پاورپوینت کامل اعمال پنجاه درصد فکر بکر در روز دختران ۴۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اعمال پنجاه درصد فکر بکر در روز دختران ۴۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اعمال پنجاه درصد فکر بکر در روز دختران ۴۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل اعمال پنجاه درصد فکر بکر در روز دختران ۴۲ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۰۶

با عرض سلامی گرم و دلنشین به خواهر خوب و دور از
خانواده ام! امیدوارم که حالت خوب و روبراه باشد و روزهای اول زندگی مشترکت را
به شادی و خوشی بگذرانی و هیچ غم و غصه ای نداشته باشی. هر چند فکر نمی کنم که
زندگی جدیدت چندان هم بی دغدغه باشد، از آن گربه ای که مادر شوهر گرامیت در شب
عروسی به هلاکت رساند، معلوم بود که به این سادگی ها عروسش را همه کاره
نمی داند. به هر حال امیدوارم در این ستیز همه جانبه کسی سر مبارکت را با پنبه
جدا نکند و همواره بتوانی حرف خودت را به کرسی بنشانی!

همین جاست که آدم قدر خانه پدری را می داند و تازه می فهمد
چه کلاه گشادی بر سر گذاشته و باید ادای انسان های بزرگ را در بیاورد که شاد و
خوشحال و موفق اند.

بگذریم! نمی خواهم ته دلت را خالی کنم، در واقع اگر بتوانی
غذاهایی را که طبخ می کنی مثل خانه خودمان نسوزانی و موقع ظرف شستن یک سرویس
کامل غذاخوری را نشکنی، می شود امیدوار بود که موفق خواهی شد.

حتماً از مامان و آقاجون که تازه از لذت نبودن تو برخوردار
شده اند، بی خبری. و از این به بعد من باید خبرهای دست اول خانه را به عرض
مبارکت برسانم چرا که دردسرهای متأهلی بسیار زیاد است و نمی توان با وجود آن
دردسرها به کار دیگری پرداخت. البته فکر نمی کنم بتوانی حس فضولیت را بی جواب
بگذاری با این حال خوشحالم که خبرهای دست اولی که برایم خواهی نوشت مربوط به دو
خانواده باشد و احتمال زیاد شدن نامه هایت هست.

راستی با خبر شده ام که مامان مثل چند سال گذشته که برای
رفتن تو به دانشگاه ضجه می زد بعد از عروس شدنت هم مراسم ترحیمی در خانه پدری
ترتیب داده و کارش به دکتر و دوا رسیده، که البته فکر می کنم از ذوق زدگی زیاد
باشد و احتمالاً نمی داند از شوق شوهر دادن تو چه کند. در ضمن فکر می کنم مامان
تمام توجه و محبت خود را از خانواده هایی که دارای فرزند ذکور می باشند
برداشته، چرا که وقتی مشکل تو را حل کرد، فهمید که دیگر هیچ مشکلی در زندگی
ندارد و می تواند به راحتی و به دور از هر دغدغه ای با هر کسی که خواست (بدون
توجه به فرزندان اناث و ذکور) رفت

و آمد کند، زندگی آینده من هم که تضمین شده است و برای
همگان روشن است که دختر با کمالات و فهمیده ای مثل من هیچ وقت دچار مشکل
نمی شود و سیل خواستگار و عاشق و دلباخته است که به طرف خانه سرازیر می شود! چه
می شود کرد کمالات و وجنات و حسنات، خریدنی نیستند که بتوانی چند کیلو از هر
کدام بخری و مثل طلا و جواهرات به خودت بیاویزی، اینها همه به شخصیت شخیص من
برمی گردد و تدابیر بسیار زیبایی که در زندگیم بکار می برم. امیدوارم در همین
جا به اهمیت و برتری علم و دانش بر ثروت پی ببری و کمی هم به دنبال دستیابی به
اخلاقیات باشی و در این راه بکوشی همان طور که من می کوشم. به هر حال برای
آینده خودت که نه برای آینده طفلکانت بد نیست.

