پاورپوینت کامل چیزی شبیه احیای یک مرده ۵۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چیزی شبیه احیای یک مرده ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چیزی شبیه احیای یک مرده ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل چیزی شبیه احیای یک مرده ۵۱ اسلاید در PowerPoint :

>

۳۸

نام فیلم: خون بازی

نویسندگان: رخشان بنی اعتماد، فرید
مصطفوی، محسن عبدالوهاب، نغمه ثمینی

کارگردان: رخشان بنی اعتماد، محسن
عبدالوهاب

بازیگران: باران کوثری، بیتا فرهی، مسعود
رایگان، بهرام رادان

«رخشان بنی اعتماد» سینماگری
واقع نما، متعهد، مستندگر و اجتماعی پرداز
است که می توان او را تنها فیلمساز زن مؤلفی
دانست که شخصیت های زن آثارش برای
نخستین بار توسط وی روی پرده سینما
ظاهر شدند و به طور حسی و باورکردنی، خود
را در دل مخاطب جای دادند و امضای او را
در شناسنامه شخصیتی شان حفظ کردند.

زنان قصه هایش را به یاد آورید: «آفاق»
زن سارق و سرخورده با آمیزه ای از عشق
مادرانه و زنانه که به مرگ خودخواسته ای تن
می سپارد (نرگس۱۳۷۰)؛ «نوبر» کارگر
روستایی و زحمتکشی که دل پیرمرد
کارخانه دار در ریشه های روسری آبی اش گره
می خورد (روسری آبی ۱۳۷۲)؛ «فروغ» زن
روشنفکر و فیلمسازی که میراث دار شرم
عاشقانه مشرق زمین و امانتدار نگرانی های
ازلی مادرانه است (بانوی اردیبهشت ۱۳۷۶)؛
«طوبی» مادر رنجدیده ای که هنوز می توان از
چشم های خسته اش آواز جشن وصلت های
غریبانه را شنید (زیر پوست شهر۱۳۷۹)؛
«گیلانه» مادر بلاکشی که دامان دل سبز و
صبورش را زیر پای زخم خوردگان جنگ پهن
کرده است (گیلانه ۱۳۸۳)؛ و آخرین
شخصیت، «سارا» فرشته ای که در دنیای
خوفناک سیاهی ها رنگ معصومیت لباس
عروسی اش را از دست داده است
(خون بازی ۱۳۸۵).

آثار سینمایی بنی اعتماد به خاطر
برخورداری از پشتوانه مستندسازی های
مفصلش همواره از برخی مؤلفه های
نئورئالیسم پیروی می کند. «خون بازی» نیز از
حیث محتوا در ادامه همان دغدغه های
اجتماعی اوست. اگر تا پیش از این دلبستگی
«بنی اعتماد» به نمایش موقعیت تراژیک
اقشار فرودست و حاشیه نشین، او را به زیر

هنر و ادب / نقد فیلم

پوست شهر می کشاند؛ این بار به سراغ نسل
سوخته در میان خانواده های مرفه و
تحصیل کرده ای رفته است که از درد
بی آرمانی و بحران فرهنگی، دچار استحاله
هویتی و پوچ انگاری شده اند.

فیلم از حیث هنری نیز از همان
تجربه های ساختاری مستندهایش برخوردار
است، به طوری که بیشتر به گزارش
مستندگونه ای می ماند که دوربین به مثابه
یک ناظر بی طرف همواره فاصله اش را با
سوژه حفظ می کند و بدون انتظار
همذات پنداری از جانب مخاطب، او را به
تماشای رنج بی انتهای دختر معتادی
می کشاند که در آستانه نابودیِ تمام
آرزوهایش است.

«رخشان بنی اعتماد» سینماگری واقع نما، متعهد، مستندگر و
اجتماعی پرداز است که می توان او را تنها فیلمساز زن مؤلفی
دانست که شخصیت های زن آثارش برای نخستین بار توسط
وی روی پرده سینما ظاهر شدند و به طور حسی و باورکردنی،
خود را در دل مخاطب جای دادند.

به طور کلی نگاه اجتماعی «بنی اعتماد»
در فیلم «خون بازی» در قالبی متنزع و فردگرا
مطرح می شود و با حذف حواشی، جزئیات و
نشانه های داستانی که گاه می تواند به
تعلیق آفرینی و جذابیت روایت کمک کند،
نقطه تمرکز و کانون دید تماشاگر را به سمت
شخصیت «سارا» می کشاند، حذف رنگ ها،
جامپ کات های مکرر و حرکات شتابنده
دوربین نیز در صدد خلق ضرباهنگ فشرده ای
است که مخاطب را وا می دارد تا از همه
دنیای بزرگ پیرامونش فقط همین یک
شخصیت و قصه اش را ببیند. انتخاب
لوکیشن خانه در جایی که پنجره اش رو به
پنجره های دیگر باز می شود، تأکید بر انتخاب
یک موقعیت خاص از میان جمع بی شمار

موقعیت های موجود است.

