پاورپوینت کامل حقوق زناشویی، چندهمسری ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حقوق زناشویی، چندهمسری ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حقوق زناشویی، چندهمسری ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حقوق زناشویی، چندهمسری ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint :
>
۲۴
فرهنگ و اندیشه / دیدگاه
اسلام و زن
(۵)
ترجمه: س.م. اشکذری
انسانِ کاملِ سالم بر خودش نمی پسندد که دستش را روی همسرش دراز کند؛
رسول خدا(ص) هیچ زنی را نزد، بلکه حتی هیچ کسی را ناسزا نگفت.
پنجم: حقوق زناشویی و وظایف
هنگامی که پیمان زناشویی بسته شد،
حقوقی برای دو طرف، زن و شوهر، بار
می شود؛ حقوق زن عبارت است از نفقه و
حُسن رفتار. نسبت به نفقه، شوهر ملزم به
هزینه همسرش می باشد؛ برای او مسکن و
اثاث آماده می کند و برایش غذا و آب و لباس
فراهم می سازد. خدای عزّ و جلّ در باره
مسکن می فرماید: «أسکِنوهُنَّ مِنْ حَیْثُ
سَکَنْتُم مِن وُجْدِکُمْ؛ آنان را جایی که
خودتان سکونت دارید و در توان تان هست،
سکونت دهید.»
و پیامبرش(ص) می فرماید:
«و لهنّ علیکم رزقهنّ و کسوتهنّ
بالمعروف؛
بر عهده شماست روزیِ آنان و لباس شان
در حدّ متعارف.»
اندازه پای بندی شوهر در موارد یادشده
بر حسب توان مالی وی می باشد؛ به دلیل
گفته خدای تعالی: «لِیُنْفِقَ ذُو سَعَهٍ مِن سَعَتِهِ وَ
مَن قُدِرَ عَلَیهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمّا آتاهُ اللّه ؛ آن
کس که دارای گشایش و مال است باید از
توان گسترده خود هزینه کند و هر کس
روزی اش بر او تنگ است، از آنچه که خداوند
به او داده نفقه دهد.» و اگر شخص دارا در
هزینه کردن بر همسرش با بهترین غذا و
زیباترین لباس ها و بهترین خانه ها، کوتاهی
کند، ملزم به آن خواهد شد.
مسئولیت شوهر به شکلی که گذشت،
مسئولیتی مطلق است، حتی اگر زن پولدار و
ثروتمند باشد و شوهر حق ندارد به دارایی
وی تمسک کند و حق ندارد دست درازی کند
تا از آن ثروت برگیرد.
اما نسبت به حُسن رفتار، خدای تعالی
فرموده است: «و عاشِروهُنَّ بِالْمَعروف؛ با
آنان به خوبی رفتار کنید.» و نیز فرموده است:
«وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَیِّقوا عَلَیْهِنَّ؛ به آنان
ضرر نرسانید تا بر آنان سخت گیرید.» و
پیامبر(ص) می فرماید: «خیارُکُمْ خیارُکُمْ
لِنسائهم؛ بهترین شما، بهترین تان برای
زنان شان اند.» و فرمود: «خیرُکم خیرُکم لأهله
و أنا خیرُکم لأهلی؛ بهترین شما، بهترین تان
برای خانواده اش است، و من بهترینِ شما
برای خانواده ام هستم.» و از سخنان امام
غزالی است: «خوش خُلقی با زن این نیست
که وی را آزار ندهی، بلکه تحمل آزار وی و
بردباری هنگام عصبانیت و خشم اوست.»
