پاورپوینت کامل نجوای نیاز;بعد از حسین … ۱۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نجوای نیاز;بعد از حسین … ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نجوای نیاز;بعد از حسین … ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نجوای نیاز;بعد از حسین … ۱۵ اسلاید در PowerPoint :
>
۷۲
به چه می اندیشی؟ … چه می کنی دختر؟ … عطش، امانت را
بریده؟ … داغ پدر، برادرها و عموها، دیوانه ات کرده؟ از دنیا سیر شده ای؟
هان؟ … چه می کنی دختر؟ … چرا دیگر زنان و بچه ها را دور خودت جمع کرده ای؟
… چه می دانم! … حتما حق با توست، مگر نه اینکه تو بهتر می فهمی، از
داناترین خاندانی، دختر مطهرترین خاندان عرب هستی … اما … نمی دانم! من که
نمی فهمم! آیا باید به دشمن هدیه هم داد؟ به قاتلان پدرت؟ عزیزانت؟
چه می گویم؟ راستی! مگر نه اینکه تو بهتر می دانی … آنها
شریرند … شیطان هایی سیاه دل، حیوان هایی حریص و بی شرم … پرده خیمه را کمی
کنار می زنی … عربده کشان از کول هم بالا می روند … مست کرده اند انگار!
تنگ غروب است، غروبی بسیار غریب! دامن سرخ فام خورشید از
روی کشته ها جمع شده … دیگر همه چیز تمام شده … صدای فریادهای وحشیانه! در
میان شیهه اسبان خشمگین آزارت می دهد. به سختی … دارند نزدیک می شوند …
نزدیک تر … .
ـ آتش بزنید … آتش بزنید خیمه های حسین را … .
دستپاچه نمی شوی، سریع و راحت دست می بری گوشواره ها را از
گوشَت در می آوری … زینت های همه را هم جمع می کنی، تندی می بری و می گذاری
پشت درِ خیمه، می گذاری تا چنگال های خون آلودشان را در خاکستر خیمه ها فرو
کنند … می گذاری تا ببرند … اینها که دیگر ارزشی ندارند، بعد از حسین …
بعد از برادرانت … بعد از عموهایت … اصلاً می خواهی که دنیا نباشد،
می خواهی که خورشید، این خورشید شرمگین که دارد ذره ذره افول می کند، بعد از
این دیگر هرگز طلوع نکند … هرگز … می خواهی که زمین یکباره بلرزد …
بشکافد … و هیچ اثری از حیات در آن باقی نماند … بعد از حسین … بعد از
عباس … بعد از اکبر … .
پلک هایت متورم است، اشک چشمانت خشکیده، لب هایت ترک خورده
… و تو دیگر آن همه عطش را فراموش کرده ای! … همه دنیا پر است از داغ و درد
… .
اسب هایشان را تازانده اند … خیمه هایتان توی آتش
می سوزند … آتش گرفته ای … جای زخم تازیانه ها، بیشتر می سوزاند بدن ظریفت
را … اما به دلت خرسندی! خرسندی از اینکه دیگر گوشواره ای نداری تا چشم دزدان
حریص را بگیرد … و راحتی! … راحتی از اینکه هیچ دست ناپاکی گوشواره ات را
از گوشَت نخواهد کشید … .
معصومه کشتکار ـ بندر گناوه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 