پاورپوینت کامل پروین، سخنور نکته سنج ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پروین، سخنور نکته سنج ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پروین، سخنور نکته سنج ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پروین، سخنور نکته سنج ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint :
>
۶۰
هنر و ادب / محراب هنر
به مناسبت یکصدمین سالگرد تولد
پروین اعتصامی
شاعر دردآشنا
پروین اعتصامی از معدود بانوان تاریخ
ادبیات ایران است که به راستی قدر و
منزلتش، چنان که باید، شناخته نشده است. او
را شاعری حساس، دردآشنا و دلسوز
دانسته اند. او با زبان ساده، فصیح اما
استوارش که به راستی آیینه تمام نمای عاطفه
و محبت بود از رنج محرومان سخن گفت و با
مشاهده ناگواری های اجتماعی لب به شِکوه
گشود و برای تغییر اساسی الگوهای غلط
رایج در جامعه، تلاش کرد. از دلِ دریایی او
توفانی از امواج برخاست تا انسان های
پیرامون خویش را از این خواب غفلت و
بی تفاوتی بیرون بیاورد، همچون ابری گهربار،
بر دشت های تشنه معرفت و عطوفت بارید تا
بیداری و شکوفایی را برایشان به ارمغان آورد.
او در مدت عمری که طولی اندک و
عرضی قابل توجه داشت، با مطالعه و
ژرف کاوی در فضیلت ها و ارزش های ارزنده،
مرواریدهای گرانبهایی را از خود به یادگار
نهاد. مضمون آفرینی های زیبایش نشانه توجه
به عوالم معنوی، شرف و انسانیت است. در
واقع می توان گفت نور معرفت، نخست خرد و
دلش را منوّر ساخت، آنگاه با این مشعل به
کاوش در ناهمواری های اجتماعی پرداخت و
از این رهگذر نکته سنجی ها و ابتکارات
ویژه ای را در اشعارش مطرح کرد.
سروده هایش نه بیان امیال و خواسته های
هوس آلود و حقیرانه شخصی بلکه جلوه هایی
جالب از گرایش های عالی و فضیلت های ناب
اخلاقی را ترسیم نمود و به دلیل اصالت
خانوادگی هرگز با حرکت هایی که استبداد
رژیم پهلوی به تبلیغ آن می پرداخت همراه
نگردید و اشعار انتقادی او که ناظر به مسائل
سیاسی ـ اجتماعی است سند چنین ادعایی
می باشد و به قول استاد دکتر قدمعلی سرامی:
«پروین در جهان هماهنگ اما رنگارنگ
سیر کرده بود و روان حساس و روح
جستجوگرش با یکایک موجودات، ارتباط
ذهنی برقرار کرده است و این تراوش های
اندیشه که در دیوانش میان اجزای کیهان
پیش می آید نه تخیّلی که حاکی از واقعیت
است.»
اقتدار پروین در سخنوری ستودنی است
و در قرن ما کمتر شاعری به اندازه او مورد
مهرورزی، ستایش و تجلیل ایرانیان بوده
است. سخن سنجان نیز این عطر زنانه
خاص را مورد توجه قرار داده و از آن به انحاء
گوناگون یاد کرده اند. پروین با عشق و
اشتیاق برای گشودن مرزهای تنگ رفتارهای
اجتماعی مذموم فریاد برآورد و هنر خود را با
کمالی زنده و پویا توأم ساخت و تفکر و آلام
نیمی از اعضای جامعه را که در ادوار تاریخی
بر اثر نگرش های غیر منطقی و فشار استبداد
و اختناق در گوشه خانه ها و یا حرمسراها
پنهان مانده بود به محیط سازنده اجتماعی
آورد و پویایی فرخنده و تحرکی خجسته در
ذهن ها و روان ها جاری ساخت و کوشندگی
شایان ستایشی را از خود به یادگار نهاد.