و ترک کنجکاوی نسبت به زن و پی گیری
نکردن لغزش های وی و ترک بدگمانی به او،
جزء خوشرفتاری است؛ چنان که در حدیث
جابر از رسول خدا(ص) آمده است که «پیامبر
خدا(ص) نهی کرد از اینکه مرد شبانه به گمان
وقوع خیانت، سروقت خانواده اش برود یا
دنبال لغزش های آنان باشد.» و «تخوّن»
(که در این روایت آمده) به معنای گمان به
وقوع خیانت است. از چیزهای مکروه این
است که مرد شبانه، سرزده سراغ خانواده اش
برود تا لغزش های او را کشف کند. بنابراین
خوش گمانی به زن و ابراز اطمینان به وی،
یک نوع از انواع رفتار نیکی است که اسلام به
آن دستور می دهد. نیز از حقوق زن، رعایت
عدالت است، اگر شوهر، همسری غیر از او
داشته باشد.
اما حقوق شوهر بر همسرش این است
که وقتی او را به بسترش فرا خواند بپذیرد و
در غیاب شوهر حافظ مال او و ناموس خود
باشد. در سخنرانی حجه الوداع، پیامبر(ص)
فرمود: «برای شما بر زنان تان حقی است … و
برای زنان تان بر شما حقی است … اما حق
شما بر زنان تان این است که بساط شما را
برای کسانی که خوش ندارید پهن نکنند و به
کسانی که نمی پسندید اجازه ورود به خانه تان
ندهند.»
زدن همسر
شوهر حق تأدیب زنش را اگر نافرمانی
کند دارد، مثل اینکه اجازه ورود به کسی
می دهد که شوهر راضی نیست، یا بساط وی
را برای کسی می گسترد که خوش ندارد، یا
مرتکب کار زشتی آشکار می شود. شوهر
تأدیب را با پند و کناره گیری در بستر آغاز
می کند و (اگر اثر نکرد) نوبت زدن است.
موضوع زدن حساس و مهم است؛ این
موضوع هر چند در جوامع غربی متمدّن امری
معروف و موجود است، اما درست نیست در
جامعه ای اسلامی وجود داشته باشد، مگر در
مواردی نادر، که عبارت است از نشوز به
معنای شرعی واقعی آن. و کتک زدن به
خاطر اختلاف نظر بین زن و شوهر، وقتی
بحث کردند و اختلاف داشتند، جایز نیست. و
زدن برای اذیت و آزار، مانند زدن با چوب یا
سیلی زدن به صورت جایز نیست. بنابراین به
فرض پیش آمدن قضیه کتک ـ در حالی که
واجب است به آنجا کشیده نشود ـ با چوبِ
مسواک یا مانند آن مثل مسواک (مصنوعی) و
مداد ـ به عنوان مثال ـ خواهد بود. وقتی
«عطاء» از «ابن عباس» در باره معنای «زدن
غیر شدید» سؤال کرد، پاسخ داد مانند زدن یا
برخورد با چوب مسواک؛ یعنی این وسیله ای
برای نشان دادن عدم رضایت است و نه به
هدف اهانت و آزار دادن. و این مرتبه ای است
که از پند دادن شروع می شود و سپس به
کناره گیری در بستر می رسد.
استاد دکتر محمدسلیم عوّا، در
گفتگوهایی تلویزیونی که داشت، معتقد است
از وظایف شوهر مسلمان، پوشاندن همسرش
و پوشاندن عیب های اوست، پس شوهر
همان گونه که قرآن وصف کرده، لباسی برای
وی است؛ از این رو وقتی از طرف او خطایی
سر زد و لازم است که مردم از آن آگاه نشوند،
به خاطر کاری که از همسرش سر زده، خودِ او
گروهی از فقهای گذشته، از جمله «ابوثور» ـ از اصحاب شافعی ـ گفته اند:
کارِ خانه و فرزندان بر عهده زن است؛ زیرا اگر زن از محیطی باشد
که زنان آن محیط عهده دار این کارها می شوند بر او واجب است. و برخی گفته اند:
این وظیفه ای دینی است و نه قضایی.
اقدام به تنبیه وی از راههای سه گانه
یادشده کند.
انسانِ کاملِ سالم بر خودش نمی پسندد
که دستش را روی همسرش دراز کند؛ رسول
خدا(ص) هیچ زنی را نزد، بلکه حتی هیچ
کسی را ناسزا نگفت. و حضرت(ص) از دست
کسی که همسرش را زده بود خشمگین شد و
به او فرمود: «برای چه، کسی از شما زنش را
می زند، سپس آخر شب با او همبستر
می شود!»
