پاورپوینت کامل پیامبر(ص)، زید، زینب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پیامبر(ص)، زید، زینب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیامبر(ص)، زید، زینب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پیامبر(ص)، زید، زینب ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

۲۳۶

آغاز

پانزده قرن پیش در شبه جزیره حجاز، آخرین
پیامبر خدا برای رساندن پیام زندگی بخش و
هدایتگر خداوند به انسان ها برانگیخته شد. فرزند
عبداللّه و نواده عبدالمطلب، مدت بیست و سه سال
در مکه و مدینه تلاش کرد وظیفه تبلیغی خویش را
به بهترین صورت انجام دهد. آن بزرگوار علاوه بر
پیام رسانی، «تراز مکتب» و «الگوی برترین»
برای همگان بود و حق تعالی الگو بودن ایشان را به
رسایی و روشنی اعلام کرد:

«لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللّه ِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ؛

به یقین رسول خدا برای شما الگوی نیکویی
است!»

از شگرد دشمن برای تخریب اسلام و
بنیان های آن، هجوم به شخصیت والای پیامبر و
بستن افتراهای نفرت آور به ساحت مقدس ایشان
بود، تا چهره نورانی و جذاب برترین الگو آشفته
گردد و تبهکاران، ستمگران و هواپرستان بتوانند
اقدامات ناجوانمردانه و شهوانی خود را موجّه جلوه
دهند و وانمود کنند رگه هایی از لغزش و کژروی در
رفتار پیامبر وجود دارد! دست جعل و تحریف از
آغاز بعثت، پدیدار گشت و روایاتی ساخت که
تصویرگر انسانی ستمکار، شهوتران و دنیاطلب از
آخرین برگزیده خدا بود!

ازدواج های پیامبر(ص)

یکی از صحنه هایی که جولانگاه
حدیث سازان حرفه ای گشت، ازدواج های رسول
خدا(ص) بخصوص ازدواج حضرت با دختر
عمه اش «زینب دختر جحش» است. از نکته های
قابل توجه اینکه ذیل آیات همان سوره ای که
رسول خدا به عنوان اسوه معرفی شده، روایاتی
جعل شده و پیامبر را عاشق همسر مرد دیگری (آن
هم همسر پسرخوانده اش) معرفی کرده،
تهمت هایی زده اند که از ساحت یک انسان عادی
به دور است، چه رسد به ساحت پیامبر عظیم خدا!

شناسایی زید و زینب

زید فرزند «حارثه بن شراحیل کلبی» بود.
غارتگران او را در کودکی از قافله ای ربودند و در
بازار عکاظ مکه به عنوان غلام در معرض فروش
گذاشتند. رسول خدا پیش از بعثت برای
خدیجه تجارت می کرد و برای انجام امور تجاری به
بازار عکاظ رفت و زید را آنجا دید، که مورد توجه
ایشان قرار گرفت، پس او را خرید.

پس از اینکه رسول خدا زید را خرید [یا به
رسول خدا بخشیده شد]، خانواده اش که جویای
اخبار او بودند، از حال و روز وی خبردار شدند.
پدرش به محضر پیامبر رسید و تقاضا کرد قیمت
فرزندش را گرفته و او را آزاد کند تا نزد خانواده اش
بازگردد. رسول خدا پیشنهاد جالبی مطرح کرد و
فرمود: اجازه دهیم زید خود انتخاب کند که نزد
خانواده اش بازگردد یا در خانه پیامبر و خدیجه و در
خدمت آنان بماند. با توافق طرفین «زید» مجاز به
اختیار شد و او ماندن در خدمت پیامبر و بودن در
منزل ایشان را بر بازگشت نزد پدر و مادر و
خویشاوندان ترجیح داد!