خانواده
پدر پروین در اصل آشتیانی بود. میرزا
یوسف آشتیانی اعتصام دفتر که بعدها به
اعتصام الملک موسوم گردید، فرزند میرزا
ابراهیم خان مستوفی آشتیانی است و در
۱۲۵۳ش در تبریز به دنیا آمد. در کودکی نزد
پدر و آموزگاران برگزیده، به تحصیل مقدمات
پرداخت. سپس ادبیات عرب، فقه، اصول،
منطق، کلام و حکمت را نزد استادان این
علوم، بسزا آموخت. در خط های چهارگانه
نستعلیق، نسخ، شکسته و سیاق به استادی
رسید و علوم جدید را نیز به خوبی فرا گرفت.
در زبان های ترکی استانبولی، دبیری
شیرین سخن، در زبان فرانسوی، مترجمی
توانا و در ادبیات عرب، مترجمی بی همتا
گردید و به همین دلیل در مصر، عراق و
سوریه اشتهاری به دست آورد.
هنوز بیست سال از عمرش نگذشته بود
که یکی از کتاب هایش که به زبان عربی بود
در شمار کتاب های درسی مصریان قرار گرفت
و ادیبان این کشور بر کتاب عربی دیگرش که
«ثوره الهند» نام داشت، ستایش ها نوشتند و
ناشران مصری بر خرید حق نشر آن بر
یکدیگر سبقت گرفتند.
میرزا یوسف چند سال قبل از اعلام
مشروطیت و در ربیع الثانی ۱۳۱۸ه··· .ق کتاب
«تحریرالمرأه» (آزادی زنان)، تألیف «قاسم
امین مصری» را که در دفاع از حقوق و حرّیت
بانوان است با نام «تربیت نسوان» به فارسی
برگردانید و در تبریز به طبع رسانید. این
حرکت فرهنگی در گرماگرم تعصب های خشن
و بی مورد، یکی از شجاعت های ادبی است و
قبل از انقلاب مشروطه کسی این گونه
موضوع حقوق زنان را مطرح نکرده بود.
یوسف اعتصامی در جوانی به تهران رفت و
ماهنامه علمی، ادبی و اخلاقی «بهار» را
منتشر کرد. اولین اشعار پروین در همین مجله
درج گردید. وی آثاری از «ژول ورن»،
«ویکتور هوگو» و دیگر نویسندگان خارجی را
به فارسی ترجمه و خود نیز کتاب هایی تألیف
کرد. اعتصامی مدتی در وزارت فرهنگ
مشغول به کار شد، ایامی هم نماینده مجلس
بود. او ریاست کتابخانه مجلس و عضویت
کمیسیون فرهنگ را تا آخر عهده دار بود.
این نامدار عرصه ادب و اندیشه در ۱۲ دی
۱۳۱۶ بدرود حیات گفت و پیکرش در قم، به
خاک سپرده شد.
مادر پروین، اختر اعتصامی نام داشت که
در اصل آذربایجانی بود. بانو اختر الملوک
دختر میرزا عبدالحسین شوری بخشایشی
مُلقّب به قوام العداله (از منشیان و سخنوران
عصر ناصری) بود. «شوری» دارای طبعی
روان و خطی خوش بود. این بانو که
پرورش یافته چنین ادیبی بود، احساسات
لطیف و شاعرانه دخترش را شکوفا ساخت.
محصول ازدواج اعتصام الملک با او، چهار پسر
و یک دختر بود. او نیز در ۲۶ اردیبهشت
۱۳۵۲ درگذشت و در جوار حرم حضرت
فاطمه معصومه(س) در شهر مقدس قم دفن
گردید.
تولد و ایام کودکی و نوجوانی
در چنین خانواده ای که رایحه فرهنگ،
اندیشه و ادب از آن ساطع بود، در ۲۵ اسفند
ماه سال ۱۲۸۵ه··· .ش یعنی هفت ماه و ده روز
پس از اعلام فرمان مشروطیت (۱۴ مرداد
۱۲۸۵ش) کودکی دیده به جهان گشود که
«رخشنده» نام گرفت و بعدها تخلّص
«پروین» را برای خود برگزید. در همان اوان
زندگی که این طفل در پرتو پرورش های
مادری خوش ذوق و تربیت های پدری پرمایه،
نهال وجود خود را بارور می ساخت، زمانه ای
پرحادثه را ناظر بود، ملتی به جان آمده از ظلم
و خودکامگی و برخاسته از خواب سنگین
هزاره ها در پرتو امیدی نویافته، در ظلماتی که
او را از هر سو در خود فرو گرفته بود، راهی به
رهایی می جست.
