پاورپوینت کامل تلخی توّهم ۲۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تلخی توّهم ۲۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تلخی توّهم ۲۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تلخی توّهم ۲۲ اسلاید در PowerPoint :
>
۱۱۴
دختران بهار / راه و بیراه
متهم: ش.ر
سن: ۱۹ سال
جرم: ضرب و شتم
اولین باری نبود که شلوغ بازی در
می آوردی و همه را خسته می کردی! باید هم
این بار کارت به دادگاه بکشد. چقدر مدیر
مدرسه با تو صحبت کرده و تعهد گرفته بود
که کارهایت را تکرار نکنی. چقدر مادر از تو
خواسته بود که خودت را کنترل کنی و دست
از حرف های بی اساس و بی معنی برداری.
خودت هم به نتیجه نمی رسیدی و خسته
شده بودی! اما دست تو نبود هر کاری
می کردی نمی توانستی شک و تردید را از
دلت بیرون کرده و راحت زندگی کنی. همیشه
با اخم های درهم، خیره می شدی تا بفهمی
کسی در مورد تو حرف می زند یا نه؟ بدنظر
بودی، فکر می کردی همه با تو دشمنند و قرار
است یک حمله بزرگ علیه تو صورت گیرد.
نمی دانستی چطور باید از این همه مشکل
رهایی یابی یا اصلاً چطور با آن همه آدم که
از تو بدشان می آمد و در سرشان نقشه های
شوم داشتند برخورد کنی. گاهی اوقات حس
می کردی همهمه های کلاس همه برای آزار
توست و قرار است همکلاسی هایت روح تو را
با این کارها بیازارند. خیلی کم پیش می آمد که
معلمی از تو درس بپرسد. همه خوب تو را
شناخته بودند.
آخرین کسی که از تو درس پرسید معلم
تاریخ بود. وقتی که سؤال ها را می خواند حس
می کردی تو را مسخره می کند و می خندد.
تصور می کردی به بچه ها هم دستور می دهد
تا بخندند و تو را بیازارند. مثل یک منطقه
نظامی انگار تو را به اسیری گرفته بودند و
شکنجه ات می کردند. تحملت تمام شد،
دست هایت را گذاشتی روی سرت و جیغ
زدی، آنقدر زیاد که از حال رفتی؛ وقتی هم
چشم هایت را باز کردی معاون و مدیر مدرسه
همراه خانم مشاور کنارت نشسته بودند. همه
می گفتند اینها تصورات توست و همه خیال
باطل است. مگر می شود معلم و دانش آموزان
همه دست به دست هم بدهند و تو را اذیت
کنند.
کمی آرام شدی، شاید اشتباه می کردی،
شاید هم واقعا این طور نبود. اما کم کم حس
کردی مدیر و ناظم هم با تو جور دیگری رفتار
می کنند. مگر تو چه می کردی، یا چه رفتاری
داشتی؟ بارها با خودت فکر کرده بودی و
فهمیدی که همه می خواهند تو را از مدرسه
دور کنند و نگذارند که درس بخوانی. سال
پیش هم معلم ریاضی ات چنان امتحان
سختی گرفت که نتوانستی درس جواب
بدهی! اما چرا؟ رفتار تو بهتر نمی شد. مادر و
پدر خسته شده بودند. حتی فکر می کردی آنها
هم تو را دوست ندارند. نکند یک بچه سر
راهی بودی و نمی دانستی. حتما همین طور
بود و گرنه مثل بقیه فرزندان شان تو را هم
دوست داشتند و نمی گذاشتند احساس کمبود
کنی!
وقتی می خواستی چیزی بخری، مادر
مخالفت می کرد یا پدر هزینه اش را نمی داد
پس تو با این همه دشمن باید چه می کردی؟
هیچ کاری از دستت بر نمی آمد. یک بار هم
به خاطر رفتار مادرت که نگذاشته بود تنها به
سینما بروی، می خواستی فرار کنی و بروی تا
دیگر کسی با تو دشمنی نکند. اصلاً جای تو
در این خانه نبود، جای تو هیچ کجا نبود، حتی
در کوچه و خیابان هم از دست تمسخر مردم
راحت نبودی.
خیلی تلخ بود که نتوانی با دیگران ارتباط
برقرار کنی اما به نظرت مشکل از تو نبود؛ نه
زشت بودی و نه عیبی در وجودت بود که نظر
منفی دیگران را جلب کنی. فقط تحمل
می کردی تا جایی که ناگهان خونت به جوش
بیاید و به سمت یک نفر حمله ور شوی.
البته یک بار هم می خواستی خودت را
راحت کنی. شاید بیست، سی تا قرص گرفتی
تا بخوری و راحت شوی و دیگر شاهد این
همه تمسخر و سوءظن نباشی اما جرئت
نکردی چنین کاری کنی، ترسیدی و همه را
دور ریختی!
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 