انتخاب «زید» برای پدر و خویشاوندانش
سنگین و تحقیرکننده جلوه کرد و پدر خشمگین در
حضور همگان، او را دیگر فرزند خود ندانست و از
ارث محروم کرد. رسول خدا به پاس قدردانی از
انتخاب «زید» و برای جبران ضربه ای که توسط
خانواده اش به او وارد گشت، در همان جمع «زید»
را فرزندخوانده خود معرفی کرد. بدین گونه به
«زید بن محمد» مشهور گشت، تا اینکه آیه چهار و
پنجم احزاب نازل شد و دستور داد فرزندخوانده ها
را به نام پدران واقعی خود بخوانند که حق و
حقیقت است؛ نیز ارث بردن فرزندخوانده را منع
کرد. از آن به بعد دوباره او را «زید بن حارثه»
خواندند.

زید بن حارثه تا آخر عمر خدمتکاریِ رسول
خدا را رها نکرد و از اولین ایمان آورندگان به
حضرت بود. رسول خدا نیز علاقه خاصی به ایشان
داشت و پس از هجرت به مدینه، دختر عمه اش را
به عقد وی در آورد.

زینب دختر «جَحش بن رئاب اسدی» از
قریش و مادرش «امیمه» دختر عبدالمطلب و عمه
پیامبر بود.

ازدواج زید و زینب

عده ای از قریش خواستار زینب بودند، ولی
زینب که نظرش به پیامبر بود و دوست داشت
همسر ایشان گردد، خواهرش را نزد رسول خدا
فرستاد تا از او راهنمایی بطلبد. راهنمایی طلبیدن،
پیام دادن غیر آشکار هم بود که اگر رسول خدا
اقدام نکند، ممکن است دیر شود و او به عقد
دیگری در آید.

رسول خدا به فرستاده زینب گفت که
پسرخوانده ام زید بن حارثه برای شوهریِ او
مناسب ترین است. زینب و اطرافیانش هنوز پابسته
اعتقادات و رسوم جاهلی بوده، برده های آزاد شده
(موالی) را کفو و هم شأن دختران اَشراف و آزاد
نمی دانستند و ازدواج با آنان را جایز نمی شمردند.
از این رو راهنمایی رسول خدا برای آنان سنگین و
نپذیرفتنی بود، ولی رسول خدا به امر خدا در صدد
لغو کردن رسوم غلط جاهلی بودند. ایشان مؤمنان
را کفو هم می دانستند و شرافت قبیلگی و نسبی را
برتری دهنده نمی دانست و اَشراف را برتر از افراد
گمنام و بی نشان نمی شمرد، از این رو زیدِ آزاد شده
مؤمن که جزو «آزادشدگان» بود، در نظر ایشان و به
حکم خدا، با «زینب هاشمی قریشی» هم شأن بود
و ازدواج شان جایز.

آیه هم نازل شد و به صراحت حکم خدا و
رسول را شایسته پیروی دانست:

«مردان و زنان مؤمن حق ندارند هر گاه خدا و
رسول خدا در مورد امری حکم کردند، خود را در
مورد آن کارشان، صاحب اختیار بدانند و هر کس
عصیان خدا و رسول کند، آشکارا گمراه گردیده
است.»

با نزول آیه، زینب و خانواده اش ملاک
جاهلی را دور انداختند و پذیرفتند که دختری آزاد
و اشراف زاده، با مردی گمنام و مؤمن ازدواج کند و
او را هم شأن خود بداند و برتری های ظاهری
دنیایی را بی اهمیت بشمارد.

طلاق زید و ازدواج پیامبر

پس از گذشت مدتی، زید تصمیم به طلاق
همسرش گرفت و بالاخره از او جدا شد. بعد از تمام
شدن عِدّه زینب، رسول خدا به امر حق تعالی با او
ازدواج کرد. متأسفانه دشمنان آگاه و دوستان ناآگاه
از این ازدواج، یک رمان عشقی ساختند که در آن
مثلث عشقی، پیامبر مردی است که به زن
شوهرداری دل بسته می گردد؛ زید ضلع دیگر این
مثلث عشقی است که فداکاری می کند و از عشق
خود می گذرد؛ زینب ضلع سوم است که به پیامبر
دل بسته بود اما به اجبار با زید ازدواج کرده، پس از
مدتی فراق از رسول خدا، بالاخره به وصال ایشان
دست می یابد!!