با وجود آنکه چند ماهی پس از تولدش
مردم انقلاب مشروطه را به رهبری روحانیت
سامان دادند اما آنان تا رسیدن به سرمنزل
مقصود و حاکمیت قانون راهی دراز در پیش
داشتند و متأسفانه دولت های پس از مشروطه
هم با کشتار و ویرانی، اندوهی مرگبار را در
همه جا چون ابری سیاه گسترانیدند.
دولت های ابرقدرت چون روس، انگلیس و
بعد هم آمریکا ایران را معرض تاخت و تاز
خویش قرار داده و برای سلطه بر ملت این
سرزمین، با یکدیگر در رقابتی شدید بودند.
رضاخان هم وقتی روی کار آمد، راه
دیکتاتوری، جاه طلبی و سرکوبی حق طلبان و
آزادی خواهان را پیش گرفت. در چنین روزگار
تیره و تاری، پروین مقدمات ادب پارسی و
عربی را از پدرش فرا گرفت و از سن هفت
سالگی شعر گفتن را آغاز کرد و اعتصام الملک
را غرق شور و نشاط کرد. پس از این، در
آموزش و پرورشِ یگانه دخترش به جان
کوشید و در تربیت او از هیچ لحظه ای فروگذار
نکرد. خانه اش میعادگاه دانشوران و ادیبانی
چون علی اکبر دهخدا، محمدتقی بهار، عباس
اقبال آشتیانی، سعید نفیسی و حاج
سیدنصراللّه تقوی بود. بی شک حضور این
جمع، در شکوفایی قریحه شعری پروین
بسیار مؤثر بود و آنان همواره ذوق سرشار و
استعداد خارق العاده این کودک را می ستودند و
چنین نبوغی را با شگفتی تحسین می کردند.
پروین از همین سنین کوشا و اهل تفکر بود و
غالب اوقاتش را در تنهایی می گذرانید و کمتر
با هم سال های خود به بازی و تفریح
می پرداخت. در یازده سالگی با دیوان اشعار
فردوسی، نظامی، مولوی، ناصر خسرو،
منوچهری، انوری و فرخی یزدی آشنا گردید.
در دوازده سالگی شعر «ای مُرغک» را سرود
که به زندگی خودش اشاره دارد:
ای مُرغک خُرد ز آشیانه
پرواز کن و پریدن آموز
تا کی حرکات کودکانه
در باغ و چمن چمیدن آموز
رام تو نمی شود زمانه
رام از چه شدی؟ رمیدن آموز …
پدر، قطعات زیبا و لطیفی از کتب خارجی
(اروپایی، ترکی و عربی) گرد می آورد و به
فارسی ترجمه کرده و پروین را به نظم آن
قطعات تشویق می نمود. از آن جمله در ایام
طفولیت پروین، یکی از قطعه های انوری را
که در کتب مذکور بدون ذکر شاعر، ترجمه
کرده بودند به فرزند داد و آن طفل هم
قطعه ای منظوم از رویش ساخت که با متن
اصلی یکی بیرون آمد و صرفا وزن آن اندکی
تفاوت می کرد.
