاشی کند.

پس پشت پنجره نشست و به ریزش آرام
و باوقار برف که پیوسته و آهسته می آمد خیره
شد. تکه های ریز برف دل آسمان را
می شکافتند و بر سر و روی درختان، بر خاک
باغچه و حیاط خانه می ریختند. مینو قلم
برداشت. دست مینو بی اراده بر تابلوی نقاشی
نشست. او مسحورانه می کشید. مینو برف را
کشید. درختان را کشید. درختان را کشید با
شاخه هایی پرزدار از برف و صورت هایی
هاشورزده و بی برگ. او حوض را کشید وسط
باغچه بزرگ با ماهی هایی که گوشه ای دور
هم جمع شده و انگاری دارند به قصه
مادربزرگ در یک روز سرد زمستان گوش
می دهند. حالا، ساعتی از آمدن برف
می گذشت و مینو بدون احساس خستگی هر
آنچه از پشت شیشه پنجره می دید می کشید.
او دنیای جدیدی که به رویش گشوده شده بود
روی تابلو می آورد.

برف که تمام شد نقاشی دختر تمام شده
بود. به تابلویش خیره شد. راضی کننده بود اما
تصمیم گرفت کاملش کند. دختری به
نقاشی اش اضافه کرد. پشت پنجره نشسته
دارد آن مناظر بدیع و جادویی را تماشا
می کند.

حالا، مینو نقاشی اش را تمام کرده بود. با
هیجان زایدالوصفی مریم و مهتاب را خبر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.