شرح رخداد

در این رمان عشقی ساختگی، ساحت مقدس
و پاک پیامبر و حتی ساحت حق تعالی مورد تعرض
قرار می گیرد، تا دلدادگی های شهوانی دیگران
توجیه شود و امری عادی و طبیعی جلوه گردد. برای
اینکه به عمق جنایتی که در حق رسول خدا رفته،
نیز تهمت های سنگینی که به ایشان وارد شده، پی
ببریم، ابتدا داستان این ازدواج را از زبان قرآن
می شنویم، سپس به روایات ساختگی و توجیه های
دردآور آن نظر می اندازیم.

قرآن و ازدواج پیامبر با زینب

داستان این ازدواج به طور روشن در یک آیه
مطرح شده است:

«به یاد آور که به آن کس که خدا به او نعمت
داده و تو نیز به او احسان کرده ای، گفتی: همسرت
را [بر خلاف میلت] نگه دار و از خدا بترس و در
ضمیر خود آنچه را خدا آشکار می کند، پنهان
می کردی و [این پنهان کردن از آن جهت بود که[
خوف مردم داشتی و خدا سزاوارتر است به این که
از او بترسی، پس آنگاه که «زید» بهره خود از آن
زن گرفت، او را به ازدواج تو در آوردیم، تا بر
مؤمنان در ازدواج با همسرانِ فرزندخواندگان شان
نشان حرج و مشکلی نباشد، هر گاه
فرزندخواندگان شان از آنان بهره گرفتند [و آنها را
طلاق دادند] و امر خدا انجام شدنی است.»

شرح آیه:

نعمت یافتگان

آن کس که خدا به او نعمت داد، زید بن حارثه
بود که خداوند به او نعمت ایمان به رسول خدا را
داد و قلب رسولش را به او متمایل ساخت؛ نیز
توفیق همراهی با پیامبر را به او بخشید و نام او را
برای همیشه در قرآن (به عنوان یکی از
نعمت یافتگانِ خود) ثبت کرد؛ نعمت یافتگانی که
عبارتند از: پیامبران، صدیقین، شهدا و صالحان.

پس، از نعمت های خداوند به «زید»، تأیید
عضویت او در زمره صالحان می باشد که در این
آیات اشاره شده است.

پیامبر به «زید» احسان کرد که او را آزاد
ساخت و به عنوان فرزندخوانده خود معرفی کرد،
نیز دختر عمه اش را به ازدواج او در آورد و برای سر
گرفتن ازدواج وساطت کرد.

توصیه به ادامه زناشویی

زید پس از مدتی همسری با زینب، تصمیم به
طلاق همسرش می گیرد. در این زمینه با پیامبر
مشورت می کند، رسول خدا او را به رویگردانی از
این تصمیم دعوت کرده، اقدام به طلاق و جدایی را
مناسب نمی داند: «اَمْسِکْ عَلَیْکَ زوجَکَ و اتّقِ
اللّه َ».

بنا بر ظاهر آیه، زید به همسرش بی رغبت
شده، به نگه داشتن او علاقه مند نبوده، می خواسته او
را طلاق دهد، چنان که در طلاق دادن هم پافشاری
کرده است. پیامبر او را به تحمل همسری زینب
سفارش می کند و از طلاق دادن پرهیز می دهد
(امسک علیک زوجک و اتق اللّه ). اینکه از نگه
داشتن زینب در همسری، با لفظ «اَمْسِکْ عَلَیْکَ»
یاد کرده، معلوم می شود برای «زید» ادامه این
پیوند سخت بوده، رسول خدا او را به تحمل و
پذیرش این سختی، سفارش کرده؛ طلاق چون
حلالی است که خداوند آن را خوش ندارد، پس جز
در مواقع ناچاری، پسندیده نبوده و باید خداترسی
مانع آن باشد.