پروین در تمامی سفرهایی که پدرش در
داخل و خارج ایران نمود، همراه پدر رفت و
در طول مسافرت تجربه هایی ارزنده
اندوخت. درگذشت پدر تأثیری ناگوار بر
روحیه او گذاشت. از قطعه ای سوزناک که
هنگام از دست دادن والدش سروده است
می توان فهمید او تا چه اندازه به پدرش
دلبستگی داشته و علاقه معنوی آن دو چقدر
نسبت به یکدیگر عمیق بوده است:
پدر، آن تیشه که بر خاکِ تو زد دست اجل
تیشه ای بود که شد باعث ویرانی من
رفتی و روز مرا تیره تر از شب کردی
بی تو در ظلمتم ای دیده نورانی من
بی تو اشک و غم و حسرت همه مهمان من اند
قدمی رنجه کُن از مهر به مهمانی من
من یکی مرغِ غزل خوان تو بودم چه فتاد
که دگر گوش ندادی به نواخوانی من
گنج خود خواندی و رفتی و بگذاشتی ام
ای عجب، بعدِ تو با کیست نگهبانی من
کوشش های آموزشی و فرهنگی
پروین تحصیلات متوسطه را در مدرسه
اناثیّه امریکایی (ایران بیت آل) در تهران پی
گرفت و در هیجده سالگی (خرداد ۱۳۰۳)
فارغ التحصیل شد. موقعی که جشن فراغت از
تحصیل او و همکلاسی هایش در این مدرسه
منعقد گردید، در خطابه ای که ایراد نمود از
وضع نامناسب زنان ایران به دلیل فشارهای
سیاسی ـ اجتماعی گلایه نمود و بی سوادی و
بی خبری آنان را ضایعه ای ناگوار تلقی کرد و
تأکید نمود داروی این بیماری مزمن تعلیم و
تربیت حقیقی است تا این طبقات جامعه از
خوان گسترده معارف بهره مند گردند و برای
رشد فکری خود کوشیده به اصلاح معایب و
ترمیم خرابی های گذشته پرداخته برای
سعادت آینده، زمینه سازی کنند.
او در تمام دوران تحصیلی یکی از
شاگردان ممتاز مدرسه بود و البته پیش از
ورودش به این مرکز آموزشی، معلومات
زیادی داشت اما روح فروتن وی برای
یادگیری هر مطلب و موضوع تازه ای شوق
فراوانی از خود نشان می داد و می کوشید در
حد توان، آگاهی خویش را افزایش دهد بسیار
کتاب می خواند و مطالعاتش گسترده بود. در
فراگیری زبان انگلیسی چنان پیگیر و کوشا
بود که می توانست آثار و داستان هایی را به
زبان اصلی انگلیسی بخواند و مهارتش در این
زمینه به حدی رسید که دو سال در مدرسه ای
که خودش آنجا درس می خواند ادبیات فارسی
و انگلیسی را تدریس کرد. در مجلس تذکری
که فارغ التحصیلان دبیرستان امریکایی
تهران روز ۲۶ اردیبهشت ۱۳۲۰ در این مکان
برپا کرد «میسس شولر»
(MRS.SCHULER) که هنگام
تحصیل پروین ریاست مدرسه را بر عهده
داشت خطابه ای خواند که در آن خاطرنشان
ساخت: پروین اصولاً به همه امور عالم اظهار
علاقه می کرد و سعی داشت بر همه چیز
واقف گردد و با جمعی از دوستان دخترش
مکاتبه داشت تا از این راه بر معلومات خود
بیفزاید.
پروین به مناسبت فارغ التحصیل شدن از
این مدرسه قطعه ای هم سروده است:
ای نهال آرزو خوش زی که بار آورده ای
غنچه بی باد صبا، گُل بی بهار آورده ای
باغبان تو را امسال سال خُرّمیست
زین همایون میوه، کز هر شاخسار آورده ای
شاخ و برگت نیک نامی، بیخ و بارَت سعی و علم
این هنرها، جُمله از آموزگار آورده ای …
در همان اوان پیشنهاد ورود به دربار
شاهنشاهی به او شد ولی نپذیرفت. معمولاً
رسم است که مراکز فرهنگی و ادبی دولتی
طی مراسمی یکی از مشاهیر علم و ادب را
مورد ستایش و احترام قرار می دهند. در چنین
برنامه ای وزیر یا مقام بالاتر مدالی را که نشانه
سپاس و قدردانی مقامات دولتی از خدمات
علمی و فرهنگی مورد نظر است به او اهدا
می کند. در سال ۱۳۱۵ش و زمان دیکتاتوری
رضاخان، وزارت فرهنگ وقت، مدال درجه
سه لیاقت را به پروین اعتصامی اهدا کرد ولی
او این مدال را نپذیرفت و آن را پس فرستاد.