فیلم با بالا رفتن پرده های عمودی خانه
و رقص «آرش» با لباس عروسی بر
پس زمینه ای از عکس های «سارا» بر دیوار
آغاز می شود و با تانگوی اجباری و تصنّعی
«سارا» و مادر در مقابل تلویزیون ادامه
می یابد. از همان ابتدا فضای سرد و به هم
ریخته خانه، رفتار بی حوصله «سارا» و
اندوهی که در خنده های دروغین مادر موج
می زند، به مخاطب می فهماند که فریب لباس
عروسی و بوسه های عاشقانه آن سر دنیا را
نخورد؛ مخصوصا وقتی «آرش» در تصاویر
ضبط شده اش که از «تورنتو» فرستاده است،
به «سارا» می گوید: «شمارش معکوس
شده، فقط ۴۷ روز مونده، ۴۷ روز و ۵ ساعت

نگاه اجتماعی «بنی اعتماد» در فیلم «خون بازی» در قالبی متنزع و
فردگرا مطرح می شود و با حذف حواشی، جزئیات و نشانه های
داستانی که گاه می تواند به تعلیق آفرینی و جذابیت روایت کمک
کند، نقطه تمرکز و کانون دید تماشاگر را به سمت شخصیت
«سارا» می کشاند.

و ۳۰ دقیقه» و صورت «سارا» در هاله ای از
نگرانی و اندوه و تفکر فرو می رود، ناخود آگاه
در باره حس حسرتی که نسبت به خوشبختی
آنها به سراغ مان آمده دچار تردید می شویم و
بعد طی رفتارهای هیستیریک و نامتعادل
«سارا» و درگیری هایش با مادر خیلی سریع
متوجه می شویم که این دختر بالانشین مرفه
که تا ۴۷ روز دیگر، شاهزاده ای سوار بر اسب
سپید، از آن سوی آب ها به سراغش می آید تا
او را به قصر خوشبختی هایش ببرد و همه
رؤیاهای دست نیافتنی او را از خواب و خیال
به واقعیت زندگی بکشاند، یک معتاد فرو رفته
در گرداب عجز و ناامیدی و عصیان است که
با کمک و همراهی مادرش تلاش می کند به
امید آغاز یک زندگی جدید، تا قبل از بازگشت

نامزد افسانه ای اش اعتیادش را ترک کند.

هر چند به رابطه عاشقانه «آرش» که
تنها روزنه امید «سارا» است، اطمینانی وجود
ندارد. «آرش» در سفری یک ماهه به ایران،
عاشق «سارایی» شده که آن روزها در حال
ترک اعتیاد بوده و بعد از آن ارتباط شان از
طریق عکس و فیلم و تلفن در هاله ای از
تردید، دروغ، ابهام و پنهان کاری تداوم یافته
است، به طوری که رابطه مجازی و بی ریشه
آن دو، همواره با صحنه سازی های جعلی
همراه است. نمایش و مونولوگ گویی های
عاشقانه «آرش» در فضایی تصنعی و بی روح
اجرا می شود و تلفن های «سارا» و «آرش»
نیز به واسطه مادر شکل می گیرد تا مبادا این
دستاویز امید هم قطع شود. پس مخاطب حق
دارد که همراه با پدر «سارا» نگران شود که
اگر «آرش» موضوع اعتیاد «سارا» را بفهمد و
او را در غربت پس زند، چه بلایی سر «سارا»
می آید؟ و به راستی چه تضمینی وجود دارد
که آرش همان داماد خوب و سر به راه
تصویرهای رؤیایی باشد؟ اگر «سارا» دروغ
می گوید و واقعیت را پنهان می کند، از کجا
معلوم «آرش» نیز همان کار را نکند؟ وای از
آن روزی که معلوم شود «آرش» نیز یک
قربانی دیگر از دام گسترده اعتیاد است!

فیلم، سیر و سلوک درونی «سارا» با
حضور مادرش به مثابه خضر راهبر را، در
مسیر رسیدن به یک معجزه شفابخش به
تصویر می کشد. طبیعی است که «خون بازی»
نیز مثل هر فیلم جاده ای دیگر صرفا روی
نمایش پروسه درونی شخصیت ها متمرکز
شود و رویدادهای بیرونی و ماجراهای عینی
را کاهش دهد و فقط به اتفاقاتی در گزینش
روایت خود راه دهد تا به تداعی مسیر
وحشتناکی که یک معتاد برای ترک طی
می کند، اشاره داشته باشد.

«بنی اعتماد» بیشتر از آنکه در صدد
ریشه یابی و آسیب شناسی اعتیاد در میان
نسل جوان برخاسته از طبقه مرفه و
سرشناس برآید، تلاش می کند تا آن مقطع
حساس و مهم ترک اعتیاد را نشان دهد که
بیشتر به احیای یک انسان کاملاً مرده
شباهت دارد. هشدار فیلم بیشتر متوجه این
موضوع است که هیچ یک از جوانان امروز در
هنگام شروع مصرف مواد مخدر باور نمی کنند
که روزی معتاد شوند و دیگر نتوانند دست از
این کار بکشند. در ابتدا همه چیز شبیه یک
بازی ماجراجویانه به نظر می رسد، شبیه یک
تفریح پر هیجان! اما بعد از مدتی از میان این
چراغ جادوی خوش آب و رنگ، هیولای
بی شاخ و دمی ظاهر می شود که نه تنها
آرزوهای جوان معتاد را برآورده نمی کند، بلکه
دیگر با هیچ ترفندی به داخل چراغ
برنمی گردد و چنان زندگی او را می بلعد که کار
به جایی می رسد که این بازی بچگانه جای
خود را به یک واقعیت تلخ و تراژیک می دهد
که دیگر در آن هیچ خبری از نمایش و تفریح
نیست، مثل انسانی که خواب می بیند مرده
است و با خیال راحت از اینکه وقتی بیدار
شود، به این کابوس بامزه می خندد، چشم باز
می کند و می بیند واقعا مرده است!

فیلم با ترسیم موقعیت های

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.