پاورپوینت کامل فرهنگ عفاف و حجاب؛ راه کار نهادینه سازی، گسترش و حفظ باورهای دینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فرهنگ عفاف و حجاب؛ راه کار نهادینه سازی، گسترش و حفظ باورهای دینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فرهنگ عفاف و حجاب؛ راه کار نهادینه سازی، گسترش و حفظ باورهای دینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فرهنگ عفاف و حجاب؛ راه کار نهادینه سازی، گسترش و حفظ باورهای دینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
۵۰
با رویکرد بررسی اختیارات و وظایف دولت اسلامی
چکیده
نهادینه سازی فرهنگ حجاب و عفاف به
عنوان یکی از ضرورت های باورهای دینی مستلزم
برنامه ریزی صحیح در سه حوزه فرد، خانواده و
جامعه است. نقش حکومت اسلامی در ایجاد و
ترویج این باور انکارناپذیر بوده و در نگاهی
عمیق تر، ضروری و اساسی است. پیش از
برنامه ریزی صحیح باید عناصر مفهومی چون فرد
انسانی، خانواده و جامعه را در زمینه فعالیت علمی
و فرهنگی به خوبی شناخته و جایگاه هر یک را
بررسی کرد عناصری. سپس در سه مرحله
نهادینه سازی (تعمیق)، گسترش فرهنگ (ترویج)
و حفظ و پاس داری از باورهای ترویج شده
(تحفیظ)، با استفاده از ابزار و شیوه های کاملاً
مدرن و مؤثر به فعالیت پرداخت.
برای اجرایی و عملیاتی شدن هر یک از
مراحل پیش گفته، نیازمند حرکت جمعی پویایی در
نهادهای فرهنگی ـ اعم از خصوصی و دولتی ـ
خواهیم بود که اگر این هم سویی و هم پوشی در
سطح فراگیر صورت نگیرد، به نتیجه مطلوب
نخواهیم رسید و گستره عمل فرهنگی هم چون
گذشته، به گروه و دوره خاصی محدود خواهد شد.
بنابراین، برای نهادینه سازی، گسترش و حفظ
فرهنگ عفاف و حجاب باید از همه توانایی ها،
اختیارات و امکانات موجود در نهادهای کشور
بهره گرفت. آموزش و پرورش، حوزه ها،
دانشگاه ها، نهادهای اقتصادی و فرهنگی و حتی
بهداشتی کشور در رسیدن به هدف مورد نظر نقش
بسزایی دارند. به ویژه آموزش و پرورش در همه
دوره ها در رأس همه نهادها نقش دارد. در پی آن،
سیزده پیشنهاد نیز برای پیشبرد اهداف در این زمینه
مطرح شده است.
* * *
مقدمه
اندیشه و فرهنگ دینی ساختار اصلی جامعه
اسلامی را تشکیل می دهد که اثر آن در رفتارهای
فردی و اجتماعی شهروندان هویدا می شود و
بازتاب باورها و دغدغه های افراد را در فضای
حاکم بر جامعه می توان دید. از آن جا که اثرگذاری
و اثرپذیری فرد و جامعه امری پذیرفته شده و
انکارناپذیر است، برای اصلاح، تغییر و ایجاد
فرهنگ باید به این دو مسئله توجه ویژه ای داشت.
رفتارهای دینی گاه شخصی و درونی اند و آثار
ویران گر آن در اجتماع چه اندک یا بسیار، به چشم
نمی آید و گاهی جنبه بیرونی دارند که آثار منفی آن
در جامعه بر جای می ماند. شارع مقدس درباره نوع
دوم رفتارها، سفارش های جدی و مهمی دارد.
پیامبر اعظم(ص) در این باره فرموده است:
«ان المعصیه اذا عمل بها العبد سرا لم تضر الا
عاملها و اذا عمل بها علانیه و لم یغیر علیه اضرت
بالعام؛
همانا هنگامی که گناهی پنهانی باشد، جز
گناه کار آسیب نمی بیند و هنگامی که آشکارا باشد
و اعتراض و تغییری بر ضد آن نشود، به همه مردم
آسیب می رسد.
بنابراین، جامعه و دولت اسلامی درباره گناه
آشکار، باید با چاره اندیشی، سلامت روانی
شهروندان را تضمین کند. حجاب و عفاف از جمله
احکام اسلامی و ضروریات دین است که
سیاست گذاران اجتماعی باید برای اجرای آن
برنامه ریزی کنند. در این نوشتار، به بحث
جنجال برانگیز مجاز بودن یا نبودن دخالت
حکومت اسلامی در ورود به حوزه اعتقادات و
ارزش های جامعه نمی پردازیم؛ زیرا این نوع باورها
با بهداشت روانی و اجتماعی و سلامت جامعه
ارتباط مستقیم دارد. از این رو، ایجاد و حفظ آن در
شرح وظایف حکومت اسلامی، بیان شده است.
