پاورپوینت کامل زن بودن نباید مانع پیشرفت شود; گفتگو با خانم دکتر محبوبه حاج عبدالباقی، متخصص بیماری های عفونی ۶۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل زن بودن نباید مانع پیشرفت شود; گفتگو با خانم دکتر محبوبه حاج عبدالباقی، متخصص بیماری های عفونی ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زن بودن نباید مانع پیشرفت شود; گفتگو با خانم دکتر محبوبه حاج عبدالباقی، متخصص بیماری های عفونی ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل زن بودن نباید مانع پیشرفت شود; گفتگو با خانم دکتر محبوبه حاج عبدالباقی، متخصص بیماری های عفونی ۶۴ اسلاید در PowerPoint :
>
۸
هرکس انسانی را از مرگ نجات دهد، گویی همه مردم را نجات
داده است.
خانم دکتر «محبوبه حاج عبدالباقی» متخصص بیماری های عفونی،
دانشیار علوم پزشکی تهران، معاون پژوهشی گروه بیماری های عفونی و عضو هیئت مؤسس
مرکز تحقیقات ایدز، دوره پزشکی عمومی را در دانشگاه تهران، دوره تخصص
بیماری های عفونی را نیز در ایران خوانده و سپس دوره فلوشیپ بیماری های عفونی
را در دانشگاه تورنتوی کانادا گذرانده است. خانم دکتر عبدالباقی از زنان موفقی
است که می تواند دیدگاههای وی برای جامعه زنان مسلمان و متدین مفید باشد، آنچه
در پی می آید گفتگویی است که با وی انجام شده است.
خانم دکتر عبدالباقی با تشکر از اینکه وقت تان را در اختیار
ما قرار دادید، بگویید آیا رشته پزشکی را به دلیل رتبه بالای کنکور انتخاب
کرده اید یا علاقه و نیت خاصی از این انتخاب داشته اید؟
من از ابتدا به رشته های ریاضی علاقمند بودم، اما پدرم خیلی
علاقه داشتند که من پزشکی بخوانم و خیلی هم مرا به این رشته تشویق می کردند،
البته خودم هم نظر مساعدی داشتم، همه این عوامل باعث شد به این رشته علاقمند
شوم و آن را انتخاب کنم.
اما در مورد علت انتخاب رشته تخصصی ام یعنی بیماری های
عفونی باید بگویم، علت این بوده که بیماری های عفونی اکثراً درمان پذیر هستند و
در صورتی که زود تشخیص داده شوند و درمان گردند، در بسیاری از موارد، بیمار
نجات می یابد.
از خانواده تان بگویید، همسرتان در چه رشته ای تخصص دارند؟
و اینکه چند فرزند دارید؟
اسفند ۵۶ سال سوم پزشکی بودم که ازدواج کردم، شوهرم هم در
سال چهارم پزشکی در دانشگاه تبریز درس می خواند، همسرم در حال حاضر متخصص
ارتوپدی است. چهار فرزند دختر دارم که کوچک ترین آنها، پیش دانشگاهی است.
از دورانی که هم تحصیل می کردید و هم بچه داری برایمان
بگویید، نقش همسرتان در گذران امور خانواده چگونه بود؟
همان طور که گفتم همسرم پزشک است و همیشه سرش خیلی شلوغ
است، او هم کار می کرد و هم درس داشت و واقعاً گرفتار بود، اما با این وجود تا
جایی که می توانست کاملاً با من همراهی می کرد و در واقع هیچ گاه مانع پیشرفت
من نشده است، او از اول هم به خانم ها و موفقیت آنها اهمیت می داد و برای این
امر، ارزش زیادی قائل بود.
آیا دورانی که فرزندان تان به شما احتیاج بیشتری داشتند،
یعنی تا سه سالگی آنها، در کنارشان بوده اید؟
دختر اولم در سال ۶۳ که فارغ التحصیل پزشک عمومی می شدم، به
دنیا آمد و در واقع اولین زایمانم با اواخر دوره انترنی من همراه بود. در آن
زمان مادرم خیلی کمکم کردند و من به دلیل اینکه با پدرم و مادرم یکجا زندگی
می کردیم، خیلی از کمک آنها بهره مند شدم، به طوری که سه سال اول تولد فرزندم،
مادرم صبح ها پیش دخترم بود و من ظهر به خانه می آمدم. یکسال اول پس از تولد
دختر دومم هم، مادر و خواهر همسرم کمک کردند. بعدها که استادیار دانشگاه گیلان
شدم، چون در آن شهر تنها بودم، خودم کاملاً مراقبت از بچه ها را به عهده داشتم،
در واقع هم تدریس می کردم، هم طبابت و هم مسئولیت فرزندان و خانه را به عهده
داشتم، بخصوص که در آن زمان همسرم ریاست دانشگاه را به عهده داشت و بسیار درگیر
بود.