آگاهی پیامبر از فرجام کار

به صراحت آیه، رسول خدا مطلبی در این
زمینه در ذهن خود پنهان می کرده که خداوند آن را
آشکار ساخته؛ در آیات فقط «همسرِ پیامبر شدن»
از جانب حق تعالی آشکار شده، پس آنچه پیامبر
پنهان می کرده، همین مطلب بوده است. رسول خدا
آگاه شده بود که زید زینب را طلاق خواهد داد و
خداوند برای کوبیدن سنت جاهلی (ممنوعیت
ازدواج با همسر مطلّقه پسرخوانده)، زینب را به
همسری پیامبر در خواهد آورد. این آگاهی زمانی
بود که زینب هنوز همسر زید بود. وقتی پیامبر (که
به سرانجام کار آگاهی پیدا کرده بود) با اصرار زید
برای طلاق همسرش روبه رو شد، ترسید اگر
مخالفت نکند و زید را منع ننماید، بعد که خداوند
زینب را به همسری او در می آورد، ملامتگران و
دشمنان بگویند: رسول خدا به زینب دل بسته بود و
زید را به طلاق او تشویق کرد و یا منع نکرد، تا
سرانجام زید او را طلاق داد و خودش با وی ازدواج
کرد! چنین کسی لیاقت پیامبری و الگو بودن را
ندارد! دشمنان با این تبلیغات منفی مردم را از او
روگردان می کردند و به رسالت الهی او ضربه
می زدند.

ترس از خدا، نه بنده خدا!

ترس رسول خدا، «بیم برای خود» و «خوف
از مردم» نبود، بلکه خوف از گمراه شدن مردم در
اثر تبلیغات نادرست دشمنان بود. [و تخشی الناسَ[
این خوف ارزشمند و مرتبه ای از خوف در مسیر
الهی است، ولی خداوند او را از این نوع خوف بر
حذر می دارد و می گوید که باید امر را به خدا
بسپاری و به وظیفه ات عمل کنی و ترس از بعضی
پیامدها تو را از انجام وظیفه باز ندارد. خوف از
خدا تو را به انجام وظیفه سوق می دهد و خوف از
گمراهی مردم به خاطر انجام وظیفه، تو را سست
می کند، پس باید به خوف نوع اوّل رو آوری و
خوف نوع دوم را فرو گذاری.

آخرین راه حل

زید زمانی زینب را طلاق داد که نیازش
برآورده شده و دیگر به او میلی نداشت. او بعد از
مدتی زناشویی و کامجویی از زینب، به دلایل
مختلف از وی سیر می گردد و ادامه زندگی با زینب
برایش جاذبه ای ندارد، پس به طلاق زنش تصمیم
می گیرد. عبارت آیه در این مورد عبارت است از:
«لمّا قضی زیدٌ منها وطرا».

زمخشری در توضیح این عبارت گوید: «هر
گاه فردی به چیزی نیاز داشته باشد و به حاجتش از
آن چیز دست یابد، گویند: «قضی منه وطره» پس
معنای عبارت آن است که: زید دیگر حاجتی به
زینب نداشت و همت و خواسته اش از وی به سر
رسید و با رضایت خاطر از او گذشت و طلاقش
داد.»

در تفسیر قرطبی آمده: «وطر» به هر حاجتی
گویند که مورد همت فرد باشد.

در المیزان آمده که «قضاء الوطر» کنایه از
آمیزش و بهره بردن جنسی است؛ یعنی زید از
او بهره جنسی دلخواهش را گرفته و دیگر به او
رغبتی نداشت.

شوکانی می گوید: «قضاء الوطر» یعنی به
نهایت آنچه نفس از چیزی می خواهد، رسیدن و
زمانی گفته می شود: «قضی وطرا منه» که فرد به
آنچه خواسته، رسیده باشد. پس معنای آیه این
است که زید حاجتش را با نکاح زینب برآورده
کرده، به نحوی که دیگر به وی حاجتی نداشت.