امنیت، آرامش و پاس داشت مقدسات از
نیازهای اولیه انسان معتقد به شمار می آید که در
کنار نیازهای جسمانی و اجتماعی و شاید در رأس
نیازها قرار می گیرد و دولت باید این نیازها را
برآورده سازد. نکته مهم در این زمینه، تعیین
محدوده اختیارات و وظایف دولت نسبت به ملت
و نهادینه سازی باورها در این محدوده است. با
نگاهی گذرا به بخشی از اصول قانون اساسی، به
ویژه سوگندنامه ریاست جمهوری، این محدوده،
مشخص و جایگاه فرهنگ سازی در زمینه باور
حجاب و عفاف نیز تعیین می شود. در بخشی از
سوگندنامه آمده است:
… [سوگند یاد می کنم]… همه استعداد و
صلاحیت خویش را در راه ایفای مسئولیت هایی
که بر عهده گرفته ام، به کار گیرم و خود را وقف
خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترویج دین و
اخلاق، پشتیبانی از حق و گسترش عدالت سازم.
رشد کشور و گسترش دین و اخلاق در جامعه،
در سایه حکومت اسلامی و با همت دولت مردان
آن پدید خواهد آمد و بر اساس این سوگندنامه، از
ویژگی های حکومت دینی به شمار می رود. در
واقع، تفاوت اصلی دولت اسلامی با دولت
دموکراتیک، در تحقق ارزش های دینی و
سیاست گذاری در زمینه فرهنگ سازی دینی است
که با مطالعه سیره نبوی و علوی می توان به این نکته
دست یافت. در این نوشتار، راه کارهایی برای
نهادینه سازی، گسترش و حفظ فرهنگ حجاب و
عفاف با روی کرد بررسی اختیارات و
مسئولیت های دولت اسلامی بیان می شود.
ضرورت بحث
مطالعات تاریخی و بررسی جنبش های بزرگ
دنیا نشان دهنده این حقیقت است که بحث مبارزه
با حجاب و عفاف زنان، گاه به ابزاری سیاسی برای
اجرای اندیشه های استعماری تبدیل شده و گاهی
بهترین وسیله برای دین ستیزی مخالفان ادیان بوده
است.
فرانتس فانون در کتاب الجزایر و مسئله
حجاب می نویسد:
هنوز رؤیای رام کردن جامعه الجزایری به
کمک زنان بی حجاب که شریک جرم اشغال گرند،
بیرون نرفته است. هر بار که زن الجزایری کشف
حجاب می کند، در واقع، با این عمل خویش، وجود
جامعه الجزایری را با سیستم دفاعی سست بنیاد و
باز و متلاشی به اشغال گر اعلام می دارد. هر چادری
که می افتد و هر بدنی که از فشار سنتی چادر نماز،
رها می شود و هر چهره ای که به نگاه جسور و ناآرام
اشغال گر عرضه می شود، برگردان این معناست که
الجزایر به انکار وجود خویش آغاز کرده و هتک
ناموس را از جانب اشغال گر پذیرفته است.
در این کتاب، تعبیرهایی به کار رفته که عمیق
و زیباست؛ تعبیرهایی چون: «الجزایر چادر از سر
بردارد» یا «الجزایر چهره به نامحرم نشان دهد».
این تعبیرها، نقش زن در جامعه های دینی را نشان
می دهد. در واقع، جامعه دینی را با نوع پوشش زنان
آن می توان شناخت. با مطالعه این اثر و کتاب های
مربوط به اندلس و خاطرات مستر همفر، جاسوس
استعمار در کشورهای اسلامی، به ضرورت بحث
نهادینه سازی حجاب در جامعه های دینی و نقش
دولت ها در این باره پی می بریم. به طور کلی،
هرگاه فرهنگ عفاف و حجاب نهادینه شود،
جامعه را از تندباد تهاجم فرهنگی در امان می دارد.
پیش از ورود به بحث نهادینه سازی باور
حجاب و عفاف در جامعه، باید پیکره جامعه را
بشناسیم تا بتوانیم بر اساس آنان برنامه ریزی کنیم.
از این رو، در گام نخست، عناصر مهم پیکره جامعه
را بررسی می کنیم. معمولاً مجموعه انسانی از سه
عنصر اصلی؛ یعنی فرد، خانواده و جامعه پدید
می آید که تعامل و ارتباط آن ها با یک دیگر اثبات
شده است.
