پاورپوینت کامل رؤیایی شاد از مادر ۳۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل رؤیایی شاد از مادر ۳۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رؤیایی شاد از مادر ۳۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل رؤیایی شاد از مادر ۳۱ اسلاید در PowerPoint :
>
۹۰
دختران بهار / فصل شکفتن
مریم جان سلام!
امیدوارم که حالت خوب باشد و از دیروز
تا به حال کمی سرحال تر شده باشی. راستش
را بخواهی دلم می خواست همان دیروز که از
مدرسه برگشتی و جواب امتحانات شهریورت
را گرفتی با تو صحبت کنم، اما آنقدر
بی حوصله بودی که گمان کردم بهتر است
وقت دیگری را برای حرف زدن با تو انتخاب
کنم و فکر کردم شاید نوشتن نامه بهتر بتواند
عمق حرف هایم را برساند.
چند وقت پیش مطلبی را در کتابی
خواندم که به نظرم خیلی جالب بود و مربوط
می شد به مورچه ای که از دیواری بالا می رفته
و بر زمین می افتاده، اما دوباره برمی خاسته و
بارش را تا نیمه های دیوار بالا می برده و باز
هم … این کار را تا هفتاد و هفت بار انجام
داده تا سرانجام موفق شده، شاید خودت هم
در کتاب های مختلفی این مطلب را خوانده
باشی، اما آیا واقعا به آن فکر کرده ای؟ آیا تا به
حال از خودت پرسیده ای که نوشتن و توجه
به این مطالب به چه درد می خورد و چه
فایده ای برای ما دارد؟
خواهر خوبم! دیروز وقتی از مدرسه
برگشتی انگار دنیا روی سرت خراب شده بود،
انگار که دیگر هیچ امیدی برای زنده ماندن و
زندگی نداشتی. من هم ناراحت شدم؛ یعنی
غیر از من، پدر هم خیلی ناراحت شد، اول به
خاطر خودت که زحماتت در یک سال
تحصیلی و سه ماه تعطیلی بی نتیجه ماند و
بعد هم به خاطر وضعیتی که در خانه وجود
دارد؛ به همین خاطر پدر هم از من خواست تا
حتما با تو صحبت کنم و بخواهم از کارهایی
که باعث شده تأثیر بدی در خانه بگذارد دست
برداری. من به تو حق می دهم! تحت تأثیر
اتفاقات چند ماه پیش نتوانستی خوب درس
بخوانی، باید اعتراف کنم من هم مثل تو
نتوانستم خوب از عهده درس ها بر بیایم،
گرچه توانستم نمره قبولی را در خرداد ماه
کسب کنم، اما آن طور هم نبود که بشود به آن
عالی گفت. این را هم قبول دارم که هر کسی
اخلاق و رفتار مخصوص به خودش را دارد و
نمی شود توقع بی جایی از او داشت و او را با
دیگران مقایسه کرد، به همین خاطر هم از تو
می خواهم که از حرف های پدر دلگیر نشوی و
به من هم به عنوان یک خواهر نگاه کنی نه
به عنوان یک رقیب! هر چه باشد تو خواهر
بزرگ منی و من هم هیچ دلم نمی خواهد که
به خاطر این طور حرف ها از تو دور شوم، پس
نامه ام را فقط یک درد و دل خواهرانه بدان و
از حرف هایم ناراحت نشو!
درست شش ماه پیش بود که مادرمان به
خاطر بیماری که داشت از دنیا رفت، این
اتفاق بدترین و تلخ ترین حادثه زندگی ام بود،
حدس می زنم تو هم همین طور فکر می کنی،
چرا که فرزند اول و بزرگ خانواده بودی و
سخت به مادر دلبستگی داشتی، مادر رفت و
من و تو و پدر و خواهر و دو برادرمان را تنها
گذاشت. این مسئله برای همه ما سخت بود،
این روزها سختی اش را بیشتر حس می کنیم
و همه به نوعی دنبال آرامش می گردیم،
مخصوصا تو که در حال حاضر بیشتر به او
نیاز داری.
دیروز به پدر گفتم که غیر از «مرضیه»،
«محمود» و «محمد» که همگی کوچک تر از
ما هستند، تو هم به پناهگاهی مثل آغوش
مادر نیاز داری و نمی شود این مسئله را نادیده
گرفت؛ اما باید مطالبی را هم به تو بگویم،
مطالبی که شاید شنیدنش برای تو قدری
ناراحت کننده باشد. مادر که بیش از هر کسی
به او علاقه داشتیم رفته است و با هیچ کاری
نمی توانیم کمبود او را جبران کنیم یا اینکه
وضعیت را به عقب برگردانیم و دوباره او را در
کنار خودمان ببینیم، این خواست خدا بود که
او در این سن و در این وضعیت بار سفر ببندد
و برود. از ما هم هیچ کاری برنمی آید، دیدی
که پدر هم برای بهبود بیماری اش از هیچ
تلاشی فروگذار نکرد و حتی ماشینی را که با
قرض و پس انداز خریده بود فروخت تا بتواند
زندگی مادر را طولانی تر کند، اما نشد؛ یعنی
تقدیر این گونه رقم خورده بود. خودت هم
خوب می دانی که تنها چاره ما کنار آمدن با
این مسئله است. همان روزها هم اگر یادت
باشد به تو گفته بودم که باید در این وضعیت
روحیه مان را قوی کنیم، تا اسباب مشکل
دیگری برای پدر نشویم؛ چرا که پدر بیشتر از
همه ما سختی کشید و حتی لب به اعتراض و
ناراحتی تکان نداد، تو هم قبول کردی، اما
نمی دانم چرا اینقدر روحیه ات به هم ریخته
بود و نمی توانستی وقایع را هضم کنی. اوایل
که مدرسه رفتن را فراموش کرده بودی و
گفتی علاقه ات به مدرسه از بین رفته، بعد هم
اتاقت را جدا کردی و در زیرزمین خانه اتاقی
برای خودت درست کردی، این اواخر هم که
با سکوتت همه را نگران کرده ای.
نرفتن به مدرسه ات را با هزار التماس و
خواهش و حرف های مدیر و مشاور مدرسه
حل کردیم، اما تو از تاریکی دل نبریدی و
گفتی که دوست داری برای همیشه همان جا
بمانی و تنها زندگی کنی! کم کم هم از
دوستانت فاصله گرفتی و شدی یک دختر
منزوی که علاقه اش از همه چیز بریده شده
است! این کارهای تو همه را نا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 