در الوسیط هم آمده: «قضاء الوطر» یعنی به
نهایت تقاضای نفس از چیزی رسیدن.

بنابراین معلوم می شود که زید در مدت
همسری با «زینب» کمال بهره جنسی را از او
گرفته، به دلایل مختلف به او بی رغبت شده،
تصمیم به طلاق او گرفته بود.

ظاهرا بی رغبتی زید، نتیجه بداخلاقی خودش
بوده (که نمی توانسته مدت طولانی با یک همسر به
سر کند و بعد از گذشت مدتی او را طلاق می داده،
طلاق های متعدد او را، دلیل این احتمال
دانسته اند) یا اینکه زینب به او فخر
می فروخته، او را می آزرده، در نتیجه «زید» به
سبب اخلاق بد «زینب» از وی دلزده شده و
تصمیم به طلاق گرفته است.

در هر دو حال، بهتر و ارزشمندتر این بود که
زید اخلاقش را اصلاح یا بداخلاقی های زینب را
تحمل کند و طلاق کار پسندیده و ارزشمندی نبود،
از این رو حضرت رسول(ص) ایشان را نهی کرد و
به نگه داشتن همسر سفارش فرمود.

اگر زینب خواهان طلاق بود و بر آن اصرار
داشت و زید خواهان نگهداری زینب بود، امر به
نگهداری دلیلی نداشت. اگر هر دو از هم دلزده
شده و خواهان طلاق بودند، نیز امر به نگهداری و
رعایت تقوا برای خودداری از طلاق، وجه چندانی
نداشت. این امر زمانی جا دارد که فقط مرد اقدام به
طلاق کند. این اقدام حداقل مکروه است و نهی از
آن و امر به مراعات تقوا برای پرهیز از طلاق جا
دارد.

ازدواجی به خواست خدا

برای ازدواج بعدی زینب، هیچ کدام (زید و
زینب و یا پیامبر) نقشه ای نداشتند و اصلاً تصور
آن هم در ذهن زید یا زینب نبود، زیرا هنوز گمان
داشتند ازدواج با همسر مطلقه پسرخوانده حرام
است. قرآن تا آن زمان فقط اصل پدرخواندگی را
باطل خواند، ارث بردن را منع کرده و دستور داده
بود فرزندخواندگان را به نام پدران واقعی شان
بخوانند، ولی هنوز جواز ازدواج با همسر مطلقه
پسرخوانده را اعلام نکرده بود. پیامبر هم گرچه
پیشتر خبردار شده بود، ولی عشقی به زینب
نداشت، حتی به خاطر انعکاس نامطلوب و
پی آمدهای ناخوشایند احتمالی، از این ازدواج
گریزان بود، از این رو خداوند به صراحت اعلام
می کند: «زوَّجناکها؛ ما او را به ازدواج تو در
آوردیم» که در عدم رغبت و عدم اقدام پیامبر
صراحت دارد.

تبلیغ عملی

هدف این تزویج، برای رسیدن پیامبر به
مطلوبش نبود (که اصلاً مطلوبیتی در کار نبود) بلکه
برای بی اعتبار ساختن حکم جاهلیِ ممنوعیت
ازدواج با مطلقه پسرخوانده بود. حرمت ازدواج با
همسر مطلقه پسرخوانده، در آن جامعه مقبولیت
عمومی داشت و صرف اعلام الغای آن، قبح آن را
نزد عموم، از بین نمی برد. باید شخصیت
بلندمرتبه ای سپر گردد و پرچمدار چنین اقدامی
شود، تا قبح آن در ذهن جامعه از بین برود و
دیگران جرئت چنین اقدامی را پیدا کنند.

