پاورپوینت کامل پای صحبت خانم اعظم بروجردی نمایشنامه نویس، کارگردان تئاتر و…. ۵۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پای صحبت خانم اعظم بروجردی نمایشنامه نویس، کارگردان تئاتر و…. ۵۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پای صحبت خانم اعظم بروجردی نمایشنامه نویس، کارگردان تئاتر و…. ۵۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پای صحبت خانم اعظم بروجردی نمایشنامه نویس، کارگردان تئاتر و…. ۵۴ اسلاید در PowerPoint :

>

۴۴

شهریور ماه، با دعوتی که از سوی کارگردان تئاتر و رمان نویس
همایش بررسی تخصصی فیلم های دفاع
مقدس شده بود، در فرودگاه مهرآباد بودم و
چشمم می گشت به دنبال چهره ای آشنا. در
لیست مهمانان، نام خانم اعظم بروجردی را
خوانده بودم و با نام و کارهای او آشنایی
داشتم. پای پلکان هواپیما همدیگر را یافتیم
با احساسی یگانه. در طول سفر با شخصیت
صمیمی، مثبت و عرفانی اعظم بروجردی
آشنا شدم. در پایان سفر گفتگویی داشتم با
ایشان که از بدِ حادثه، نوار پاک شد ولی
خاطره حرف های او در ذهنم ماند.

مصاحبه را دوباره ترتیب دادم. در محل
کار او، در طبقه چهارم معاونت فرهنگی
هنری شهرداری تهران.

خانم بروجردی، از آخر شروع می کنم،

از آخرین کاری که کردید؟

بسم اللّه الرحمن الرحیم. آخرین کارم
«اختر چرخ ادب» بود در باره زندگی «پروین
اعتصامی» که در مرداد ماه امسال در حوزه
هنری و در تماشاگه مهر، اجرا شد.

انگیزه شما برای نوشتن این

نمایشنامه چه بود؟

این نمایشنامه را هشت سال پیش
نوشتم و سه محور را منظور داشتم: زندگی
شخصی، ازدواج و بیماری؛ ولی مهم ترین
چیزی که مورد نظرم بود، زندگی درونی
پروین به عنوان یک شاعر بود. بیشتر تمرکز
من روی این قسمت بوده. من معتقدم که
پروین در لحظات آخر زندگی جواب سؤالات
و اهدافی که نسبت به آنها تردید داشته
می گیرد و به آرزوهایش می رسد. پروین، سوم
فروردین مریض می شود و شانزده فروردین
فوت می کند. این نمایشنامه از لحظه بیماری
شروع می شود و تا روز مرگ او ادامه دارد. در
طول این زمان فلاش بک هایی وجود دارد که
پروین به گذشته ها برمی گردد. او ساعتی قبل
از مرگ به هوش می آید و در مورد گذشته
صحبت می کند. به آرزوهایی که به آن رسیده
یا نرسیده و پاسخ سؤالات را می گیرد و
می رود.

البته این تصرفات شماست.

بله، ولی با توجه به زندگینامه واقعی
پروین این تصرفات صورت گرفته است.

اطلاعات مربوط به زندگی پروین را

چگونه به دست آوردید؟

یک تحقیق میدانی داشتم و یک
تحقیق کتابخانه ای؛ ولی بیشتر تحقیق
کتابخانه ای است. چون اطلاعات قسمت
میدانی را به سختی می توانستم به دست
آورم. بیشتر تمرکز من روی آثار او بوده.
اصولاً شخصیت های بزرگ، زندگی
خصوصی شان در آثارشان گم می شود. این در
مورد پروین بیشتر تحقق یافته است. چون
آدم گوشه گیر و کم حرفی بوده است.

یکی از خبرنگاران خارجی می گوید:
«خانم اعتصامی بعد از کلی اصرار که ما را
پذیرفت ما را به یک تالار نیمه تاریک برد و به
من گفت دمِ در بنشینم و خودش ته سالن
نشست، جایی که به سختی می توانستم او را
ببینم.» یک نوع حیایی داشت که مربوط به
تربیت جامعه زمان خودش بود. اصولاً
شخصیت خصوصی او بسیار مبهم است.

این ابهام ها در مورد دیر ازدواج کردن او و
ازدواج با یک نظامی و بعد متارکه او برای
یک نویسنده، مواد خوب و تفکربرانگیزی
است. او دو ماه بعد از ازدواج جدا می شود که
دلیل آن هم معلوم نیست.

به هر حال، اینها به زندگی شخصی او
برمی گردد. زندگی درونی و واقعیت های
درونی. این بُعد از شخصیت او مورد نظر من
بوده است. البته ادعا نمی کنم کار بی نقصی
است؛ چون به ابعاد سیاسی و اجتماعی و
تاریخی زندگی او پرداخته نشده. دلم
می خواهد کار را مجددا با گستردگی بیشتر و با
نگاه مجددی بنویسم و روی صحنه بیاورم.

مردم تا چه حد با این نمایشنامه

ارتباط برقرار کردند؟

خیلی خوب. من فکر می کنم به این
دلیل که پروین را می شناختند و دوست
داشتند؛ ولی جا دارد که بیشتر کار شود.

نظر شما در مورد کار کردن روی

شخصیت های واقعی چیست؟

کار کردن روی شخصیت های معروف
یک دشواری دارد و یک آسانی. خوبی اش
این است که مردم می شناسندش و بدی اش
این است که شما در ارائه کار محدود هستید.

نکته مهمی که در زندگی پروین وجود
دارد این است که با اینکه مادر نبود ولی در
کارهایش، مادری بود برای کل هستی و برای
همه انسان ها. برای نباتات، برای حیوانات و
حتی جمادات. او مادری بالفطره بود و در
اشعارش به این کلّیت رسیده بود.

