پاورپوینت کامل باید دوباره حجاب را تعریف کنیم وبپذیریم که روش های مان اشتباه بوده است ۹۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل باید دوباره حجاب را تعریف کنیم وبپذیریم که روش های مان اشتباه بوده است ۹۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل باید دوباره حجاب را تعریف کنیم وبپذیریم که روش های مان اشتباه بوده است ۹۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل باید دوباره حجاب را تعریف کنیم وبپذیریم که روش های مان اشتباه بوده است ۹۳ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۹۸

وضعیت موجود حجاب و عفاف در ایران
را چه گونه ارزیابی می کنید؟ آیا آن را باید معضل
اجتماعی یا فرهنگی دانست؟

موضوع حجاب یا پوشش اسلامی زنان در
نظام جمهوری اسلامی ایران در طول سه دهه که از
پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد، همواره یکی از
موضوع های مهم فرهنگی و اجتماعی جامعه بوده
است. اهمیت این موضوع به قدری است که بارها
مدار بحث مجامع و همایش های گوناگون و سوژه
مطبوعات و رسانه ها قرار گرفته است. با این حال،
به عنوان یک کارشناس و روان شناس خانواده که با
مردم و جوانان سر و کار دارم، باید بگویم با وجود
این که می شنویم نهادهای مختلفی به این موضوع
می پردازند، ولی متأسفانه بسیاری از ابعاد موضوع
حجاب هنوز تبیین نشده است.

به اعتقاد من، وضعیت کنونی این موضوع در
حال حاضر نه تنها یک معضل فرهنگی، بلکه یک
معضل اجتماعی بسیار بزرگ است. در نظام
جمهوری اسلامی، به تبع اعتقادات دینی، حجاب،
موضوعی پذیرفته شده است و یک ارزش
اجتماعی و فرهنگی به شمار می رود.

از آن جا که دولت مردان و سیاست گذاران
فرهنگی مملکت در بیست و چند سال گذشته،
بدون در نظر گرفتن ملاحظات روان شناختی و
جامعه شناختی و بسیاری از اصول رشد و تعلیم و
تربیت و روش های کارآمد آموزشی به این موضوع
نگریستند، نتوانستند از عهده طرح و تبیین مناسب
موضوع برآیند. این وضعیت به گونه ای بوده است
که متأسفانه باید اذعان کنم در طول این سه دهه به
بی راهه رفته ایم.

پیدایش این وضعیت می تواند دلایل
مختلفی داشته باشد که شما به در نظر نگرفتن یک
سری اصول از سوی سیاست گذاران اشاره کردید.
برخی معتقدند که مهم ترین دلیل پیدایش این
وضعیت، عبور از شرایط گذار است. به نظر شما،
این وضع، نوعی بی هنجاری و آنومی اجتماعی
است یا برخاسته از شرایط گذار است؟

به نظر من، آنومی اجتماعی است و نوعی
گذار نیست. به عبارت روشن تر، شما نمی توانید
حدود سی سال را به عنوان دوره گذار تعریف کنید.
می توان گفت ناهنجاری اجتماعی است و من این
ناهنجاری را بیش تر در قالب مکانیزم دفاعی
واکنش سازی می بینم که امروز دیگر چندان آگاهانه
نیست، بلکه ناخودآگاه انجام می گیرد. اگر چه
زمانی این رفتارها کاملاً آگاهانه و از روی غرض و
در حقیقت، به عنوان دهان کجی انجام می شد، ولی
امروز دیگر به صورت نورم درآمده است؛ یعنی
امروز بیش تر یک نورم میان نسل جوان و برخی از
میان سال ها به شمار می رود.