فرد انسانی
عنصر اصلی تشکیل دهنده جامعه، فرد است و
هر فرد به تناسب آفرینش، استعدادها و
توانایی های خویش، نظام فکری ویژه ای دارد که به
او جهت می دهد، چنان که در قرآن کریم آمده
است: «قل کل یعمل علی شاکلته». درباره
معنای «شاکله»، تعبیرهایی هم چون نیت،
استعداد و قابلیت، طریق، جهت و ناحیه بیان
شده که نشان دهنده ویژگی های درونی و
قابلیت های شخصی افراد است. بنابراین، هنگامی
که از انسان سخن می گوییم، نیازهای جسمانی،
روانی، اجتماعی و نظام فکری و اعتقادی و
ویژگی های انحصاری او را در نظر می گیریم.
انسان ها دارای قدرت تفکر و تعقل هستند و به
یاری اطلاعات و معلومات خود، در کنار یکدیگر
زندگی می کنند و با ایجاد پیوند منطقی و
هوش مندانه، به دنیای مجهولات راه می یابند.
بدیهی است که برنامه ریزی برای موجودی عاقل و
متفکر، نیازمند بهره گیری از ابزارهای مناسب
است. انسان افزون بر برخورداری از عقل و قدرت
تجزیه و تحلیل، از نعمت فطرت نیز بهره مند است
که در صورت در امان ماندن از آسیب های بیرونی،
همانند چراغی، درون او را روشن می سازد.
برنامه سازان فرهنگی و تربیتی، این نکته را
پذیرفته اند که شالوده و پایه اصلی تشکیل خانواده
و جامعه، فرد انسانی است. از این رو، بیش از آن که
برنامه های خود را بر خانواده و جامعه متمرکز کنند،
برای افراد، به شکل انحصاری برنامه ریزی می کنند.
خانواده
کوچک ترین واحد اجتماع و مؤثرترین آن،
خانواده است. جامعه ای که بر اساس تعامل و تفاهم
ایجاد می شود، هدف ها و دغدغه های مشترک
دارد. سلیقه های گوناگون یا تفاوت های فردی و
جنسیتی، زمینه برخوردها و واکنش های منفی را
فراهم می سازد، ولی از خانواده می توان با عنوان
مقدس «ناموس شخصی» یاد کرد.
کیفیت نقش های متقابل و شیوه اثرگذاری و
اثرپذیری اعضای خانواده در مبحث فرد و خانواده
از اهمیت بیش تری برخوردار است و میزان
موفقیت تک تک افراد، به میزان اثرگذاری و
اثرپذیری آنان بستگی دارد. خانواده در شکل گیری
شخصیت افراد نقش فراوانی دارد و به همین دلیل،
حضرت علی(ع) به مالک اشتر سفارش می کرد در
اداره جامعه و امور حکومتی از افرادی بهره گیرد که
اصالت خانوادگی دارند و از این افراد با عبارت
«اهل البیوتات الصالحه والسوابق الحسنه» یاد
می کند.
گفتنی است حتی گروه های فمینیستی در
دوره های جدید به اهمیت خانواده پی برده اند. در
گذشته، مارکسیست فمینیست ها بر این باور بودند
که نظام سرمایه داری برای تضییع حقوق زن، از نهاد
خانواده استفاده کرده است. پس برای احیای حقوق
زن باید خانواده را کنار نهاد. در مقابل،
فمینیست های پست مدرن با پذیرش وجود
خانواده، اعتقاد دارند این واحد کوچک، زمینه را
برای حفظ اقتدار زن فراهم می کند، ولی باید شکل
آن را تغییر داد. از این رو، مرد خصوصی و زن
خصوصی را پیشنهاد می دهند که در چنین
خانواده ای، فرزند می تواند پدر یا مادر را برای
سرپرستی برگزیند. در نتیجه این فرآیند، جامعه دو
جنسی شکل می گیرد. نادرستی این دو نظریه بر
کسی پوشیده نیست، ولی منظور ما، بیان تغییر
نگرش نسبت به وجود نداشتن خانواده و ضرورت
وجود آن در جامعه انسانی است.
شناخت خانواده و نقش های آن و چگونگی
ارتقای روابط مناسب اعضای خانواده و بررسی
حقوق متقابل و میزان اثرپذیری و اثرگذاری آنان،
زمینه برنامه ریزی درست فرهنگی را برای مسئولان
فرهنگی اعم از بخش خصوصی و دولتی فراهم
می کند. در قرآن کریم، از اعضای خانواده صالح و
شایسته به عنوان همراهان ابدی و همیشگی یاد
شده است که «جنات عدن» میزبان آن ها خواهد
بود: «جنات عدن یدخلونها و من صلح من آبائهم و
ازواجهم و ذریاتهم…».