صرف نظر از همه دلسوزی هایی که از ابتدای نامه تا به حال
برایت انجام دادم باید بگویم دلم بسیار برای مسائل جانبی که در خلال زندگیت پیش
می آید، می سوزد و با هیچ فناوری جدیدی از سوختن باز نمی ایستد از جمله اینکه
دیگر دانشجو نیستی تا در روز مبارک دانشجو حداقل کمی به تو به عنوان یک انسان
فرهیخته بنگرند و یا از جمع پر نشاط و حرارت دختران به جمع مرغان، پرتاب شدی و
از شیرینی ها و لذت هایی که جمع دوستانه دختران دارند به جمع خاله زنک ها وارد
شدی و کاری جز غیبت مادرشوهر و خواهر شوهر و فضولی در کار همسایه و … کار
دیگری نخواهی داشت چه می شود کرد چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد.

بهتر است در همین جا داستان این ماه را برایت بگویم تا هم
شاد شوی و هم غبطه بخوری و به یاد روزهای شیرین دانشجوئیت چند قطره اشک شفاف و
تمیز بریزی!

القصه! چند روز پیش با مریم و لیلا که دیگر به گروه
خرابکارها معروف شده ایم نشسته بودیم و داشتیم روزهای تعطیل این ماه را از نظر
می گذراندیم تا در طی فرصتی به خانواده هایمان سری زده و شادی و خوشحالی بسیار
بزرگی را به آنها هدیه کنیم. راستش را بخواهی بسیار بسیار دلم برای دیدن تو و
شنیدن ماجراهای بعد از عروسی تنگ شده بود، اما متأسفانه هر چه برگه های تقویم
را ورق می زدیم

و به روزهای هفته التماس می کردیم که لااقل دو روز تعطیل
باشیم، هیچ نتیجه ای نمی دیدیم و بالاخره هر سه به این موضوع پی بردیم که بالا
و پایین کردن تقویم و التماس هیچ فایده ای ندارد و کف دستی که مو ندارد …
حسابی دمق شدیم و از دست روزهای خسته کننده پاییزی بخصوص در خوابگاه در حال
کلافه شدن بودیم که ناگهان فکر بکری به ذهنم خطور کرد. در این ماه روزی بود که
به نام نامی دختران نامگذاری شده بود و این بهانه خوبی بود تا به این وسیله هم
جشنی صورت پذیرد و هم جبران سر نزدن به خانه را بکند و دختران خوابگاهی در
روزهای بی روح پاییز دارای روحیه نشاط شوند.

دوستان مرا که می شناسی همیشه عکس العمل های اولیه شان با
برخوردهای ثانویه شان زمین تا آسمان متفاوت است. وقتی نظر عالی و فکر بکرم را
برایشان شرح دادم، داد از نهادشان برآمد که ای بابا دست از سر ما بردار و مثل
دفعات پیش خرابکاری دیگری درست نکن! البته من نمی دانم منظور آنها از خرابکاری
دفعات پیشین چه بوده و چرا به جریانات قبلی با دیده اغماض نمی نگرند، از اینها
گذشته فعالیت فرهنگی تربیتی بسیار هم برازنده یک دانشجوست و آینده اش را تا
حدودی تضمین می کند و می تواند نشان دهنده فهم و شعور او باشد.

به هر حال بگذریم احتمالا دوستان من هم بعد از برخورد بدی
که با فکر بکرم داشتند کمی اندیشه نمودند و فهمیدند کار درست و خوب و مهمی را
که پیشنهاد کردم به عقل هیچ کدام شان خطور هم نمی کرده و بهتر است همکاری لازم
را در این امر انجام داده تا همه دانشجویان و دوستان از عقل و درایت من بی نصیب
نمانند. خلاصه بعد از چند دقیقه دوستانم نادم و پشیمان آمادگی خود را برای
اعلام نظریه و شنیدن پیشنهادهای من به اطلاعم رساندند و جلسه ای دور میز
موریانه زده ماه پیش ترتیب داده شد تا هر کس فکر خودش را ارائه کند و بعد از
بررسی به تصویب نهایی نتیجه برسیم. پیشنهادها بسیار زیاد بود، از جمله پیشنهاد
اعطای وام بلاعوض به دختران دانشجو که از محالات و غیر ممکن ها بود و با این
نظریه کلی شاد شده و به لطیفه ای که لیلا گفته بود خندیده و دلی از عزا در
آوردیم.

پیشنهاد دیگر مربوط به گرفت