پاورپوینت کامل اندر فواید نوشیدنشیر ۳۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اندر فواید نوشیدنشیر ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اندر فواید نوشیدنشیر ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اندر فواید نوشیدنشیر ۳۲ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۲۰

عرض سلامی گرم دارم حضور خواهری که فراق از
خانواده و خانمان را کشیده است؛
و پیاپی آرزوی شادباش برایت
دارم که آرزومندم در سرای دانش
به دوری از خانمانت خو گرفته
باشی.

اگر جویای حال ما باشی
ملالی نیست و همه اندر سلامت
کامل به سر می بریم. حتما
تعجب کرده ای که چرا بدین گونه
سخن می رانم، باید بگویم که این
تأثیرات یک جستجوی علمی در
زمینه تاریخ گذشتگان است که
فی المجلس آن را برایت بازگو
خواهم کرد و قلم را اندکی در این
ماجرا بر صفحات کاغذ سرگردان
می کنم.

نامه ای خواهم نوشت اندر
این ماجرا که جناب خواهر
منوّرالمنیر از آن فیض برند،
چنانکه وقایع این فیض عظیم را
به گوش کسان برسانند؛ و اما
ماوقع را از زبان اَلْکَن این جانب
حقیر معلوم الحال بشنوید. البته از
این خطوط به بعد سعی خواهم
کرد که نامه به لغات عربی کمتر
مزیّن باشد تا برای شما هضم
این واقعه آسان گردد.

خب! از اول سلام! حالت
چطور است؟ خوب و خوش
هستی؟ اگر از حال مامان و
آقاجون و داداش هادی و صد
البته من بپرسی، حال مان خوب
است و تقریبا همه چیز بر وفق
مراد است. ولی خودمانیم حرف
زدن به زبان گذشتگان، هم
عالمی دارد و هم خیلی مشکل
است. به قول دبیر ادبیات مان
این زبان، مصنوع و پرتکلف
است. حتما تو که این رشته را
می خوانی بهتر می دانی. بگذریم!
حالا بگو بدانم، البته این طور
صحیح است: بنویس بدانم که
چرا چند وقتی است که نامه
نمی نویسی و من را بی خبر
گذاشته ای؟ نکند که تب دانشگاه
فروکش کرده و تو اندر بلای
سختی افتاده ای؟ خلاصه که
خیلی از دستت ناراحتم چون نامه
قبلی مرا بی جواب گذاشتی.

از همه اینها گذشته شاید
تعجب کرده باشی که این طور
حرف زدن من از چه زمانی
شروع شده و البته چرا شروع
شده! عجله نکن! همه اینها
برمی گردد به زمانی که مدرسه
تصمیم گرفت بعد از سالیانِ دراز
ما را به گردش و موزه و سینما
ببرد. موزه هم در مورد کتاب ها و
اشیای قیمتی قدیمی بود. دبیر
ادبیات مان هم چند تا کتاب
قدیمی برایمان خواند و همه ما را
تشویق کرد که آثار گذشتگان را
بخوانیم. اما برای من یک سؤال
پیش آمده که آیا قدیمی ها
خودشان در لحظه اول، حرف
همدیگر را می فهمیدند یا مثل ما
دو ساعت معنی می کردند و بعد
جواب می دادند. حرف زدن این
طوری خیلی سخت است و کلی
ذهن آدم را به کار می اندازد که
اگر حرف آقاجون که می فرماید:
«ذهن جوون های این دوره
دربست تعطیله!» درست باشد
کار سخت تر هم می شود.

هفته پیش خانم «قهّاری» ـ
دبیر ادبیات مان ـ آمد سرِ کلاس
و با کمال خوشحالی گفت که از
مدرسه خواسته که بچه ها را به
گردش علمی یعنی گشت و گذار
در احوال قدیمی ها ببرد و
خلاصه ما را سرِ ذوق بیاورد.
مدیر مدرسه هم قبول کرده، اما
چون می خواسته که خیلی به ما
بیچاره ها خوش بگذرد برنامه را
طوری تنظیم می کند که در
همان روز به سینما هم برویم. ما
هم مثل کسانی که تا به حال
هیچ کجا را ندیده اند و اصلاً
معنی گردش را نمی دانند، اینقدر
ذوق کردیم و شلوغ بازی در
آوردیم که دو نفر از کلاس اخراج
شدند و تعداد دیگر به گرفتگی
صدا مبتلا گردیدند.

خلاصه لحظه شماری
می کردیم که روز موعود فرا برسد
و آن اتفاق جالب رخ بدهد که
بالاخره بعد از شمارش معکوس
به روز گردش نزدیک شدیم. من
و «الهه» دوستم، تصمیم گرفتیم
که حسابی در آن روز به خودمان
خوش بگذرانیم و تصمیم های
کبرا برای روز گشت و گذار
گرفتیم. قرار شد با بقیه
پول هایمان را روی هم بگذاریم
و حسابی تنقلات و آجیل و هَلِه
هوله بخریم، تا دلی از عزا در
بیاوریم.

اول تصمیم گرفتیم که آب
میوه بخریم، بعد «الهه» اینقدر
در مورد ضرر اسانس های
مجازی که به آنها می زنند
توضیح داد که پشیمان شدیم و
بالاخره قرار شد مثل ندید
بدیدها، چهار عدد کیک، تخمه،
شکلات و شیر که پر از خاصیت
است بخریم و در حین سفر
کوتاهمان لذت ببریم. قرار شد به
غیر از شیر همه خوراکی ها را من
بخرم، چون می دانی که نزدیک
خانه ما لبنیاتی نیست. خلاصه
سرت را درد نیاورم، صبح روز
سه شنبه با کلی ذوق و شوق،
همه وسایل مورد نیاز و
خوراکی ها را توی کوله پشتی ام
ریختم و به طرف مدرسه راه
افتادم. توی راه حسابی ذوق کرده
بودم که امروز خیلی خوش
می گذرد.

به مدرسه که رسیدم «الهه»
به طرفم آمد و گفت که شیر
خریده است اما چه شیری، یک
پاکت بزرگ شیر، انگار
می خواستیم دو روز به مسافرت
برویم. قرار شد که همه خرت و
پرت های این گردشِ کوتاه در
کوله پشتی من باشد و کتاب و
وسایل مدرسه را در کیف او
بگذاریم. با این نقشه هایی که
می کشیدیم هر که نمی دانست
فکر می کرد قرار است از زندان
فرار کنیم. البته غیر از من و
«الهه»، همه بچه ها هم همین
طور هیجان زده بودند.

زنگ اول به صدا در آمد.
همه وارد کلاس شدیم. «تاریخ»
داشتیم، اما من یک خط هم
نخوانده بودم، یعنی یک لحظه
هم از فکر گردش بیرون
نمی آمدم که بخواهم درس
بخوانم. خلاصه خانم «سمیعی»
دبیر تاریخ مان نشست و دفتر
نمره را باز کرد. ما که فکر
نمی کردیم بخواهد درس بپرسد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.