همچنین رضاشاه از این شاعر خواست به
زنان و دختران تشکیلات شاهنشاهی مطالبی
را آموزش دهد اما روحیه و باور پروین به
گونه ای بود که به خود اجازه نمی داد در چنین
مکان هایی حاضر گردد و ترجیح می داد در
تنهایی و سکوت به تفکر و مطالعه بپردازد و
دردهای اجتماعی را ترسیم نماید. او که در
پانزده سالگی در باره اهل ستم و صاحبان
ثروت این گونه سروده است چگونه می تواند
به محیطی اشرافی و فضایی که بوی استبداد
می دهد و در جهت استضعاف مردم تلاش
می کند قدم بگذارد:
برزگری پند به فرزند داد
کای پسر، این پیشه پس از من تو راست
هر چه کنی کِشت، همان بدروی
کار بد و نیک چون کوه و صداست
گفت چنین، کای پدر نیک رأی
صاعقه ما ستمِ اغنیاست
پیشه آنان همه آرام و خواب
قسمت ما درد و غم و ابتلاست
خوابگه آن را که سمور و خزست
کی غم سرمای زمستان ماست
تیره دلان را چه غم از تیرگیست
بی خبران را چه خبر از خداست؟ …
پروین مدتی کتابدار کتابخانه دانشکده
ادبیات دانشسرای عالی تهران (دانشگاه
تربیت معلم کنونی) بود. کتابدار ساکت، آرام و
محجوبی که بسیاری از مراجعان نمی دانستند
این فرد، همان شاعر بزرگ معاصر است. او از
دوم خرداد ۱۳۱۵ تا پایان همین سال در این
سِمَت مشغول کار بود.
پروین به اندازه ای تیزبین و دوراندیش
بود که وقتی به وی پیشنهاد داده شد تا پُستِ
سرپرستی وزارت معارف آن زمان را به عهده
گیرد، با بلند نظری آن را رد کرد.
ازدواج
پروین در نوزدهم تیر ماه سال ۱۳۱۳ش
با پسرعموی پدر خود که رئیس شهربانی
کرمانشاه بود ازدواج کرد و چهار ماه پس از
عقد ازدواج به خانه شوی در این شهر رفت.
اگر چه مردی که پروین را به عقد خود در آورد
نباید عامی و کم سواد خواند و از فرماندهان
معروف انتظامی و افسر بالیاقت شهربانی بود
اما اخلاق خشک نظامی او با روح لطیف و
طبع عاطفی پروین مغایرت داشت و عوالم
ذوقی و طرز فکر و نگرش این شاعر در خانه
شوهر دچار سختی و عسرت گردید. به علاوه
پروین از خانه ای که هرگز مشروب و مواد
مخدر به آن راه نیافته بود، بعد از این وصلت،
ناگهان به خانه ای قدم نهاد که دمی از اینها
خالی نبود و همگامی این عیاشی و میگساری
و بیهودگی نمی توانست با طبع پروین دوام
آورد. از این روی پروین از ازدواج مذکور اعلام
نارضایتی می نمود و دیگر تمایلی نداشت به
این زندگی دوگانه که او را در یک حالت
بیگانگی روحی و عاطفی فرو برده بود ادامه
دهد. شوهرش که احساس کرد پروین
علاقه ای به زندگی مشترک ندارد کوشید
رفتاری که مخالف شئون این شاعر باشد از
خود بروز ندهد ولی مغایرت فراوان اخلاق و
تفکر این دو زوج زمینه های مفارقت را فراهم
ساخت و اینکه برخی مطرح کرده اند عشقی
دیگر به میان آمد و رشته این محبت و مودت
را از هم گسلید، در مورد پروین کذب محض
است و مطرح کردن چنین موضوعی آن هم
به شکل مبتذل آن، نوعی بی انصافی و دلیلی
روشن بر کمال بی اطلاعی از زندگی و افکار
پروین است و این شاعر رسالتی را که برای
زندگی خود برگزیده بود، والاتر و بالاتر از آن
می دانست که به عشق های زمینی که با امیال
و هوس های فناپذیر توأم هستند وقعی بنهد.