برای بررسی این موضوع، نباید علت را تنها
در رفتار زنان ببینیم. این اشتباه بزرگی است که
همیشه مرتکب شده ایم و حجاب را به عنوان
مسئله ای که تنها به جامعه زنان و دختران ارتباط
دارد، در نظر گرفته ایم و این گونه دیده ایم که چون
آن ها حجاب را رعایت نمی کنند، پس محکوم
هستند. این نگاه، صحیح نیست، بلکه اشکال در
این است که بحث حجاب به طور مفهومی جا
نیفتاد و تعریف رفتاری از آن نشد. در واقع، فلسفه
حجاب تبیین نشد و ارزش آن بیان نشد. این که شما
بگویید یک روسری سر کن تا موهایت پیدا نباشد،
نمی تواند عامل تغییر رفتاری شود. باید حجاب در
نسل جوان ما درونی می شد. کسانی هستند که از
حجاب تبعیت می کنند، ولی بحث من در مورد قشر
عظیمی است که به حجاب بی توجه هستند.

برای من ارزش حجاب در این است که در
ذهن زن و مرد جامعه ما به عنوان گوهری ارجمند
جا بیافتد؛ زیرا ذات ارزش مند انسانی زن و مرد در
چارچوب حجاب، می تواند خود را زیباتر و
باشکوه تر نشان دهد. من حجاب را برای زن و مرد
هر دو با هم می بینم که البته جلوه های آن در زنان
به دلیل نوع خلقت، ویژگی های فطری، زیستی و
ذاتی بیش تر است و با ظرافت های احساسی و
عاطفی و جسمی آن ها در هم آمیخته است. با این
حال، هرگز نمی تواند تنها منحصر به زنان باشد.

اشاره کردید که در یک دوره، بدحجابی،
نوعی دهان کجی و در واقع، واکنش منفی بود. این
واکنش در برابر چه چیزی صورت می گرفت؟

حجاب، یک ارزش است، ولی در آغاز
انقلاب به عنوان ارزش معرفی نشد. یعنی گفته شد
باید حجاب داشته باشید و به یک الزام تبدیل شد.
تا این جا اشکالی نداشت؛ زیرا نظامی که با رأی
مردم بر سر کار آمده است، به طور طبیعی، همه
امور آن باید با ارزش ها و کل فلسفه وجودی اش
هم خوانی داشته باشد. با این حال، برای نسل جوانی
که خود، پدر و مادر و پدربزرگ و مادر بزرگش
اصلاً درکی از مفهوم حجاب نداشتند یا درک بسیار
کمی داشتند، توبیخ و توسل به روش های تنبیهی
برای رعایت حجاب، راه به جایی نمی برد.
متأسفانه در سال های اول انقلاب تلاش شد این
ارزش با روش های تنبیهی جا بیافتد که این کار،
غلط ترین روش در دنیاست؛ زیرا ارزش ها را هرگز
نمی توان با تنبیه و دستور جا انداخت. شما
نمی توانید اخلاق را به صورت دستوری جا
بیاندازید. اخلاق باید اول درک شود و فلسفه اش
جا بیافتد و بعد با تمام وجود درونی شود. ما این کار
را در مورد حجاب انجام ندادیم و با روش غلطی
برخورد کردیم. در نتیجه، نسلی که تنبیه شد و به
خاطر دو سانت موی سرش جلو صف دانش آموزان
مورد توهین قرار گرفت و تحقیر شد، حجاب را
نپذیرفت. کم نبودند چنین دخترانی که ما حتی
شاهد بودیم در مواردی به خود آسیب رساندند.
بنابراین، دخترانی که یا خود مورد چنین رفتارهایی
قرار گرفتند یا شاهد چنین رفتاری هایی در مورد
دوستان شان بودند، وقتی مدرسه و دبیرستان را تمام
کردند، واکنش نشان دادند. آن جا دیگر ناظم
مدرسه یا مربی پرورشی نبود و ترس اخراج از
مدرسه هم وجود نداشت.

