پاورپوینت کامل مقصر کیست؟ ۲۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مقصر کیست؟ ۲۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مقصر کیست؟ ۲۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل مقصر کیست؟ ۲۳ اسلاید در PowerPoint :

>

۹۶

دختران بهار / راه و بیراه

متهم: م.م.ر

جرم: جعل امضا

سن: ۱۹ سال

از لای میله ها نگاه می کنی، شاید در
آخرین لحظات بتوانی مادر را ببینی که برای
برگرداندن تو به خانه آمده است. شاید پدر
پشیمان شده و دست از لجبازی برداشته باشد
اما می دانی که اینها همه خیالات است، مادر
اگر هم بخواهد بیاید، نمی تواند؛ پدر این اجازه
را به او نمی دهد.

باز هم نگاه می کنی، ساعت از دو
بعدازظهر گذشته و خانمی که آنجا مراقب
زندانی هاست ناامیدت می کند. کاش حداقل
می توانستی راهی برای سرگرم کردن خودت
پیدا کنی، تا فردا صبح خیلی وقت مانده و تو
در فکری لحظه هایی را که مثل یک سال
می گذرند چگونه بگذرانی! اصلاً بعد از این چه
کنی؟ وقتی که یک شب را در بیرون از خانه و
جایی که به آن بازداشتگاه می گویند بگذرانی،
خوب هم که باشی کسی تو را قبول ندارد؛ چه
برسد به اینکه پرونده ای داشته باشی و در آن
پدرت به خاطر جعل امضا شکایت کند. شاید
اگر غیر از پدر شخص دیگری از تو شکایت
می کرد، حرفی نداشتی؛ اما حالا با این پرونده
نمی دانی چه کنی. برایت فرقی ندارد کسی که
تو را به دادگاه کشیده کیست، اما به قول
مأموری که به بازداشتگاه آوردت، خیلی فرق
دارد که چه کسی از تو شکایت کند. او پدر
توست و باید حامی و پشتیبانت باشد اما حالا
گذاشته دختر نوزده ساله اش با مجرمینی که
جرم شان سنگین است، یک جا بماند! غیر از
این هم از او توقعی نداشتی، چه موقع او
نگران تو بوده که حالا باشد؟ برای او چه
فرقی دارد کسی که امضایش را جعل کرده و
پولش را برداشته دخترش باشد یا کسی که
هرگز او را ندیده است!

با این همه و با اینکه احساس می کنی
قلبت شکسته، احساس خوبی داری! چون با
این پول توانستی قلب دو نفر را شاد کنی. چند
ماهی بود که مادربزرگ و پدربزرگ وقت
اجاره شان تمام شده بود و باید به خانه دیگری
می رفتند. به پول نیاز داشتند. پدربزرگ هم
از کار افتاده بود و نمی توانست مثل سال های
قبل احتیاجات شان را برطرف کند، با این حال
پدر نمی خواست مبلغی را که چند سال پیش
از آنها گرفته بود، برگرداند. پیرزن و پیرمرد
بیچاره مثل دو انسان بی بضاعت جلوی پدر
می نشستند و پولی را که مال خودشان بود از
او گدایی می کردند. پدر هم مدام بهانه می آورد
که نمی توانم. انگار نه انگار که چند سال پیش
خانه شان را به خاطر بدهکاری های پدر
فروخته بودند، می دانستند که اگر پدر را تحت
فشار بگذارند، پدر هم دختر و نوه هایشان را
مورد اذیت و آزار قرار می دهد.

حس بدی داشتی. هر وقت چهره
غمگین مادربزرگ را می دیدی، دلت
می گرفت. تنها گناهشان این بود که دخترشان
را به کسی شوهر داده بودند که پول را از همه
چیز و همه کس در دنیا عزیزتر می شمرد. پدر
اخلاق خوبی نداشت، همیشه حساب و کتاب
می کرد تا حتی ده تومان از پولش کم نیاید.
مادر را هم تحت فشار می گذاشت، گاهی
اوقات هم حساسیتش را از حد می گذراند و کار
را به جایی می رساند که مادر مجبور می شد
برای خرید یک کیلو گوجه برود و فاکتور
بیاورد. زندگی را سخت کرده بود و توجه
نمی کرد با این کار چه تأثیری روی دو دختر و
پسرش می گذارد.

مادر آبروداری می کرد، سکوت می کرد و
سعی داشت بچه ها را از اوقات تلخی های پدر
دور نگه دارد. اما پدر نمی خواست که همه
چیز عادی و طبیعی باشد؛ یک سال پیش بود
که مهلتی را برای تنها پسرش که تازه هجده
سالش تمام شده بود مشخص کرد تا وسایلش
را جمع کند و از خانه برود. پدر می گفت
نمی تواند تا آخر عمر خرج پسری را که
می تواند کار کند بدهد. در کمال بی خیالی
پسرش را از زندگی مرخص کرده بود و خیلی
راحت می گفت