معلوم است این اقدام برای اولین فرد، بسیار
سخت و جهادی عظیم است و جز شخص اوّل
اسلام، دیگران را طاقت چنین جهادی نیست، از
این رو خداوند پیامبر را به سنت شکنی مأمور کرد،
حتی پروردگار برای دفاع از وی وارد صحنه
می شود و اعلام می کند: «زوجناکها؛ ما او را به
ازدواج تو در آوردیم.» و در آخر می فرماید: «و
کان امر اللّه مفعولاً؛ امر خدا انجام شدنی است». با
این جمله دوباره تأکید می کند که این ازدواج نه
مورد انتظار زید و زینب و نه مورد رغبت رسول
خدا، بلکه فقط «امر خدا» بود و باید انجام
می پذیرفت؛ پیامبر هم که در مقابل دستور خدا
تسلیم محض است و هیچ نوع انکار و سرپیچی
ندارد.

رمان سازان و ازدواج پیامبر

متأسفانه دست های خیانتکار جعل کنندگان،
از صدر اسلام برای آشفته و واژگون نشان دادن
احکام و معارف دین، نیز برای زشت ساختن چهره
نورانی پیامبر(ص) و رهبران معصوم اسلام(ع) به
کار افتاد و احادیثی ساختند و از زبان آنان نقل
کردند، یا رفتاری را بدانان نسبت دادند که نه توسط
آنها انجام شده بود و نه با مقام قدسی و والای آنان
سازگاری داشت.

رسول خدا که با این اقدامات خائنانه روبه رو
شد، ضمن اعلام بیزاری از حدیث سازان، قرآن را
به عنوان معیار و میزان شناسایی احادیث صحیح از
احادیث جعلی معرفی کرد و فرمود: اگر حدیثی با
قرآن ناسازگار بود، جعلی است و آن را دور
بیندازید.

برای نشان دادن ساختگی بودن این رمان
رسول خدا و زینب نیز بهترین راه ارائه و عرضه
روایات بیانگر آن رمان زشت و ناپسند به قرآن
است. این رمان ویرانگر متأسفانه در کتب حدیثی و
تفسیری سنی و شیعه وارد شده و ثبت گردیده،
برخی عالِمان به جای دقت در مضمون حدیث و
تصریح بر جعلی بودن آن، به توجیه آن پرداخته و
زمینه حمله های بیشتر دشمنان به ویژه غربیان را
فراهم کرده اند.

این روایت نادرست به مضمون زیر است:

پیامبر به زید بن حارثه علاقه شدیدی داشت و
دختر عمه اش (زینب دختر جحش) را به عقد وی
در آورد. روزی رسول خدا برای دیدار زید به
خانه اش مراجعه کرد و با همسرش روبه رو شد و
زیبایی وی پیامبر را به شگفتی و تحسین وا داشت.
زید از جریان آگاه شد و احساس کرد پیامبر به
همسرش تعلق خاطر پیدا کرده، او را طلاق داد و
رسول خدا پس از تمام شدن عِدّه زینب با او ازدواج
کرد.

در بیان جزئیات این رمان خیالی، گزارش و
نقل های مختلفی وجود دارد که بعضی شرم آور و
توهین به خدا و رسول است و با اصول جوانمردی،
عفت و پاکدامنی ناسازگاری دارد. جزئیات این
رخداد و ناسازگاری آن با بیان قرآن و بزرگواری و
شخصیت والای پیامبر به شرح زیر است:

۱ـ چگونگی رویارو شدن پیامبر و زینب

بنا بر نقلی رسول خدا روزی برای انجام کاری
به درِ خانه زید مراجعه کرد و همسر وی را در حالی
که پوشش کامل داشت دید.

نقل های دیگری نیز گفته اند که پیامبر زینب
را دید، که منظورشان دیدن با پوشش کامل باشد.
اما نقل ها نوع برخورد را طور دیگر هم گفته اند:

زینب وسط اتاق نشسته بود و خود را معطّر و
آرایش می کرد. رسول خدا در را باز کرد و او را دید.