اشتباه کردیم و با نسل جوان برخورد غلطی
داشتیم؛ یعنی نسل جوان را نشناختیم. با نسل
جوانی که حتی در برابر معنادارترین و مهم ترین
افراد زندگی مثل پدر و مادرش در دوره بلوغ و
جوانی طغیان می کند، این گونه برخوردها بسیار
اشتباه بود. خاطرم هست در همان سال ها در
حسینیه ارشاد سخن رانی داشتم و گفتم باید منتظر
روزی باشیم که این مسئله به صورت عادت درآید
و وقتی شکل عادت به خود گرفت (العادت طبیعه
ثانویه)، دیگر نمی توان آن را تغییر داد.

به نظر می رسد شما بیش ترین انتقاد را به
آموزش و پرورش و روش های تربیتی آن دارید.
فکر می کنید تا چه اندازه روش هایی که در نظام
آموزش و پرورش ما در دهه ۶۰ و ۷۰ اعمال شد،
عامل پیدایش وضعیت کنونی بوده است؟

به نظر من، مسبّب اصلی این وضعیت،
آموزش و پرورش بوده است. این نوع برخورد با
نسل جوان را در حقیقت آن ها پایه ریزی کردند؛
یعنی نتیجه کاری که در مورد یک دختر ده ساله در
دهه ۶۰ یا ۷۰ انجام گرفت، پس از ۱۵ سال، حالا
در سن ۲۵ یا ۲۶ سالگی او نمایان شده است. این
رفتار برای وی به صورت عادت درآمده است.

بر اثر همین وضعیت، نکته بسیار
ناراحت کننده ای در برداشت افراد خارجی که از
ایران دیدن می کنند، وجود دارد که به آن بسیار
برخورد کرده ام. مثلاً خبرنگاران خارجی که برای
مصاحبه می آیند، می گویند ما خیلی از بی حجابی ها
را در قالب روپوش، روسری و مقنعه می بینیم. این
موضوع خیلی زشت تر از بی حجابی در کشورهای
غیراسلامی است. تمایل ندارم از این کلمه استفاده
کنم، ولی باید بگویم این بی حجابی، سکسی است؛
یعنی نوعی پوشش همراه با خودنمایی در اوج
خودش است. در حالی که در کشورهای دیگر با
پوشش های بازتر این احساس منتقل نمی شود. در
این جا جذابیت هر کدام از این دختران به ظاهر
باحجاب ما آن قدر زیاد است که می شود برای هر
کدام وقت گذاشت و نشست و آن ها را نگاه کرد!
خود من وقتی بعضی از این دختران را در خیابان
می بینم، به عنوان یک زن مات می مانم که چه قدر
با ظرافت و هوش مندانه عمل می کنند. شلوار و
روپوش به تن و روسری بر سر دارد، ولی خودنمایی
همراه با زیبایی در اوج خود است. این نوع رفتار
واقعا شکلی از ناهنجاری اجتماعی است. در
سال های اول انقلاب، رسانه ها این پیام را می دادند
که به خاطر سلامت جامعه باید این پوشش را داشته
باشند. «به خاطر سلامت جامعه» یعنی چه؟ یعنی
این که شما در خانه خود آزادید، ولی وقتی از خانه
خارج می شوید، این جامعه اسلامی است که باید
سلامت و امن باشد و امنیت فیزیکی و روانی داشته
باشد. اکنون می بینیم که این رفتارها با آن ارزش ها
مغایرت دارد.

ما به درون خانه ها کاری نداریم؛ چرا که به هر
حال، حوزه شخصی افراد است، ولی هم اکنون
جامعه نه تنها یک رنگ نیست، بلکه هزار رنگ
شده است. وقتی شما به عنوان یک خارجی وارد
بشوید، نمی دانید که هنجار چیست. در حال حاضر،
هنجار این است که شما در قالب روپوش و یک
پوشش سر و یک شلوار قشنگ مثل یک تابلوی
نقاشی به گونه ای هماهنگ باشید که در اوج زیبایی
و جلوه گری و تحریک آمیزی باشد. معنای این
واقعیت چیست؟ آیا جز ناهنجاری اجتماعی چیز
دیگری است؟