اشعار او را چگونه وارد این نمایشنامه

کردید؟

من زندگی درونی او را از شعرهایش
گرفتم و مستقیما هم از شعرهایش استفاده
کردم؛ مثلاً در مورد ازدواجش می گوید:

صبحدم صاحبدلی در گلشنی

شد روان بهر نظاره کردنی

دید او گل های سپید و سرخ و زرد

یاسمین و خیری و ریحان و ورد

در پی گل ها بدید او ناگهان

که گلی پژمرده ای گشته نهان

الغرض، صاحبدل روشن روان

آن گل پژمرده چید و شد روان

که منظور از گل پژمرده، خودِ اوست.

… و بعد از جدایی می گوید:

ای گل تو ز جمعیت گلزار چه دیدی

جز سرزنش و به سَری خار چه دیدی

ای لعل دل افروز، با تو با این همه پرتو

جز مشتری سفله به بازار چه دیدی

رفتی به چمن، لیک قفس گشت نصیبت

غیر از قفس ای مرغ گرفتار، چه دیدی

در این نمایشنامه از چه سبکی

استفاده کردید؟

از رئالیسم و سوررئالیسم. چون ترکیبی
بود از واقعیت ها و اتفاقات درونی و رؤیاگونه.

چطور شد به وادی تئاتر روی آوردید.

از کسی حس کردید که می توانید کار تئاتر
کنید؟

از هفده سالگی به صورت تصادفی با
تئاتر آشنا شدم. یک نمایشنامه در باغ
فردوس تجریش دیدم و حس کردم که من
بهتر از نویسنده و کارگردان آن نمایشنامه
می توانم کار کنم و شروع کردم و چون طالب
بودم، مطلوب را یافتم. مرتب نمایشنامه
می نوشتم ولی راضی ام نمی کرد تا اینکه
نمایشنامه ای را به نام «مرگ و پاییز» از
«اسماعیل خلج» دیدم که خیلی برایم جالب
بود و آمدم در آن وادی که منظورم بود. با

سرعت شروع کردم به نوشتن.
نمایشنامه هایی را حتی یک ساعته می نوشتم.
بعد معروف شدم به نمایشنامه نویس یک شبه.
حالا که پخته تر شده ام مسئولیت بیشتری
حس می کنم و با سرعت گذشته نمی نویسم.
الان سوژه ها روی سرم ریخته اما فکر
می کنم، مطالعه می کنم و سعی می کنم
سوژه ها و شخصیت ها را در ارتباط تنگاتنگ
قرار دهم. سعی می کنم با شخصیت ها زندگی
کنم به نحوی که آنها روح و فکرم را اسیر
می کنند و مدت ها در وجودم زندگی می کنند تا
به شکل تئاتر در آیند. در نمایشنامه آخرم یک
دیالوگ دارم که می گوید: «مادرها قبل از اینکه
مادر بشوند، بچه هایشان را خلق کردند؛
زمانی که با عروسک ها بازی می کنند.» پس
بچه ها هم می توانند بعد از مرگ مادرها، آنها
را دوباره خلق کنند و به این ترتیب، هیچ
کس، هیچ وقت بی مادر نمی شود.

نویسنده هم این طور است. اول نوشته ها
را خلق می کند، بعد از مدتی آنها ظهور پیدا
می کنند و بعدها نویسنده را زنده نگه می دارند.

در مورد آخرین نمایشنامه خود گفتید.

حال کمی هم در مورد اولین نمایشنامه تان
بگویید.

این نمایشنامه در رابطه با شخصیت
زنی است که پزشک قانونی است. جنازه ای را
به او می دهند که کالبدشکافی کند و او در

ضمن این کار بازگشت هایی دارد به زندگی گذشته
خود و در نهایت معلوم می شود که جنازه به
خودِ او تعلق دارد و این بار خودش را
کالبدشکافی می کند.

این نمایشنامه نگاهی دارد به زندگی و
جایگاه زنان در جامعه کنونی که گرچه از لحاظ
اجتماعی رشد کرده اند ولی جامعه هنوز آنها را
به رسمیت نشناخته است. هنوز زنان موقعیت
خود را پیدا نکرده اند و بخصوص در خانواده با
دوگانگی هایی روبه رو هستند.

خانم بروجردی، از آخر گفتید، از اول

هم گفتید. حالا کمی هم از وسط بگویید. اولین
نمایشنامه ای که به روی صحنه آوردید.

اولین نمایشنامه ام «معراج» بود. بعد
«تبعیدی»، «اقلیما»، «دیوانگان شهر»،
«عَرِمْ» (باران های تند)، «در خیابان های
سردِ شب»، «کوچه باغ های عشق»، «عطار»،
«مثل باد آمد مه و چون باد گذشت»، «تندباد
خیال»، «پریچهر»، «مریم بانو» و کارهای
تلویزیونی مثل «پهلوانان نمی میرند» و
همچنین رمان «خواب سبز عشق».

خیلی پرکارید. مضمون بیشتر

کارهایتان زنانه است ولی در «پهلوانان
نمی میرند» بُعد مردانه اش چیره است.

این یک طرح بود. خودِ طرح چنین
ساختاری داشت. کاری که من کردم این بود
که بُعد زنانه را در آن وسعت دهم. طرح بر
اساس نوشته های «حسن خادم» بود و هسته
اولیه اش به ایشان تعلق داشت؛ اما من فضای
داستان را می شناختم و به آن علاقه داشتم.

ولی مردها با زورخانه و این نوع روابط

بیشتر می توانند ارتباط برقرار کنند؛ البته شما
هم در این کار موفق بودید. چرا؟

لازم ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.