بنا بر این نقل، رسول خدا بدون آگاهی دادن
به اهل خانه در را باز کرده و زن خانه را در حالی که
در خلوت خود به خودآرایی مشغول بوده، دیده
است.

بنا بر نقل دیگر، لحظه ای که رسول خدا جلوی
درِ خانه منتظر زید بود، باد پرده ای را که بر در
آویزان بود، کنار می زند و زینب را که در آن لحظه
وسط حجره سر برهنه نشسته بود، می بیند، یا
وی را در حال استحمام می بیند.

بنا بر این نقل، رسول خدا تا مقابل درِ خانه
آمده، بدون اینکه اهل خانه متوجه شده باشند و در
آن لحظه باد پرده را کنار زده و ایشان زن خانه را
سر برهنه یا عریان دیده است!

بنا بر نقل روح المعانی ظاهرا زینب جلو درِ
خانه آمده، در حالی که کاملاً پوشیده نبوده (زیرا
عجله داشت که جواب رسول خدا را بدهد و ایشان
را معطل نگذارد) و پیامبر را برای ورود به خانه
دعوت کرده است.

دقت و تأمل در نوع رو در رو شدن رسول خدا
و زینب ـ اگر صورت گرفته باشد ـ نشان می دهد که
گزارش ها غالبا ساختگی است. البته ممکن است
رسول خدا برای دیدن زید به درِ خانه او مراجعه
کرده باشد و با شنیدن صدای حضرت، همسر زید
متوجه شده باشد، آنگاه با پوشش کامل با ایشان
رو در رو گردیده، ضمن آگاهاندن از عدم حضور
زید، ایشان را به منزل دعوت کرده باشد. این نوع
روبه رو شدن کاملاً طبیعی است و نمی توان پیامد
ناخوشایندی را بدان استناد داد.

اما اینکه رسول خدا آرام و بی خبر به طرف
منزل بیاید و مقابل در بایستد و بدون فهماندن اهل
منزل، پرده را کنار بزند یا در را باز کند و اهل منزل
را در حال خلوت شان مشاهده کند یا مقابل در و
پرده بایستد، به گونه ای که اگر باد پرده را کنار زد،
بتواند اندرون و زن خانه را ببیند، آن هم در حال
برهنه بودن سر و بدن یا در حالی که داشته خود را
شستشو می داده، چنین رفتاری از ساحت هر
جوانمردی بخصوص رسول خدا به دور است و
سنت و سیره ایشان، بیانگر خلاف آن می باشد.
پیامبر(ص) حتی برای ورود به خانه دخترش
فاطمه(س) اذن می گرفت و بدون اطلاع وارد
نمی شد.

خانه های آن زمان غالبا اتاق بوده و درِ حجره
به فضای جلوی آن باز می شده، دیواری آن اتاق را
جدا نمی کرده است. افراد معمولاً نزدیک اتاق
می آمدند و صاحب حجره را صدا می کردند و با او
ملاقات می کردند. سیره رسول خدا این گونه بود که
وقتی به نزدیکی اتاق می رسید، سه بار با صدای
بلند به ساکنان سلام می کرد و بین هر سلام با سلام
بعدی چند لحظه فاصله بود. اگر بعدِ هر یک از
سلام ها، اهل خانه جواب و اجازه داخل شدن
می دادند، حضرت داخل حجره می شد و گرنه پس
از سلام سوم بازمی گشت.