روایت هایی نیز که نشان دهنده وظایف
متقابل اعضای خانواده است، اهمیت و جایگاه
خانواده را در اسلام می رساند. پیامبر اکرم(ص)
می فرماید:
«به جز صدیقان، شهیدان و مردانی که
خداوند، خیر دنیا و آخرت را برای آنان اراده کرده
است، کسی دیگر به خانواده اش خدمت
نمی کند.»
پس خدمت به عیال از ویژگی های این
گروه هاست. با دقت در این سخن که پاداش
تلاش گر در راه رفاه خانواده را با مجاهد برابر
می داند و روایت های دیگری که این وظایف
را مشخص می کند، به اهمیت خانواده از دیدگاه
معصومان می توان پی برد. حقوق زوج ها بر
یک دیگر، حق والدین بر فرزند، حق فرزند بر
والدین و سفارش اخلاقی بندگان صالح خداوند نیز
به این نکته اشاره دارد.
نقش های اصلی خانواده در فرهنگ دینی
عبارتند از:
۱. نهادینه سازی باورهای دینی در وجود
فرزندان با انجام دستورها و سفارش های تربیتی
رهبران دینی؛
۲. جهت دهی به نگرش ها و گرایش های
کودکان و اعضای خانواده به وسیله پدر و مادر؛
۳. تقویت بافت های مثبت فکری فرزندان
نسبت به باورهای موجود؛
۴. پدید آوردن نظام سالم اعتقادی برای
فرزندان و دیگر اعضای خانواده با گسترش
فرهنگ مطالعه و گفت وگوی علمی.
جامعه
مجموعه دوستان، هم کاران، هم شهریان و
هم نوعانی که نسبت نسبی و سببی با فرد ندارند، در
تعریف این بخش اجتماعی جای می گیرند. گفتنی
است این حوزه نیز بر اساس ویژگی های مشترکی
هم چون علاقه و رابطه عاطفی، کار، موقعیت
جغرافیایی، ملیت و هویت مشترک شکل می گیرد
و بدین ترتیب، زمینه اثرگذاری و اثرپذیری پدید
می آید.
معمولاً این حوزه را دو گروه حاکمان و مردم
تشکیل می دهند. نهادها و سازمان های دولتی در
گروه اول و شهروندان با هر اختلاف طبقاتی، در
گروه دوم قرار می گیرند. هر یک نیز در برابر
دیگری وظایف مشخصی دارند که عمل به این
وظایف و محترم شمردن آن ها ضامن سعادت و
سلامت فرد و اجتماع خواهد بود. میزان اثرگذاری
این دو گروه بر یک دیگر، از میزان اثرگذاری
متقابل اعضای خانواده کم تر نیست. درباره گروه
اول، ضرب المثلی هست که می گوید: «الناس علی
دین ملوکهم» یا روایتی که شباهت مردم به
امیران خود را می رساند: «النّاس بِأمرائِهم اَشبَهُ مِنهُم
بِآبائِهِم». مشخص کردن حقوق و وظایف متقابل
اعضای خانواده مانند حق همسایگان بر یک دیگر،
حق معلم بر شاگرد و برعکس نیز بیانگر این
اثرگذاری و اثرپذیری است.
افزون بر دلایل نقلی، با استدلال عقلی نیز
می توان به اثبات اثرگذاری و اثرپذیری میان افراد
اجتماع و ضرورت آن پرداخت و تاکنون هیچ
نظریه پرداز، جامعه شناس و روان شناسی این
موضوع را رد نکرده است. به طور کلی، روابط
متقابل فرد، خانواده و جامعه از اهمیت ویژه ای
برخوردار است. از یک سو، افراد از خانواده و
جامعه اثر می پذیرند و از سوی دیگر، همین افراد
تعیین کننده برنامه های خانواده و سیاست های
اجتماعی در سطح کلان، هستند. در بخش های
بعدی، تصویر روشن تری از این ارتباط ها ترسیم
خواهد شد، ولی کوتاه و گذرا می توان گفت
دولت مردان و مسئولان، پس از شناسایی نیازها و
خواست های مردم، به سیاست گذاری و اجرای
برنامه ها برای برآوردن این نیازها می پردازند و
مردم بر اساس همین سیاست ها و به تناسب
برنامه های حکومت، به زندگی شان جهت
می دهند. از این رو، نقش های جامعه را می توان
چنین ترسیم کرد:
۱. بسترسازی برای گسترش فرهنگ دینی؛
۲. مبارزه با عوامل مادی و معنوی موجود در
جامعه که مانع گسترش فرهنگ دینی می شود؛
۳. اصلاح ساختار و دیدگاه های حاکم بر
جامعه به وسیله فرهنگیان و دولت مردان.