در شرایط فعلی، برخی جوانان ما، برای فرار از
مسئولیت پذیری، ازدواج، بچه دار شدن و بعضی کارهای دیگر را به تأخیر
می اندازند، اما این طور که به نظر می رسد، شما به موازات یکدیگر همه این مراحل
را پشت سر گذاشته اید؟
بله، من اعتقاد دارم آدم ها ظرفیت های خیلی خیلی زیادی
دارند و ما واقعاً خیلی خیلی کم از ظرفیت هایمان استفاده می کنیم و اگر بخواهیم
از همه ظرفیت هایمان بهره مند شویم، خدا توانایی این کار را به ما داده، من
خودم معتقدم خیلی از توانایی هایم را استفاده نکرده ام، چون خیلی علاقه به
نقاشی داشتم و دارم و خوب نقاشی می کشیدم، اما هیچ وقت در این زمینه کار نکردم،
چقدر خوب است انسان بگردد و ببیند چه توانمندی هایی دارد، و بعد با مدیریت
زمان، حداکثر استفاده را از شرایطی که دارد بکند.
نظرتان راجع به این نظریه که «اگر زنان خیلی فعال و اهل کار
باشند، زودتر فرسوده می شوند و در رفاه، بیشتر شاداب تر می مانند.» چیست؟
من فکر می کنم اگر هر کاری که انجام می دهیم آن کار را با
فکر و لذت (چه مادی و چه معنوی) انجام دهیم، برایمان بهترین و خوب ترین است.
مثلاً من هیچ گاه این تصور را نداشتم که اگر در خانه بنشینم، بیکار باشم، کلاس
ورزش بروم و با دوستانم بیرون بروم، آرایشگاه بروم، خانه ام را زینت کنم و هر
روز اتاقم را یک جور چیدمان کنم، لذت بیشتری از زندگی خواهم برد. این چنین روشی
به من شادابی نمی بخشد. منظورم این نیست که این شیوه زندگی اشکالی دارد، اما
برای من اقناع کننده نیست. من اصلاً اعتقاد ندارم که باید مرد و زن را از هم
جدا کرد، بلکه به نظر من یک زن و مرد، بچه و حتی سالمند، انسانی است پر از
استعدادهای گوناگون که می تواند از این استعدادهای بالقوه در جهت تکامل خود
استفاده کند. باید با فکر و اندیشه وارد عمل شد، به طوری که زندگی مان دچار
روزمرگی نشود. برای مثال نمی خواهم بگویم آشپزی چیز بدی است، اما هیچ وقت در
زندگی وقت زیادی را صرف این کار نکردم و در واقع با صرف وقت زیاد به حواشی
علاقه ای ندارم و اکثراً وقتی در حال درست کردن غذایی هستم، مقاله ای می خوانم
و کار دیگری هم انجام می دهم. بچه هایم به من می گویند: «تو می توانی در یک
زمان چند کار را انجام دهی» و من این ویژگی را دوست دارم.
شما در صحبت ها، اشاره داشتید که پنج خواهر و برادر هستید
که همه تحصیلات عالیه دارید، آیا پدر و مادر شما در تربیت فرزندان نگرش خاصی
داشتند؟
صد در صد، پدر و مادر ما خیلی به درس اهمیت می دادند، البته
مانند پدر و مادرهای امروزی، دائماً در حال درس پرسیدن و دیکته گفتن نبودند،
اما همیشه شرایط را برای درس خواندن ما فراهم می کردند؛ یعنی تا زمانی که ما
درس داشتیم، درس ما بر همه کارها اولویت داشت و هیچ گاه از ما توقع انجام
کارهای خانه را نداشتند و مسئولیت تمام کارهای خانه را خودشان به عهده گرفته
بودند.
