پاورپوینت کامل دیدار;خوشبختی، نیکی کردن به مردم است ۴۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دیدار;خوشبختی، نیکی کردن به مردم است ۴۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دیدار;خوشبختی، نیکی کردن به مردم است ۴۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دیدار;خوشبختی، نیکی کردن به مردم است ۴۰ اسلاید در PowerPoint :

>

۷۸

دیداری با خانم فاطمه بیگم حسینی نسب همسر شهید سیدمحمود
ابطحی

آشنایی با زنان فداکار و سخت کوش در این روزگار غنیمتی است
و دیداری با همسر شهید خلبان سید «محمود ابطحی» غنیمتی دیگر. خانم «حسینی نسب»
با مهر مادری و زبان شیوای معلمی از همسرش یاد می کند و فعالیت هایی که در بود
و نبود او انجام داده است.

وی متولد پنجم مرداد ۱۳۳۲ است و از ۱۷ سالگی به شغل معلمی
مشغول بوده و پس از اینکه با ۳۷ سال سابقه کار، بازنشسته شده، فعالیت های
اجتماعی اش را فزونی بخشیده و به عضویت در انجمن خیریه در آمده تا بتواند به
هموطنان نیازمند یاری برساند.

خانم «حسینی نسب» از شروع آشنایی و زندگی اش با شهید
«ابطحی» چنین می گوید:

«ما هر دو یزدی بودیم و ایشان نوه عمه من بود و رفت و آمد
فامیلی داشتیم تا اینکه به خواستگاری ام آمدند. جوان مذهبی و آراسته ای بود.
صدای فوق العاده ای هم داشت که در تعزیه ها و نوحه خوانی های یزد، مداحی
می کرد. نقاشی هم می کرد. بالاخره از لحاظ دینی و علمی چیزی کم نداشت. جوان
شایسته ای برای زندگی بود اما پدرم موافق نبود. می گفت شغل ایشان با آهن و پیچ
و مهره است و همیشه احتمال سقوط وجود دارد. در ضمن پدرم می گفت در قرارگاههای
نظامی زنان بی حجاب هستند تا اینکه شبی خوابی دید و رضایت داد. پدرم در خواب
دیده بود دریاچه ای هست که در آن عکس ماهی افتاده و من به زیر آب رفته و ماه را
گرفته ام. همین خواب باعث شد ازدواج ما صورت بگیرد. البته ابتدا حلقه آوردند و
ما سه سال نامزد ماندیم.

من در شبانه روزی یزد فوق دیپلم تربیت معلم می خواندم و سید
محمود در تهران به دانشکده افسری می رفت تا اینکه در آذر سال ۵۳ ازدواج کردیم و
به خاطر کار ایشان در همان سال به تبریز رفتیم. خوشی واقعی زندگی من هم در همان
شهر خوب و باصفا بود.

با شروع انقلاب به تهران آمدیم و سید محمود هم با اینکه در
خدمت حکومت طاغوت بود ولی از نیروی هوایی به مردم پیوست. از وقتی هم انقلاب
پیروز شد در بیت رهبری خدمت می کرد. در همان آغاز انقلاب، سید محمود امام را با
هلی کوپتر به بهشت زهرا برد. موقع رحلت امام نیز جنازه ایشان را از جماران به
بهشت زهرا آورد. آن روز ۲۵ بار از بیت رهبری به جماران رفته بود تا افراد بیت
را برای تشییع جنازه بیاورد؛ که پس از مراسم یک تکه از شال امام را با قرآن به
سید محمود هدیه دادند. تا وقتی هم که زنده بود روز ۲۲ بهمن قطعه شهدا را
گلباران می کرد.

برادر بزرگ سید محمود خلبان بود به همین خاطر او هم دوست
داشت خلبان شود، واقعا هم در کارش دقیق بود و هرگز اطلاعات نظامی و کاری اش را
در خانه مطرح نمی کرد. من بعد از شهادتش فهمیدم که مدت ها با کومله ها و کُردها
می جنگیده، قبل از انقلاب به ولیعهد، خلبانی یاد می داده و بعد از انقلاب به
پسران برخی رؤسا. آدم هایی به خانه ما رفت و آمد داشتند که بعدها فهمیدم
مسئولان کشوری بودند.»