بدیهی است که نخست این اصلاح از خانواده
و به شکل درون سازمانی آغاز می شود و آن گاه به
سطح جامعه می رسد. امام علی(ع) می فرماید:
«فلیست تصح الرعیه الا بصلاح الولاه؛ مردم
رستگار نمی شوند مگر با رستگاری
زمام داران».
فرآیند فرهنگ سازی دینی
بحث حجاب و عفاف جزو بحث های
فرهنگی و مذهبی به شمار می رود که بیش از امور
نظامی، سیاسی و اجتماعی به برنامه ریزی تدریجی
و ریشه ای نیاز دارد. تمام نهادها و سازمان ها اعم از
خصوصی و دولتی و شهروندان در فرهنگ سازی،
نقش دارند و به همین دلیل، بدون ریشه یابی،
آسیب شناسی و شناسایی ورودی های فرهنگی و
شناخت عوامل ویران گر و آشنایی با شیوه های
مبارزه با این عوامل، نمی توان برنامه ای درست و
کارآمد طراحی کرد. فرهنگ سازی برای سه حوزه
یادشده را می توان در مرحله نهادینه سازی،
گسترش و حفظ روش مند انجام داد که در هر بخش،
نقش برخی نهادها پررنگ تر از دیگر نهادها
خواهد بود. برای نمونه، در مرحله نهادینه سازی
باورهای دینی درباره عفاف و حجاب، نقش
آموزش و پرورش به ویژه آموزش در دوره های
ابتدایی و راهنمایی، بسیار حساس و مهم به نظر
می رسد؛ زیرا شخصیت دینی در دوره کودکی شکل
می گیرد. در روایت هم آمده است: «مثل الذی
یتعلم فی الصغر کالنقش فی الحجر؛ مثال دانشی که
در کودکی آموخته شود، مثل حک کردن نقشی بر
سنگ است.» به طور کلی، آموزش در دوره
کودکی، ماناتر خواهد بود و برنامه ریزی در این
دوره، ارزش مندتر است.
اینک به تبیین مرحله های یادشده می پردازیم:
۱. نهادینه سازی (تعمیق)
عمق بخشیدن به باورها و گذر از آگاهی
سطحی به لایه های زیرینِ حقیقت و فرهنگ را
گویند. بررسی موشکافانه فلسفه و علت های هر
حکم و پدیده و تطبیق آن با موردهای مشابه ناقص
و تبیین نقش و جایگاه آن در زندگی بشری، پس از
در نظر گرفتن احتمال های متعدد درباره عدم آن
پدیده موجب نهادینه سازی آن می شود. در این
مرحله، بهره مندی از مؤثرترین و کارآمدترین
ابزارهای آموزشی و کمک آموزشی، شناخت
مخاطب از جنبه های گوناگون و ایجاد ارتباط
صمیمانه با فراگیرندگان ضروری است. بهترین
روش در مرحله نهادینه سازی باور عفاف و
حجاب، برنامه ریزی برای خانواده ها و اطلاع رسانی
در زمینه شناخت کودک، نیازها و ویژگی های
اوست تا به این وسیله از سال های ابتدای زندگی به
فرهنگ سازی پرداخته شود. آموزش در خانواده از
دو طریق صورت می گیرد:
الف) آموزش مستقیم که گاه در قالب امر و
نهی و خواهش و تمنا خواهد بود و از ابزار اصیل
هم چون تشویق و تنبیه البته به شکل علمی آن
استفاده می شود. معمولاً این گونه آموزش با نوعی
مقاومت روانی کودک روبه رو می شود و اگر اصول
تربیتی کودک و بهره گیری از بهترین و صحیح ترین
شیوه ارتباط با او رعایت نشود، نتیجه معکوس
خواهد داد.
ب) آموزش غیرمستقیم که از طریق رفتار و
عمل کرد اعضای خانواده بدون استفاده از
آموزش های گفتاری انجام می شود و بیش تر شکل
امر و نهی و موعظه را به خود می گیرد. معمولاً
مادرانی که دغدغه حجاب و عفاف دارند و در
برخورد با نامحرم، رفتار عفیفانه از خود نشان
می دهند و این حالت در وجود آن ها نهادینه شده
است، در عمل و به طور غیرمستقیم به
نهادینه سازی باور حجاب و عفاف در فرزند
خویش پرداخته اند. استفاده از برخی برنامه های
رسانه ملی و لوح های فشرده آموزنده، از
مصداق های آموزش غیرمستقیم به شمار می رود.
هم چنین کتاب هایی که با توجه به اصول ویژه
ادبیات کودک نوشته شده اند، به طور غیرمستقیم،
حجاب و عفاف را مطرح کرده اند.
