پاورپوینت کامل دختر فداکار ۱۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دختر فداکار ۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دختر فداکار ۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل دختر فداکار ۱۹ اسلاید در PowerPoint :

>

۹۴

دختران بهار / دیوار آرزوها

سلام خدمت دست اندرکاران مجله. من
یکی از خوانندگان پَر و پا قرص شما هستم.
خواننده ای که وقتی مجله را باز می کند اول از
همه می رود سراغ دیوار آرزوها. اسم خیلی
بامسمایی است؛ دیوار آرزوها. برای رسیدن به
آرزوها باید از دیوارهای بلند گذشت، باید از
بلندترین موانع رد شد. آری، آرزوهای آدمی
آنقدر زیاد و متنوعند که اگر روی هم کپه
شوند بالا می آیند و دیوار می شوند.

البته من حالا دیگر جوان نیستم اما در
سال های جوانی دختری را می شناختم که
شما می توانید زندگی جالب وی را در صفحه
دیوار آرزوها بیاورید. اسمش «مرضیه» بود.
دختری زیبا، باهوش و فعال و پرجنب و
جوش. علاوه بر اینها خیلی مهربان و پاک دل
بود. به همین دلیل اطرافیانش بسیار دوستش
داشتند و به او مِهر می ورزیدند. بعد از او
مادرش بچه دار نشد و مرضیه تک فرزند باقی
ماند. می گویند بچه های یکی یکدانه لوس و
نُنر و وابسته بار می آیند اما این موضوع در
رابطه با آن دختر اصلاً صادق نبود. مرضیه به
هیچ وجه لوس و به اصطلاح بچه ننه نبود و
حوادث بعدی زندگی اش مُهر تأییدی بودند بر
صحت این مدعا.

مرضیه، هنوز مدرسه می رفت که پدرش
را طی یک حادثه رانندگی دلخراش از دست
داد و یتیم شد. پدر او مرد خوب و زحمتکشی
بود. با مینی بوسش کار می کرد، کار خارج از
شهر. مرگ پدر ضربه روحی بدی برای او و
مادرش بود، اما مرضیه خیلی زود با
واقعیت های تلخ زندگی کنار آمده و آنها را
پذیرفت. پس از فوت پدر، مادر ازدواج نکرد و
زندگی اش را وقف تنها فرزندش کرد. از طرف
دیگر، مرضیه نیز از جمله دخترانی نبود که در
نبودِ پدر و کنترل و هدایت و نظارت وی از راه
درست خارج و احیانا موقعیت را مناسب
لجاجت و خودخواهی هایش کند.

چندی نگذشت که آنها خانه شان را
فروخته و در طبقه بالا به همسایگی خاله
مرضیه خانه ای تهیه و زندگی جدیدی را
شروع کردند. کم کم مرضیه پا به دبیرستان
می گذاشت و همچون دوره های دبستان و
راهنمایی در درس و مشق و ادب و متانت و
حیا نمونه و مثال زدنی بود. مادرش نیز با تمام
توان در داخل و خارج از خانه کار می کرد و
اجازه نمی داد دخترش کم و کسر و کمبودی
داشته باشد. از طرف دیگر مرضیه می شنید
فامیل و آشنایان مادر را به ازدواج ترغیب و
تشویق می داشتند و دلیل می آوردند تنها
فرزندش دیر یا زود به خانه بخت رفته و آن
وقت او تنهای تنها خواهد شد، پس چه بهتر
که در فکر سایه و تکیه گاهی برای خود باشد.
لکن مادر به دلایلی که برای مرضیه نامعلوم
بود از ازدواج مجدد استنکاف می ورزید. حتی
روزی خودِ مرضیه از وی خواسته بود
زندگی اش را وقف وی نساخته و تن به ازدواج
بدهد. لکن مادر عصبانی شده و با حالتی
برافروخته از مرضیه خواسته بود دیگر هرگز
در ارتباط با آن موضوع حرفی نزده و برای
همیشه فکر ازدواج وی را از ذهنش خارج
سازد. با این وجود مرضیه خیلی خوب درک
می کرد مادرش به خاطر او فداکاری می کند و
هیچ تمایلی ندارد سایه یک ناپدری بر سر
دخترش باش