خانم «حسینی نسب» در مورد نحوه خدمت شهید «ابطحی» و شهادت
ایشان چنین ادامه می دهد: «وقتی جنگ شد تمام هشت سال را در جبهه بود. البته
خلبان هواپیماهای جنگی نبود بلکه کارش تجسس و نجات بود. شهدا و زخمی ها را به
پشت جبهه و تهران منتقل می کرد. دو سال در قرارگاه خاتم الانبیاء دزفول بود و
فرمانده گردان هلی کوپترهای فرودگاه مهرآباد.

یک بار سال ۶۵ موشکی به هلی کوپترش خورده بود و مدت ها از
او خبر نداشتیم. همه فکر می کردند سید محمود شهید شده ولی او با چتر نجات در
کوههای غرب کردستان پایین آمده و چوپانی پیدایش کرده بود. وقتی خبر سلامتی اش
را شنیدیم گوسفندی قربانی کردیم. آن دوران واقعا صبوری به خرج می دادیم و
خودمان را به دست تقدیر الهی سپرده بودیم. دایم گوشم به اخبار بود. با همه
سختی های نبودِ ایشان کنار می آمدم؛ با تدریس، با بچه داری و تربیت فرزندان، با
خرید و … بچه ها هم صبور بار آمده بودند و نبودِ پدر را تحمل می کردند. یک
بار ماه رمضان سید محمود در شب های احیا مثل هر سال، صد رکعت نماز شب قدرش را
خواند. این را هم بگویم که خیلی به نماز و روزه معتقد بود و دوستانش می گفتند
در پایگاه مهرآباد همیشه اولین کسی بوده که برای نماز حاضر می شده و در مسجد
فرودگاه بسته بوده. آن شب به من سپرد مواظب بچه ها باشم و حتی خودش بالای سر
بچه ها نرفت. گفت می ترسم به خاطر حبّ پدری دست و پایم بلرزد. انتظار شهادت
داشت ولی شهید نشد و سالم برگشت؛ تا اینکه قطعنامه تصویب شد و خوشحال بود که
جنگ تمام شده است. یک ماه بعد از جنگ، مأموریت دادند که آقای رفسنجانی را که آن
زمان رئیس جمهور بود به مشهد ببرد. خودشان را هم در مشهد دعوت به کار کرده
بودند و قرار بود ما هم بعد از امتحانات بچه ها به مشهد برویم تا در آن شهر
زندگی کنیم. داشتم وسایل را کم کم جمع می کردم تا آماده رفتن شویم. شب که
خوابیده بودم دیدم سید محمود با لباس خانه در صحن حرم امام رضا نشسته و من به
مردم خرما تعارف می کنم، او هم به من نگاه کرد و خندید. اصلاً فکرش را هم
نمی کردم بعد از پایان جنگ و شهید نشدن سید محمود در طول هشت سال، در آن زمان و
در مشهد بخواهد شهید بشود. صبح مضطرب بودم. همسایه ها و فامیل همه خبردار شده
بودند که سید محمود شهید شده، آنها می آمدند خانه مان و من که از جایی خبر
نداشتم از این رفت و آمدها تعجب کرده بودم. تا اینکه فهمیدم وقتی قرار بوده
آقای رفسنجانی را برای سخنرانی از مشهد به دره گز ببرد برای جابه جایی دیگر
هلی کوپتر به تنهایی پرواز کرده تا بعد فرود بیاید و شخصیت ها را سوار کند ولی
همین که هلی کوپتر پرواز کرده، در آسمان منفجر شده است. چهل منافق هم در این
ارتباط دستگیر شدند که در بمب گذاری هلی کوپتر شرکت کرده بودند. آن روز معاون
رئیس جمهور آقای حبیبی و خلبان های نیروی هوایی به خانه مان آمدند. سپس جنازه
را به تهران آوردند و بعد به یزد بردند و در امامزاده خدیجه خاتون که خواهر
امام رضا(ع) است، دفن کردند. من هم دو سالی به خاطر مقبره ایشان در یزد ماندم و
بعد به تهران برگشتم.»

خانم «حسینی نسب» که ناملایمات زندگی را در زمان بودن و
نبودن همسر ب

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.