پس از خانواده، مدرسه، عهده دار
نهادینه سازی باورهای دینی و فرهنگ حجاب و
عفاف خواهد بود. استفاده از ابزارهای آموزشی
مؤثر و مورد علاقه دانش آموز و اصلاح متن های
آموزشی و قرار دادن متنی جذاب و شیرین به
تناسب نیازهای کودک، در کتاب های درسی، از
جمله برنامه های آموزشی در این بخش است.
نهادینه سازی باور و فرهنگ دینی در حوزه
سوم یعنی جامعه نیز جایگاه مهمی دارد. چنان که
گفتیم، خانواده و آموزش و پرورش به طور خاص،
در پرورش کودکان در این مرحله، نقشی مؤثر و
مفیدتر دارند. برای نوجوانان و جوانانی که مرحله
کودکی را پشت سر نهاده اند، با توجه به ادبیات
نوجوان و جوان و نیازهای ویژه آن ها و نیز شناخت
ویژگی های مربوط به این دوره سنی می توان
برنامه ریزی کرد. فرهنگ سراها، نهادهای فرهنگی
و سازمان های دانش گاهی در نهادینه سازی
باورهای دینی جوانان نقش دارند، ولی از آن جا که
شخصیت و ساختار فکری جوان تا حدودی شکل
گرفته است، کاری بس بزرگ و دشوار خواهد بود و
نیازمند مطالعه و پژوهش کارشناسانه است.
اثبات حجاب به عنوان اصل ضروری دین،
هدف ها و برنامه های تربیتی حجاب و عفاف،
فلسفه شارع مقدس در تشریع حجاب و عفاف،
آثار و فایده های فردی و اجتماعی آن، از
مقوله های مطرح در این مرحله است که باید
متناسب با ادبیات روز کودک، نوجوان و جوان
آموزش داده شود.
۲. گسترش (ترویج)
گسترش و رواج دادن مفاهیم فرهنگی در
سطحی گسترده را گویند. تفاوت مرحله گسترش
فرهنگ حجاب و عفاف با مرحله اول، در
گستردگی قلمرو و دامنه آن، توجه و دقت در امور
مربوط به ظاهر و حفظ شعایر و ابلاغ احکام و
شاخه های یک فرهنگ است. در این مرحله نیز به
نوعی نهادینه سازی باورها صورت می گیرد، ولی
این مرحله معمولاً پس از تحکیم پایه ها و اصول
فکری خواهد بود و جنبه یادآوری و توسعه نسبت
به باورهای نهادینه شده افراد را دارد.
تبیین بهترین نوع پوشش و رفتار اجتماعی،
تعیین حریم ارتباط با نامحرم و معرفی الگوی جامع
حجاب و عفاف در سطح گسترده، از مصداق های
گسترش به شمار می آیند. فاصله میان دو مرحله به
اندازه ای کوتاه است که گاه تصور می شود دو بخش
از یک مرحله هستند، ولی در بخش راه کارها،
تفاوت های ظریف این دو مرحله مشخص خواهد
شد. معمولاً مرحله نهادینه سازی نسبت به مرحله
گسترش، نیازمند زمان بیش تری خواهد بود و آرام
آرام می توان فرهنگ اصیل دینی را نهادینه کرد.
۳. حفظ و نگه داری (تحفیظ)
مرحله سوم فرهنگ سازی، حفظ و
پاس داشت باورهای دینی نهادینه شده و
گسترش یافته در جامعه است. در این مرحله، با
تنظیم و ابلاغ قانون ها و آیین نامه هایی به اداره ها و
مؤسسه های دولتی و غیردولتی، می توان فرهنگ
پدیدآمده را که نمود بیرونی هم دارد، پاس داشت.
در این مرحله، وارد شدن برخی نهادها مانند نیروی
انتظامی، ستاد امر به معروف و نهی از منکر و
مؤسسه های ویژه مربوط به پاس داری از
شاخص های فرهنگی به عرصه عمل ضروری
است.
ابزارها و شیوه های فرهنگ سازی
شناخت ابزارهای مناسب و شیوه ها و
قالب های مؤثر و کارآمد، از گام های نخست برای
نهادینه سازی و گسترش باورهای دینی است.
تحلیل ابزاری و روشی، فرصتی برای
فرهنگ سازان ایجاد می کند تا در زمان کوتاه تری با
استفاده از ابزارهای مناسب و شیوه های مؤثر به
هدف های خود برسند.
وسایل ارتباط جمعی و رسانه ها، ابزار مهمی
برای عرضه و انتقال پیام های فرهنگی به مخاطبان
در سطح گسترده است. آشنایی با انواع رسانه ها و
استفاده بهینه از کارآیی ها و بهره وری درست از
همه امکانات این ابزار، فرهنگ سازی را
روش مندتر می کند و به روند آن سرعت می بخشد.