امام علی(ع) نقل می کند که همسرش را برای
گرفتن خادمی خدمت رسول خدا(ص) فرستاد،
ولی حضرت زهرا نتوانست در حضور دیگران
تقاضای خود را به پدر بگوید و بازگشت. امام
می فرماید: روز بعد من و همسرم، زیر روپوشی در
حال استراحت بودیم، که پیامبر به درِ خانه ما آمد و
برای گرفتن اجازه ورود مطابق سیره و روش خود با
صدای بلند فرمود: السلام علیکم. من و همسرم
چون در حال استراحت و خوابیده بودیم، از شرم
سکوت کردیم. حضرت برای بار دوم سلام کرد و ما
همچنان ساکت بودیم. ایشان برای بار سوم هم
سلام کرد و من ترسیدم اگر جواب نگویم، حضرت
مطابق سیره و روشی که داشتند، بازگردد و از برکت
دیدارش محروم شویم، از این رو عرض کردم: و
علیک السلام یا رسول اللّه ! داخل شوید.

بنا بر بیان حضرت امیر(ع) سنت و شیوه
رسول خدا همیشه این گونه بود.

بنا بر نقل دیگری از حضرت امیر، روزی
پیامبر(ص) به ایشان مبلغی برای خرید پیراهن
می دهند و امام پیراهنی برای ایشان می خرند ولی
حضرت پیراهن را گران قیمت دانسته و برای خرید
پیراهن ارزان تری اقدام می کنند و به همراهی امام
راهیِ بازار می شوند. در بین راه کنیزی را گریان
می یابند زیرا پولی که صاحبش به او برای خرید
داده گم کرده بود. پیامبر به اندازه ای که گم کرده بود
به وی می پردازند و به بازار می روند و پیراهنی
ارزان تر خریداری می کنند و البته آن پیراهن را نیز
به فقیر برهنه ای می بخشند و پیراهن دیگری به
همان قیمت برای خود خرید می کنند و به هنگام
بازگشت به منزل دوباره آن کنیز را گریان می یابند
که چون دیر شده از مراجعت به خانه خوف دارد که
مبادا صاحبش او را تنبیه کند. پیامبر به همراه کنیز
به سوی خانه صاحبش روان شده و وقتی به
نزدیکیِ درِ منزل صاحب کنیز می رسند برای اجازه
ورود گرفتن با صدای بلند می فرمایند: «السلام
علیکم یا اهل الدار». اهل منزل برای شنیدن دوباره
و سه باره صدای رسول خدا و تکرار دعای ایشان
سکوت می کنند و حضرت بار دوم و سوم هم سلام
را تکرار می فرمایند و بعد از بار سوم جواب و اجازه
ورود می شنوند و وقتی از آنان می پرسند که مگر بار
اول نشنیدید که جواب ندادید؟ می گویند: [چون
سیره و روش شما را می دانستیم که سه بار سلام
می فرمایید] دوست داشتیم بیشتر برای ما دعا
کنید.

بنابراین محال است رسول خدا آرام و بی صدا
تا درِ منزل برود و پشت در بماند تا اگر پرده کنار
رفت، داخل اتاق را ببیند و یا بدون اجازه اهل
خانه، در را باز کند و به زن نامحرم چشم بدوزد!

رسول خدا(ص) نگاه خود را کاملاً کنترل
می کرد و از دیدن منظره های حرام از جمله زنان
نامحرم بازمی داشت. امام علی(ع) نقل می کند:
روزی همراه رسول خدا و جمعی از یاران در فضای
باز نشسته بودیم. آن روز بارانی بود و زمین پُر از
گِل و لیز؛ در این هنگام زنی سواره از آنجا
می گذشت، ناگاه دستان مَرْکَبش به حفره ای فرو
رفت و زن که سوار بود، سقوط کرد. رسول خدا
برای اینکه مبادا قسمتی از بدن زن نمایان گردد و
چشم ایشان بر بدن برهنه او بیفتد، صورت خود را
برگرداند. اصحاب عرض کردند: این زن شلوار
پوشیده بود [و به این جهت هیچ جای بدنش آشکار
نشد.] رسول خدا سه بار فرمود: «خدایا! زنانی را که
شلوار می پوشند بیامرز.» سپس در مورد پوشیدن
شلوار به اصحاب سفارش کرد. چگونه ممکن
است پیامبری که این اندازه احتیاط می کند، جلو در
منزل زید به بها

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.