بحث تازه و جالبی را از استاد دکتر
عبدالحمید ابوسلیمان در باره مفهوم کتک
زدن زن در اسلام خواندم. وی در این بحث،
از معنایی که میان فقهای گذشته متداول
است، و برخی از آنان خفیف گرفته اند مانند
برخورد با چوب مسواک، و برخی سخت گرفته
و کتک را شدید شمرده اند، فاصله گرفته است.
زیرا دکتر ابوسلیمان معتقد است که مفاهیم
شرعی به تناسب پیشروی و تحول تدریجی
مفاهیم فرهنگی و شرایط اجتماعی ما،
تدریجا پیش می رود و تغییر می کند، و درک و
شناخت برخی از آیات قرآن با گسترش
دانش ها و شناخت های انسان به معنای
تازه ای تحول می یابد که پیشتر به آنها آگاهی
نداشت یا به ذهن کسی خطور نمی کرد و این
از چیزهایی است که قدسی بودن قرآن کریم
را تأیید می کند، قرآنی که شگفتی های آن
پایان نمی یابد.
[اگر منظور از تحول در مفاهیم شرعی،
دستیابی به برداشت ها و نکات و توسعه در
شناخت مصادیق با حفظ اصول و موازین فهم
مراد گوینده است، و مفسّران کلام الهی به
رغم اختلاف مشرب های تفسیری خویش به
دنبال آنند، حرفی نیست و سخنی است مورد
قبول. اما اگر منظور ساختارشکنی در اصول
مفاهمه و خروج از مراد متکلم و به هم زدن
چارچوب ها و معیارهایی روشن و قطعی که
گوینده (= در اینجا شارع مقدس) در بیان
سخن و مراد خویش در نظر داشته، و تکرار
سخن برخی نظریه پردازان غربی در تفسیر و
تأویل متون مقدس، باشد معلوم است که به
هیچ وجه نمی توان آن را همراهی کرد.
مترجم]
دکتر ابوسلیمان معناهای کلمه «ضَرْب» و
مشتقات آن در قرآن را شماره کرده است و آن
را به هفده شکل متفاوت و مختلف یافته
است؛ مانند «و ضَرَبَ اللّه ُ مثلاً» یا «و اذا
ضَرَبْتُم فی الارض» یا «ضَرَبْنا علی آذانهم» و
مانند آن. وی در پایان بررسی خود اشاره
می کند که ممکن است کلمه «ضرب» را به
گونه ای فهمید (و معنا کرد) که از کاری مادی
فاصله گرفته، به صِرف رها کردن و جدایی و
کناره گیری در آید. و این همان است که
پیامبر(ص) نسبت به همسرانش، هنگامی که
وضع بهتری را در زندگی معیشتی خویش
درخواست کردند، صورت داد. از آنان یک ماه
تمام کناره گرفت و طی این مدت به
«مَشْرَبه» (امّ ابراهیم) رفت و ماند تا این آیه
کریمه نازل شد:
«عَسی رَبُّهُ إِن طَلَّقَکُنَّ أَن یُبْدِلَهُ أَزواجا
خَیرا مِنکنَّ مُسْلِماتٍ مؤمناتٍ قانِتاتٍ تائِباتٍ
عابِداتٍ سائِحاتٍ ثَیِّباتٍ وَ أَبْکارا؛
امید می رود که اگر او شما را طلاق داد،
پروردگارش همسرانی بهتر از شما برای او
جایگزین کند، (همسرانی) مسلمان، مؤمن،
خداترس، توبه کار، عابد، هجرت کننده،
همسرانی بیوه و باکره.»
دکتر ابوسلیمان معتقد است که کار
پیامبر(ص) و سنت وی بهترین ابزار فهم
قرآن کریم است.