سرانجام پس از دو ماه و نیم به سر بردن
در خانه شوی، پروین از کرمانشاه به تهران،
در منزل پدر بازگشت و در ۱۱ مرداد ۱۳۱۴ش
با گذشتن از مهر خویش، برای همیشه از
شوهرش جدا شد. او این پیشامد را با
خونسردی و متانتی شگفت آور تاب آورد و تا
پایان عمر از آن ماجرا سخنی بر زبان نیاورد و
شکایتی نکرد.
اگر چه پروین غم زده نبود و هیچ گاه خود
را محنت زده نشان نمی داد، ماجرای این
ازدواج ناموفق و سپس طلاق، سیمای متین
و موقّرش را با غباری از گرفتگی پوشانید.
البته این دگرگونی را صرفا اطرافیان او که
همواره با وی حشر و نشر داشتند می توانستند
درک کنند و دریابند و الاّ پروین از این
شکست ضعف و فتوری به خود راه نداد و باز
به همان کم حرفی و آرامشِ ذاتی خویش
بازگشت و از کمّ و کیف این زندگی مشترک
کوتاه و تلخ با کسی درددل نکرد و هیچ گاه هم
ابراز تأسف خود را بروز نداد. با این وجود در
باره دوران زناشویی خود فقط سه بیت ذیل را
سروده است:
ای گُل، تو ز جمعیتِ گلزار چه دیدی
جز سرزنش و بدسری خار چه دیدی
ای لعل دل افروز، تو با آن همه پرتو
جز مشتری سفله به بازار چه دیدی
رفتی به چمن، لیک قفس گشت نصیبت
غیر از قفس، ای مرغِ گرفتار چه دیدی
رویش در نگرش
از دیدگاه پروین، انسان آمیزه ای از روح و
بدن، ترکیبی از نیکی و بدی، تاریکی و
روشنایی می باشد. گوهری است با خاک
آمیخته، مرغی در قفس تن اسیر شده و
نورانیت او گرفتار ظلمت گشته است. حال او
باید چه کند؟ آدمی باید خویش را از خاک
بپالاید، قفس را بشکند و از اهریمن فاصله
گیرد آنگاه به قلمرو نور و روشنایی پرواز کند.
او همان مرغ باغ ملکوت حافظ است که نباید
دل خود را به این قفس موقّت خوش کند. او
همان پرنده ای است که از کنگره عرش
صدایش می زنند. نی مولانا است که از اصل
خود جدا مانده و تا پیوستن به نیستان روح
باید تلاش کند. از خاک تا افلاک راهی دراز در
پیش دارد و تا از دیگرآزاری، خودخواهی و
حرص و ریا پاک و صافی نشود رخصت بر
آمدن از چاه طبیعت نخواهد یافت.
از نظر این شاعر، بشر همچون گلی است
که سحرگاهان می شکوفد و شامگاهان
پژمرده می شود. در این مجال اندک نباید به
خوردن و خوابیدن اکتفا کند و با سعی و
تلاش، کسب علم، کمال و فضیلت،
بلندهمتی، ظلم ستیزی و عدالت خواهی باید
راه را برای ترقی معنوی و معرفتی هموار کرد.
کسی انسان راستین است که در اندیشه
دیگران باشد، زیرا سعادت فردی به
خوشبختی دیگر آدمیان بستگی دارد:
بگفت: نیّت ما اتفاق و یکرنگیست
تفاوتی نکند خدمت سیاه و سفید
تو را چو من به دل خُرد مهر و پیوندیست
مرا به سان تو، در تن رگ و پی است و ورید
صفای صحبت و آئین یکدلی باید
چه بیم گر که قدیمی است عهد یا که جدید
ز نزد سوختگان، بی خبر نباید رفت
زمان کار نباید به کُنج خانه خزید
غرض، گشودن قفل سعادت است به جهد
چه فرق گر زر سرخ و گر آهن است کلید …
زندگی کوتاه پروین انبوهی از هیجان و
تلاطم را به دنبال دارد که از موقعیت
اجتماعی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 