یکی از نکته های مهم در بررسی های این
هم اندیشی، مسئولیت و اختیارات دولت اسلامی
است و شما به آموزش و پرورش به عنوان یکی از
مسئولان اصلی پدید آمدن این پدیده فرهنگی
اشاره کردید. آن چه جای سؤال دارد، این است که
به نظر نمی رسد در هیچ دولتی پس از انقلاب،
مسئولان سطح بالای آن وزارت خانه با اعمالی که
شما اشاره کردید و در سطح مدرسه ها رخ می داد،
مثل برخوردهای تند و تحقیرآمیز، موافق بوده
باشند. پس چه اتفاقی می افتاد که وقتی به
رفتارهای مسئولان سطح پایین تر می رسیم، شواهد
متعددی از آن را می یابیم. این ضعف در سطح کلان
ریشه داشت یا از اعمال نظر و سلیقه های فردی در
محیط های آموزشی ناشی می شد؟

پرسش خیلی خوبی مطرح کردید و من
خوشحالم که این پرسش طرح شد. ببینید، معضلی
که درباره آن بحث می کنیم، مشکلی چند وجهی
است و پدید آمدن آن می تواند ده ها دلیل داشته
باشد. یکی از دلایل، برخوردهای غلط آموزش و
پرورش با نسل جوان است. برخوردهایی که در آن
روان شناسی بلوغ در نظر گرفته نشد و مجریان نیز با
روان شناسی نوجوانی آشنا نبودند و می گفتند این
آیین نامه یا ماده باید اجرا شود و اگر اجرا نشود،
باید تنبیه کرد و بس. مطمئن هستم خیلی از افرادی
که در سطح کلان سیاست گذاری و برنامه ریزی
بودند، چنین اعتقادی نداشتند که با شکنجه و تحقیر
افراد می توان حجاب را در جامعه جا انداخت، ولی
برخی از آن ها هم در نوع خود ناآگاه بودند و به
حجاب به طور عمیق نگاه نکردند.

من به خاطر نوع کار و تخصصم میان مردم
هستم و در دانشگاه، مراکز مشاوره، جلسه های اولیا
و مربیان در تهران و شهرستان با آن ها زندگی
می کنم. می خواهم بگویم داخل یک دفتر و فضای
محدود نیستم. با مردم هستم و از آن ها یاد گرفته و
تلاش کرده ام روان شناس مردم و جامعه خودم
باشم. با توجه به چنین حوزه کاری با اطمینان
می گویم که تلویزیون ما تاکنون یک میزگرد مؤثر و
مناسب در این زمینه تشکیل نداده است که همه
جنبه ها در آن مطرح شود. کاش به جای خیلی از
این برنامه هایی که بدآموزی دارد یا اصلاً چیزی
برای گفتن و عرضه ندارد، با حضور روان شناسانی
که با مردم سرو کار دارند؛ جامعه شناسانی که واقعا
درد مردم را بگویند و کارشناسان دینی و در کنار
جوانان بی حجاب و جوانان باحجاب، میزگردی
برگزار می کردند که همه بتوانند حرف های شان را
بزنند. مطمئنا در این نوع برنامه ها، به دلیل حضور
افراد متخصص، بحث ها بیش تر منطقی است تا
احساسی و برای جامعه بازدهی دارد. تنها این نوع
برنامه های همه جانبه و صریح می تواند
فرهنگ سازی کند.