از نظر مالکی ها، در برابر حق تنبیه شوهر
نسبت به همسرش، حق زن در تنبیه
شوهرش قرار دارد؛ به این شکل که اگر شوهر
با زن رفتار درست (معروف) نداشته باشد،
خواهان تأدیب وی از سوی قاضی شود. و بر
قاضی لازم است که شوهر را پند دهد، اگر
موعظه فایده ای نداشت، قاضی برای زن
حکم به پرداخت نفقه (از مال شوهر) می دهد
و به زن تا زمانی مناسب، دستور اطاعت از
شوهر نمی دهد، و این به خاطر ادب شدن وی
است که در مقابل همان کناره گیری در بستر
می باشد. اما وقتی این نیز در شوهر اثر
نبخشید، او را به کتک خوردن با چوب
محکوم می کند. و نظر شیخ محمد
ابوزهره، این است که در قوانین مدنی
کشورهای اسلامی، به خاطر جلوگیری از
زیاده روی مردها در بدرفتاری با زنان، به نظر
مالکی ها عمل شود.
کار زن برای خانه و کودکان
شایسته یادآوری است که خدمات زن در
خانه و برای کودکان، از نظر بیشتر فقها، جزء
حقوق شوهر نیست و بر وی واجب نمی باشد.
شافعی و ابوحنیفه و مالک این نظر را دارند،
به این دلیل که ازدواج برای زندگی زناشویی
است نه برای به کارگیری و منفعت رسانی، و
مقتضای آن، خدمت در خانه و انجام امور آن
نیست، و آماده سازی خانه وظیفه شوهر و
حقی برای زن است؛ به خاطر این گفته خدای
تعالی: «أَسْکِنوهُنَّ مِنْ حَیْثُ سَکَنْتُمْ مِن
وُجْدِکُم وَ لا تُضارُّوهُنَّ لِتُضَیِّقوا عَلَیْهِنَّ وَ إِنْ کُنَّ
أُولاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقوا عَلَیْهِنَّ حَتّی یَضَعْنَ
حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَکُمْ فَآتوهُنَّ أُجُورَهُنَّ
وَأْتَمِرُوا بَیْنَکُمْ بِمَعروفٍ، وَ إِنْ تَعاسَرْتُمْ
فَسَتَرْضِعُ لَهُ اُخْری؛
آیه برای محدودسازی چندهمسری و سخت گیری و هشدار در باره آن آمده،
و نیامد که در را کاملاً به روی اشباع خواسته ها و پاسخ به ندای شهوات بگشاید.
آنان را هر جا خودتان ساکن هستید و در
توان شماست سکونت دهید، و به آنان زیان
نرسانید تا بر آنان سخت گیرید، و اگر باردار
بودند، خرجی شان را بدهید تا وضع حمل
کنند، پس اگر به فرزند شما شیر دادند،
مزدشان را بدهید و میان خودتان رایزنیِ
درستی کنید و اگر دشوار یافتید (و به توافق
نرسیدید)، زن دیگری به او شیر خواهد داد.»
لکن گروهی از فقهای گذشته، از جمله
«ابوثور» ـ از اصحاب شافعی ـ گفته اند: کارِ
خانه و فرزندان بر عهده زن است؛ زیرا اگر زن
از محیطی باشد که زنان آن محیط عهده دار
این کارها می شوند بر او واجب است. و برخی
گفته اند: این وظیفه ای دینی (و تکلیفی) است
و نه قضایی (و حقوقی). کما اینکه دیگرانی
قائل شده اند که وجوب کار زن در خانه به
وضعیت اجتماعی و مالی شوهر مربوط
می شود، لذا اگر شوهر دارای مال و خدم و
حشم است، زن وظیفه اشراف و نظارت دارد
نه خدمت و کار.
وقتی به وضعی که در دوره رسالت وجود
داشت برمی گردیم می بینیم زنان پیامبر(ص)
کارِ خانه را انجام می دادند، و زنان صحابه نیز
مانند آنان بودند.