والدین شما خود تحصیل کرده اند؟
مادرم خیلی زود یعنی در سن ۹ سالگی ازدواج کرده بود، یعنی
اصلاً زمانی برایش نبوده که بخواهد درس بخواند، بعد از ازدواج هم که سرگرم
بچه داری شده، اما عاشق تحصیل بوده است. در سن ۵۰ سالگی شروع به درس خواندن کرد
و تا سوم راهنمایی درس خواند و خیلی مایل بود درسش را ادامه دهد ولی چون پدرم
مسن شده بود و نبودن مادر در خانه برایش مشکل بود بیشتر از آن نتوانست ادامه
دهد. مادرم زمانی که درس می خواند همیشه نمره های ۱۹ و ۲۰ می گرفت و می گفت:
«وقتی دخترها در کلاس درس نمی خوانند، معلم به آنها می گوید از این خانم یاد
بگیرید.» او هر کدام از ما را که می دید، کتاب انگلیسی و ریاضی اش را می آورد و
از ما می خواست، با او کار کنیم، درس بپرسیم یا رفع اشکال کنیم، در واقع او خود
نتوانست درس خواندن را ادامه دهد، بنابراین سعی کرد این عشق را در فرزندانش
تقویت کند.
خانم دکتر حتماً در دوران تحصیل توأم با بچه داری مشکلاتی
نیز داشته اید؟ از نحوه ساماندهی به امورات تان بگویید و اینکه چطور به همه
کارها می رسیدید؟
مشکل و سختی که حتماً وجود داشته و دارد و گاهی بسیار شدت
می یابد. یعنی خیلی از تفریحاتی که مردم دارند ما نداریم؛ نه اینکه دوست نداشته
باشیم بلکه اصلاً وقتش را نداریم و برای آنها اولویتی قائل نیستیم. البته من
خیلی به ورزش اهمیت می دهم و حتماً روزی نیم ساعت را هر جوری که شده ورزش
می کنم و گاهی ورزش را با تلویزیون دیدن هماهنگ می کنم. من معتقدم ما برای
راحت طلبی به این دنیا نیامده ایم، شما یک آدم راحت طلب را با فردی که در زندگی
به سختی تلاش می کند مقایسه کنید، حاصل این دو نوع زندگی چه می شود؟ مثلاً فردی
که معلم است، دانش آموز تربیت کرده، نویسنده، کتاب از خود باقی گذاشته، استاد
دانشگاه، دانشجو پرورانده و بسیاری شغل های دیگر که اثرات تلاش انسان در آنها
محو نمی شود و حالا او که خیلی راحت دائماً خورده و خوابیده و گردش کرده، به چه
چیزی رسیده؟ واقعاً هیچ چیز. به هر حال سختی ها با حاصل شیرینش به گونه ای
جبران می شود. من الآن هم که در سن ۵۰ سالگی هستم، اغلب اوقات از صبح زود تا
ساعت ۱۲ شب، به جز مواقع نماز، یک لحظه هم ننشسته ام، یعنی در حال کار بودم.
فکر می کنم مطالعه کردن جزء سخت ترین کارهاست چون یک کار
فکری است. گاهی شب ها مجبورم چندین ساعت مطالعه کنم، طبیعتاً خیلی کارهای دیگر
را نمی توانم انجام دهم مثلاً نمی توانم به پارک بروم، یا از تماشای تلویزیون و
یا شنیدن رادیو لذت ببرم و فکر می کنم اولویت من مطالعه است. به هر حال گاهی
شرایطی پیش می آید که اوضاع خیلی سخت تر هم می شود، مثلاً بچه مریض می شود و
باید در عین حال وظیفه کاری و شغلی را هم انجام دهیم و مجبور به انتخاب
می شویم.
آیا فرزندان تان هم در تحصیل موفق بوده اند؟
بله! آنها خیلی مسئولیت پذیرند، البته هیچ کدام پزشکی
نخوانده اند، اما همه شان دنبال درس و تحصیل بوده اند و اصلاً جزو آن دختران
راحت طلبی که گاهی در جامعه می بینیم نیستند بلکه خیلی فعالند و دائما به فکر
کار برای خود و حتی دیگران هستند و فکر می کنم شیوه زندگی من و پدرشان که او هم
مرد بسیار فعالی است روی بچه ها چنین تأثیری گذاشته است.
آیا وقتی جوان بودید و تازه داشتید انتخاب رشته می کردید به
اهداف اخلاقی رشته پزشکی هم توجه می کردید؟
بله! صد در صد، چون وقتی پزشکی را انتخاب کردم مطمئن بودم
با این رشته می توان به مردم خدمت کرد و بیماری را از درد و رنج نجات داد. گرچه
خود پزشکی ابهتی داشت که برای جذب شدن به آن کافی بود، اما من از ابتدا انگیزه
اخلاقی هم داشتم و چون شاگرد درس خوانی بودم و دوست دا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 