حجاب بدون فرهنگ سازی در این مملکت
اجرا شد. بنابراین، رده های بالا هم آگاهی لازم را
نداشتند و در سایه این ناآگاهی، آن اتفاق ها رخ
می داد و حالا هم شاهد این وضعیت هستیم. خاطرم
هست در سال ۱۳۷۳ برای حضور در یک کنفرانس
علمی با یک خط هواپیمایی غیرایرانی سفری به
سوئیس داشتم. یک ربع از پرواز نگذشته بود که
دیگر نمی توانستم خانم های مسافری را که با من
سوار هواپیما شدند، بشناسم. آن هایی نبودند که با
من سوار شدند. یک باره چنان تغییر وضعیت دادند
و در وسط هواپیما شروع به روسری کندن و مو شانه
زدن و آرایش کردن و تغییر لباس شدند که بر آن
هیچ نامی جز ناهنجاری یا اختلال رفتاری
نمی توان گذاشت. یادم هست که در جریان یکی
دیگر از این قبیل پروازها، یک عکاس خارجی از
این افراد عکس می گرفت، بدون این که آن ها
متوجه شوند. چرا؛ چون این رفتارها غیرطبیعی و
نوعی ناهنجاری است.

عواملی مانند کم رنگ شدن نقش نظارتی و
تربیتی خانواده ها، مشخص نبودن سیاست نظام در
این زمینه و در نتیجه، اقدامات افراطی یا تفریطی به
تبع شرایط روز جامعه و تبلیغات منفی دستگاه های
فرهنگی بیگانه در پیدایش این معضل چه سهمی
دارند؟

کم رنگ شدن نقش نظارتی و تربیتی
خانواده ها یکی از عوامل مؤثر در ایجاد وضعیت
کنونی حجاب بوده است. در گذشته نه چندان دور،
حداقل در زمان ما، خانواده نقش مهمی ایفا
می کرد. حتی خانواده به مدرسه خط می داد، در
حالی که امروز، نهادهای موازی مثل انواع
رسانه ها، برنامه های ماهواره ای، اینترنت و مانند
آن وارد حریم خانواده شده اند و با خانواده رقابت
می کنند. این مشکلات در کنار ناتوانی نظام
آموزشی کشور است؛ چون این ضعف، آسیب هایی
را وارد می کند. در حقیقت، آموزش و پرورش،
واکنش های عصبی و مکانیزم های دفاعی و
واکنش سازی را میان جوانان ایجاد کرد. تبیین
نشدن فلسفه حجاب از سوی مراکز و نهادهای
فرهنگی نیز مزید بر علت بود. پس فرهنگ سازی
نشد و حجاب به عنوان یک ارزش رفتاری و
درونی مطرح نشد. همه درباره حجاب فقط حرف
می زدند و می گفتند باید بشود و اگر نشود، این طور
است.

مشخص نبودن سیاست نظام در این زمینه و
اقدامات افراطی و تفریطی دوره ای نیز از عوامل
خیلی مهم در ایجاد این وضعیت است. مثلاً چندین
سال، یکی دو هفته قبل از ماه مبارک رمضان یا دو
هفته قبل از محرم بگیر و ببندی می شد، ولی بعد از
گذشت چند روز از ماه صفر یا عید فطر همه چیز
تمام می شد. این کار؛ یعنی نبود نظام منسجم برای
برخورد در زمینه حجاب که بسیار اثرگذار است.

باید دانست در طول این سال ها، تبلیغات
منفی دستگاه های فرهنگی بیگانه هم به عنوان
یک عامل اثرگذار عمل کرده است. نمونه آن،
برنامه های ماهواره ای است که با طرح پرسش هایی
مثل این که چرا زنان نباید آزاد باشند و هر چه
می خواهند بپوشند، از این قبیل روی کردهای
جذاب برای نسل جوان، سوء استفاده می کنند. دوره
نوجوانی، دوره خودنمایی است و بچه ها تلاش
می کنند خودشان را نشان بدهند. شاید در هیچ
دوره ای از زندگی به اندازه دوره نوجوانی از آینه
استفاده نشود. جوان می خواهد کاری کند که بهتر
دیده شود. بنابراین، چنین برنامه هایی جذابیت دارد
و حساسیت موضوع را تشدید می کند. در مقابل این

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.