در این زمینه، شاید مناسب تر باشد که
موضوع تعیین پای بندی و عدم پای بندی زن
به کارِ خانه در هر محیطی به عرف و آنچه در
هر قشری از اقشار جامعه از نظر آسان گیری و
سخت گیری رایج است واگذار شود. چرا که
مانند چنین اموری را طبیعت روابط زناشویی
مشخص می کند و از چارچوب اجبار و سلطه
بیرون است.
ششم: چندهمسری
اسلام در جامعه ای ظهور کرد که
چندهمسری از پدیده های مرسوم بود و حدّ و
قیدی نداشت و مرد عربی با زنان خویش به
ستم و ظلم رفتار می کرد؛ در همان وقتی که از
سرپرستی یتیمان به خاطر ترس از ستم بر
آنان در اموال شان، پرهیز می کرد. و به همین
خاطر بود که این آیه کریمه نازل شد:
«وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تُقْسِطوا فِی الْیَتامی
فَانْکِحوا ما طابَ لَکُم مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَ ثُلاثَ
وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَهً أَوْ ما مَلَکَتْ
أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أَدْنی أَلاّ تَعُولوا؛
و اگر می ترسید در باره یتیمان به عدالت
رفتار نکنید، پس با آن زنانی که طیب خاطر
شماست ازدواج کنید، دو تا دو تا، و سه تا سه
تا، و چهار تا چهار تا. و اگر می ترسید که به
عدالت رفتار نکنید، پس فقط یکی بگیرید یا
اگر چندهمسری در دوره فتوحات نبود، نسل افزایش نمی یافت و آمار مجاهدان زیاد نمی شد
و جنگ ها بخش اعظم مسلمانان را به کام خود فرو می برد.
کنیزانی که مالک آنهایید. این کار به اینکه
ستم نکنید نزدیک تر است.»
[در ادامه خواهید دید در باره جمله آخر
آیه، میان مفسّران اختلاف است. آنچه در این
ترجمه آوردیم بر اساس یک معنا از معانی
احتمالی است که اتفاقا نویسنده آن را
نمی پسندد. مترجم]
پس روشن شد که آیه برای محدودسازی
چندهمسری و سخت گیری و هشدار در باره
آن آمده، و نیامد که در را کاملاً به روی اشباع
خواسته ها و پاسخ به ندای شهوات بگشاید، و
این چیزی است که آن را ان شاءاللّه به تبیین
آن خواهیم پرداخت.
طبری از ابن عباس و سعید بن جبیر و
قتاده و سدی و دیگران نقل می کند که مردم
از ستم در اموال یتیمان می ترسیدند ولی
از ظلم در باره زنان ترس نداشتند. از
این رو به آنان گفته شد: «همان طور که
ترسیدید در باره یتیمان به عدالت رفتار
نکنید، در باره زنان نیز بترسید که عادلانه
رفتار نکنید.»
از سوی دیگر برخی گمان می کنند که
«عدالت» تنها در امور مادی است، در حالی
که واقعیت این است که عدالت شامل مسائل
درونی (وجدانی) نیز می شود. قرطبی از
«ضحّاک» و غیر او در تفسیر سخن خدای
تعالی «فَاِنْ خِفْتُم الاّ تَعْدِلُوا فواحدهٌ» نقل
کرده است: (اگر می ترسید) که در «میل» و
«محبت» و آمیزش و معاشرت و تقسیم
شب ها میان همسران، به عدالت رفتار نکنید،
پس، افزایش همسری که مایه ترک عدالت در
تقسیم شب ها و حُسن معاشرت شود ممنوع
است، و این دلیل بر وجوب عدالت است.
و مقصودشان از «میل» و «محبت» چیزهایی
است که بر این دو، بار می شود، یعنی
ملاطفت و انجام آنچه موجب خوشحالی دل
می شود.
قرطبی و ضحاک و طبری و زمخشری، و
پیش از آنان، ابن عباس و سعید بن جبیر و
سدی و قتاده و دیگران، معتقدند که آیه از
تعدد همسری که منجر به ترک عدالت می شد
منع می کند. و طبری معتقد است آیه
دلالت بر نهی از ازدواجی می کند که مرد به
خاطر متعدد شدن همسر ترس از ستم ورزی
دارد.