به کارگیری جدیدترین یافته های علمی روز
در عرصه فن آوری اطلاعات و ریزفن آوری (نانو
تکنولوژی) نیز ابزار دیگری برای نهادینه سازی
باورهای دینی است. هم چنین به یاری ابزار
آموزشی و کمک آموزشی می توان به اهداف
فرهنگی مورد نظر نزدیک شد. متن های آموزشی،
پژوهشی و جهت دهی به موضوع ها و برگزاری
نشست های متناسب با سطح تحصیلی افراد نیز
جزو ابزار کمک آموزشی است.
هنر به عنوان قالبی جهانی که فراتر از زبان ها
و ملیت هاست، یکی دیگر از بهترین شیوه های
فرهنگ سازی در عرصه های ملی و بین المللی
است. پیام هایی که از طریق هنر متعهد بیان شوند،
به علت بهره گیری از نیروهای درونی افراد و
برآوردن حس زیبایی شناسانه انسانی، بسیار ماندنی
و عمیق تر خواهند بود. گفتنی است که هنر
تصویری از دیگر هنرهای اثرگذار است.
هم چنین مرکزهای اعزام مبلّغ و متولیان
فرهنگ دینی در نهادینه سازی فرهنگ حجاب،
نقش مهمی دارند و آشنایی مبلّغان و مروجان
فرهنگ دینی با شیوه های تبلیغی جدید، بسیار
کارآمد است. تبلیغ از طریق ارتباط چهره به چهره و
مستقیم نیز بسیار مؤثر است. البته با بهره مندی از
فن آوری روز و شبکه اینترنت و ایجاد پایگاه های
شخصی برای مبلّغان می توان این نوع تبلیغ را در
فضای گسترده تری انجام داد و از زمان، بیش تر سود
جست.
نقش ها و وظایف دولت اسلامی در
فرهنگ سازی دینی
نهادینه سازی، گسترش و حفظ فرهنگ
حجاب و عفاف در جامعه اسلامی، نیازمند حرکتی
گروهی، پویا، هدف مند و روش مند است. از این
رو، تلاش همه جانبه نهادهای دولتی از یک سو و
شهروندان از دیگر سو، همراه با تعامل، تفاهم و
هم دلی سبب می شود که فرهنگ عفاف گسترش
یابد.
بدیهی است دخالت و نظارت سه قوه مقننه،
مجریه و قضاییه و حرکت مردمی و درخواست
جدی و پی گیر آنان می تواند به تغییر وضع موجود و
نزدیک شدن به وضع مطلوب بینجامد. از آن جا که
نوشتار حاضر به محدوده و قلمرو مسئولیت ها و
اختیارات دولت اسلامی می پردازد، بیش تر به
وظایف قوه مجریه اشاره می کنیم، ولی به دیگر
قوه ها نیز نظر داریم.
حرکت اصولی و روش مند در نهادینه سازی،
گسترش و حفظ فرهنگ حجاب و عفاف را به پنج
مرحله می توان تقسیم کرد:
۱. احساس ضرورت مردم برای ایجاد تحول
در فرهنگ عمومی حجاب و عفاف؛
۲. تلاش برای حل مسئله و گسترش اعتراض
مردم به مسئولان و متولیان فرهنگ دینی؛
۳. حرکت دولت و برنامه ریزی در چهار
سطح: شناخت کارشناسانه موضوع، آسیب شناسی
موضوع، بررسی راه های حل موضوع و ارائه
راه حل های مناسب به مراجع صلاحیت دار قانونی
مانند قوه مقننه (به صورت لوایح قانونی)؛
۴. اجرای برنامه های تصویب شده از سوی قوه
مقننه و برنامه ریزی درباره اهداف جزئی و اجرایی
برای رسیدن به هدف کلی؛
۵. تغییر وضع موجود و ایجاد وضعیت مطلوب
در زمینه حجاب و عفاف، با بهره مندی از اختیارات
دولت.
با توجه به پنج مرحله یادشده، نقش اساسی
دولت اسلامی را در نهادینه سازی، گسترش و حفظ
باورها می توان دریافت. مردم این حرکت را آغاز
می کنند. سپس دولت وارد عمل می شود و پس از
بررسی کارشناسانه، پیشنهادهایی به قوه مقننه
می دهد و پس از تصویب مجلس، آن را اجرا
می کند.
با بررسی ماجرای «کشف حجاب» که
حکومت پهلوی با به کارگیری همه نهادها و
سازمان های دولتی و مردمی این حرکت
ضدفرهنگی را در سال ۱۳۱۴ اجرا کرد، روند
حرکت و برنامه ریزی مسئولان آن دوران را برای
دست یابی به موقعیت یاد شده می توان به خوبی
تحلیل کرد. گفتنی است به دلیل مخالفت های
جامعه و برحق نبودن ایده کشف حجاب، عمر این
حرکت ضدفرهنگی کوتاه بود. از این پدیده
می توان چنین نتیجه گیری کرد که حجاب و
ضرورت آن امری است که مردم ایران به حکم
فطرت و عقل پذیرفته اند؛ زیرا اگر چنین نبود، مردم
با کشف حجاب مخالفتی نمی کردند. وقتی با چنین
واقعیت و موهبتی روبه روییم، بسیار خطا خواهد
بود اگر با بدسلیقگی و رفتارهای افراطی و
تفریطی، این موقعیت مناسب را از دست بدهیم.
بی گمان، با تلاش آگاهانه، حجاب، در چنین
جامعه ای نهادینه خواهد شد.
در کتاب تغییر لباس و کشف حجاب به
روایت اسناد، به ۱۵۷ سند (از سند شماره ۲۵ تا
سند ۲۰۸) درباره مسائل مربوط به کشف حجاب
اشاره شده است. جلوگیری از ورود خانم های
باحجاب به مکان های عمومی، ممنوع بودن
همسران افسران در استفاده از چادر در مهمانی ها و
پرداخت مساعده به افسران برای تهیه لباس های
مخصوص برای خانواده های آنان، موضوع بخشی
از این سندهاست.
نکته قابل توجه در این زمینه، هماهنگی
نهادهای مهم کشوری و لشکری برای سامان دهی
این حرکت ضدفرهنگی است. وزارت کشور برای
جلوگیری از استفاده چادر، بخش نامه صادر می کرد
و کارمندان مجبور بودند این قانون را بپذیرند.
وزارت جنگ به ستاد ارتش درباره جلوگیری از
ورود زنان باحجاب به مکان های عمومی نامه
می فرستاد و ارکان حرب کل قشون در این باره
بخش نامه جداگانه صادر می کرد. در مجلس شورای
ملی نیز برای کشف حجاب، جشن برپا می شد و
زنان بدون حجاب در آن شرکت می کردند. در کنار
این، مسئولان در نامه های محرمانه، با اشاره به
احتمال شکل گیری تحریک ها و دسیسه های
خارجی، از پرسنل خود به ویژه در مناطق مذهبی
می خواستند هوشیار باشند.
حتی در برخی سندها، به سودجویی برخی
تاجران و فروشندگان لباس در این ماجرا اشاره شده
است. مسئولان نیز برای این که لباس های پیشنهادی
مانند دست کش، کلاه، پوست و پارچه فاستونی،
ارزان باشد و برای بهره مندی همگانی مانعی به
وجود نیاید، به فروشندگان این کالاها دستور دادند
بر آن ها برچسب قیمت بزنند تا کسی نتواند گران تر
بفروشد.
حکومت پهلوی برای رسیدن به هدف هایش
در این زمینه، از هر ابزاری بهره می گرفت. برای
نمونه، بیست روز پیش از کشف حجاب رسمی،
محمود جم دستور داد که زنان بدسابقه و بدکاره
نباید در مجامع کشف حجاب شرکت کنند، حتی
اگر به ایده کشف حجاب احترام بگذارند و از آن
استقبال کنند.
راه اندازی سازمان هایی برای احیای حقوق
زنان و ایجاد زمینه ای مناسب جهت پرورش فکر
کشف حجاب از جمله فعالیت های مقدماتی رژیم
بود. رضاخان به وزیر معارف وقت، علی اصغر
حکمت، دستور برپایی جمعیتی از زنان
آزادی خواه تهرانی را داد. از این گروه نیز خواست
اساس نامه ای برای سازمان خود تهیه کنند و در
اختیار وزیر معارف بگذارند و از وزیر بخواهند که
از آنان پشتیبانی کند. این مؤسسه با نام «کانون
بانوان» تأسیس شد که شمس پهلوی، سرپرست آن
بود. اکنون که تجربه چنین رویداد مهمی پیش روی
ماست، باید به گونه ای برنامه ریزی شود که
فرهنگ سراها و مؤسسه های مردمی بر اساس
اختیارات و مسئولیت ها و در قلمرو وظایف خود،
به صورت هماهنگ برای نهادینه سازی، گسترش و
حفظ عفاف و حجاب گام بردارند.
وظیفه دولت را در این زمینه می توان چنین
برشمرد:
۱. درک ضرورت نهادینه سازی و گسترش
فرهنگ حجاب؛
۲. هدایت نیروهای دولتی برای نهادینه سازی
و گسترش فرهنگ حجاب در سه حوزه فرد،
خانواده و جامعه؛
۳. پشتیبانی مالی و معنوی از برنامه سازان و
هدایت گران جامعه و ایجاد بستری مناسب برای
فعالی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 