از آنچه گذشت روشن می شود موضوع
چندهمسری را ترسگاههایی دینی دربرگرفته
است که مسلمانِ باایمانِ دیندار را هشدار
می دهد تا به او بگوید: راهی که در
چندهمسری پیموده می شود ترسناک است،
باید از آن حذر کرد. همچنان چندهمسری
دارای شرایط و حدودی است که لازم است
آنها را پیش از آنکه تعدی کنیم ببینیم، و آنها
زیادند، از جمله: چندهمسری اگر مایه
تنگدستی در زندگی باشد، ممنوع است. و این
عاملی اقتصادی است که باید کسی که
می خواهد با بیش از یک زن ازدواج کند آن را
مراعات کند. و سند این نظر، سخن خدای
تعالی است که «ذلکَ اَدْنی الاّ تَعُولُوا» یعنی
فقیر و تنگدست نشوید. مرد وقتی خانواده اش
کم باشد، هزینه هایش کم خواهد بود و
تنگدست نمی شود. شافعی در تفسیر این جزء
از آیه می گوید:
«معنایش این است که (این کار)
نزدیک تر است به اینکه خانواده شما زیاد
نشود.»
برخی از مفسّران می گویند «عَالَ» یعنی
«مَالَ» و «جارَ» (= به یک سو گشت و ستم
کرد) و جمله را این گونه تفسیر کرده اند که این
کار نزدیک تر است به اینکه به یک سو تمایل
پیدا نکنید و ستم نکنید. ولی این تفسیر منجر
به تکرار معنی در آیه کریمه خواهد شد: «فإِن
خِفْتم الاّ تعدلوا فواحده» و «ذلک أَدنی الاّ
تعولوا». و به همین خاطر، فخر رازی نظر
شافعی را به دلیل پرهیز از تکرار ترجیح داده
است. و نظر شافعی، سابقه رأی سفیان
بن عیینه و دو پیشوای دیگر از عالمان
مسلمان، که زید بن أسلم و جابر بن زید
باشد را داراست. افزون بر آن، طاووس
(بن کیسان یمانی) و طلحه بن مصرف
می خواندند: «ذلک أَدنی الاّ تعیلوا»، لذا اگر
این قرائت مورد اعتماد باشد، به طریق اَوْلی
تفسیر آیه است.
برای ما گفته شافعی به عنوان دلیل بر
این نظریه کفایت می کند؛ او کسی است که در
بادیه تربیت شد و در شناخت ریشه زبان
عربی، برای علما منبعی شد که به نظر او
بدون بحث و جدل توجه می شود.
از جمله قیدهایی که چندهمسری مقیّد
به آن است این است که تعدد، تنها از باب
ضرورت جایز است. و برای اینکه موضوع
روشن شود به آیات چندهمسری در قرآن
برمی گردیم. خدای تعالی می گوید: «فإِن
خِفْتُم الاّ تعدلوا فواحده؛ اگر ترسیدید که
عدالت نورزید پس با یک زن ازدواج کنید.»
سپس می گوید: «فلا تَمیلُوا کُلَّ المیل؛ پس
کاملاً یک سویه تمایل پیدا نکنید.» و این
جمله را به دنبال این فراز آورده: «و لَنْ
تَستَطیعوا أنْ تَعْدِلُوا بینَ النساءِ و لو حَرَصْتُم؛
و هرگز نمی توانید میان زنان عدالت ورزید،
هر چند حریص باشید.» معنای فراز اول این
است که اگر می ترسید ستم کنید پس به یک
همسر بسنده کنید، و ستم را خداوند بر
خودش حرام کرده، چون از آن مقدس و منزّه
است، و بر بندگانش نیز حرام کرده است؛
چنان که در حدیث قدسی آمده است: «ای
بندگانم، من ظلم را بر خودم حرام کردم و آن
را میان شما (نی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 